گفت‌وگوي رجانيوز با محمد حسين صفار هرندي/ اجمالي
جبهه متحد اصول‌گرایی و جبهه پایداری بدون هم كامل نيستند/ جریان انحرافی اقتضایی عمل می‌کند

 

محمد حسن روزی طلب: گفت‌وگو با محمدحسین صفارهرندی از کارهای سهل و ممتنع است، صفا، تساهل، صراحت و انصاف او کار را آسان می کند و دفاع محکمش از کسانی که در صحنه مصاحبه غایبند، کار را مشکل. بعد از چند بار پیگیری، در آستانه انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی قرار گفت‎وگو با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت نهم هماهنگ شد و در اولین روز زمستان 1390 میهمان صفارهرندی بودیم تا استدلال‎ها و ناگفته هایش را از فضای سیاسی کشور بشنویم.

صفارهرندی خود را عضو هیچ جبهه سیاسی نمی داند، چرا معذوریت های حضور در سپاه پاسداران چنین محدودیتی را اقتضا می کند. سوالات‌مان را از فضای گفتمانی حاکم بر کشور شروع کردیم و خیلی زود به جریان نفوذی در دولت دهم رسیدیم، در ادامه مصاحبه تبدیل به مباحثه شد و مسائل درونی اصول‌گرایان و نسبت جبهه پایداری و گروه 7+8 مورد بحث قرار گرفت؛ صفار هرندی نیز با تامل و سعه صدر به سوالات صریح ما پاسخ گفت.

او اتحاد در برابر دشمنان را پایه اصلی سخنانش گذاشت و هیچ استدلالی را برای خدشه دار کردن وحدت نپذیرفت، اگرچه در پایان مصاحبه اظهار داشت که اگر جریان انحرافی و فتنه در انتخابات حضور نداشته باشند، بهترین زمان برای رقابت میان اصول‌گرا است.

گفت‌وگوی دو ساعته ما با محمد حسین صفارهرندی با یک قرار مصاحبه تمام شد؛ قرار گفت‎وگو در مورد تحلیل انتخابات مجلس نهم شورای اسلامی و جمع بندی مردم از هفت سال دولت احمدی نژاد و حاکمیت اصول‌گرایان پس از انتخابات.

متن كامل اين گفت‌وگو در دو بخش در ادامه آمده است:

بخش اول: منظور مردم در 9 دي از خواص مردود هاشمي رفسنجاني بود

بخش دوم: اگر اصلاح طلبان نيايند بهترین وقت برای رقابت اصول‌گرایان است

متن اجمالي اين مصاحبه در ادامه آمده است:

محمد حسين صفار هرندي در پاسخ به اين سؤال كه آيا گفتمان اصول‌گرايي جذابيت‌هاي خود را از دست داده است، گفت: گفتمان اصول‌گرايي برخلاف بعضي از برداشت‌ها كه ناظر به اين است كه جريان اصول‌گرايي هر چه را كه مي‌توانسته در صحنه عرضه كند، عرضه كرده و حالا ديگر بايد به فكر گفتمان تازه و جديدي باشد، این گفتمان هنوز در مرحله نوباوگي به سر مي‌برد و گفتمان اصول‌گرايي هنوز ظرفيت‌هاي واقعي خود را ظهور و بروز نداده است.

وي ادامه داد: يد بازگشت به ارزش‌هاي صدر انقلاب بايد همچنان در دستور كار گفتمان اصول‌گرايي باشد و تابلويي كه در آستانه انتخابات مي‌شود زير آن فعاليت‌هاي انتخاباتي داشت، به گمان من همان تابلويي است كه خود حضرت آیت الله خامنه ای هم مطرح فرمودند و آن احياي مكتب امام است.

وي در مورد تنازل از گفتمان و آرمان‌ها تأكيد كرد: در بخش آرمان‌ها هيچ‌گونه مسامحه‌اي قابل قبول نيست و اگر يك سر سوزن از بديهيات و ارزش‌هاي مبنا بخواهد كوتاه بيايد، مسير را از دست مي‌دهد و انحراف قطعي خواهد بود.

اين كارشناس سياسي، تسامح را در حوزه آرمان‌ها و اصول ندانست، بلكه به حوزه رفتار افراد مربوط دانست و گفت: افراد داراي ظرفيت‌هاي متفاوت هستند و چون چنین است، لاجرم بايد در مقام اقدام اجتماعي و عمل مقداري تسامح را روا داشت.

