حجج اسلام علياصغر هاودينيا مؤلف «قرضالحسنه و آثار اقتصادي آن» و سيدعباس موسويان؛ مؤلف «پسانداز و سرمايهگذاري در اقتصاد اسلامي» و «بانكداري بدون ربا از نظريه تا عمل» طی میزگردی گرد هم آمدند تا از چيستي جهاد اقتصادي و راهكارهاي تحقق آن سخن بگویند؛ موضوعی که این روزها مورد توجه تخبگان کشور قرار دارد.
در اين نشست به بررسي رابطه فرهنگ، جهاد و اقتصاد، جهاد اقتصادي و اقتصاد اسلامي، عدالت و جهاد اقتصادي، الگوي پيشرفت اسلامي ايراني و جهاد اقتصادي، اصلاح الگوي مصرف، همت و كار مضاعف و جهاد اقتصادي و در نهايت راهكارهاي تحقق جهاد اقتصادي پرداخته شد.
در این میان گاه سخن از حرکت و فرهنگ جهادی بود و گاه از ضرورت تبیین اقتصاد اسلامی. سخن به مصادیق و بحث بانکداری نیز رسید تا اساتید از قانون بانکداری بدون ربا سخن بگویند و چگونگی جهاد اقتصادی را در عرصه ترمیم قوانین توضیح دهند. متن این نشست را به نقل از فارس در ادامه میخوانید:(برای دانلود فایل ویدئویی اینجا کلیک کنید.)
* رابطه فرهنگ، جهاد و اقتصاد چگونه است؟
ـ حجتالاسلام موسويان: واژه «جهاد» از واژههاي اصيل اسلامي است و در روايات و فرهنگ اسلامي جايگاه ويژهاي دارد. به نظر ميرسد كه مقام معظم رهبري در انتخاب امسال به نام جهاد اقتصادي چند رويكرد ويژهاي داشتهاند؛ نخستين رويكرد اين بود كه فعاليت اقتصادي به سمت آرمان اقتصادي و مقدس سوق پيدا كند و به نوعي بين اقتصاد و اهداف متعالي اسلامي پيوند برقرار شود.
دومين رويكرد به كيفيت تلاش برميگردد و زماني از واژه جهاد استفاده ميشود كه تلاش در نهايت جانفشاني صورت گرفته و انسان از تمام ظرفيت و تلاش استفاده كند و نكته سوم اين است كه زماني از واژه جهاد استفاده ميشود كه مانع بزرگي بر سر راه رسيدن اهداف باشد.
هدف مقام معظم رهبري با نامگذاري امسال به نام جهاد اقتصادي اين بود كه نشان دهد؛ دشمن در راستاي شكست انقلاب اسلامي در مسير رشد و اهداف اقتصادي كشور سنگاندازي ميكند. و بايد در جهت مقابله با آن، حركتهاي اقتصادي كشور جهادگونه بوده تا در اين جهاد دشمن شناخته شود. ابزارها و شيوههاي بهكارگيري براي رسيدن به اهداف اقتصادي كشور نيز بايد مقدس شمرده شود اگر به اين رويكردها توجه شود جهاد اقتصادي محقق ميشود.
* چه موانعي براي تحقق جهاد اقتصادي وجود دارد؟
ـ حجتالاسلام هادوينيا: مفهوم جهاد در فرهنگ اسلامي به منزله تلاش و فرا كوشش حد معمول شمرده ميشود و مفهوم ديگري كه از جهاد فهم شده مبارزهطلبي است، مصداق بارز جهاد همين مبارزهطلبي محسوب ميشود. در قرآن كريم و فرهنگ اسلامي شيطان و نفس اماره به معناي دشمن معرفي ميشود كه به نوعي جهاد اكبر نيز است؛ بنابراين در مفهوم جهاد دو عنصر وجود دارد و مصاديق آن متفاوت است.
به طور معمول جهاد به منزله جنگيدن است؛ البته به اين صورت نيست بعضي از آيات قرآن به منزله جهاد اكبر و به نوعي جهاد اقتصادي نيز به كار رفته است و براي اينكه در زمان مختلف ترفندهاي دشمن براي عزت نگرفتن مسلمانان متفاوت است؛ بنابراين جهاد نيز تفاوت پيدا كرده و شكلهاي متفاوت پيدا ميكند.
در سه ـ چهار سده اخير، اقتصاد در جهان شكل محوري به خود گرفته است، كشورهاي استكباري سعي دارند با امتياز اقتصادي كه دارند بر ساير كشورها استيلاي فرهنگي پيدا كنند و ما بايد با جهاد اقتصادي سعي كنيم خود را به سطح پيشرفت اقتصادي آن كشورها برسانيم.
فرهنگ مشتمل بر ارزشها و رسوم و اخلاقيات است و يكي از سرمنشاءهاي فرهنگ، مذهب است. بنابراين فرهنگ پشتوانهاي براي رفتار اختياري و اجتماعي آدمي است و اقتصاددانان كلاسيك به رابطه فرهنگ و اقتصاد به دليل اينكه اقتصاد را داراي قوانين جهانشمول ميدانستند، باور نداشتند؛ اما مكاتب ديگر اقتصادي از جمله نهادگرايان به تاثير فرهنگ و اقتصاد باور داشتند و معتقد بودند كه فرهنگهاي مختلف اقتصادهاي مختلف دارد.
انديشمندان براي مفهوم فرهنگ تعاريف مختلفي كردهاند؛ اما مسلما در اين مسئله، بحث ارزشها، رسوم و اخلاقيات وجود دارد و ميتوان گفت كه يكي از منشاءهاي فرهنگ نيز مذهب است، بنابراين فرهنگ يك كشور، پشتوانهاي براي رفتارهاي اختياري اجتماعي انسان است و آن را شكل ميدهد.
