گفت‌وگوي رجانيوز با مهدي كوچك‌زاده/ بخش 2 و پاياني
برخي‌معيارها در دولت‌دهم‌جابجا شده/جريان سوم‌تيري اجازه شكل‌گيري دو قطبي‌"خواص‌مردود - جريان انحرافي"را نمي‌دهد

 

بخش اول گفت‌وگوي رجانيوز با دكتر مهدي كوچك‌زاده هفته گذشته منتشر شد.  در بخش اول اين گفت‌وگو به سؤال‌هاي متنوعي از جمله "تعريف جديد جريان حامي فتنه از فتنه براي منزوي كردن جريان اصيل حامي احمدي‌نژاد"، "بررسي برخي انحراف‌ها در دولت و اينكه آيا اين موارد از ابتدا وجود داشته و ذاتي جريان بوده يا عارضي است"، "سهم جريان حامي احمدي‌نژاد در رشد جريان انحرافي" و... به بحث گذاشته شد.

در بخش دوم و پاياني اين گفت‌وگو نيز مواردي مانند علت حمايت از گفتمان جريان سوم تير، نقش جريان فتنه و خواص مردود در ايجاد انحراف، انتخابات مجلس و مدل‌هايي براي ورود اصولگرايان و طرح نظارت بر نمايندگان مطرح شده، كه در ادامه مي‌آيد:

آيا جرياني كه از احمدي‌نژاد چه در مجلس، چه در رسانه‌ها و چه در بدنه نخبگان حزب‌اللهي حمايت مي‌كرد، حمايتش جنبه سياسي داشت يا اينكه اين دفاع، يك دفاع گفتماني بود و اگر يك دفاع گفتماني بود، دولت نهم و شخص احمدي‌نژاد چه ويژگي‌هايي گفتماني داشت كه حتي رهبر معظم انقلاب نيز گاهي جدي‌تر از همه حاميان، از دولت حمايت مي‌كرد؟

- اگر بخواهم در يك كلمه بگويم، ما و شما و ديگر حاميان به اين دليل از دولت حمايت مي‌كرديم كه بحث عدالت، همنشيني با پابرهنگان و تبعيت از ولايت و بوسيدن دست او در هنگام گرفتن حكم مطرح بود نه خود دولت. يعني اين دولت هنگامي در چشم‌ها بزرگ شد كه خود را شكست و نديد و اين بحث اصلي بود. رهبر معظم انقلاب هم هر زمان كه از دولت حمايت كرده، در واقع از اين ويژگي‌ها حمايت كرده است. چنانكه هميشه در سخنان‌شان فرموده‌اند در اين دولت عدالت اجرا شد و در اين دولت ارزش‌ها و آرمان‌هاي امام(ره) سر دست گرفته شد.

ايشان فرمودند كه من به خانواده‌ام گفتم كه اگر آقاي احمدي‌نژاد رأي هم نمي‌آورد، همين كه پرچم عدالت را در دست گرفت، خيلي باارزش است. لذا عشقي كه اين جريان مردمي مي‌ورزد، به اين ارزش‌هاست و هر كسي در يك خط قرار مي‌گيرد، مورد محبت و حمايت اين جريان خواهد بود. اين خط از ابتدا درست بوده و تا آخر هم درست و صحيح خواهد بود. حال در اين ميان يك نفر اشتباه كرده و اين قابل بحث است كه آيا اشتباه در درون اين فرد وجود داشته و بعداً نمايان شده يا همانطور كه من گفتم، بر اثر شرايطي كه پيش آمد، اتفاق افتاده؛ اما اين جريان هست و به كارش هم ادامه خواهد داد. وظيفه‌اي كه ما برعهده داريم اين است كه نگذاريم به ما القا كنند كه اصل ارزش‌ها براي اين دولت مطرح نبوده و بي‌ارزش بوده. ما ديديم كه در دوران فعاليت اين دولت فاصله طبقاتي تا چه حد كاهش يافت و ديديم كه ميزان مشاركت مردم به چه ميزان بود. اصلاً در همان جريان دوم خرداد بسياري از مردم و از جمله خود من به آقاي خاتمي رأي داديم اما ما به چه چيز رأي داديم؟ شايد در آن زمان ما مسائل را سطحي ديديم و اينكه آقاي خاتمي با اتوبوس براي تبليغات به اين طرف و آن طرف مي‌رفت و يا اينكه مي‌گفتند "درود بر سه سيد فاطمي؛ خميني و خامنه‌اي و خاتمي". آن چيزي كه امثال بنده را جذب كرد و تعدادشان كم هم نبود و موجب رأي بالاي آقاي خاتمي شد، همين گفتمان‌ها، رفتارها و شعارها بود. اما بعد ديديم كه اين‌گونه نيست و آن‌قدر بر رفتارهاي ديگر اصرار و تكرار شد كه ما در آنجا به اين باور رسيده‌ايم كه فريب خورده‌ايم.

