مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
الگوگيري انقلاب از اسلام

در رژيمهاي شرقي، مردم هيچكاره محض بودند. بنده از نزديك رفته بودم و اين كشورها را در اواخر عمرشان ديده بودم. حتي در رأس بعضي از كشورهاي عقب افتاده و فقيرشان هم يك رژيم به اصطلاح و به قول خودشان كارگري سر كار بود؛ اما همان رفتارهاي اشرافيگري و همان كارهاي غلط دربارهاي قديم را تكرار مي كردند! نه انتخاباتي در اين كشورها بود، نه رأي مردمي در كار بود؛ اما به خودشان دمكراتيك هم مي گفتند و ادّعاي مردمي بودن مي كردند! مردم هيچكاره محض بودند: از لحاظ اقتصادي، صددرصد وابسته به دولت؛ از لحاظ كارهاي فرهنگي، صددرصد وابسته به دولت! معلوم بود كه چنين رژيمهايي محكوم به فنا بود. البته چون شعارهاشان، شعارهايشان برّاق و جذّابي بود، توانستند در اطراف دنيا جواناني را به سمت خودشان جذب كنند و حكومتهايي تشكيل دهند؛ اما ديگر نمي توانستند عمري بكنند. ديديد آخرش هم به كجا رسيدند؛ بعد از چند ده سال به كلّي زايل شدند. طبيعي بود كه آن رژيمها براي ما قابل الگو گرفتن نبود. آن روزي كه انقلاب ما پيروز شد - يعني بيست و يك سال قبل از اين - هيچ انقلابي در دنيا وجود نداشت كه وقتي پيروز مي شد، به همين حكومت شرقي - يا ماركسيستي و يا سوسياليستي كه مرتبه ي رقيق ترش بود - گرايش نداشته باشد؛ ليكن اسلام و ملّت ايران و رهبر اين ملّت آن را رد كردند و قبول نداشتند و كنار گذاشتند.
از غرب هم نمي خواستيم و نمي توانستيم الگو بگيريم؛ چون غرب چيزهايي داشت، اما به قيمت نداشتن چيزهاي مهمتري. در غرب، علم بود، اما اخلاق نبود؛ ثروت بود، اما عدالت نبود؛ فناوري پيشرفته بود، اما همراه با تخريب طبيعت و اسارت انسان؛ اسم دمكراسي و مردم سالاري بود، اما در حقيقت سرمايه سالاري بود، نه مردم سالاري؛ امروز هم همين طور است. اين مطلبي كه عرض مي كنم، ادّعاي من نيست. من از قول فلان نويسنده مسلمان متعصّب نقل نمي كنم؛ از قول خود غربيها نقل مي كنم. امروز در كشورهاي غربي و در خود امريكا، آن چيزي كه به نام دمكراسي و انتخابات وجود دارد، صورت انتخابات است. باطن آن، حاكميت سرمايه است. من مايل نيستم كه از نويسندگان و كتابهايشان اسم بياورم؛ اما خود نويسندگان امريكايي تشريح مي كنند و مي نويسند كه انتخابات شهرداريها، انتخابات نمايندگي مجلس و انتخابات رياست جمهوري، با چه ساز و كاري انجام مي گيرد. اگر كسي نگاه كند، خواهد ديد كه در آن جا، آراء مردم تقريباً هيچ نقشي ندارد و آنچه كه حرف اوّل و آخر را مي زند، پول و سرمايه داري و شيوه هاي تبليغاتي مدرن و همراه با فريب و جذاب از نظر آحاد مردم سطحي نگر است! اسم دمكراسي هست، اما باطن دمكراسي مطلقاً نيست. پيشرفتهاي علمي در غرب بود، اما اين پيشرفتهاي علمي وسيله اي براي استثمار ملّتهاي ديگر شده بود. غربيها به مجرّد اين كه يك قدرت علمي پيدا كردند، آن را به قدرت سياسي و اقتصادي تبديل نمودند و به طرف شرق و غرب دنيا راه افتادند. هرجا كشوري ممكن بود رويش دست بگذارند و آن را استثمار كنند، بي دريغ كردند. هر جا نكردند، ممكنشان نشد! در غرب، آزادي بود، اما آزادي همراه با ظلم و بي بندوباري و افسارگسيختگي. روزنامه ها در غرب آزادند و همه چيز مي نويسند؛ اما روزنامه ها در غرب متعلّق به چه كساني هستند؟ مگر متعلّق به مردمند؟! اين كه امر واضحي است؛ بروند نگاه كنند. شما در همه اروپا و امريكا يك روزنامه قابل ذكر نشان دهيد كه متعلّق به سرمايه داران نباشد! پس روزنامه كه آزاد است، يعني آزادي سرمايه دار كه حرف خودش را بزند؛ هركس را مي خواهد، خراب كند؛ هركس را مي خواهد، بزرگ كند؛ به هر طرف مي خواهد، افكار عمومي را بكشد! اين كه آزادي نشد. اگر يك نفر پيدا شد و عليه صهيونيسم حرف زد - مثل آن آقاي فرانسوي  (روژه گارودي نويسنده ي مسلمان فرانسوي)  كه چند جلد كتاب عليه صهيونيستها نوشت و گفت اين كه مي گويند يهوديان را در كوره هاي آدم سوزي سوزاندند، واقعيت ندارد - طور ديگري با او رفتار مي كنند!
بيانات در خطبه هاي نمازجمعه تهران ـ 23/2/79
الگوگيري انقلاب از اسلام
طبيعي بود كه براي ملتي كه با جان خود و عزيزانش قيام كرده بود و در رأسش يك عالم ربّاني و جانشين پيامبران قرار داشت. نظام غربي نمي توانست الگو باشد. پس، ما الگو را نه از رژيمهاي شرقي و نه از رژيمهاي غربي گرفتيم؛ ما الگو را از اسلام گرفتيم و مردم ما براثر آشنايي با اسلام، نظام اسلامي را انتخاب كردند. مردم ما كتابهاي اسلامي خوانده بودند؛ با روايات آشنا بودند؛ با قرآن آشنا بودند؛ پاي منابر نشسته بودند. در اين دهه هاي اخير، روشنفكران مذهبي - از علما، روحانيون، فضلا و دانشگاهيان - كارهاي زيادي كرده بودند. براي مردم يك سلسله ارزشها جا افتاده بود و دنبال آنها بودند. در محيط رژيم گذشته هرچه نگاه مي كردند، از اين ارزشها خبري نبود. انقلاب براي دستيابي به آن ارزشها بود. و اما اين ارزشها چيست؟ من در اين جا تعدادي از اين ارزشها را عرض مي كنم. البته اگر بخواهيم اين ارزشها را در يك كلمه بيان كنيم، من عرض مي كنم اسلام؛ اما اسلام يك كلمه، مجمل است و تفاصيل گوناگوني از آن مي شود. ملّت ما به دنبال ارزشهايي بود كه همه اش در داخل اسلام هست و من به بخشي از آنها اشاره مي كنم:
بيانات در خطبه هاي نمازجمعه تهران ـ 23/2/79


نظرات شما عزیزان:

حبیب
ساعت9:54---4 آبان 1390
سلام وقت بخیر خداقوت
از آشنایی با شما مسرور و خوشحالم وب شما جامع و کامل به نظر می رسه امیدوارم موفق و موید باشید
اگه خواستی یه سری هم به ما بزن
لینک هم می تونیم بشیم
دوستدار شما حبیب


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : ديدگاه هاي رهبر اسلامي, انقلاب اسلامي, الگوگيري انقلاب از اسلام, رژيمهاي شرقي, ,