ارتباط فرهنگ با اقتصاد به گونهاي است كه بعضي از انديشمندان معتقدند كه قوانين، جهانشمول است و به فرهنگ نيز كاري ندارد در حاليكه مكاتب ديگر با آن مخالفت كردهاند و بعضي از مكاتب ديگر معتقدند كه در واقع، فرهنگ است كه ميتواند اقتصاد يك كشور را شكل بدهد و در نتيجه با فرهنگهاي مختلفي، اقتصادهاي مختلف را شكل دهد و توانستهاند آن را تئوريزهپردازي بكنند.
با پذيرفتن اين مطلب، در كشور ايران به دليل اينكه فرهنگ با دين اسلام و مفاهيم اسلامي عجين شده است، ميتوان گفت كه رابطهاي بين سه عنصر فرهنگ، جهاد و اقتصاد وجود دارد كه از عناصر اصلي يك فرهنگ اسلامي هستند و اگر بتوانيم پرورش را در فرهنگ اسلامي آشكار سازيم و در جوامع فرهنگيمان، آن را با ابزارهاي فرهنگي موجود آشكار بكنيم، در واقع توانستهايم مفهوم جهاد را از اين طريق بر روي اقتصاد تأثير بگذاريم.
اقتصاد شامل رفتارهايي است كه از گستره توليدات حوزه مصرف است و اگر از فرهنگ، تأثيرپذير باشد، ميتوان تلاش جهشگونهاي را با توجه به مفاهيم اسلامي در فرهنگ وجود هر كسي تزريق كرد و ميتوان نمودار اقتصاد موجود در كشور را با يك حركت به سمت بالا تغيير داد.
* در مفهوم جهاد اقتصادي، مقابله با انواع اقتصادهاي ليبرال سرمايهداري نهفته است، انديشهاي كه پس از انقلاب اسلامي و مواجهه با مكاتب فكري و اقتصادي دو بلوك شرق و غرب نهادينه شده است؛ حال براي مقابله با نظامهاي ليبرال سرماينه داري چه ابزارهايي نياز داريم و چه موانعي در راه است؟
ـ حجتالاسلام موسويان: يكي از ويژگيهايي كه در فرمايشات مقام معظم رهبري مطرح شده است، بحث جهاد اقتصادي در مقابل يك مانع يا احيانا يك دشمن فرضي است و ميتوان حداقل چهار دشمن براي فعاليتهاي اقتصادي كشور ايران ترسيم كرد؛ اولين مسئله، بحث «نظام سلطه» است و نظام سلطه به دنبال اين است كه اقتصاد كشورهاي اسلامي و كشورهاي منطقه را به ويژه، اقتصاد كشوري مانند ايران را كه ويژگيهاي خاصي دارد، تضعيف كند تا دچار عقبماندگي بشود! دشمن دومي كه ميتوان مطرح كرد؛ بحث نظام و مكتب اقتصادي است با توجه به اين كه ايران بعد از پيروزي انقلاب اسلامي داعيهدار مكتب اقتصادي خاصي به نام «مكتب اقتصادي اسلام» است و اين مكتب اقتصادي، جويا و پيامآور مطلبي است كه بتواند تمام ايسمها و مكاتب اقتصادياي را كه به بنبست رسيدهاند يا ميرسند و نميتوانند آن رفاه و سعادت انسانها را در فرد و جامعه به همراه داشته باشند را الگو قرار ندهد و تنها مكتب اقتصادي اسلام است كه ميتواند اين چنين پيامآور سعادت باشد و طبيعتا مكاتب ديگر در مخالفت و در معارضه با اين مكتب قرار خواهند گرفت.
دشمن سومي كه ميتوان آن را مطرح كرد، دشمنان داخلي و افراد سودجو و سودپرستي هستند كه حاضرند به خاطر منافع گروهي و شخصي خودشان، مصالح و منافع اقتصادي ملت را هدر بدهند، گاهي با يك سري برنامهها و فعاليتهاي عمومي، اقتصاد را مختل ميكنند تا به وسيله آن، به منافع و سودشان برسند، و بالاخره چهارمين دشمن كه ميتوان آن را در اينجا فرض كرد، بحث غفلت و جهالت مردم از يك سري آموزههاي اقتصادي و اسلامي در رابطه با فعاليتهاي اقتصادي است.
به صورت طبيعي هر چقدر سطح اطلاعات و آگاهي مردم نسبت به فعاليتهاي اقتصادي و آموزههاي اقتصادي اسلام بالاتر برود، فعاليتها هدفدار و جهتدار ميشوند و با سرعت بالاتري به مقصد ميرسند و نقطه مقابله و معارضهاش، غفلت و جهالت است و اگر بتوان اشارهاي به اين چهار دشمن فرضي داشت، اولين و مهمترين دشمن در حقيقت همان نظام سلطه است و نظام سلطه به انحاء مختلف به ويژه در صد سال اخير به اين جمعبندي رسيده است كه مهمترين ابزار و سلاح براي سلطه به كشورهاي مختلف، ابزار اقتصادي است و به جاي لشگركشي و فرستادن نيروهاي انساني به اماكن مختلف، ميتواند خيلي از كشورها را از طريق نياز وابستگي اقتصادي، تحت سلطه درآورد.