وي در مورد بحث "وحدت و خلوص" و تعارض ميان اين دو مقوله از نگاه برخي افراد، خاطرنشان كرد: جامعه ديني يك جامعه متكثر است و در آنجا تجزيه كردن جامعه به بخش خالص و وحدت در مورد يك قشر خاص و بقيه را بيرون گذاشتن، در صحنه عمل معنا ندارد. اگر آنها را جدا كنيم، اينها بخواهند كلوني نخبگان خالص‌شده را تشكيل بدهند، اين گروه متوسط باشند و آنها طبقات زيرين باشند، به اين شكل كار جريان اجتماعي پيش نمي‌رود و آن وقت آفتي همين گروه‌ها را تهديد مي‌كند كه باز خودشان تجزيه مي‌شوند، يعني همان جريان خالص‌شده، باز در درون خودش استعداد انشعاب را دارد.

صفار هرندي تفوق‌طلبي يك جريان نسبت به جريان‌هاي ديگر با ادعاي خلوص را رد كرد و اظهار داشت: تفوق‌طلبي يك جريان به اسم اينكه من خالص‌تر هستم و من نمونه اصلي اسلام ناب هستم و شماها اسلام امريكايي‌ هستيد، اين آن چيزي بود كه آنها را خراب كرد و كار به جايي رسيد كه حضرت امام فرمودند به اين طلاب جوان مي‌گويم كه مبادا دست از جامعه مدرسين برداريد كه به دام اسلام آمريكايي گرفتار خواهيد شد.

وي در پاسخ به شبهات موجود در قبال عملكرد افرادي مانند آقاي قاليباف و عملكرد مجموعه‌هاي تحت مديريت او در دوره فتنه بيان داشت: در مقام عمل، نقاط ضعفي داشته‌اند و دارند و به آنها ايراداتي وارد است و كسي هم نمي‌تواند انكار كند، ولي وقتي از طرف سئوال مي‌كنيد كه تو جبهه‌ات كدام طرف است؟ جبهه تو كجاست؟ وقتي مي‌گويد من جبهه‌ام همين طرف است و نمي‌خواهم نان آن طرف را بخورم، نان شعارهاي آن طرف را بخورم و جبهه‌ام، جبهه اسلام و خط امام و تبعيت از ولايت است.

اين فعال سياسي جريان اصول‌گرا در مورد سهميه ويژه به برخي افراد در گروه 8+7 كه موجب اختلاف‌هايي در ميان اصول‌گرايان شد، گفت: اتفاقاً همين دوستاني كه در جبهه متحد بودند، بعضي‌هاي‌شان مخالفت كردند. مخالفت‌شان شايد چند جنبه داشت. يكي اين بود و يكي هم اين بود كه تركيبي كه در اينجا جمع شده‌اند، تركيب نمايندگان سه جناح درون تشكيلات هستند، اين افراد چرا بايد نماينده داشته باشند؟ اشكال واردي هم بود، از نظر شكلي هم درست بود. نظر خود آيت‌الله مهدوي‌كني هم در ابتدا همين بود كه استدلال درستی است و ما نباید نماینده آنها را بپذیریم. پاسخ اين بود كه گفتند درست است كه اينها فرد هستند، ولي يك حالت جناحي هم دارند. مثلاً آقاي قاليباف نماينده جريان و فكري است كه كساني هم معطوف به او هستند.

وي با يادآوري ديدار تعدادي از نمايندگان مجلس با رهبر معظم انقلاب افزود: در همان ديداري كه دوستان فراكسيون انقلاب خدمت آقا داشتند، آقا مي‌فرمايند در اين باب بايد تنازل كنيد. به رئيس مجلس گيرم كه ايراداتي هم داشته باشيد، اما اين حرف را نمي‌توانيد بزنيد كه او را خارج از اين دايره تلقي كنيد، جزو اين طرف است. قبلاً هم پيغام داده بودند كه مبادا بخواهيد اين افراد را به بيرون جبهه خودي هل بدهيد.

صفارهرندي در مورد جريان انحرافي و مخفي شدن چهره اصلي اين جريان نيز گفت: اگر شناخت يك خط به يك شخص بند شود، يعني همه چيز در آن شخص تعيّن پيدا كند و خود آن خط ديگر ديده نشود، حالا اگر آن شخص را بردارند، آيا خط از بين رفته؟ به نظر من شيطنت جالبی دارد صورت مي‌گيرد كه درحالي كه خط به جاست، عنصري كه به نام آن خط شناخته شده بود، او را از جلوي چشم كنار بگذارند.

