طناب پوسيده آمريكا و رژيم رو به سقوط آل سعود
«رئيس جمهور كنوني آمريكا دو سال قبل، براي فريب افكارعمومي مردم منطقه، در مصر به تملق گويي پرداخت اما امروز در همان كشور و ديگر كشورهاي منطقه، مردم شعارهاي ضدآمريكايي سر مي دهند. اين شخص حتي هنگام سفر به افغانستان- كه- تحت اشغال نيروهاي آمريكايي-است- نيز از پايگاه هوايي بگرام خارج نشد و جرأت نكرد به كابل برود چرا كه در ميان ملت ها منزوي است و از آنان مي ترسد.»
تصويري كه حضرت امام خامنه اي-دامت بركاته- ديروز در شهر غيور مردان، گيلانغرب از وضعيت آمريكا ارائه فرمودند را مي توانيم در هر كجاي جهان مشاهده كنيم. اگر رئيس جمهور آمريكا اين گزاره را قبول ندارد، خودش كشوري را معين كند و در يك اعلام رسمي به اين كشور سفر كند و يا مردم اين كشور اجازه پيدا كنند، احساسات خود را نسبت به او بروز دهند تا بداند كه اينك آمريكا و مقامات آن در هيچ كشوري محبوبيت ندارد. لازم نيست اوباما راه دوري برود يكي از 51 ايالت آمريكا را انتخاب و آزمايش كند اگر غير از نفرت، چيزي را مشاهده كرد ما هم در ديدگاه خود نسبت به او و كشورش تجديدنظر مي كنيم.
رئيس جمهور آمريكا خود مي داند كه دولتمردان-دمكرات يا جمهوري خواه- اين كشور چقدر منفورند اگر اينگونه نمي انديشيد سه سال پيش با شعار «تغيير» (Change) وارد ميدان انتخابات نمي شد و در سفر به تركيه و مصر از عزم خود براي اصلاح تصوير آمريكا در جهان حرف نمي زد اما با اين حال اوباما در شرايطي كه اكثر شهرهاي كشور او به جنبش اعتراضي پيوسته اند و تابلو اعتراض (Protest) بر سر دست گرفته اند، كشوري را متهم به تروريزم- از نوع عمليات هاي ناشيانه- مي كند كه اگر يكي از مقامات ايران اجازه پيدا كنند كانديداي رياست جمهوري در هر كدام از كشورهاي منطقه- به گواهي نظرسنجي هايي كه اوباما در مورد درستي آن ترديد ندارد- شود، در يك رقابت فشرده رأي مي آورد.
مشكل آقاي اوباما دقيقا از همين نقطه شروع مي شود: «او و دولت و دوستانش در دنيا هر روز منفورتر شده و مخالفان او، كشورش و دولت هاي وابسته به آمريكا هر روز محبوب تر، مقدرتر و به حاكميت نزديك تر مي شوند.» اوباما مي خواهد اين معادله را تغيير دهد مي آيد و همه اعوان و انصار داخلي، بين المللي و منطقه اي را جمع مي كند تا تصويري از ايران مبتني بر اقدامات خشن و تروريستي ارائه دهد و جالب تر اين است كه ابلهانه گمان مي كند بخط شدن اين نيروها به دگرگوني در معادله منجر مي شود؛ بايد از او پرسيد مگر اين ها در طول اين 32 سال در همه برنامه هاي ريز و درشت در خدمت آمريكا نبوده اند آيا اتحاديه اروپا، اتحاديه عرب، شوراي همكاري، كشورهايي نظير عربستان، بحرين، كويت، قطر و سازمان هايي نظير CIA، FBI، دستگاه قضايي، وزارت خارجه، كاخ سفيد، وزارت خزانه داري آمريكا و... انرژي جديدي پيدا كرده اند يا شيوه جديدي كه تاكنون در معرض آزمايش قرار نگرفته اند و يا اينكه تاكنون در همراهي با برنامه هاي آمريكايي ترديدي داشته اند و حالا ترديدهايشان برطرف شده است؟ چرا اوباما و تيم او گمان مي كنند با يك جنجال، حقيقت دگرگون شده، آمريكاي در حال ضعف كه براي حفظ 5000 نيروي نظامي در عراق بايد به همه عراقي ها التماس كند، يك شبه به آمريكاي قوي تبديل مي شود و ايران با نشاط كه حلقه هاي توطئه را پي در پي شكسته و به انتظار فروپاشي قريب الوقوع بلوك غرب نشسته، يك شبه ضعيف مي شود؟
درخصوص جنجال- 11اكتبر- آمريكا چند نكته قابل ملاحظه است.