امروز اصطلاحا با مسئله روابط شمال و جنوب كشور ايران روبهرو هستيم؛ كشورهاي جنوب مواد اوليه و منابع طبيعي را به قيمت بسيار پايين در اختيار كشورهاي توسعه يافته و پيشرفته قرار ميدهند و آنها با كوچكترين و كمترين تغييراتي، همان منابع طبيعي و مواد اوليه را به شكل محصولات جديد با چند برابر قيمت به كشورهاي مختلف ميفروشند و چنان وابستگيهاي نيز به وجود ميآورند كه امروزه ممكن است كشورهاي غربي با چند ماه تحريم نفت بتوانند سر پا بايستند و از جهتي روابط اقتصادي را به گونهاي ترسيم كردهاند كه كشورهاي صادركننده نفت، چند روزي بيشتر نيز نميتوانند بدون فروش نفت دوام بياورند. روي اين حساب به صورت طبيعي نظام سلطه تلاش ميكند تا اقتصاد كشورهاي جهان سوم، اسلامي و به ويژه كشورهاي مثل ايران را كه داعيهدار يك رهايي و آزادي براي ملتهاست را براي هميشه وابسته و عقبمانده بكند، بنابراين جا دارد كه با درك صحيح از نقشه اقتصادي نظام سلطه، حركتهاي اقتصاديمان را به گونهاي طراحي كنيم كه بتوانيم در مواجه و مقابله با دشمن موفق باشيم.
محور دوم، بحث مكتب اقتصادي است و ساليان سال و چند قرني است كه دو مكتب عمده به نام سرمايهداري و سوسياليسم حاكميت داشته است؛ اما شكل ظاهري مكتب سوسياليسم تقريبا از هم پاشيده شده و به بنبست رسيده است و نتوانسته به آن اهداف و آرمانهايش برسد، و گرچه امروزه بعضي از تئوريسينها، مدل ديگري از سوسياليسم را طراحي كردهاند؛ اما تقريبا به مرحله گروهپاشي رسيده است و مكتب سرمايهداري داعيهدار اين است كه بزرگترين مكتب اقتصادي است و در حقيقت رنگ علمي به آن دادهاند و توانستهاند با نوشتن كتابها و مقالات و مطرح كردن بحثهاي مختلف، اين گونه جا بزنند كه مكتب سرمايهداري كاملا يك مكتب علمي و بر اساس اقتصاد علمي استوار در دنيا مطرح است. از پيروزي انقلاب اسلامي تا به حال يك خيز علمي در ميان انديشمندان اسلامي به وجود آمده است، تحت اين عنوان كه ايران در مقابل مكتب سرمايهداري و مكتب ديگري به نام مكتب اقتصادي اسلام دارد؛ اين مكتب اقتصادي اسلام ميتواند انسان را هم در بعد فردي و هم در بعد جامعه و از طرفي هم در بعد مادي و هم در بعد معنويت، به كمال و سعادت برساند.
نظام سرمايهداري كه امروز تقريبا از نظام سوسياليسمي فارغ شده است، تنها معارض خودش را در مكتب اقتصادي اسلام ميبيند و به صورت طبيعي براي ضربهزدن به اقتصاد كشور ايران برنامهريزي خواهند كرد و در حقيقت كشور ايران اين مأموريت را دارد كه هم مكتب اقتصادي اسلام را به طور كامل بشناسد و آن را خوب به جهان معرفي كند و نيز برنامههاي مكتب معارض يا همان مكتب سرمايهداري را كه براي ضربهزدن به مكتب اقتصادي اسلام تلاش ميكند را شناسايي كند تا بتواند به موقع و صحيح به آنها مقابله كند.
بحث سوم در حقيقت دشمن داخلي است و به طور طبيعي، يك سري افراد سودجو و مالپرست هميشه در طول تاريخ در مقابل آموزههاي عدالت خواهانه و عدالت جويانه انبياء و اولياي الهي بودهاند كه به خاطر منافع مادي خودشان اهداف بزرگ انسانهاي آزادهخواه را تحت شعاع قرار داده و زير سؤال بردهاند.
در حال حاضر نيز ميبينيم كه هر حركت صحيح اقتصادي زماني كه در كشور در حال انجام گرفتن است، عدهاي افراد سودجو كه اين برنامهها و اين حركتها را مخالف سودشان و در قالب ماديگرايي خودشان ميبينند، با انجامدادن انواع حركتهاي مخالف و ايزايي، درصددند تادولت و نظام جمهوري اسلامي نتواند به مقاصد عاليه خودش برسد.
روي اين حساب، ايران بايد دقيقا به فكر باشد و به خوبي آنها را بشناسد، اهداف انسانهاي سودجو و احيانا فرصتطلب اقتصادي را در درون كشور شناسايي كند، حركتها و برنامههاي آنها را زير نظر داشته باشد تا بتواند فعاليتهاي اقتصادي را به مقصد برساند؛ گاهي مواقع حتي شاهد اين هستيم كه براي جلوگيري از شكلگرفتن و نهادينهشدن يك صنعت، گروههايي تلاشهاي عجيبي ميكنند و فعاليتهاي علمياي انجام ميدهند تا نشان بدهند كه اين تكنولوژي داخل كشور مثمر ثمر نيست، و از طرفي فعاليتهاي تبليغي انجام ميدهند كه مقصودشان را جلوه بدهند و سپس زماني كه به پشت پرده نگاه ميشود، ديده ميشود كه سود انحصاري وارداتي خودشان به خطر افتاده، و سپس اظهار ميكنند كه اين يافته ايراني از جهت علمي و نه از جهت كاري مشكل داردبنابراين سود يكسري انحصارگر در واردات لطمه ميبيند روي جهت كه اين سر و صداهاي به ظاهر علمي و حتي فرهنگي را ايجاد ميكند، بنابراين بايد متفكران و انديشمندان اقتصادي به فكر باشند و با حركتهاي اصيل، مواضع چنين افراد سودجويي را شناسايي بكنند.
