روی خط جشنواره سی ام/ 21
روز هشتم؛ جوابیه مهرجویی به فرهادی/«قلاده‌های طلا» همه را غافل‌گیر کرد/ شلوغ‌کاری‌های خانم بازیگر!

 

روز هشتم جشنواره‌ی فجر تا دل‌تان بخواهد حاشیه داشت. چرا که دو فیلم «بیداری» و «در انتظار معجزه» با واکنش منفی اهالی رسانه روبرو شدند و فیلم جنجالی ابوالقاسم طالبی هم آن‌قدر جمعیت به سالن آورد که برای اولین بار در جشنواره‌ی سی‌ام، کار به سانس فوق‌العاده رسید. نشست خبری فیلم «بیداری» هم که نزدیک بود به درگیری خبرنگاران با تهیه کننده ختم شود که به خیر گذشت. اما بگذارید خلاصه کنم؛ در توصیف روز هشتم فقط می‌توان گفت که همه چیز تحت تأثیر اکران قلاده‌های طلا بود.

 

 

نارنجی‌پوش؛ جوابیه‌ی مهرجویی به فرهادی یا ستایش آیین فنگ‌شویی؟

اولین نکته‌ای که بعد از دیدن فیلم مهرجویی به ذهن‌تان می‌رسد، این است که این روزها چه بر استاد می‌گذرد که حاضر می‌شود که یک فیلم تبلیغاتی برای شهرداری تهران بسازد؟ برخی نماها و سکانس‌ها، به خصوص جایی که شهردار تهران (با بازی همایون ارشادی) به ملاقات نارنجی‌پوش می‌آید، لحن سفارشی فیلم آزار دهنده می‌شود.

دوم اینکه؛ اصلاً نمی‌توان انکار کرد که فیلم مهرجویی یک جوابیه‌ی تصویری به فیلم اصغر فرهادی است. استفاده از لیلا حاتمی در نقش زنی که می‌خواهد برای آینده‌ای بهتر، فرزند و شوهرش را برای ترک کشور و زندگی در نروژ قانع کند، کاملاً نشان می‌دهد که مهرجویی قصد پاسخ‌گویی به «جدایی نادر از سیمین» را دارد. استفاده از صحنه‌های دادگاه و برخی دیالوگ‌های فیلم هم به گونه‌ای‌ست که نمی‌توان این نگاه را انکار کرد. اما نکته‌ی مهم اینجاست که  داریوش مهرجویی در پایان نسخه‌ی سالم‌تری برای مخاطب خود می‌پیچد و از او می خواهد تا با وجود همه‌ی اشکالاتی که در کشور می‌تواند وجود داشته باشد، او در وطنش بماند و به اصلاح فکر کند. چنانکه نهال نهاوندیان (با بازی لیلا حاتمی) در پایان تصمیمش را عوض می‌کند و ماندن را به رفتن ترجیح می‌دهد. به عبارت دیگر، مهرجویی این بار بر خلاف فیلم فرهادی، کاملاً حق را به مرد فیلم که می‌خواهد در کشورش باقی بماند، می‌دهد و این مثبت‌ترین نکته‌ی فیلم است.

سوم اینکه؛ در کنار فضای شاد فیلم و برخی سکانس‌های درخشان کار (مثل سکانسی که حامد آبان در حال جمع کردن وسایل پسرش برای بستن چمدان اوست)، نگاه اغراق آمیز مهرجویی به آیین فنگ‌شویی و ستایش او از این عرفان دروغین کمی آزاردهنده است. کارگردان کهنه‌کار سینمای ایران که می تواند به این خوبی از یک عرفان بی‌اساس مثل فنگ‌شویی یک نسخه‌ی شفابخش ترسیم سازد، آیا بهتر نیست که وقت خود را روی ادیان آسمانی بگذارد؟

 

 

رهاتر از دریا؛ باز هم دختری که مادر و پدرش، مادر و پدرش نبودند!

 آن قدر قصه‌ی این فیلم تکراری‌ست که اصلاً مشخص نیست چرا کارگردان به سراغ ساخت آن رفته است.  قصه‌ی نخ نما شده‌ی دختری که پس از سال‌ها متوجه می‌شود پدر و مادر واقعی‌ا‌ش در کودکی مرده‌اند و زوج دیگری او ر ا به فرزندی پذیرفته‌اند. در این میان هم مطابق معمول سریال‌ها و فیلم‌هایی با این مضمون، باید حتماً یا پای انقلاب یا پای جنگ به عنوان عامل مرگ پدر و مادر واقعی به میان آید که اینجا از قضا ماجرا مربوط به دفاع مقدس است! البته ناگفته نماند که بازی به اصطلاح بازیگران فیلم و فیلمنامه‌ و کارگردانی تأسف‌آور آن، باعث شد تا این فیلم در خالی کردن سالن توفیق فروانی داشته باشد. ناگفته نماند که در جلسه‌ی مطبوعاتی هم بین تهیه کننده و کارگردان کار درگیری لفظی ایجاد شد و بازیگران از بازی در این فیلم عذرخواهی كردند!