اما در اينجا من چنين فكر نمي‌كنم كه ما فريب خورده‌ايم و آقاي احمدي‌نژاد ما را فريب داده باشد. من واقعاً يك تغيير در ادبيات و رفتار آقاي احمدي‌نژاد مشاهده مي‌كنم. آقاي احمدي‌نژاد گاهي در سخنانش مي‌گويد كه "من بودم كه اين كار را انجام دادم، من بودم كه..."، در حالي كه در گذشته اين‌گونه نبود. من به برخي از دوستان مي‌گويم كه اين‌قدر در مورد جنّ و اين‌طور چيزها نگوييد؛ آنچه خطرناك‌تر است، غرور است و غرور در آموزه‌هاي اسلامي در هر صورتي ناپسند است. اين تغييري است كه در ايشان حادث شده است. شرايط را هم شايد من كمي بيشتر از شما درك كنم و آقاي احمدي‌نژاد نيز بيشتر از من. اگر شما در يك موقعيتي قرار بگيريد كه مورد توجه و گاهي تملق بيش از حد واقع شويد، ممكن است دچار غفلت و غرور شويد. همانطور كه رهبر معظم انقلاب نيز فرمودند كه دو چيز تهديد كننده است؛ غفلت و غرور.

بحث مؤلفه‌هاي اين جريان خدمت را بازتر كنيد؛ چون دولت نهم جنسش با اين دولت فرق داشت و كساني كه در آن فعاليت داشتند با افرادي كه هم‌اكنون در اين دولت هستند تفاوت زيادي داشتند. يعني دولت نهم را فقط آقاي احمدي‌نژاد به دولت خدمت تبديل نكرده بود، بلكه كساني هم بودند كه مدل رفتار و خدمت‌شان مانند آقاي احمدي‌نژاد بود.

- در دولت نهم كه خود بنده نيز بودم و شما هم مي‌دانيد يك معيار مشخصي براي انتخاب همكاران وجود داشت كه آن معيار قابل قبول بود، هرچند منجر به انتخاب بعضي مصاديق شد كه شايد ما آنها را قبول نداشتيم. مثلا در مورد آقاي دانش جعفري، من خودم به رئيس‌جمهور گفتم كه ايشان صراحتاً از سياست‌هاي تعديل اقتصادي حمايت مي‌كند. گفت كه من با او صحبت كردم و قرار شد كه اينجا جاي حزب بازي و گرفتن نظريه از مجمع نباشد و با يكديگر بحث مي‌كنيم و به نتيجه مي‌رسيم. يا منصوب كردن آقاي متكي نيز از همين سنخ است و... پس مشخص است كه ملاك احمدي‌نژاد در دولت نهم قوم و خويش‌بازي و رفيق بازي كه يكي از ويژگي‌هاي منفور دولت‌هاي قبلي محسوب مي‌شد، نبود و حتي كساني را كه از رقيبانش محسوب مي‌شدند به كابينه آورد. اما در اين دولت مي‌بينيم كه اين معيار براي انتخاب افراد تا حدي وجود ندارد و گاهي مي‌بينيم كه در دولت دهم معيارها براي انتخاب افراد به هم خورده است و مشخص نيست كه با كدام معيار، چنين افرادي انتخاب مي‌شوند و اين‌قدر اصرار مي‌شود كه يك نفر كه مثلاً در استانداري فارس است، به اينجا بيايد و چنين حرف‌هايي را بزند. پس اين يقين مي‌شود كه حتماً يك جريان رابطه‌اي وجود دارد و كسي دارد به اين عزل و نصب‌ها خط مي‌دهد و آن كس هم آنقدر اشتباه دارد كه اگر نگوييم منفور است، محبوب نيست. پس اين فرد تغيير كرده است چرا كه از ابتدا گفتمان‌ها و رويه‌اش اين نبوده است.