وي در مورد اين نگاه نيز كه برخي مي‌گويند، "جريان انحرافي" يك جريان نيست، بلكه يك حلقه و طيف است،‌ تصريح كرد: من اين حرف را به‌نوعي قبول دارم، چون وقتي شما مي‌گوييد جريان، جريان آرمان‌هايي دارد، ايده‌هايي را مطرح مي‌كند، برنامه‌هايي دارد و اگر اين ايده‌ها و آرمان‌ها و برنامه‌ها را كنار هم بگذاريم، مي‌بينيد كه از يك آهنگ مشخصي تبعيت مي‌كند، يعني مثلاً يك جريان فكري چپ، جريان فكري ليبرال، جريان فكري اسلام‌گرا، جريان فكري لائيك يك آئيني دارند و در آن چهارچوب تعريف مي‌شوند.

اين تحليل‌گر مسائل سياسي ادامه داد: من مي‌گويم اين جريان نيست. به اين نمي‌شود گفت جريان. اين مي‌شود يك باندي كه براي رسيدن به خواسته‌هاي خودش دائماً دارد پشتك مي‌زند. اقتضا كند در جلسه‌اي بساط و عيش فراهم مي‌كند، اقتضا كند سجاده‌نشين زاهد شب و تسبيح‌گوي روز و دائم‌الذكر مي‌شود. اقتضا كند به‌شدت در مورد يك ريال خرج كردن وسواس پيدا مي‌كند و از بيت‌المال نمي‌خورد، اقتضا كند 200 میلیون پول را مي‌ريزد زير دست و پاي فلان هنرپيشه! یعنی كاملاً اقتضايي عمل مي‌كند. از آن طرف مي‌زند توي پوز دشمن صهيونيستي، از آن طرف پيغام مي‌دهد كه حالا ما مي‌توانيم با ملت اسرائيل رفاقت هم داشته باشيم. اينها را چه‌جوري مي‌شود جمع كرد؟ اصلاً قابل جمع نيستند.

وي خاطرنشان كرد: كسب قدرت از طريق هر راهي كه براي‌شان مشروع جلوه مي‌كند، يعني از ديد اين جماعت دست يازيدن به هر راهي براي كسب قدرت، مشروع است. پايبندي خاصي ندارد، برايش مهم نيست.

صفارهرندي در مورد موقعيت اجتماعي اين جريان و اعتبار احمدي‌نژاد گفت: كساني بوده‌اند كه شخصاً خيلي معتبر شده‌اند و مثلاً در مقام رئيس‌جمهور اعتبار بالايي را به دست آورده‌‌اند. آقاي خاتمي واقعاً معتبر بود. در سال 80 رأي دفعه قبلش را دو ميليون اضافه كرد، معلوم مي‌شود وجاهتش شخصاً در جامعه گسترده شده بود، ولي تيم معطوف به او در سال بعد شكست خورد. فكر كردند مردم نسبت آن جريان را با ايشان كشف نكردند. دفعه بعد مجبور شدند عكس ايشان را بگذارند پاي ليست انتخاباتي مجلسشان كه بگويند اين ليست معطوف به ايشان است. اين آدم، مثلاً آقاي معين، همان كسي است كه آقاي خاتمي فرستاده. آهاي! كساني كه دوزاري‌تان نيفتاده، بفهميد، باز هم ناكام شدند، پس معلوم نيست كه اين امامزاده چنين شفايي هم بدهد!

وي ادامه داد: در همين نظرسنجي‌هايي كه تا حالا شده، درحالي كه اعتبار شخص آقاي احمدي‌نژاد همچنان به واسطه خدمات شايسته‌اي كه انجام داده، همچنان اعتبار قابل قبولي است، مثلاً بگوييم 33% همه رأي داده‌اند كه نظر ايشان براي ما محترم و عزيز است، ولي وقتي اسم جريان انحرافي كه ايشان از آنها حمايتي كرده و دست محبتش بالاي سر آنها بوده، مي‌آورند، اين رقم مي‌شود 6/5%، پس معلوم مي‌شود كه يك فهم اجتماعي وجود دارد، براي همين است سعي مي‌شود ردّ اصل اين جريان را گم كنند و دائماً زير اعتبار فراهم آمده براي شخص آقاي احمدي‌نژاد پناه ببرند كه تازه بايد اعتبار آقاي احمدي‌نژاد را تجزيه كرد.

اين كارشناس مسائل سياسي در مورد منشأ برخي اخبار مانند جن‌گيري و اينگونه مسائل نيز گفت: منشأ اوليه اين چيزها يك‌سري واقعيت‌ها هستند، ولي وقتي مي‌خواهيد به آنها اعتبار بدهيد، مي‌شود 2% از همه آنچه كه مي‌شود، راجع به يك پديده گفت، چيزي را كه اعتبارش در حد 2% است، مي‌آورند و برجسته مي‌كنند. به‌كلي نمي‌شود انكار كرد. بله، آدم‌هايي با مشخصاتي كه مردم هم كم و بيش شنيده‌اند كه مثلاً ارتباط با اجنّه است، چنين آدم‌هايي بوده‌اند و اينها هم نرد رفاقت و دوستي با آنها ريخته‌اند.

