عمق اعتقاد شبه‌روشنفکران به منطق گفت‌و‌گو
توهین‌های بی‌سابقه «مهرجویی» به «فراستی» نشانه چیست؟

 

ایمان کیایی: داریوش مهرجویی، یکی از کارگردانان صاحب‌نام جریان روشنفکری سینمای ایران، چندی پیش در جلسه‌ی نقد و بررسی رمان جدیدش، «در خرابات مغان»، موضع تندی عیله «مسعود فراستی» گرفته است که مبین نکته‌ای کلیدی و حائز اهمیت درباره جریان روشنفکری‌ست و نکات مهمی را در مورد نحوه‌ی برخورد شبه‌روشنفکران با منتقدین خود آشکار می‌سازد.

مهرجویی در این نشست در مورد شخصیت «مسعود فراستی» که جزو معدود منتقدان جدی آثارش در این سال‌ها به حساب می‌آید می‌گوید: «اگر كار را دوست نداري پس تو مرض داري كه مي‌آيي راجع بهش چيزي مي‌نويسي. به اين آقاي فراستي بگو كه همش با نفرت مي‌رود طرف سينما كه فقط بكوبد، بكوبد، بكوبد. آخر چقدر مي‌كوبي بسه ديگر! از خودش نفرت دارد، از سينما نفرت دارد، از آدم‌ها نفرت دارد، همه را مي‌خواهد آزار بدهد و از اين طریق ابراز شخصيت بكند. خب اين شخصيت مريضه، بيماره، بايد برود بيمارستان بخوابه ، بايد قرص بهش بدهيم بخورد!»
 
 
 
نکته‌ی مهم و حائز اهمیت این است که این سخنان تند و توهین‌آمیز در مورد شخصیت فراستی در حالی بیان می‌شود که جریان روشنفکری ایران در سال‌های بعد از انقلاب اسلامی همواره یکی از مهم‌ترین اصول و مبانی خود را تمایل به «گفت‌و‌گو» و «پذیرش نظرها و دیدگاه‌های مخالف» دانسته است و همواره افراد منتسب به آن خود را دارای افکار و اندیشه‌های باز و ذهن بصیر پنداشته‌اند و بر تعصب و انعطاف‌ناپذیری متحجرین خُرده گرفته و آنها را گروهی جاهل خوانده‌اند.
 
مسعود فراستی، سیل انتقادات خود از آثار داریوش مهرجویی را با نقد هامون آغاز کرد. نقدی که در زمان خود بسیار پُر سر و صدا و جنجال‌ساز شد و توجه همه، علی الخصوص محیط روشنفکری را به خود جلب کرد. انتقادات فراستی از آثار مهرجویی با نقد سایر آثار وی از جمله «لیلا»، «پری»، «درخت گلابی» و . . . شدت گرفت تا جایی که صدای بسیاری از هامون‌بازان و لیلابازان عاشق مهرجویی را در آورد! اما این‌بار علاوه بر مدافعان همیشگی آثار مهرجویی، صدای خود مهرجویی هم درآمده است تا به بدترین و زننده‌ترین شکل ممکن جواب انتقادهای فراستی به آثارش را بدهد. البته پیش از این مهرجویی یکبار در مستند «مهرجویی، کارنامه چهل ساله» ساخته مانی حقیقی از خجالت فراستی درآمده بود و او را مازوخیست نامیده بود! و اینبار نیز در نشست مطبوعاتی رمانش او را شخصیتی مریض خواند که نیاز به بستری شدن در بیمارستان دارد!
 