كمي هم درباره جبهه مخالفان صحبت كنيم؛ شما فرموديد كه از ابتدا و از انتخابات سال 84 و در دولت نهم، ما يك طيف مخالف داريم كه از اسرائيل و آمريكا شروع مي‌شود و بعد به اپوزيسيون ضد انقلاب، آقاي هاشمي رفسنجاني و آقاي لاريجاني، آقاي توكلي و... مي‌رسد. اين مبناي اختلاف چيست؟

- من در صحبت‌هاي خود هم گفتم كساني كه چه در گذشته و چه امروز و در اين مورد ايراد مي‌گيرند و مخالفت مي‌كنند، يك دسته كه اسرائيل و آمريكا و جريان بيروني هستند كه ما با آنها كاري نداريم؛ دسته ديگر جريان فتنه هستند كه اتفاقاً آنها در اين شرايط كمتر فعاليت مي‌كنند، اما يك دسته ديگر خواص مردود هستند كه از آقاي هاشمي رفسنجاني شروع مي‌شود و به آقاي لاريجاني مي‌رسد. اينها همان كساني هستند كه در جريان انحرافي فتنه به معناي واقعي در انتخابات تا ماه‌ها سكوت كردند كه فرياد رهبر معظم انقلاب بلند شد كه چرا وقتي اين فساد و انحراف را مي‌بينيد، حرف نمي‌زنيد. اين دسته خواص مردود يا جريان ترديد هستند و اتفاقاً بايد روشن شود كه اين افراد حق نقد اين جريان را ندارند.

در جلسه روز چهارشنبه 11 خرداد مجلس، پيش از شروع جلسه علني و در جلسه غيرعلني، آقاي لاريجاني توضيح داد كه ما در جلسه‌اي كه داشتيم، تصميم بر اين شد كه هرچه سريع‌تر به اين ادغام‌ها رأي دهيم و نظر رهبر معظم انقلاب نيز همين است. سپس از نمايندگان خواست تا به "من قال" كاري نداشته باشند و به "ما قال" بپردازند و اگر واقعا اين قضيه را صحيح مي‌دانند، با توجه به توصيه‌اي كه شده، به آن رأي دهند و از اين قضيه عبور كنيم.

پس از آن جلسه علني مجلس آغاز شد اما ايشان بر خلاف توصيه خودش اجازه داد كه تذكرهاي متعددي از قبيل اينكه اين طرح فوريتش رأي نياورده و شما يك روزه آن را آورده‌ايد، داده شود. همچنين ايشان بارها به آقاي توكلي اجازه تذكر داد، تا جايي كه خود آقاي لاريجاني به توكلي گفت "من كه عرض كردم، اين مطلب توصيه شده است، خوب شما كه اين‌قدر مي‌گوييد ولايي هستيد..." اين حرف آقاي لاريجاني بسيار زشت و ناپسند بود و اصلاً چنين ضرورتي نداشت كه ايشان چنين سخني بگويد. پس از آن آقاي توكلي ساكت شد. يعني به‌جاي اينكه منطق اين كار را توضيح بدهد، به نوعي القا كرد كه حالا ممكن است نظر مخالف درست باشد ولي رهبري گفته و چاره‌اي نيست!

امثال اين افراد حق ندارند كه به آقاي احمدي‌نژاد تهمت بزنند و ايراد بگيرند. پاي اين ساختارشكني‌ها را همين افراد و در رأس آنها آقاي هاشمي رفسنجاني باز كردند. آقاي هاشمي رفسنجاني هنگامي كه رهبر معظم انقلاب به نماز جمعه مي‌آيند و خطبه‌اي را مي‌خوانند و مي‌گويند بايد اين كار را بكنيم؛ ايشان مي‌آيد و در خطبه ديگري مي‌گويد كه بايد فلان كار را بكنيم.

