وقتي نان به نرخ روز خوردن حدي ندارد!
از تئورسين خشونت تا تمجيد در مناظره‌ها و بازگشت به تئوري منحرفين

 

اهانت طرفداران اسفنديار رحيم مشايي به حضرت آيت الله مصباح يزدي آنقدر شنيع بود كه روزنامه دولت مجبور به تصحيح اين مواضع شد. اما بازخواني مواضع يكي از طرفداران پر و پا قرص مشايي نشان مي دهد كه توهين هاي او به حضرت مصباح به سالهاي دوم خرداد مي رسد و او در آن روزها با هتاكان دوم خردادي همصدا بوده است.

به گزارش رجانيوز، حاميان اسفنديار رحيم مشايي همواره تلاش كردند تا با اثبات گذاره اين‌هماني ميان دولت و جريان نفوذي، حمايت مقام معظم رهبري از كليت و گفتمان دولت را حمايت ايشان از حلقه نفوذ كرده در دولت معرفي كرده و از سويي انتقاد بزرگاني چون علامه مصباح يزدي از جريان نفوذي را انتقاد از دولت نشان دهند و از اين رهگذر اين آيت الله را در برابر رهبر معظم انقلاب بنشانند. آنها با استفاده از اين حربه و چنگ انداختن به اين جدايي و زاويه جعلي كه به زعم آنها در دو سال گذشته ايجاد شده است مجوزي براي هتاكي هاي خود عليه علامه مصباح ساخته اند. اما واقعيت اين است كه اگرچه اين توهينها در اين پوشش انجام مي شود اما بازخواني سابقه برخي از حاميان مشايي در اهانت به حضرت آيت الله مصباح نشان مي دهد آنها در سالها پيش كه نه خبري از دولت احمدي نژاد بود و نه مشايي سري در سرها داشت، همصدا با اصلاح طلبان به اين علامه بزرگوار مي تاختند.
 

اينها بهانه است

عبدالرضا داوري يكي از هواداران سينه سپر كرده مشايي است كه در تملق از او گوي سبقت را از ساير طرفداران او ربوده است تا جايي كه جملات عجيب و غريب او در تبيين انديشه هاي اسفنديار دولت باعث تعجب ديگران شده است. او جديداً از لحن هتاكانه يكي از سايتهاي مشايي دوست در هتاكي به علامه مصباح انتقاد كرده است و از اين سايت خواسته است تا مودبانه و زباني ملايم تر انحراف حضرت آيت الله مصباح از رهبري(!) را برملا كند. اما بازخواني برخي مواضع او در سالهاي پاياني دهه هفتاد پرده از دلايل اصلي مخالفتشان با اين فيلسوف بصير بر ميدارد، و از طرفي آبشخورهاي اصلي فكري اين جريان را عيان مي سازد تا معلوم شود بهانه انتقاد از دولت براي توهين به علامه مصباح تنها پوششي است براي آنها كه از خيلي وقت پيش از علامه مصباح مي ترسيدند.

براي نيل به اين منظور بد نيست مروري داشته باشيم بر شرايط روزهاي ابتدايي سال 79، زماني كه تازه چند روز از ترور سعيد حجاريان گذشته بود.
 

ترور حجاريان، بهانه اي براي عقده گشايي اصلاح طلبان

22 اسفند 1378 سعيد حجاريان ترور شد. اين اتفاق بهانه خوبي بود كه دوم خردادي ها انگشت اتهام را به سمت آيت الله مصباح نشانه بروند و او را كه مدتي بود بعنوان سخنران پيش از خطبه هاي نماز جمعه تهران سلسله مباحثي درباره نظام سياسي اسلام ارائه مي نمود، مورد هجمه قرار دهند. همه اين توهينها با محوريت يك كليدواژه صورت مي گرفت: «تئورسين خشونت».

نمونه اي از اين توهينها كه بدون ارائه كوچكترين قرينه اي از ميان سخنان علامه مصباح صورت ميگرفت به شرح زير است. خواندن اين چند نمونه كمك مي كند تا قرابت فكري اين طرفدار مشايي با اصلاح طلبان هتاك بيشتر نمايان شود.

