منطق برخي مدعيان اصول‌گرايي و مبناي رفتار آن‌ها در قبال يك جزوه:
افروغ از قبيله ماست پس هر چه بگويد درست است و بايد توجيه شود!
 

 

برخورد دوگانه برخي از کسانی که ادعای اصول‌گرایی دارند، با مسائل و موضوعات سیاسی، رجحان دادن به شانتاژ رسانه‏ای و ادبیات و کنش‏هایی که تا کنون در اصول و آداب اصلاح‏طلبان می‏گنجید و نیز زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی و توصیه‏های رهبری در مناسبات سیاسی و رقابت‏های انتخاباتی، شاهدی دوباره شد بر هشدارهای مکرر ایشان در مورد معضل قبیله‏گرایی در میدان سیاست.

مرداد ماه امسال رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان نظام تصریح کردند: «ميل به رفتارهاى قبيله‌اى در ميدان سياست، در ميدان اقتصاد، از ديگر نقاط ضعف ماست. رفتار قبيله‌اى معنايش اين است كه تخطئه يا تأييدى كه نسبت به كار كسى مي‏كنم، ناشى نباشد از ماهيت عمل او؛ ناشى باشد از نحوه‌ى ارتباط او با من. اگر از قبيله‌ى ما كسى كار خطايى انجام داد، راحت قابل اغماض باشد؛ اما از قبيله‌ى مقابل اگر همان كار را انجام داد، اين قابل پي‌گيرى و تعقيب مي‌شود. كار خوب اگر از كسى كه مربوط به قبيله‌ى ماست، انجام گرفت، قابل تحسين و تشويق باشد؛ اگر از قبيله‌ى ديگر بود، نه. رفتار قبيله‌اى اين است. اين رفتار، اسلامى نيست، انقلابى نيست. ما متأسفانه اين‌گونه رفتار را در ميان خودمان داريم.» (بيانات در ديدار مسئولان نظام جمهورى اسلامى ايران 16/5/90)

پیش از این نیز رهبر انقلاب در چند مقطع نسبت به وضعیت تحزّب در ایران و شیوع رفتارهای قبیله‏گرایانه در بین سیاسیون هشدار داده بودند. با این همه اما ساختار حزب‏گرایانه و سهم‏خواهانه کنونی نه تنها اجازه اصلاح ادبیات سیاسی رایج را نداد بلکه با کنار رفتن جريان فتنه، این مسئله به اثبات رسيد که متأسفانه پایبندی به اصول و اخلاق در میان برخی از اصول‌گرایان نیز چندان جایگاهی ندارد.

بررسی مقایسه‏ای واکنش رسانه‏ها و شخصیت‏های به اصطلاح اصول‌گرا به دو مسئله "انتشار جزوه پاسخ‏گویی به شبهات از سوی جبهه دانشجویی حامی پایداری" و نیز "اظهارات تأمل‏برانگیز عماد افروغ در برنامه زنده شبکه یک صدا و سیما" خود نمونه‏ای از این دست برخوردهای سیاسی‏کارانه است.

عماد افروغ در صدا و سیما با لحنی کنایه‏آمیز مسائلی را مطرح کرد که مصداق برخی جملات آن در لفافه شخص مقام معظم رهبری می‏شد و این نوع ادبیات، البته شباهت‏های قابل توجهی با ادبیات علایی داشت. او نخست تصریح کرد كه شکاف فزاینده‏ای بین عرصه رسمی و مدنی ایجاد شده و مدام داریم دایره حق مردم را ضیق‌تر و ضیق‌تر می‌کنیم و با این مقدمه عبارتی را مطرح کرد.

به راستی مصداق این جمله وقتی که افروغ از ضرورت نقد حوزه و استقلال آن سخن به میان می‏آورد، چه کسی می‏تواند باشد: «بالاخره هر کسی که در معرض نقد و در معرض نظارت قرار نگیرد و حسب مردم‌سالاری دینی، چرخش قدرت صورت نگیرد، مطمئن باشید دیر یا زود از آن وجه منضبط و قاعده‌مند، خارج و شخصی می‌شود.» و مناسبت این اظهار نظرها در نظر مردم چه خواهد بود؟

مصداق این جمله چه طور: «این شکاف ما را به جایی می‌رساند که به تدریج یادمان می‌رود که ما وکیلیم، قیم نیستیم. قرار نیست که ما مطلق‌العنان و بدون توجه به حق مردم، زمام‎دار امور باشیم.»