نكته چهارم بحث غفلت و جهالت است كه به صورت طبيعي، انسان تا زماني كه نسبت به يك ايدهاي و فكري، آگاهي ندارد و جهالت دارد، معمولا با آن مخالفت ميكند زيرا آشنايي كامل با آن ندارد.
وظيفه متفكران مسلمان به ويژه در حوزه اقتصادي اين است كه ما آموزههاي نوراني اسلام را در عرصههاي مختلف اقتصادي؛ مثلا در عرصه پول و بانكداري، بازار سرمايه، مالياتها، عرصه دولت و بخش عمومي در مصرف و توليد، در سرمايهگذاري و در معاملات و تجارت در عرصههاي مختلف، موازين ناب اقتصادي اسلام را از متون ديني اسلام استخراج بكنند و به زيبايي به مردم عرضه كنند تا سطح علم و آگاهي مردم رشد و افزايش پيدا كند تا بيجهت، موضعگيريها و اشكالاتي به وجود نيايد، اما به نظر ميرسد كه اگر بتوان در اين چهار حوزه با اين چهار گروه از دشمناني كه اقتصاد اسلامي را تهديد ميكنند، مواجه صحيح و اصولي داشته باشيم، ميتواند يك نقطه مثبتي در اين راستا باشد.
* از جمله پاتكهاي دشمن در فعاليتهاي اقتصادي، تخريب اداركهاي مردم در مورد فعاليتهاي اقتصادي است؛ يعني با وجود اينكه فعاليتهاي اقتصادي بسيار زياد و مثمر ثمر بوده است ولي با فعاليتهاي رسانهاي اين كارها را تخريب ميكنند، حال با توجه به اينكه راهكارها براي مقابله با اين تخريبهاي رسانهاي چيست؟
ـ حجتالاسلام هادوينيا: قرآن كريم در سوره انفال آيه 60 ميفرمايد«وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ» يعني «و هر چه در توان داريد از نيرو و اسبهاى آماده بسيج كنيد تا با اين تداركات دشمن خدا و دشمن خودتان و دشمنان ديگرى را جز ايشان كه شما نمىشناسيدشان و خدا آنان را مىشناسد بترسانيد و هر چيزى در راه خدا خرج كنيد، پاداشش به خود شما بازگردانيده مىشود و بر شما ستم نخواهد رفت.»، در واقع اين جهاد اقتصادي بايد به گونهاي در آن جهش صورت بگيرد كه دشمن بترسد و عقيم بشود، و اين مطلبي است كه ميتوان در واقع با همان نظام سلطه در نظر گرفت، زيرا نظام سلطه حدود پانصدسال است كه قدمت دارد و توانسته با روشهاي مختلف، بحرانهايي را به وجود بياورد و تقويت كند و راهكارهاي زيادي را دنبال كند بنابراين در عملكردشان، به ابزارهايي تسلط پيدا كردند و يكي از آن ابزارهايي كه نظام سلطه به آن تسلط پيدا كرده است، به تعبيري فرهنگ اقتصاد است، يعني توانسته بر رسانهها و ابزارهاي ارتباط جمعي تسلط كافي را پيدا كند؛ اما توانسته است با شيوههاي علمي، رفتارهاي اقتصادي كه در حوزه فرهنگ است را به گونهاي سامان بدهد كه با ساختار انديشهاي نظام سلطه نيز سازگاري دارد؛ يعني در بخش خصوصي از وسايل ارتباطي به گونهاي استفاده شود كه افكار جمعي را ميسازد، بدون اينكه براي دولت هزينهاي داشته باشد، بخش خصوصي توسط آنها تعريف شده است.
بنابراين در نظام ارتباطات فرهنگي كشور؛ چنين فضايي را بايد در نظام اسلامي ايجاد كرد، و با توجه به انگيزههايي كه اقتصاد اسلامي مطرح شده است بايد بتوان در واقع، فضايي را ايجاد كرد كه فرهنگ و اقتصاد را با شيوه خودش هدايت بكند.
وسايل ارتباط جمعي، از جمله سينما، تلويزيون و ... وسائلي هستند كه ميتوانند آگاهي جمعي را ايجاد بكنند و جهالت مردم را به سوي بهبودي پيش ببرند و آن را بزدايند. البته اينها احتياج به كارهاي عميقي دارد كه كشور بتواند در يك بخش خاصي به نام فرهنگ، رفتار را اقتصادي كند، البته با توجه به اقتصادي كه توسط ايران معرفي شده است؛ يعني ساختار انديشهاي كه معنويت نيز در آن نقش دارد و به تعبير ديگر، از ابزارهاي باطل استفاده نميكند بلكه از ابزارهايي استفاده ميكند كه پاك هستند.
نكته ديگر اين است كه مباحثي را كه اسلام معرفي ميكند؛ بعضي از انسانها ميآيند اين نظام مكتب اسلامي را در جامعه پياده ميكنند و اينها در واقع جهادگران اقتصادي هستند و در فضاي مكتب و نظام اسلامي بايد بتوان در اين جهاد اقتصادي، افراد ممتازي را داشته باشيم كه بتوانند در جامعه اين جهش اقتصادي را هدايت كنند و در واقع بايد عملكرد دولت و نظام به گونهاي باشد كه بتوانند راهكارهاي مناسبي را در اين زمينه داشته باشند تا در مقابل نظام سلطه و سياستهايشان جبههگيري كنند؛ كارآمدي كه مقام معظم رهبري مطرح كردهاند؛ يكي از شاخصههاي مهمي است كه در اين نظام اسلامي موجود است، تا بتوانند در تحقق اهداف اقتصادي مكتب اسلامي كه براي نظام اسلامي مشخص شده است كارآمدي داشته باشد و بتواند در مقابل دشمن فرضي، با دستاوردهايي پاسخگوي بسياري از مشكلات باشد.