«سخنان زهرآگيني كه توسط مصباح يزدي در خطبه هاي نمازجمعه ايراد شده، زمينه را براي كارهاي تروريستي، نظير اقدام به قتل سعيد حجاريان آماده ساخت»(محسن آرمين، روزنامه فتح و همشهري، 25 و 26 اسفند 78)

«وقتي از برخي تريبونها بطور رسمي فرمان قتل صادر مي شود، كساني هم خود را مجاز به اجراي آن مي دانند»(روزنامه آفتاب امروز، 24 اسفند 78)

«فيلسوف جنايتكار(!) و توجيه گر جنايت و خشونت كه با ابزار علم و فلسفه و دين مجهز شود و مكتب تئوري خلق كند، خطرش از هزاران قاتل و تروريست بيشتر خواهد بود»(روزنامه گزارش نو، 23 فروردين 79)

«پاره اي از خطابه هاي امروز، خطبه هاي شريح قاضي ها، عبدالرحمن بن عوف ها، معاويه و وليدها را تداعي ميكند»(اطلاعيه دفتر تحكيم وحدت/روزنامه مشاركت، 23 اسفند 78)

از اين دست هتاكي ها و توهينهاي بي پايه و اساس بسيار است كه از آنها مي گذريم و به يادداشت حامي امروز آقاي مشايي در روزنامه بيان آن روزها مي پردازيم.
 

همنوايي حامي مشايي با دوم خردادي ها در القاي تئورسين خشونت

شهريور 78 زماني بود كه مقام معظم رهبري آن تمجيد تاريخي خود از آيت الله مصباح را انجام داده و ايشان را مطهري زمان خوانده بودند. بنابراين مي شد دليل هجوم گسترده و سازماندهي شده به ايشان به بهانه ترور حجاريان را دريافت.

در اوج اين هجمه ها، يعني 17 فروردين 79، آقاي عبدالرضا داوري در روزنامه بيان يادداشتي با عنوان «مصباح يزدي و حركت در مداري بالاتر» مي نويسد و در آن با اشاره به تمجيد رهبر انقلاب از ايشان طي تحليلي عجيب و جعلي سعي در تحريف آن مي گيرد و مي نويسد:

«اين بيانات نه تنها چراغ سبزي براي تداوم عملكرد جناب آقاي مصباح نمي باشد، بلكه چراغ قرمزي براي توقف و تابلوي راهنمايي براي تغيير مسير و مشي آيت الله مصباح يزدي است»

اين برداشت انحرافي از تمجيد تاريخي رهبر معظم انقلاب اينچنين ادامه پيدا مي كند:

«(مقام معظم رهبري) تلويحا از جناب آقاي مصباح خواسته اند از مدار درگيري هاي ژورناليستي، خطابه هاي آتشين و زد و خوردهاي روزمره سياسي خارج شده و بجاي پرداختن به مطالبي چون منابع مالي نشريات و ارتباط آنها با سازمان سيا، رو در رو شدن با اصحاب مطبوعات و وزير ارشاد و توجيه تئوريك اصحاب خشونت(!) –كه بارها از سوي مقام معظم رهبري نكوهش شده اند- منزلت و جايگاه حقيقي خود پي برده و... اما صد افوس كه جناب آقاي مصباح يزدي نه تنها در پي بازسازي چهره علمي و فلسفي خويش بر مبناي منطق گفتگو و دوري از خشونت(!) بر نمي آيد بلكه سرمايه گرانقدر حمايتي رهبر معظم انقلاب را نيز به ثمن بخش واگذار كرده و از گود درگيري هاي جناحي و سياسي خارج نمي شوند و بي دليل نيست كه پس از انتشار كاريكاتور موهن روزنامه آزاد و حملات شديد مطبوعات به ايشان پس از ترور سعيد حجاريان، مقام معظم رهبري ديگر سخني در حمايت يا تاييد آيت الله مصباح يزدي نفرمودند»

همنوايي عبدالرضا داوري يا اصلاح طلبان در متهم كردن آيت الله مصباح يزدي به خشونت طلبي در همين چند خط به وضوح آشكار است. او همانند آنها علامه را به توجيه تئوريك اصحاب خشونت و تمايل نداشتن به دوري از خشونت متهم مي كند.