بسياري از كساني كه ما امروز آنها را به عنوان خواص مردود مي‌شناسيم و در قضيه فتنه هميشه معطل و مردد هستند و نمي‌توانند تكليف خودشان را روشن كنند، دلبستگي‌اي كه به آقاي هاشمي رفسنجاني دارند، موجب شده تا خودشان را به يك فرد متصل كردند. اينكه رهبر معظم انقلاب بر تقواي جمعي تأكيد دارد، يعني بايد دايم در آن نهي و پرهيز تذكر داده شود. اگر بخواهيم رو به آينده نگاه كنيم، حتي اگر بگوييم كه ان‌شاءالله اين انحراف‌ها كم مي‌شود و از آن عبور خواهيم كرد، نحوه تذكر و پرهيز دادن‌مان بايد چگونه باشد و در جريان خودمان چگونه بايد به آقاي احمدي‌نژاد بپردازيم و ايشان را با چه ادبياتي بايد مخاطب قرار دهيم؟

- بالاخره نقد يك اصولي دارد كه بايد رعايت شود، يعني نقد از سر بغض و كينه نبايد باشد، بلكه بايد عالمانه و منصفانه باشد. علاوه بر همه اينها بايد اين را فراموش نكنيم كه كساني كه در اين زمينه بدتر از همه هستند، مترصد اين هستند كه ما اين‌گونه نقد كنيم و اين فرصت را نبايد به آنها داد. البته آقاي مشايي را كنار بگذاريم، ولي نقدي كه منجر به تضعيف كليت دولت دولت مي‌شود، درست نيست، نقد بايد منصفانه، عالمانه و كارشناسانه باشد. به علاوه بايد به اطراف‌مان نگاه كنيم و ببينيم كه چه كسي مترصد نقد كردن غيرمنصفانه ما از دولت است. مقام معظم رهبري فرمودند: "عمل ما كما اينكه درست باشد نبايد در پازلي كه دشمن براي خود تعريف كرده است، صورت گيرد."

در يك نگاه رو به آينده، ما بايد با اين جريان چه كنيم و چگونه رفتار كنيم؟ آيا بايد هرازچندگاهي يك سند درباره آن بزنيم و آقاي احمدي‌نژاد بيايد و بگويد كه اين‌ها درست نيست؟

- بر روي مباني و اصولي كه اينها طرح مي‌كنند به شدت بايد آن را نقد كرد و هيچ اشكالي ندارد. مثلاً همين كه گفته مي‌شود مديريت انبيا، مكتب فلان، اينها را بايد محكم نقد و تحليل كرد و به آنها پاسخ داد. اما درباره مصاديق فساد و انحراف، من گاهي فكر مي‌كنم كه لااقل بخشي از آن توسط خود همين جريان منحرف به آن دامن زده مي‌شود براي سرپوش گذاشتن روي مسائل اصلي ديگر. مانند همين بحث رمالي و جن‌گيري؛ من احساس مي‌كنم كه خود اين آقايان به اين جريان غيرواقعي به نوعي دامن مي‌زنند تا مسائل اصلي‌تر تحت‌الشعاع قرار گيرد و به آنها پرداخته نشود.

آيا اين دو نفر (احمدي‌نژاد و مشايي) در آينده از هم جدا شدني هستند؟

- من فكر مي‌كنم ما يك كالايي داريم كه دچار فساد شده است و وظيفه ما اين است كه تا جايي كه مي‌شود خوب‌هايش را جدا كنيم. وظيفه ما به خصوص با موقعيت خطيري كه رييس‌جمهور در كشور دارد، اين نيست كه آن را با يك چوب بزنيم. درست است كه اين جريان بيمار شده، اما آن بلور گرانبها به او سپرده شده است.

اگر بخواهيم به بحث داخلي خود جريان بپردازيم، وضعيتي كه در حال حاضر وجود دارد اين است كه در صحنه عمل و صحنه كار و حضور سياسي، شاهد انتخابات مجلس شوراي اسلامي هستيم كه 9 ماه ديگر قرار است اتفاق بيفتد. آيا احمدي‌نژاد مي‌خواهد براي خود يك ليست بدهد و در آن طرف مجلس نيز مي‌خواهد ليست خود را بدهد و در اين ميان جريان حزب‌اللهي حذف شود؟

- در هر صورت بدون ترديد همه تلاش خود را مي‌كنند تا در موقعيتي قرار بگيرند كه بتوانند وظايف خود را انجام دهند.