بنابراين در مقابل نظام سلطه بايد نظامي قوي وجود داشته باشد كه توانمندي مقابله را داشته باشد و در مقابل مكتب اقتصادي دشمنان، نظام اقتصادياي را بيان كند كه فرآوردهاش، علم اقتصاد باشد و بتواند يك مطلب علمي را به جهانيان معرفي كند و مشكلات اقتصاديشان را برطرف سازد و ساختار انگيزش سودجويانهاي را كه آنها مطرح كردهاند و بعضيها گرفتارش ميشوند را تبيين كنند؛ فعاليتها و رفتارهاي اقتصادي افراد خصوصاً كساني كه ممتاز هستند را سامان بدهد و از جهت مسئله غفلت و جهالت مردم نيز بتواند اقتصاد فرهنگ را توانمند كند.
* به نظر ميرسد كه كشور از لحاظ فعاليتهاي اقتصادي پيشرفت كرده است ولي نتوانسته است كه ادراكهاي اقتصادي مردم را تغيير دهند؛ چگونه دست به اصلاح ادراكهاي اقتصادي مردم زد؟
ـ حجتالاسلام موسويان: نظام سلطه شايد بيش از چند صدسال است كه روي فرهنگ اقتصادي كشورها در جهان سوم مشغول فعاليت است. در حال حاضر، در رسانهها و مطبوعات و نوشتارها، كالاها و محصولات خارجي و شيوههاي تبليغاتي جهان سوم به رخ كشيده ميشود و ميخواهند القاء كنند كه ايران نميتواند و اين فكر را به انحاء مختلف ميخواهند به وجود بياورند و براي تمام جهان سوميها و ايرانيها، اين فكر را به مرد و زن تحميل ميكنند و از جهت فكري و ذهني اين طور القاء ميكنند كه فكر ايراني خلّاق نيست و نميتواند و فايدهاي ندارد و ميگويند بيجهت خودتان را به زحمت نياندازيد، زيرا شما نميتوانيد. جاهايي كه ايرانيها حركت ميكنند و ايدهاي را به كار ميگيرند و محصولي را توليد ميكنند و دستاوردي جديدي را ارائه ميكنند، ديده شده كه دستاوردهاي ايران را زير سؤال ميبرند و با انحاء مختلف با اِشكال گرفتن و ضعيف نشاندادن محصول، دستاوردها را زير سؤال ميبرند كه اين كالا كارايي ندارد و به درد نميخورد و مفيد نيست و نميتواند جاي كالا و محصول غربي را بگيرد و ساليان سال است كه روي آن كار ميكنند و اين مطلب براي امروز و ديروز نيست، در حاليكه مردمي كه آگاه هستند و آشنايي با آنها دارند، دو نكته را به صورت دقيق ميدانند؛ محصول هيچگاه يك دفعه توليد نميشود و به تدريج بعد از يك دوره تجربي به كيفيت و استحكام و استخراج ميرسد، يعني به يك مرحلهاي ميرسد كه از همه جهت، اشكالاتش ديده ميشود و در نتيجه محصول نهايي خارج ميشود.
بنابراين اگر بخواهيم در تمام حوزهها وابسته و واردكننده نباشيم، بايد حتي با صد اشكال، شروع كرد و تجربه و دانش ايراني نشان داده است، در مواردي كه ايرانيها با عزم جدي و با دلكندن از بيگانگان، كاري را شروع كردهاند، در اندك زماني چنان در آن زمينه درخشيدهاند كه در حال حاضر ميتوانند با معتبرترين عرصههاي اقتصادي جهان، رقابت كنند. اگر صنعت 30 سال پيش راهسازي ايران را با دنيا بخواهيد مقايسه كنيد، ممكن است طوري به ذهن برسد كه صنعت راهسازي ايران صدها سال است كه از صنعت راهسازي دنيا عقب مانده است، يعني در ساختوساز جاده و اتوبان و...، اما در مقايسه با امروز، ديده ميشود كه مهندسين ايراني در كشورهاي پيشرفته در حال ساختوساز بزرگراهها، تونلها، اتوبانها و پلهاي بزرگ هستند. به جهت اينكه در عرصه انقلاب و فضاي داخلي كشور و در فعاليتهاي مختلف اين حوزه مديران تلاش و سرمايهگذاري كردند و آن بلوغ فكري ايراني به بار نشست و در حال حاضر بهترين نتيجهها را شاهد هستيم.
در حال حاضر در بسياري از كشورهاي پيشرفته مهندسين ايراني در حال ساختوساز پروژههاي بزرگ هستند. همچنين در بحث داروسازي ديده ميشود كه به جهت ويژگيهاي خاصي كه اين صنعت دارد، تعدادي از پزشكان داروساز ايراني به خودشان متكي شدند و امروز در ميان چند كشوري كه در اين عرصه حرفي براي گفتن دارد، يكي از آنها كشور ايران است و دكترها و متخصصين و فوقتخصصهاي ايراني توانستهاند، نه تنها براي بيمارهاي شناخته شده و داروهايي كه شناخته شده است، بلكه حتي پا فراتر بگذارند و يكسري مواردي را كه براي دنيا ناشناخته است را بازبيني كنند.