 



قبیله‌ی من؛ اعتماد به نفس شدید یک فیلم اولی!

 فقط چند سوال ساده: آقای غلامرضا آزادی کارگردان این فیلم به عنوان یک فیلم‌ساز فیلم‌اولی، چرا فکر کرده که داستان زندگی‌اش باید برای ما -به عنوان مخاطب- جذابیت داشته باشد؟ اصلاً این حاکی از یک اعتماد به نفس وحشتناک نیست که کارگردان در فیلم اولش، داستان زندگی خودش را با ذکر نام و عنوان خویش و با حضور خودش به عنوان نقش اول کارگردانی کند؟ فارغ از این بحث، این فیلم که قرار بوده ادای دینی به سینما باشد، آیا بیشتر باعث وهن سینما نشده است؟ آقای آزادی عزیز! کارگردان محترم فیلم قبیله‌ی من! کسی می‌تواند با ساخت یک فیلم به سینما ادای دین کند که خودش سینما را بشناسد نه اینکه مثل شما...

 



بیداری؛ افتضاح موتمن، حمله به حاجی‌میری!

 بیداری یک فیلم حیف شده است؛ چرا که تم فیلمنامه و محتوای ارزش‌مند آن، می‌توانست به راحتی کار را به یک تجربه‌ی جدید در حوزه‌ی فیلم‌های مرتبط با انقلاب و حتی سینمای ایران تبدیل کند. اما همان‌طور که پیش از این در رجانیوز پیش‌بینی کرده بودیم، اتفاقی همانند آنچه که برای «فرزند صبح» رخ داد، برای «بیداری» هم تکرار شد و اکران فیلم، با اعتراض اهالی رسانه همراه شد. جالب آنکه بیشتر ضعف فیلم مربوط به سکانس‌های دارای جلوه‌های ویژه بود، به نحوی که در هنگام نمایش برخی از این گاف‌های وحشتناک تصویری که در حد یک نشریه‌ی دانشجویی بود، تماشاگران با قهقهه و سوت و کف واکنش نشان می‌دادند. در جلسه‌ی مطبوعاتی هم، بیشتر انتقادها به سمت سعید حاجی‌میری بود تا فرزاد موتمن. همین موجب شد تا حاجی میری هم عصبانی شود و منتقدان را به باد انتقاد بگیرد. در نتیجه با ترک جلسه توسط منتقدان این نشست خبری نیمه‌تمام ماند.

 به هر حال نباید از دغدغه‌ی ارزش‌مند تهیه‌کننده‌ی کار برای ارائه‌ی یک کار انقلابی و صیانت از محتوای فیلمنامه در برابر تغییر آن توسط موتمن گذشت. در کنار آن، ‌بی‌مسئولیتی فرزاد موتمن به عنوان کارگردان فیلم که در اواخر کار پروژه را نیمه کاره رها کرده بود، از دید بسیاری از رسانه‌ها مغفول ماند و بسیاری آگاهانه یا ناآگاهانه از پرداختن به این موضوع اجتناب کردند.

 



در انتظار معجزه؛ 70 دقیقه نگاه!

 آخرین فیلم صدرعاملی، سومین قسمت از سه‌گانه‌ی او درباره‌ی مشهد و زائران آن بود که پخش آن در جشنواره با اعتراض اهالی رسانه روبرو شد تا بازار اعتراض‌ها در شب هشتم جشنواره داغ بماند. فيلم صدر عاملي، کش‌دارترین و خسته‌کننده‌ترین فیلم جشنواره‌ی امسال بود. فیلم در اکثر دقایق دیالوگ نداشت و بازیگران کار فقط به هم نگاه می‌کردند. بدتر از این، صحنه‌‌ای بود که از داخل قطار منظره‌های بیرون قطار نشان داده می‌شد و این نمایش منظره‌های ساده از داخل قطار، حدود پنج دقیقه ادامه داشت! پایان فیلم هم که طبق معمول با معجزه‌ی امام رضا (ع) و شفای بیمار پایان یافت تا شاید صدرعاملی بدین ترتیب از خیر ساختن این پروژه‌ی ارزشی بگذرد. البته نباید از ذکر این نکته غافل شد که این رفتار برخی خبرنگاران در حین پخش فیلم، در شأن اهالی رسانه نبود و بهتر این است که اگر کسی از فیلمی راضی نیست، به جای ایجاد مزاحمت برای دیگر تماشاگران، خود سالن را ترک كند.