آیا ادبیات این جمله برای شبکه یک سیما مناسب است: «روزبه‌روز احساس می‌کنم که نظام قیّمی (قیّم مآبانه) بر نظام وکالتی می‌چربد و این یک خطر است و باید فکری کرد.» این جمله چه طور: «بالاخره شما می‌خواهید جا پای علی (ع) بگذارید، دیگر از این پرمعناتر و رساتر؟!»

یک شنونده عادی و معمولی می‏گوید افروغ درباره چه کسی سخن می‏گوید و به چه کسی اشاره می‏کند که می‏خواهید پا جای پای علی(ع) بگذارید؟ اینکه از درون نظام ما نظام اموی دارد زاییده می‏شود، به چه معناست؟ به خاطر داریم آقای افروغ در مجلس هفتم به قیاس بین مقام معظم رهبری و امام خمینی(ره) پرداخت و رهبر انقلاب را در مقایسه با امام مصلحت‏اندیش خواند. با این توضیح، این عبارات افروغ را مرور کنیم: «من نمی‌خواهم بگویم که شرایط فعلی همان شرایط قبل از انقلاب است. اما هیچ‌وقت هم چک سفید امضا به شما نمی‌دهم که روزی این‌گونه نشود، باید به مسائل نقد و نظارت توجه شود. از درون نظام نبوی و علوی صدر اسلام، نظام اموی‌ زاده می‌‌شود و فکر می‌کنید چرا؟ چون حقیقت‌گرایان ما رنگ آن‌چنانی ندارند،‌ سکوت می‌کنند. مصلحت اتخاذ می‌شود، مصلحت تمدنی. مصلحت ناشی از حفظ حکومت. حواس‌مان باشد.»

این جمله افروغ جمله خوبی است؟: «جلال و جبروت حکومت، اصل است. مابقی فرع‌اند و همه چیز مباح است و یک توجیه تاریخی هم برای آن دست و پا می‌کرد.»

در واکنش به این سخنان افزوغ از شبکه یک سیما برخي از اصول‌گرایان که از قضا با او در یک قبیله سیاسی قلمداد می‏شوند، به یک‎باره در باب ضرورت آزادی بیان و فضای نقد و گفت‌وگو در جامعه سخن گفتند و به دفاع از افروغ پرداختند.

احمد توکلی در دفاع از افروغ و علایی گفت: «روح قانون اساسي و نظام مردم‎سالاري ديني اقتضا دارد که فضای آزاد سیاسی حس شود و مسائلی پیش نیاید که محیط عمومی انتخابات را بسته نشان دهد. به طور اصولی‌تر نیز باید از آزادی بیان در چارچوب قانون و اخلاق سیاسی همیشه دفاع کنیم، این دفاع نیز باید با عمل دستگاه‌های وابسته به نظام و قدرت باشد و اشخاصی که به شکل انتخابی یا انتصابی سهمی از قدرت دارند نیز باید دفاع از آزادی را در عمل نشان دهند تا خوش‌نیتان از سر غفلت، خدای ناخواسته ابزار سیاست بازان رند نشوند.» و سایت‏های منتسب به قالیباف و لاریجانی و زاکانی و توکلی بر همین منهج مطلب‏ها نوشتند و مصاحبه‏ها گرفتند.

در چنین فضایی که آقایان نقد رهبری را واجد موضوعیت می‏دانستند، طرح آن از شبکه یک صدا و سیما را خوب و لازم قلمداد می‏کردند و در دفاع از آن سینه‏چاک به میدان آمده بودند، جزوه‏ای دانشجویی برای پاسخ به سیاه‏نمایی‏ها و تخریب‏ها علیه جبهه پایداری بر روی یک وبلاگ ساده قرار گرفت. جزوه‏ای که حاوی هیچ گونه تخریبی نبود. جالب آنکه به یک‌باره مدعیان آزادی بیان که تا دیروز از ایجاد فضای آزاد سیاسی سخن می‏راندند و همان کسانی که نقد رهبری را لازم قلمداد می‏کردند به یکباره داد و فریاد راه انداختند که وا آقای مهدویا!