روي اين حساب بايد پايبندي و اين ذهنيت را براي ملت ايران به وجود آورد و همانگونه كه دشمنان آمدند و اين ايده و بحث را تحميل كردند كه ايران نميتواند، ما بايد اين انتظار را از رسانهها داشته باشيم كه به انحاء و اشكال مختلف، خودباوري و توانايي علمي و عملي را به مردم نشان بدهند و براي مردم اثبات كنند كه مردم ايران ميتوانند و دانشجويان و اساتيد و تحصيلكردههاي ايراني ميتوانند به نحو شايسته مرزهاي علم را گسترش بدهند.
از طرفي بايد از بُعد اقتصادي به سمت مردم منتقل كرد كه ممكن است كه يك توليد فلان كالا در خارج، مزيتهايي نيز نسبت به كالاهاي ايراني داشته باشد؛ اما اگر بدانيم كه پشت پرده توليد اين كالاها در ايران رخ ميدهد، چه سلسلهاي از عوامل اقتصادي وجود دارد، اگر اينها براي مردم بيان شود و مطرح شود، حتماً غفلتها كنار ميرود و برنامهها و توطئههايي كه نظام سلطه براي هميشه در عقبماندگي و نگهداشتن كشورهاي جهان سوم از جمله ايران برنامهريزي كرده است، برملاء شود و ما بايد بدانيم كه هر خودرويي كه در ايران ساخته ميشود، پشت آن انواعي از سرمايهگذاريها، اشتغال، درآمد، رشد و توسعه دانش و تكنيك و تكنولوژي خوابيده است و اگر بنا باشد كه به جاي اين خودروي ملي، فلان خودروي خارجي وارد شود، ممكن است كه ده مزيت ديگر نيز داشته باشد اما باعث ميشود كه هميشه وابسته باشيم و ثانياً بايد از توليد و سرمايهگذاري و اشتغال و كسب درآمد نيز صرفنظر كرد و در مجموع زماني كه اين فعاليتها در جهان، نشان داده بشود، مقابله جدياي با برنامهريزي دشمن به ويژه در عرصه فرهنگ اقتصادي است.
* رابطه جهاد اقتصادي و اقتصادي اسلامي چيست؟ آيا جهاد اقتصادي همان اقتصاد اسلامي است و يا گامي فراتر از آن؟! آيا جهش در فعاليتهاي اقتصادي منجر به عدم اهتمام به فعاليتهاي فرهنگي نميشود؟
- علي اصغر هادوينيا: در واژه جهاد ويژگيهايي وجود دارد و آن پيوند دنيا و آخرت است؛ يعني يك مفهومي در آن در نظر گرفته شده است كه يك نوع رابطه دنيا و آخرت را در آن پيوندي را برقرار ميكند و مفهوم جهاد، مفهومي است كه بين فرهنگ و اقتصاد رابطه برقرار ميكند و در واقع يك انگيزه معنوي را در كساني كه ميخواهند رفتاري جهادگونه داشته باشند تصديق ميكند و از طرفي ميتوان عنصر معنويت را در رفتار جهادگونه در نظر گرفت.
مسئله جهاد و رفتار جهشگونه اين طور نيست كه در زمان كوتاه مدتي باشد، بلكه ميتواند بلند مدت در نظر گرفته شود و اگر بتوان اين رفتار نظام مكتب اقتصادي اسلام را به گونهاي در يك فضايي از ديدگاه اسلام مطرح و تبيين علمي كرد، در واقع توانستهايم كه يكي از گسترههاي اقتصاد اسلامي را تبيين كنيم.
بنابراين رفتار جهشگونه اقتصادي يك رفتار خاصي است كه بايد تبيين شود و اگر بتوان در داخل كشور همين پيوند دنيا و آخرت را كه در موضوع جهاد است به گونهاي در فضاي فكري جامعه تزريق كرد در اين صورت رفتارهاي موجود در جامعه نيز جهشگونه خواهد شد و اين در واقع به نهادهاي فرهنگي موجود در جامعه برميگردد كه با تفكراتشان، ارتباط بين دنيا و آخرت را با توجه به مفهوم جهاد اقتصادي به گونهاي در اذهان مردم وارد كنند كه با زندگي روزمرهشان عجين شود.
* بايستههاي تحقق جهاد اقتصادي چيست؟
ـ حجتالاسلام موسويان: بايد براي رسيدن به هدف و تحقق جهاد اقتصادي در عمل و پياده شدن اين ايده و از طرفي براي تحقق يافتن ايدههاي فكري مقام معظم رهبري، همه سازمانها، نهادها و ارگانها و مردم دست به دست يكديگر بدهند و هر كس در حوزه مسئوليت و مأموريت خودش، تلاش كند. هم در حوزه قانونگذاري نيز لازم و ضروري است و چهبسا اگر عكسالعمل خوبي نيز داشته باشد و حالت نمادين نداشته باشد و واقعا توجه كنند كه چه قوانيني براي حركت و خيز و جهش اقتصادي در كشور ميخواهد رخ بدهد و كشور چه قوانين مناسبي را لازم دارد و چه قوانيني در حال حاضر، دست و پاگير و مانع هستند.