مدل مطلوب چيست؟ اگر ما نتوانيم مدل مطلوب را ارايه كنيم، اين جريان حزب‌اللهي كه ريشه در حزب‌هاي ديگر نداشته است، در يك عمل سياسي حذف مي‌شود. بايد چه كرد تا اين اتفاق نيفتد؟

- احزاب به دنبال اين اتفاق خواهند بود اما آن بدنه و جريان مردمي كه احمدي‌نژاد را به رياست جمهوري رساند، نبايد اين قضيه را رها كنند و تسليم اين شرايط سازمان نايافتگي‌شان شوند، چون به نظر من آن جريان انحرافي كار خود را مي‌كند اما ما نبايد اجازه دهيم كه تقابل ميان آن جريان انحرافي و تركيب اصولگرايان صورت گيرد. در حقيقت آن جريان مردمي مشهور به سوم تيري از پتانسيل بسيار بالايي برخوردار است كه بدنه اجتماعي‌اش از همه اينها بيشتر است.

مدل عملياتي‌اش چگونه بايد باشد؟ چون تا 8-7 ماه ديگر بايد وضعيت مشخص شود؟

- به نظر من دلسوزان واقعي انقلاب، ارزش‌ها و ولايت يا همان جريان سوم تيري كه پتانسيل‌شان هم خيلي زياد است،‌ به‌طور قطع نبايد اجازه دهند كه عرصه رقابت تنها ميان مجموعه‌هاي منحرف و جريان‌هاي مردودين فتنه باشد كه صحنه‌گردان آن هم آقاي هاشمي خواهد بود. آنها در توده مردم هيچ جايگاهي ندارند هرگز رأي نخواهند آورد و امتحان‌شان را خيلي پيش از اينها پس داده‌اند. در سوي ديگر جريان انحرافي مي‌تواند تا حدودي مسأله‌ساز باشد، ولي در بدنه حزب‌الله هيچ جايي ندارد و حزب‌الله اعتنايي به اين‌ها نمي‌كند. اما كساني كه از ابتدا پاي كار بودند و زحمت كشيدند، فحش خوردند و تهمت وكيل‌الدوله شنيدند و به آنها "احمدي‌نژادي" مي‌گفتند، بيشترين ظرفيت رأي‌آوري را دارند اما سازمان‌يافته نيستند و امكانات و پول و حزب ندارند. بايد روي اين قضيه كار شود. ما به سهم خودمان وظيفه‌اي داريم كه در حال انجام آن هستيم.

بنابراين تا عَلَمي برپا نشود، اين توقع كه يك‌سري دور آن جمع شوند، اشتباه است. مثلاً قرار نيست همين اخراجي‌هاي دولت يك علَمي بلند كنند؟

- البته من به اخراجي بودن براي معيار قرار دادن هم اعتقاد ندارم.

خير، معيار نمي‌كنيم، اما فكر نمي‌كنيد احتمالاً ما در انتخابات آينده اصولگرايان را در چند ليست مي‌بينيم؟

- ببينيد، اگر شوراي نگهبان وظيفه خود را در جلوگيري از ورود ناخالصي‌ها به خوبي انجام دهد، وقتي آن افراد مورد تأييد مردم باشند كه اشكالي ندارد. حتي اگر ليستي هم وجود نداشته باشد. مردم در اين ماجراها بسيار پخته شده‌اند.

از قرارگاه عمار چه خبر؟

- ما در ابتدا سه، چهار نفر بوديم كه بنده و آقايان پناهيان، روشن و سعيد قاسمي بوديم كه دور هم جمع مي‌شديم و پس از آن اين تعداد افزايش يافت. من از همان ابتدا مي‌گفتم كه با اين اميد دارم كار مي‌كنم. نه به خاطر اينكه بخواهم دوباره نماينده شوم، من كسي نيستم اما هيچ سرشكستگي بالاتر از زمين خوردن جريان نيست. نيت ما از همان اول اين بود كه بتوانيم اين جريان را به نتيجه برسانيم و هركسي از ما برنده مي‌شد، اين براي ما نيز يك برد به حساب مي‌آ‌مد. ما از همان اول با اين نيت رفتيم كه بايد يك پرچم و عَلَمي بلند شود.

