شورش‌هاي اجتماعي در آستانه تبديل به نابساماني‌هاي سياسي است
واگرايي‌هاي عميق در اروپا و انفعال رسانه‌هاي داخلي ايران

 

ناآرامي در چند كشور اروپايي بر خلاف برخي كه معتقد بودند از جنس اعتراض‌هاي معمولي است كه در اين كشورها رفتاري پذيرفته شده است و به معناي ساختارشكني و براندازي نيست، دامنه‌دار شده و در كشورهايي به‌ويژه اسپانيا و يونان حتي از ادبيات انقلاب‌هاي عربي نيز متأثر شده است، به‌طوري كه از تعابيري مانند انقلاب و نمادهايي مانند چادر زدن در ميدان اصلي شهر الگوبرداري شده است.

به گزارش رجانيوز، در يونان شرايط از اين بدتر است، به‌طوري كه پليس تقريباً هر روز با معترضان درگير مي‌شود، گاز اشك‌آور شليك مي‌كند و تعدادي از آن‌ها را بازداشت مي‌كند. اما چه شده است كه اتحاديه اروپايي كه قرار بود كشورهاي كوچك قاره سبز را بر اساس الگوهاي واحد دور هم نگه دارد و در شرايط ويژه، نيز مانند ظروف بهم پيوسته، براي مشكلات علاج كند، در درمان اين اتفاق‌ها مستأصل مانده است.
 
 
"پول واحد" و "قانون واحد" دو مزيت نسبي عمده‌اي بود كه اتحاديه اروپا بر مبناي ايجاد وحدت رويه در اين دو حوزه تلاش مي‌كرد، در ساير رويه‌هاي كشورهاي اروپايي نيز وحدت رويه اعمال كند. اين در حالي است كه ناظران مسائل بين‌الملل از همان ابتدا بر روي نقاط واگرايي انگشت مي‌گذاشتند.
 
تنوع‌هاي قوميتي و چندگانگي فرهنگي يكي از همين نقاط واگرايي بود كه اتحاديه نتوانسته اقدام مؤثري در اين زمينه انجام دهد و آنگلا مركل صدراعظم آلمان نيز به‌تازگي اذعان كرد كه در مديريت اين تنوع فرهنگي در اتحاديه اروپا ناكام بوده‌ايم. به‌عنوان نمونه، مطالبه اصلاحات قوميتي در انگليس به‌دنبال اختلافات با اسكاتلند و درخواست اسكاتلند براي استقلال كامل جدي است. اسكاتلندي‌ها براي نشان دادن مخالفت خود از هر بهانه‌اي استفاده مي‌كنند. تأسيسات اصلي هسته‌اي انگليس در اسكاتلند است و آن‌ها خواستار تعطيلي اين تأسيسات هستندف به‌طوري كه اعلام كرده‌اند ما نيازي به برق حاصل از اين تأسيسات هم نداريم و با توجه به برخورداري از منابع آبي قادر به تأمين برق هستيم. حتي دو سال قبل اسكاتلند از ايران به‌طور كتبي خواسته بود كه از عضويت رسمي‌اش در شوراي حكام حمايت كه به معناي زمينه استقلال كامل بود، حمايت كند.
 
 
اما ريشه واگرايي‌ها در اتحاديه اروپا محدود به زمينه‌هاي فرهنگي نيست، بلكه در عرصه سياسي نيز با توجه به آنكه در سال 2004 تعداد زيادي از كشورها به‌ويژه اروپاي شرقي ناشي از فروپاشي شوروي به‌طور فله‌اي با فشار امريكا به جمع اعضاي اتحاديه اضافه شدند، اين واگرايي‌ها نمود دارد.
 
نيازهاي امنيتي جنوب، مركز و شمال اروپا با هم تفاوت‌هاي جدي دارد. در مركز سابقه سلطه شوروي وجود دارد و حتي برخي از اين كشورها با شكل دادن يك اتحاد نظامي بي‌اعتمادي خود را به اتحاد نظامي ناتو نشان داده‌اند. جنوب اروپا نيز تحت تأثير تحولات شمال افريقا است، فرانسه و ايتاليا اختلاف‌هاي جدي دارند و از آن‌طرف دانمارك اعلام كرده كه مقررات ويزاي شينگن را اعمال نمي‌كند.
 