جالب آنکه در این جزوه، تمجیدهای قابل توجهی از آیت الله مهدوی شده بود و اساسا در مقطع انتخابات خبرگان رهبری این جریان جبهه پایداری بود که تمام تلاش خود را برای ریاست آیت الله مهدوی كرد. در جزوه به نقل از آیت الله مصباح آمده بود: «بنده خدمت حضرت آيت‌الله مهدوي‌كني از سال اولي كه آمدم قم ارادت داشتم و مدتي همسايه ديوار به ديوار در مدرسه بوديم و حجره‌مان با حجره آيت‌الله مهدوي‌كني متصل به هم بود. سوابق خيلي طولاني داشتيم. اگر بخواهم در بين روحانيون مخلصي كه براي اين انقلاب دل سوزاندند و با تقوا هستند، ۱۰ نفر را معرفي كنم، حتماً يكي‏اش ايشان است. در يكي دو سال اخير تلاش خيلي زيادي شد تا جناب آيت‌الله مهدوي‌كني رئيس مجلس خبرگان بشوند و اين يكي از آثار ارادت ما بوده و هست و ان‌شاءالله خواهد بود. علاوه بر اينها عنايتي كه امام به ايشان داشتند و پست‌هايي كه در اوايل انقلاب ايشان عهده‌دار بودند، مسئوليت‌هايي كه آن زمان پذيرفتنش بسيار سنگين بود، ابتدا مسئوليت كميته را كه هنوز هيچ خبري نبود به عهده گرفت، بعد نخست‌وزير‌ي و مسئوليت‌هاي ديگر. به هر حال ايشان آدم ناشناخته‌اي نيست و ما قدر ايشان را مي‌شناسيم و ارزششان را براي انقلاب درك مي‌كنيم، اما همه ما مي‌دانيم كه خدا دو انسان را مثل هم نيافريده است. دو تا برادري كه در يك خانواده، از يك پدر و مادر و در يك مدرسه تربيت شده‌اند افكارشان صددرصد مثل هم نيست. بزرگان مي‌گويند كه اين از تفاوت‌هاي خلقتي است و جزو زيبايي‌هاي خلقت و حكمت آفرينش است.» (مشرق 29 آبان 90)

در این جزوه همچنین در مورد نظر جبهه پایداری در مورد آیت الله مهدوی‏کنی و آیت الله یزدی آمده بود: «اعضای جبهه پایداری برای شخصیت این دو بزرگوار احترام قائل هستند؛ اگر چه ممکن است انتقاداتی نیز داشته باشند. زارعی در این خصوص می‏گوید:ما آيت‌الله مهدوي كني و آيت‌الله يزدي را قبول داريم. اين افراد از علماي بزرگ ما هستند، هم‌چنين آيت‌الله مصباح از شخصيت‌هاي ارزشمندي است كه ما ايشان را قبول داريم البته بحث ما، بحث علما نيست، بحث ما در شيوه‌ي اجرا و پياده‌سازي منشور اصول‌گرايي است.» (شفاف 26 آذر 90)

چگونه است که مدعیان اصول‌گرایی نقد رهبری را از شبکه اول سیما برمی‏تابند اما یک جزوه دانشجویی وبلاگی که در حاشیه‏های آن نقدهای اصولی‏ای هم نسبت به 8+7 و آیت الله مهدوی وجود دارد را برنمی‏تابند؟ چه شد آن ضرورت آزادی بیان و تحمل و مدارا؟ چون افروغ در آن قبیله است، اجازه سخن گفتن دارد و چون دانشجویان در این قبیله‏اند حق بیان یک کلمه در دفاع از خود را هم ندارند؟