اما اين عَلَم بايد در ميانه ميدان برپا شود، والا عَلَمي كه در ميدان رقابت بلند نشود، ديگر عَلَم نيست، وقتي هم كه در وسط ميدان برپا شد، ديگر نبايد انداخته شود تا به قول شما اين جريان سرخورده نشود.

- اين مطلبي كه عرض مي‌كنم نه به عنوان نظر مجموعه عَمار، بلكه برداشت خودم است. چون ما نمي‌توانيم طي اين مدت كوتاه يك حزب و جريان منسجمي تحت عَلَم عَمار درست كنيم كه هيچ حرف نامربوطي در آن زده نشود، بنابراين شايد بهتر باشد كه تنها اين جريان زنده نگه داشته شود تا پاي بزنگاه كه يا خودش ليست بدهد يا اينكه براي ليست‌ها و تأييد آنها امضا بدهيم. آقاي پناهيان در مصاحبه‌اي كه داشت، بسيار خوب و هوشمندانه عمل كرد؛ ايشان نگفت كه ما ليست نمي‌دهيم يا نبايد بدهيم.

به نظر من مردم در شهرستان‌ها و استان‌ها اعتنا مي‌كنند و بنده، رسايي، پناهيان و... اين را به عينه مي‌بينيم. كار ديگري كه مي‌توان انجام داد اينكه بيانيه داد. در يك سال آخر باقي‌مانده تا پيروزي انقلاب، نه به اسم نهضت آزادي و نه به اسم جبهه ملي، اما 53 نفر از همين ملي‌گرايان مانند بازرگان و... بودند كه در بزنگاه‌هاي مختلف اعلاميه مي‌دادند و در ذهن مردم به عنوان يك گروه مبارز القا شده بودند.

اما آبادگران كه چهره شاخص نداشت؛ آبادگران يك اسم و جريان بود كه مردم به آن جريان رأي دادند نه به اسم اعضاي آن.

- در آن زمان آقاي ناطق نوري كه به او مدام نام آبادگران را گوشزد مي‌كردند، گفته بود كه آبادگران ديگر كدام... است؟ بعد كه به مجلس آمد در جلسه خصوصي با اصولگرايان، به بالاي جايگاه سخنراني رفت و گفت: «من قصد جسارت به كسي را نداشتم. آبادگران به نظر من يك اسم و يك موجود غير ذوي العقول است و من به اين موجود غير ذوي العقول توهين كرده‌ام». من در همانجا هم به صورت مكتوب و هم در گوش ايشان گفتم كه آقا، شما خودتان را بازي مي‌دهيد يا ما را؟ اگر آبادگران يك چيزي روي هوا بود كه مردم به آن رأي نمي‌دادند؛ آبادگران يك هويت ارزشمندي بود كه اگرچه مردم من، افروغ، ابوطالب و خوش‌چهره را نمي‌شناختند اما با خود گفتند كه اينها همان نسلي هستند كه وعده‌اش را مي‌دهند و اين جريان بود كه رأي آورد.

بنابراين الان جريان عَمار با اين مدل نيز مي‌تواند در مجلس آينده ظهور پيدا كند.

- بله، واقعا مي‌تواند اين اتفاق بيفتد اما اين نيازمند كار است و ما تجربه مديريت چنين كارهايي در مدت كوتاه را نداريم. برخي افرادي در اين كار تبحر دارند و مي‌توانند به خوبي و با پشتوانه مالي مناسب آن را اداره كنند.

بنابراين چهار ليست خواهيم داشت؛ ليست اصلاح‌طلبان، ليست اصولگرايان قيم كه هميشه خود را قيم اصولگرايان مي‌دانند، ليست حزب‌ا‌اللهي‌ها و ليست جريان انحرافي؟

- بالاخره براي مصلحت مملكت، در خيلي جاها بايد از خيلي حرف‌هاي حق گذشت. در جلسه 36-35 نفره‌اي كه آقاي احمدي‌نژاد ترتيب داد، تأكيد شد كه در نهايت يك ليست تهيه شود.