 



خودزنی؛ انتظار بیشتری داشتیم، اما جای این فیلم در بخش مسابقه بود

 خودزنی در حالی اکران می‌شد که سالن از استاندارد سانس آخر خیلی شلوغ‌تر بود و این نه به خاطر اکران دومین فیلم احمد کاوری، که به دلیل اکران «قلاده‌های طلا» در سانس بعدی بود. اما فیلم کاوری از همان آغاز نشان داد که از لحاظ فنی، فیلم قابل بحثی است و مشخص نیست که چرا این فیلم باید از بخش مسابقه بیرون بماند. به هر حال هنوز بعد از هشت روز، ما اصلاً نتوانسته‌ایم متوجه شویم که معیار هیئت انتخاب در تعیین فیلم‌های بخش مسابقه چه بوده است.

 البته باید اشاره کنیم که از احمد کاوری -به عنوان کارگردان فیلم نفوذی- از حیث محتوا انتظار بیشتری داشتیم؛ اما «خودزنی» یک کار سیاه اجتماعی با اشاره‌های مختصر سیاسی است. ضمناً یکی دیگر از اشکالات فیلم، مثل بسیاری از فیلم‌های دیگر، ریتم کند و کمبود تعلیق در برخی نقاط کار است.در کنار این، بازی لعیا زنگنه و امیر دلاوری از نقاط مثبت «خودزنی» است.

 



قلاده‌های طلا؛ وقتی همه غافل‌گیر می‌شوند/ شلوغ کاری‌های خانم بازیگر

هشتمین شب جشنواره، شب بی‌نظیری بود و جمعیت حاضر در سالن به خوبی این موضوع را نشان می‌داد. در حالی که هیچ کس فکر نمی‌کرد که برای اکران قلاده‌های طلا در ساعت 1 بامداد، سالن تا این حد شلوغ باشد، در هنگام اکران این فیلم حتی روی زمین هم در سالن برج میلاد جایی برای نشستن وجود نداشت و کار به جایی رسید که در دو سالن کوچک دیگر در طبقات پایین‌تر، سانس فوق‌العاده برای این فیلم گذاشتند تا کسی از دیدن این فیلم بی‌نصیب نماند.

جالب‌تر اینکه برنامه‌ریزی عده‌ای از افراد تندرو برای ایحاد مزاحمت در حین اکران این فیلم، ناکام ماند و حضار تماشاگر نه تنها با این جمعیت اندک همراهی نکردند که حتی در پایان فیلم ایستادند و برای آخرین فیلم طالبی کف زدند. در این میان، تلاش یکی از بازیگران جوان و تازه‌کار سینمای ایران به نام رعنا آزادی‌ور (بازیگر فیلم‌های «مارمولک» و «درباره‌ی الی») برای ایجاد مزاحمت در حین اکران این فیلم، جالب توجه و در حین حال تأسف‌آور بود. البته قهقهه‌های هیستریک این خانم بازیگر و کف زدن‌های وی به نشانه‌ی اعتراض، کارگر نیفتاد تا او به همراه چند تن از همراهان تئاتری‌اش ناکام و عصبانی سالن را ترک کند.

از این حاشیه‌ها که بگذریم، می‌رسیم به خود فیلم که بدون نگاه جانبدارانه باید اعتراف کرد که فراتر از انتظارهاست. این قطعاً بهترین فیلم ابوالقاسم طالبی و  حتی بهترین فیلم جشنواره‌ی فجر است. کیفیت کارگردانی در صحنه‌های مربوط به اغتشاش‌ها عالی‎ست و صحنه‌های مربوط به حمله به پایگاه بسج بی‌نظیر از کار درآمده است. ضمن اینکه پایان فیلم را به سادگي نمی‌توان حدس زد. در کنار اینها، بازی علی‌رام‌نورایی، شگفتی بزرگ «قلاده‌های طلا» است؛ هر چند تمام بازیگران فیلم، به جز چنگیز جلیلوند نقش خود را عالی بازی کرده‌اند. کار عباس شوقی به عنوان مسئول جلوه‌های ویژه‌ی «قلاده‌های طلا» نيز تا حدودي فراتر از استانداردهای سینمای ایران است. بگذارید بیشتر توضیح ندهم، چون تا فیلم را نبینید باور نخواهید کرد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : جوابیه مهرجویی, جواب به فرهادی, قلاده‌های طلا, جشنواره سی ام, بیداری, در انتظار معجزه, نارنجی‌پوش, ,