 

تحليل آبكي آقاي تحليل گر

عبدالرضا داوري در يادداشت خود عدم حمايت مقام معظم رهبري از آيت الله مصباح را تاييدي بر خشونت طلبي او ذكر ميكند حال آنكه چند ماه بعد مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان شرکت کننده در طرح ولایت در سال 1379 اينچنين از علامه مصباح ياد مي كنند:

«اين هجوم هاي تبليغاتي كه به شخصيت هاي برجسته و انسان هاي والا و بااخلاق برجسته وارد ميكنند،نشان دهنده اهداف و نيات دشمن است. يك نفر مثل جناب آقاي مصباح، كه حقيقتاً اين شخصيت عزيز، جزو شخصيت هايي است كه همه دلسوزان اسلام و معارف اسلامي از اعماق دل بايستي قدردان و سپاس گزار اين مرد عزيز باشند، مورد هجوم تبليغاتي قرار مي گيرند!»

عبدالرضا داوري كه اين روزها از سايتهاي حامي مشايي مي خواهد با رعايت نزاكت به تبيين انحراف آيت الله مصباح بپردازند، در آن سالها با چه حجت و دليلي همصدا با دوم خردادي ها از اين علامه گرانقدر مي خواست كه از مسير انحراف به جاده اصلي برگردد و مروج خشونت نباشد؟! تعريفهاي پي در پي مقام معظم رهبري از حضرت مصباح در سالهاي بعد و به مناسبتهاي مختلف آيا او را شرمنده تحليل آبكي و بچگانه خود كه انتظار مي داشت رهبري در هر اتفاقي از علامه مصباح دفاع كند، كرده است؟ آيا اعطاي صفت «داراي بصيرت به معناي واقعي كلمه» توسط زهبر انقلاب به علامه مصباح آنهم در بحبوحه توهينهاي جريان انحرافي به اين بزرگوار نشان دهنده چيست؟ آيا اطلاق صفت بصير بخاطر فعاليتهاي علمي اصلا وجهي دارد يا با فعاليتهاي سياسي و روشنگرانه تناسب دارد؟ اينها سوالهايي است كه آقاي داوري بايد به آنها جواب دهد.

 

نان به نرخ روز خوردن هم حدي دارد!

جالب آنكه همين فرد كه روزي عدم حمايت آقا از علامه مصباح بعد از كشيدن كاريكاتور ايشان را دليلي بر انحراف علامه از رهبري م يدانست، يك دهه بعد در مناظره با الياس حضرتي در اسفند 88 خطاب به او چنين مي گويد:

«چطور وقتي مقام معظم رهبري فرمودند مصباح ، شهيد مطهري دوران است در روزنامه‌هاي شما كاريكاتور ايشان را چاپ كرده و او را استاد تمساح خطاب كرده‌اند؟!!»

او چند ماه بعد در اريبهشت 89 نيز در يادداشتي چنين مي نويسد:

« حملات اخير و هماهنگ سايت ها، روزنامه ها و برخي شخصيت هاي مدعي اصلاحات به شخصيت معلم برجسته تفكر اسلامي، استاد محمدتقي مصباح يزدي، آنچنان از نظر مضمون، محتوا و فرم با حملات گروهك ها به منش و روش استاد شهيد مرتضي مطهري(ره) شبيه مي نمود كه نگارنده را بر آن داشت تا با ارائه شواهدي از اين حملات مشابه، گوشه هايي از پرونده ترور شخصيت پاسداران سنگرهاي ايدئولوژيك اسلام را بگشايد.»

«كينه قاتلان استاد مطهري نسبت به حكومت اسلامي و ولايت فقيه- كه از آن به عنوان حاكميت آخونديسم ياد مي كنند- از لابلاي اين سطور به خوبي هويداست و امروز هم استاد مصباح تنها به دليل استقامت بر انديشه «حكومت اسلامي» به عنوان رمزگشاي انديشه امام خميني(ره) آماج دروغ پراكني مدعيان روشنفكري قرار دارد و در ماجراي اين پروژه كينه توزانه، داستان جعلي ساخته و آن را به امام بزرگوارمان نيز نسبت مي دهند!»

درباره ابن الوقت بودن و نان به نرخ روز خوردن اين حامي مشايي همينقدر كفايت مي كند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : تئورسين خشونت, تمجيد در مناظره‌ها, تئوري منحرفين, توهين به مصباح, سالهاي دوم خرداد, هتاكان دوم خردادي, عبدالرضا داوري, ,