در شهرستان‌ها با داشتن يك و يا دو كانديدا، ديگر ليست معنا ندارد. به نظر، بايد براي شهرهاي بزرگ ليست تهيه شود.

در شهرهاي كوچك دو نكته وجود دارد؛ يكي اينكه اگر چهره‌هاي برجسته جريان اصولگرا كه در فتنه امتحان موفقي پس دادند، حاضر شوند به اين شهرها بروند و در آنجا سخنراني كنند، از اين خيلي استقبال مي‌شود، اين نشان‌دهنده آن است كه اين حرف‌ها در اين شهرها بسيار اثرگذار است.

بحث ديگر كه مي‌خواهم مطرح كنم يكي تفاوت دو رويكرد رهبر معظم انقلاب در پايان مجلس هفتم و پايان مجلس هشتم است. چون اين دو رويكرد با يكديگر تفاوت بسيار داشت و رهبر معظم انقلاب در ديدار اخير از مجلس هشتم به‌غير از موضوع هسته‌اي تجليل نكردند و همين‌طور از شخص آقاي لاريجاني.

- اتفاقاً به نظر من برخي حرف‌هاي ايشان جنبه مثبت داشت و برخي‌ها جنبه منفي. آقاي لاريجاني حرف‌هاي بسياري زد اما مقام معظم رهبري در آن جلسه آن قسمت از حرف‌هاي وي را گلچين كرد از موضع مجلس در سياست خارجي تجليل كردند.

اما رهبر معظم انقلاب اسمي از آقاي لاريجاني نياوردند و حتي در متن كامل سخنان ايشان نيز نامي از وي برده نشد. در بحث طرح نظارت بر مجلس آيا شما اميدي به تصويب و اجراي آن داريد؟

- فكر نمي‌كنم، اگر چيزي هم به تصويب برسد، همان كارك است كه سر و ته آن را هم بياورند و به قول معروف خودشان را تابع ولايت بدانند. آقاي توكلي حتي نسبت به اينكه نماينده‌اي كه حرف خلافي مي‌زند و قوه قضائيه او را احضار مي‌كند، اعتراض كرده. من فكر مي‌كنم قضيه برخي از اين آقايان در اتهاماتي كه به ديگران زده و نتوانسته‌اند اثبات كنند، جدي شده است.

اين نگاه كه اساساً با مباني ديني ضديت دارد كه هر كس مسئول رفتار و گفتار خودش است، اين مگر مسلماني است كه يك نفر به ديگران تهمت بزند، بعد وقتي از او خواستند كه دليلش را بگويد، مدعي شود كه مصونيت پارلماني دارد؟

دقيقاً‌ همين‌طور است، در هر صورت در موضوع طرح نظارت بر نمايندگان، فكر مي‌كنم اگر هم چيزي تصويب شود، در راستاي تحقق ماهيت فرموده رهبر معظم انقلاب نخواهد بود. من يك چيزي را به خود آقاي احمدي‌نژاد گفتم و باورم هم همين است. ما وقتي در جمع رفقا و دوستان اين اصطلاح "نوكرتم" را به كار مي‌برديم، مي‌گفتند نوكر نمي‌خواهم، آقايي، حرف گوش كن. احمدي‌نژاد هم مصداق همين بود؛ به‌جاي اينكه بگويد مقام عظماي ولايت فرمودند... رفت و عدالت را اجرا كرد؛ حالا آيا ما در مجلس اين كار را مي‌كنيم يا شعار مي‌دهيم؟

گفت‌وگوي مرتبط:

تمايز جريان عدالتخواه سوم تيري از گروه انحرافي/ چه كساني حق نقد ولايتمداري احمدي‌نژاد را دارند


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : گفت‌وگوي رجانيوز با مهدي كوچك‌زاده/ بخش 2 و پاياني, برخي‌معيارها در دولت‌دهم‌جابجا شده/جريان سوم‌تيري اجازه شكل‌گيري دو قطبي‌"خواص‌مردود - جريان انحرافي"را نمي‌دهد, ,