براي چنين جهش و حركتي، تركيب جديد كميسيون ويژه جهاداقتصادي مجلس تركيب خوبي است؛ اما كافي نيست و لازم است كه اين كميسيون، نشستهاي مشورتي با اساتيد بنام و مشهور اقتصاد ايران در مباحث اقتصاد اسلامي داشته باشند و واقعا خلأهاي قانوني را كه كشور ايران شناسايي شود و موانع قانوني كه جلوي حركت و خيز و جهش اقتصادي را گرفته است، ملغي شود.
به عنوان نمونه اگر قوانين پولي و بانكي كشور را مطالعه كنيد ميبينيد كه قانون پولي كشور ايران، مصوب سال 1351 است يعني حدود 40 سال از آن ميگذرد و يا قانون عمليات بانكي بدون ربا، مصوب سال 1362 است و حدود 28 سال است كه از آن ميگذرد و قطعا اين دو قانون نميتوانند حتي اقتصاد عادي و طبيعي ايرانِ امروز را پاسخ بدهند تا چه رسد به جهاد و جهش اقتصادي!!
اگر نگاه كنيد در خيلي از كشورها كه توانايي پولي و بانكي بالايي دارند؛ بعد از هر 5 يا 10 سال، بازنگري و اصلاح و به روز ميشوند و قوانين لازم تصويب و قوانين دست و پاگير از مجموع قوانين حذف ميشوند و يك بازسازي اساسي رخ در قوانيم مالي تدوين ميشود، در حالي كه در ايران به طور متوسط جديدترين قانون عمليات بانكي در حوزه اقتصادي، مربوط به 28 سال گذشته است، بنابراين كميسيون جهاد اقتصادي كه در مجلس تصويب شده است، بايد قوانين اقتصادي را يكبار مرور كند و ببيند كه كدام قوانين امروز خلاء و نواقص دارد و آن خلاءها و نواقص را از بين ببرند؛ به عنوان نمونه دو سال پيش مجلس قانون اوراق بهادار را تصويب كرد و چون آن قانون، واقعا يك قانون خوب و به روزي بود، ايران شاهد يك تحول چشمگيري در بازار سرمايه بوديم و پشت سر اين قانون ابزارهاي مختلف در سازمان بورس و اوراق بهادار طراحي شد، آئيننامهها و دستورعملها آماده شد و از سال گذشته ديده شد كه تمام اين ابزارها وارد بازار سرمايه شدهاند؛ اما اين پديده هنوز در بانكداري رخ نداده است به خاطر اينكه قانون آن براي 28 سال گذشته است و حتما بايد تجديد نظر بشود.
بنابراين اولين مقام رسمياي كه بايد حركت كند، مجلس است و افرادي كه در اين كميسيون اقتصادي حضور دارند گرچه انصافا متخصصترين افراد مجلس در اين حوزه انتخاب شدهاند اما كافي نيست و بايد با مشورت اساتيد و صاحب نظران حوزههاي مختلف اقتصاد، بتوانند خلاءهاي قانوني را از يك طرف شناسايي كنند و به سرعت اين قوانين را تصويب كنند و از طرف ديگر قوانين دست و پاگير حركت و خيز اقتصادي را شناسايي و آنها را حذف كنند.
قوه مجريه و دولت از جهت اهداف و آرمانگرايي، دولتي آرمانگرا و اهداف خوب و متعالي دارد؛ اما بايد با گروههاي تخصصي و كارشناسي يك برنامهريزي متناسب با ايدههاي مقام معظم رهبري را طراحي كند. با حركتهاي كوچك و متعارف، انصافا آن ايدهها عملياتي نميشوند و دولت بايد با متخصصين حوزههاي مختلف، جلسات مشورتي داشته باشد و در چارچوب برنامههاي 5 ساله و چارچوب برنامههاي بودجه سالانه، بهترين گزينهها را انتخاب كند؛ يعني با سرعت و دقت يك سرمايهگزاري انساني داشته باشد تا بهترين گزينهها را انتخاب كند، در عين حال كه نظارت دولت را بالا ميبرد، سرعت و دقت را نيز در اجراي پروژهها داشته باشد و از مردم نيز انتظار ميرود كه به صورت جدي با دولت و مجلس همكاري كنند و واقعا آن اهداف و آرمانهايي كه از جهاد اقتصادي انتظار ميرود را منافع زودگذر مادي را نبينند و منافع بلند مدت و ايدههاي آرماني و فكرهاي مقدس و بلند را ببينند.
همچنين در قوه قضائيه نيز بايد يك تحولي صورت بگيرد؛ در قوه قضائيه درحال حاضر مشكلات و موانع جدي در حركت صحيح و مطلوب اقتصادي كشور وجود دارد و اين مشكلات بايد شناسايي و تعريف شود، جرائم اقتصادي و مشكلات و موانع قضايي اقتصادي شناسايي و قوانين مناسب براي آنها طراحي بشود و با يك سرعت و دقت عمل بالايي در اين مسئله مثلا با تأسيس شوراهاي ويژه و كارشناسي و با تربيت قضات و نيروهاي متخصص قضايي در حوزه اقتصاد بتوان در اين عرصه نيز يك خيز جدي اقتصادي برداشت.
* رابطه الگوي پيشرفت اسلامي ـ ايراني و عدالت با جهاد اقتصادي چگونه است؟
ـ حجتالاسلام هادوينيا: الگوي پيشرفت در واقع يك حركت پيشرفت اقتصادي را نشان ميدهد و مفهوم عدالت يك حركت جهش گونه است به سوي يك هدف مقدس كه آن هدف مقدس، در واقع تأمينكننده عدالت است، يعني خودش بعضي از راهكارها و ابزارها را نفي ميكند و بعضي از ابزارها را نيز تاييد ميكند، به عنوان نمونه مالياتهايي را معرفي ميكند كه بتواند سطح عدالت را در جامعه داشته باشد؛ يعني تا آنجايي كه ميتواند فاصله طبقاتي را كاهش دهد و طوري نباشد كه يك رقابت غيرقانوني در جامعه پديد آيد و در حقيقت يك نوع تعاون و همياري در بين افراد جامعه به وجود بيايد تا زمينه عدالت را در جامعه فراهم كند و عقايد رفتاري نهادهاي فرهنگي نيز كمك به برقراري عدالت در جامعه نيز ميكند.