جالب آنکه مدعیان تخریبی بودن جزوه پس از آنکه در جزوه هیچ جمله تخریبی علیه آیت الله مهدوی پیدا نکردند و از ارائه مستندات خود و بیان پاسخ نسبت به جزوه پس از آن همه فضاسازی و دروغ‏پراکنی درماندند، جملاتی را که در ويرايش اول جزوه در مورد حاج حسین شریعتمداری بود و بلافاصله حذف شد، بهانه کردند تا بگویند جزوه واقعا خیلی بد است! حال آنکه غرض از آن جملات هم تخريب نبود؛ تهيه كنندگان جزوه همان نخست حتی با واسطه عذرخواهی خود را به حسین شریعتمداری رساندند و توضیح دادند که خدمت ایشان ارادت دارند. اما با وجود آن همه فضاسازی برخی مدعیان اصول‌گرایی و اخلاق حتی حاضر نشدند مطابق ماده 23 قانون مطبوعات جوابیه جبهه دانشجویی را منتشر کنند!

به نظر می‏رسد اکنون دیگر تاریخ مصرف شانتاژهای سیاسی برای فرار از واقعیت‏ها و پاسخ‏گویی گذشته باشد. تجربه ثابت کرده كه هجمه‏های این‎چنین، مردم و نخبگان را بیشتر بیدار می‏کند و نتيجه‌ي عكس مي‌دهد. نخبگان در چنین شرایطی است که مظلومیت جبهه پایداری و دانشجویان حامی آن را درخواهند یافت.

با اين حال، این انتخابات مي‌تواند با تأكيد بر رقابت اخلاقي و مؤمناه به فرصتی برای حذف قبیله‏گرایی و سهم‏خواهی در میدان سیاست تبديل شود. احزابی که بدون در نظر گرفتن درستی و نادرستی عملکرد خود در میدان سیاست حقی معلوم در انتخابات برای خود طلب می‏کنند و لیست‏های انتخاباتی را بین خودشان تقسیم کرده‏اند، جایگاهی بین مردم ندارند. باید گفتمان ملاک باشد نه سهم احزاب. اتفاقا جبهه پایداری برای بر هم زدن همین وضعیت به میدان آمده است.

در جزوه "استقامت در منطقه ممنوعه" چنین می‏خوانیم: «نباید با نگاه حزبی و قبیله‏ای آرمان‏های انقلاب را جلوی پای مصالح ساختگی ذبح کرد... نگاه قبیله‏ای و حزبی انقلاب را از رشد و تعالی به سکون و ایستایی می‏کشاند و با سهم‏های از پیش تعیین شده، اجازه افزایش دایره مخلصین را نمی‏دهد.»

مطالب مرتبط:

وقتی می گوییم فتنه از چه سخن می‌گوییم/ تمجيد از خطبه‌هاي هاشمي، تشكيلات ستاد فتنه، بيانيه موسوي پس از افتضاح عاشوراي 88 و...

انتقاد شديد آيت‌الله علم‌الهدي از آب به آسياب دشمن ريختن صداوسيما و اظهارات افروغ

شباهت شيوه‎هاي منافقان در ماجراي خيبر با ترساندن از تهديد و تحريم دشمن/ واكنش به اظهارات افروغ و علايي

آقاي افروغ چرا براي سياسي‌كاري‌تان روايت اميرالمؤمنين را تقطيع مي‌كنيد؟

چرا عماد افروغ به منتقدين خود توهين مي‌كند؟

طنز/ نامه جمعی از روشنفکران چاله میدون در حمایت از عماد افروغ

ادبيات‌فاخر افروغ در قبال يك منتقد: هتاك، كاسب، ريشه فتنه، وكيل‌الدوله، كركس فتنه!

انتقاد رسایی از اظهارات افروغ در «پارک ملت»

پارك كدام ملت؟ كدام روشن‌فكر؟


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : منطق مدعيان اصول‌ گرايي, مبناي رفتار, شانتاژ رسانه‏ای, آداب اصلاح‏طلبان, اصول اخلاقی, توصیه‏های رهبری, قبیله‏گرایی, عماد افروغ, ,