1- خبرها بيان گر آن است كه جنجال اخير از يك برنامه ريزي- به زعم آمريكايي ها- جامع برخاسته است. برنامه اي كه با مشاركت مقامات ارشد چند كشوراروپايي و مقامات ارشد چند كشور منطقه اي تنظيم شده است اساس اين برنامه اعمال فشار شديد به ايران براي بازگشت از مسير خود مي باشد. اين خود چند نكته را به ما يادآوري مي كند: اولا نشان مي دهد كه آمريكا و هم پيمانانش شرايط را بسيار خطرناك ارزيابي كرده و زمان را در حال از دست رفتن مي دانند ظاهرا اين جمعبندي را همه آنان قبول كرده اند و براي همراهي با آمريكا تعهد سپرده اند وگرنه چگونه است كه فرد مورد اتهام- منصور ارباب سيار -29سپتامبر دستگير شده و - براساس گزارش سايت فارسي بي بي سي- 11 روز بدون بازجويي و محاكمه در اختيار FBI بوده و 11اكتبر به يكباره مقامات مختلف سياسي، قضايي، اقتصادي و امنيتي آمريكا، اروپا، اتحاديه عرب و كشور عربستان به ميدان مي آيند و همه يك حرف را تكرار مي كنند: «ترديدي در دخالت ايران در اين ماجرا ندارند و همه بر لزوم مجازات شديد ايران تاكيد مي كنند.» ثانياً همداستاني موجود در اين ماجرا حكايت گر آن است كه اين ها از امكان مديريت تحولات خاورميانه و شمال آفريقا- عليرغم ميلياردها دلار خرج و اعزام پي در پي هيات هاي ديپلماتيك و به ميدان آوردن انواع طرح ها- مايوس شده و تنها راه را ايجاد مانع بر سر راه منبع پمپاژكننده انرژي با اين جنبش ها مي دانند. ثالثا روي آوردن آمريكا به اتهام تروريزم عليه ايران نشان مي دهد كه اين كشور از اثرگذاري بر جامعه بين المللي مايوس شده و موضوعي را در دستور كار قرار داده كه فقط تعدادي از كشورها از آن حمايت مي كنند در واقع اتهام جديد آمريكا از اين بعد فشار عليه ايران را از فشار جهاني به «فشار گروهي» تبديل مي كند اين البته به ميزاني كه براي آمريكا كار را آسان تر مي كند به همان ميزان نيز تصميمات آن را شكننده مي كنند.
2- اتهام ترور به ايران در شرايطي انجام شده كه - براساس اعترافات و اسناد- آمريكا و دو هم پيمان منطقه اي اش، عربستان و رژيم صهيونيستي طي 20 ماه گذشته موجي از ترور عليه شخصيت ها و كشورهاي مقاومت به راه انداخته اند. ترورهاي اجرا شده عليه عماد مغنيه، المبحوح، علي محمدي، شهرياري، عباسي، رضايي نژاد، رباني، حسون و مهندالمعمار چهره هاي برجسته مقاومت در لبنان، فلسطين، ايران، افغانستان و عراق همه در يك طراحي دولتي و با هماهنگي آمريكا، انگليس، فرانسه، آلمان، رژيم صهيونيستي و عربستان صورت گرفته اند با اين وصف چه جاي آن وجود دارد كه اين كشورها در يك جنجال بزرگ تبليغاتي، ايران را متهم مي كنند كه در صدد برآمده تا يك سفير را از طريق يك گروه مافيايي به قتل برساند و دريك سفارتخانه بمب گذاري كند. اين جنجال يك دليل عمده و قابل تامل دارد و آن راه اندازي زنجيره بزرگي از ترور رهبران مقاومت در سطح منطقه است كما اين كه نزديكي ترور پرفسوربرهان الدين رباني- 29 شهريور- با ترور عليه مفتي اعظم سوريه- 10 مهر- كه منجر به شهادت فرزند او شد و ترور عليه آيت الله سيستاني در عراق كه منجر به شهادت يكي از اعضاي دفتر او در كربلا شد، از چنين چيزي حكايت مي كند. از لابلاي مواضع مقامات آمريكايي نيز اين نتيجه به دست مي آيد، اين نكته اي است كه بايد مورد توجه رهبران مقاومت در سطح منطقه باشد اما آمريكايي ها مي خواهند از اين طريق رهبران مقاومت را به محافظه كاري و دور شدن از اجتماعات وادار نمايند.