* آيا ميتوان از نامگذاري سه سال اخير توسط مقام معظم رهبري با عناوين اصلاح الگوي مصرف، همت و كارمضاعف و جهاد اقتصادي آيا ميتوان گفت كه اين سه ايده، منظومه برنامههاي اسراتژيك براي پيشرفت و تعالي است؟
ـ حجتالاسلام موسويان: اگر از جهت ادبيات اقتصادي سه نامگذاري را كه سال «اصلاح الگوي مصرف» و «همت و تلاش مضاعف» و «جهاد اقتصادي» تحليل شود، بحث اول در حقيقت زير بنا و مبناي اصلي آن است كه اگر يك امتي بخواهد، رشد و توسعه اقتصادي و پيشرفت اقتصادي را داشته باشد، بايد ابتدا از مصرف شروع كند تا يك پساندازي شكل بگيرد و بتواند به وسيله اين پسانداز سرمايهگذاري و كار بكند تا آن پيشرفت اقتصادي را به دست بياورد.
بر اين اساس مقام معظم رهبري دو سال گذشته را بحث اصلاح الگوي مطرح و نامگذاري كردند تا مردم را متوجه بكنند كه چه چيزي را چگونه و چه مقدار مصرف كنند، تا كه توجه اصلي مردم در مصرفكردن متمركز شود كه چه بخشي از درآمدشان را بايد مصرف و چه بخشي از آن را پسانداز و چه كالاهايي را بايد مصرف كنند؛ يعني اگر ملت و امتي بخواهد اقتصاد پابرجايي داشته باشد و در آينده اقتصادي قوي داشته باشد، بايد موقع مصرفكردن، گزينشي مصرف كند و شيوه استفاده صحيح از منابع را نيز بداند.
بنابراين تا زماني كه يك ملت و جامعهاي نتواند الگوي صحيح پسانداز و مصرف داشته باشد، اين جامعه قطعا نميتواند سرمايهگذاري مناسب و پيشرفت اقتصادي خوبي داشته باشد.
بنابراين مقام معظم رهبري در دو سال گذشته بحث اصلاح الگوي مصرف را براي رسيدن به يك الگوي صحيح مصرف و پسانداز را مطرح كردند و نتيجه طبيعي آن، اصلاح الگوي پسانداز و مصرف، بحث سرمايهگذاري و كار و تلاش است.
سال گذشته را بحث كار و تلاش مضاعف نامگذاري كردند كه اين پساندازها و سرمايهگذاريها نيز شدت و گسترش كمّي و نيز گسترش كيفي پيدا كند و امسال را سال جهاد اقتصادي مطرح كردند كه هم به اين همت و تلاش مضاعف يك جهت مقدس و آرماني ببخشند و نيز نشان بدهند كه آن مقدار از كار و تلاش و اصلاح الگوي مصرف كفايت نميكند و بايد با شتاب و جهش بيشتري اين مسير را بپيمود.
بنابراين اگر بتوان يك سيري منطقي به اين سه پيام مقام معظم رهبري داد، ميتوان در حقيقت سه ركن از مسير و فرايند رشد و توسعه اقتصادي را نشانهگيري كرد.
* به نظر جنابعالي مدل استراتژيك مقام معظم رهبري براي پيشرفت كه شامل مثلث اصلاح مصرف، همت و تلاش مضاعف و جهاد اقتصادي است، چه مزيتهايي دارد؟
ـ حجتالاسلام هادوينيا: بحث از اصلاح الگوي مصرف؛ يعني همان اصلاح تخصصي درآمد و به عبارت ديگر يعني وقتي الگوي مصرف اصلاح شد، قسمتي از درآمد، پسانداز ميشود، بنابراين سال «اصلاح الگوي مصرف» در حقيقت «سال تخصيص درآمد» بود كه افراد و دولت بتوانند مصرف كلان و خرد را اصلاح بكنند و سپس پسانداز فردي و كلان را در واقع اصلاح كنند و در سال همت و تلاش مضاعف بحث اين بود كه بعد از پسانداز، اين پسانداز بايد در بخش توليد به كار رود و سرمايهگذاري بشود و اين سرمايهگذاري بايد طوري باشد كه بتواند كارآمدي بيشتري را به همراه داشته باشد و اين با تلاش بيشتر ميتواند همراه باشد تا بتواند محصول بهتري را بدهد. و هر كدام از اين سالها يك تجربهاي براي فرد و دولت است كه نشان ميدهد كه ميتوان كاري را انجام داد و جهش در آن نيز ممكن است و در واقع اين سالها، دورههايي هستند كه بايد براي اجراي آن در نظام اقتصادي تببين بشود و اين سه دوره در حقيقت قابل تكرار هستند تا بتوانيم آن عقب ماندگيهاي گذشته را جبران كنيم.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : در نشست بررسي راهكارهاي تحقق جهاد اقتصادي عنوان شد:(+ویدئو), جهاد اقتصادی یعنی جهاد با ایسمها و مکاتب جهانی/ قانون پولی و بانکداری بدون ربا امروز پاسخگو نیستند, ,