نکته جالب توجه در رابطه با این موضوع، عمق حرف‌هایی است که از زبان طیف روشنفکر این جامعه بر زبان می‌آید! شبه‌روشنفکران وطنی همواره یکی از بارزترین ویژگی‌های خود را آرامش در برابر نظرات مخالف و احترام به آنها بیان می‌کنند و در مقابل یکی از سردمداران‌شان در عرصه سینما تاب مخالفت یک منتقد با آثارش را ندارد و این چنین سراسیمه او را به رگبار می‌بندد! جالب اینجاست که اکثر منتقدان سینمای ایران، مخصوصاً نسل جوان، از موافقان و طرفداران سینمای مهرجویی محسوب می‌شوند و همواره لب به تحسین وی و آثارش گشوده‌اند. اندک مخالفان ایشان، جز شخص مسعود فراستی، هم چندان نقد جدی ای بر آثار وی وارد نکردند. می‌ماند مسعود فراستی که شاید بتوان از او به عنوان جدی‌ترین و سرسخت‌ترین منتقد آثار مهرجویی در سه دهه اخیر نام برد. این خود موهبت عظیمی‌ست که یک کارگردان سینما در میان جمعیت زیاد منتقدان، که تعدادشان در ایران مانند قارچ رو به افزایش است، تنها یک منتقد جدی دارد و سایرین یا دوستدار او هستند و یا مخالف منفعل! اما جناب مهرجویی نشان داده که تابِ همین یک منتقد جدی را هم ندارد و عادت کرده همیشه به او و آثارش نان قرض داده شود!
 
البته این اولین بار نیست که جریان روشنفکری این چنین به مسعود فراستی توهین کرده است. یکی دیگر از این توهین‌ها چندی پیش توسط یکی دیگر از این کارگردانان روشنفکر سینمای ایران، عبدالرضا کاهانی، صورت گرفت: «بعضی اوقات به این موضوع فکر می‌کنم که قرار است هفت ساخته شود تا کسی مثل فراستی برجسته شود. نوع نگاه او به سینما در جامعه ترویج شود. این خیلی بد است که با توجه به جایی مثل انجمن منتقدان که چیزی بیش از ۳۰۰ عضو ثابت دارد. منتقد ثابت این برنامه او است. من فکر می‌کنم آقای فراستی یک فرد بیمار است که قرار بوده شغلش چیز دیگری باشد و حالا عقده کم‌بینی دارد و دوست دارد که مدام تماشایش کنند.»
 
این، نهایت تربیت و تحمل نقدِ کارگردانان طیف روشنفکر سینمای ایران و نقطه اوج ادبیات آنان در قبال نظرات مخالف است! ادبیاتی که با توجه به سابقه‌ای که از این گروه سراغ داریم چندان بعید و دور از ذهن نبوده و نیست. نقدهای صریح و بی‌پرده فراستی به این گروه در سالیان اخیر چنان موجبات عصبانیت این دوستان را فراهم آورده که امروز بدون توجه به جایگاهی که در آن قرار دارند دهان باز می‌کنند و به شخصیت دیگران هر توهینی را که می‌خواهند روا می‌دارند. جالب اینجاست که مسعود فراستی آثار این آقایان را نقد می‌کند و آنها خود فراستی را! در این چند سال اخیر، مخصوصاً پس از شروع برنامه هفت، حتی یکبار هم ندیدیم که این کارگردانان حداقل جواب یکی از انتقادهای فراستی را بدهند و با زبان منطق صحبت کنند، نه زبان احساسات که چیزی جز توهین از آن خارج نمی‌شود. با این اوصاف، عجیب نیست اگر ببینیم حتی یکبار این گروه در برنامه هفت حاضر نشوند تا پاسخگوی این انتقادات باشند. گروهی که همواره ادعای با مردم بودن، دغدغه مردم داشتن، و پیگیر مطالبات مردم بودن را دارد، و همواره از همین مردم فراری است!!!
 
توهین‌های کارگردانان سرشناس طیف روشنفکر به مسعود فراستی و همراهی بسیاری از سایت‌های خبری متعلق به آنان در این قضیه صرفا یک نمونه است از مدل برخورد این گروه با معدود منتقدین خود، و اینکه چگونه با پز گفت‌و‌گو با مخالف و..... دست به سرکوب کردن همین تعداد قلیل منتقد جدی نیز می‌زنند.
 
به یاد بیاورید نحوه‌ی برخوردهای پیشین همین جماعت با کسانی مثل محمدرضا لطفی، پروانه معصومی، علیرضا افتخاری، محمدرضا شریفی‌نیا و ..... را تا به عمق آزاداندیشی این گروه پی ببرید.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : اعتقاد شبه‌ روشنفکران, منطق گفت ‌و‌گو, توهین‌های مهرجویی, توهین به فراستی, ,