3- آمريكا، اروپا و عربستان احساس مي كنند تحولات يمن و بحرين در آينده نزديك به سقوط رژيم هاي موجود و روي كار آمدن نظام هاي مخالف آنان منجر مي شود. وقوع دو اتفاق بنيادي در شمال و جنوب عربستان تاثير جدي بر عربستان گذاشته و موقعيت كنوني سعودي ها و به تبع آن موقعيت كنوني آمريكا در شبه جزيره را دگرگون مي كند. آنان مي دانند كه اين تحول در نهايت ايران مردم دوست را در شبه جزيره جايگزين آمريكاي جنايتكار و رژيم دست نشانده سعودي مي كند و اين اتفاقي است كه براساس قرائن موجود در زماني كمتر از 5 سال اتفاق مي افتد و اين عامل به تنهايي ايران را قدرت اول در سطح آسياي جنوب غربي و شمالي آفريقا مي كند. آمريكا گمان مي كند چنين تصويري نه تنها براي اروپا، آمريكا و رژيم هاي وابسته عرب نامطلوب است بلكه كشورهاي ديگري را هم كه با آمريكا هماهنگ نيستند به وحشت مي اندازد و از اين رو با يك جنجال سياسي مي تواند اتحاد منسجم تر و عملياتي تري را عليه ايران به وجود آورد . بر اين اساس نماينده آمريكا در سازمان ملل از عزيمت هياتي به روسيه براي همراه كردن مقامات اين كشور خبر مي دهد. البته آنان مي دانند كه روسيه و چين هم جايگاهي در تحولات اين منطقه ندارند و طبعا نمي توانند رژيم هاي يمن و بحرين را از سقوط نجات دهند ولي تصور مي كنند همراهي آنان مي تواند ايران را در شرايط دشوارتري قرار دهد. اما در مورد اينكه روس ها و چيني ها با اين طرح همراه شوند، ترديدهاي جدي وجود دارد كما اينكه تاكنون علامتي از موافقت آنان با اعمال فشار شديدتر عليه ايران ديده نشده است.
4- آمريكايي ها از مراسم حج امسال وحشت زيادي دارند چرا كه سقوط رژيم هاي مبارك، بن علي و قذافي و قرار داشتن رژيم هاي يمن و بحرين در آستانه فروپاشي، روحيه جديد مبتني بر اعمال فشار سنگين بر بقيه رژيم هاي وابسته به آمريكا در كشورهاي اسلامي كه هنوز با خشم فراگير و موثر مردمي مواجه نشده اند، وضعيت خاصي را پديد مي آورد و همه منطقه را در دايره اي از اعتراض به رژيم هاي مستبد وابسته به آمريكا قرار مي دهد. آمريكا با اين سناريو گمان مي كند ايران در سطح رسمي در عربستان منزوي مي شود و در سطح غيررسمي با متهم شدن به ترور از چشم مسلمانان مي افتد و ترسيم ائتلاف سنگين محور غرب عليه آن، رهبران بيداري اسلامي در سطح منطقه را از نزديك شدن به رهبران ايران برحذر مي دارد. اين در حالي است كه از قضا اين فشارها ايران را بيش از گذشته در كانون توجهات مسلمانان قرار مي دهد و رجوع به ايران را بيشتر مي كند براي اينكه بدانيم، طرح ضدايراني آمريكا در افكار عمومي مسلمانان چه اثري مي گذارد كمي صبر كنيد. فريادهاي الموت لامريكا فراگيرتر مي شود يا از دهان ها مي افتد؟
5- آمريكا عليرغم آنكه 10 سال است افغانستان را در اشغال دارند و بيش از 8 سال است كه عراق را به تصرف در آورده است، نتوانسته يك سند عليه ايران - و از جمله عليه سپاه قدس- ارائه دهد كه از توسل ايران به شيوه هاي تروريستي خبر دهد. گاهي مقامات آمريكايي در عراق و افغانستان ادعايي مطرح كرده اند ولي همزمان يا چند روز پس از آن با صراحت گفته اند هيچ سند و مدركي نداريم و فراتر از اين ها بارها حامد كرزاي و جلال طالباني روساي جمهوري افغانستان و عراق استفاده ايران از شيوه هاي تروريستي را قاطعانه رد كرده اند. واقعيت اين است كه ايران با شيوه هاي نظامي و امنيتي به مقابله با طرح هاي اشغالگري آمريكا نرفته اند بلكه هنر ايران اين بوده كه مردم اين دو كشور - و كشورهاي ديگر - را نسبت به توانايي خود آگاه كرده و ناتواني آمريكا و متحدانش در سطح بين المللي و منطقه اي را برملا كرده اند و اين يك مواجهه نرم است آمريكا در اين مواجهه حرفي براي گفتن ندارد و در نتيجه به شيوه مألوف خود يعني تروريزم متوسل شده است.
اما اين پرده نمي تواند كمكي به آمريكا بنمايد چرا كه مردم بايد تروريزم بودن ايران را باوركنند و فراموش كنند كه چه كساني با طرح خاورميانه بزرگ در صدد ترور كشورشان بوده اند و كدام كشور بوده كه منطقه را از خطر تكه تكه شدن توسط غرب حفظ كرده است.
سعدالله زارعي

   


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : طناب پوسيده آمريكا, رژيم آل سعود, شعارهاي ضدآمريكايي, رئيس جمهور آمريكا, فريب افكارعمومي مردم, حضرت امام خامنه اي, ,