 
در حوزه اقتصادي اختلاف‌ها نمود كاملاً واضح‌تري دارد، ركود اقتصادي آغاز شده از سال 2008 ريشه نابساماني‌هاي مالي شده كه اين نابساماني‌ها به آشوب و در مقطع اخير در برخي از كشورها به شورش‌هاي اجتماعي تبديل شده است و مسير به سمت نابساماني‌هاي سياسي است كه اگر تقويت شود، اتحاديه در حفظ ظاهر براي ايستادن روي پاي خود هم دچار مشكل مي‌شود، البته توقع تغييرات سريع و فراگير، انتظار بجايي نيست، اما شكل تحولات اسپانيا و نمادهاي مشترك آن با مصر، هشدار مهمي براي اروپا بود.
 
وضعيت كنوني يونان نيز غيرقابل حل است، بدهي چند برابر توليد ناخالص داخلي و ساير مشكلات ريز و درشت، هيچ چشم‌اندازي براي خروج از اين وضعيت متصور نيست و تغيير برخي از اعضاي كابينه نيز بيشتر يك عامل رواني براي فرونشاندن اعتراض‌ها است.
 
اما آنچه كه از مشكلات يونان مهم‌تر است و اتحاديه را بيشتر مي‌ترساند، سرايت اين نابساماني‌ها به ساير كشورهاي اروپايي و هزينه‌اي است كه آن‌ها يعني كشورهاي متمول بايد براي حل اين مشكلات و حفظ وحدت پولي بدهند.
روز جمعه در جريان گفت‌وگوي مركل و ساركوزي اين نكته مطرح شد فرانسه از آلمان مي‌خواهد كه به كشورهاي ضعيف مانند يونان، اسپانيا، پرتغال و ايرلند كمك بيشتري كند اما در مقابل اين نگاه در اين كشورهاي متمول وجود دارد كه چرا بايد از جيب ما هزينه فرونشاندن اين ناآرامي‌ها پرداخته شود؟
 
 
در عين حال، به‌نظر مي‌رسد رسانه‌هاي داخلي هنوز واقعيت بيداري در اروپا را باور نكرده‌اند و تصور مي‌كنند كه جنس اين اعتراض‌ها از جنس مخالفت‌هاي معمول در اين كشورها است و بر همين اساس با نوعي انفعال با اين تحولات برخورد مي‌كنند.
 
اين در حالي است كه غرب در رويكردهاي تخاصمي خود با ايران، به كوچك‌ترين موضوعات ضريب رسانه‌اي قابل توجهي مي‌دهد و برخوردهاي كاملاً سياسي مي‌كند.
 
 
به‌عنوان نمونه در جريان خارج كردن نام گروهك منافقين از ليست گروه‌هاي تروريستي انگليس و متعاقب آن اتحاديه اروپا، جك استراو وزير امورخارجه انگليس در واكنش به اعتراض يكي از مقام‌هاي ايراني گفته بود كه در دوره آقاي خاتمي كارهايي همسو با نظرات ما در ماجراي هسته‌اي انجام شد، بنابراين، ما اسم اين گروه را در ليست گروه‌هاي تروريستي قرار داديم اما اكنون كه در قضيه هسته‌اي همكاري نمي‌كنيد، ما هم الزامي به همكاري در ساير حوزه‌ها نداريم. مشابه همين اظهارات را رابرت كوپر دستيار ارشد اشتون گفته است.
 
اما در شرايطي كه ايران از ابزارهاي كمتري نسبت به غرب براي ايجاد محدوديت‌ها و مقابله برخوردار است، به‌نظر مي‌رسد تمركز بر موضوع‌هاي حقوق بشري ومطالبات ملت‌ها در قالب بيداري اروپا بايد اولويت ويژه‌اي در رسانه‌ها داشته باشد.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : شورش‌هاي اجتماعي در آستانه تبديل به نابساماني‌هاي سياسي است, واگرايي‌هاي عميق در اروپا و انفعال رسانه‌هاي داخلي ايران, ,