وي اضافه كرد: در اين دولت انصافاً سرِ دست گرفتن بحث مهدويت و گفتمان انتظار يك نقطه قوت بود. الان هم مي‌تواند باشد، اما اگر به سخيف‌ترين شكلي بخواهند از اين ظرفيت، بهره‌برداري شيطنت‌آميز كنند، طبيعي است كه ارزيابي قبلي درست نخواهد بود و اين مي‌شود سوءاستفاده از بحث مهدويت.

صفار هرندي افزود: اين جريان به جنگ مرجعيت مي‌آيد و مي‌خواهد زير آب مرجعيت و روحانيت و عالمان دين را بزند و يك آدم بي‌سواد را مي‌خواهد به عنوان نمونه تمام عيار از فهم ديني معرفي كند كه آقا! ايشان در قله معرفت ديني نشسته كه علما بايد بروند و از مكتب ايشان استفاده كنند.

از وي در مورد ادعاي برخي افراد مانند توكلي و مطهري عليه جبهه پايداري و اينكه جبهه پايداري براي كشور خسارت‌آور است، پرسيده شد، كه گفت: ارزيابي من از اين جنس نيست. تصورم اين است كه دوستان جبهه پايداري، همان دوستان جبهه متحد هستند، چون اينها با هم شروع كردند. اگر بعضي از اين حوادث اخير را حذف كنيم، مگر طبيعي‌ترين حالت اين نبود كه اين افراد كنار هم بنشينند و براي آينده تصميم بگيرند؟

صفار هرندي بيان داشت: اين تصميم خوبي هم كه دوستان جبهه پايداري و جبهه متحد گرفته‌اند كه بيهوده سر چيزهايي كه ظرفيت‌كش است و پنجه كشيدن به چهره همديگر و به نفع دشمنان كلي اين جبهه‌هاست، اين كارها را نكنند و الحمدلله بهتر از گذشته هم عمل مي‌كنند.

وي با تأكيد بر اينكه اظهاراتي از جنس اظهارات توكلي و مطهري عليه جبهه پايداري خاستگاه درستي ندارد، افزود: من دوئيتي بين اين جريان‌هاي اصول‌گرايي نمي‌بينم و معتقدم اين حرف بنيان درست و حسابي ندارد، ضمن اينكه برآوردم اين نيست كه جبهه پايداري مي‌خواهد مستقل از جبهه متحد اصول‌گرايي عمل كند. يك گفتماني را دارد ترويج و تبليغ و روي بعضي از چيزهايي كه به آنها اعتقاد جدي دارد، تأكيد مي‌كند.

از صفار هرندي در مورد سكوتش در قبال تخريب‌ها عليه جبهه پايداري پرسيده شد كه وي اين مسئله را رد كرد و گفت: مطمئنيد سكوت كرده‌ام؟ واقعاً آنجايي كه با تعابيري از اين قبيل مواجه شده‌ام كه آقا فكر نمي‌كنيد اين دوستان را جريان انحرافي دارد راهبري مي‌كند؟ فكر نمي‌كنيد اينها پشت صحنه با آقاي احمدي‌نژاد بسته‌اند؟ و از اين قبيل، من نه فقط به عنوان تحليل‌گر، بلكه با كساني كه اطلاعات دارند، وقتي اين مسائل را چك كردم، تقريباً به صورت يقيني مي‌گويند كه چنين چيزي وجود ندارد، بنابراين به هيچ‌وجه نبايد به چنين اتهاماتي ميدان داد و بايد به‌شدت اينها را رد كرد.

صفار هرندي با تأكيد بر اينكه به صرف پيدا كردن يك قرينه، هيچ‌وقت نبايد حكم صادر كرد، اظهار داشت: چه آن طرف، چه اين طرف. اگر ما بگوييم سرنخ اين ماجرا دست بيرون است، يعني به فهم آدم‌هاي بزرگي مثل حضرت آيت‌الله مهدوي‌كني، آقاي حدادعادل، آقاي فدايي، آقاي ولايتي همه اينها را صغير فرض كرده‌ايم؟ يعني اينها نمي‌توانند بفهمند كه سرنخ دست خودشان است يا بيرون دارد هدايت‌شان مي‌كند؟ اين اهانت است. آن طرف هم مهملاتي كه عده‌اي براي تخريب وجهه آقاي آقاتهراني درآورده‌اند. من همه جا عليه اين‌جور حرف‌ها حرف زده‌ام و در باره اين نوع مسائل سكوت نكرده‌ام.

وي ادامه داد: من مي‌گويم براي من تحليل‌گر اين صحنه شبيه صحنه سال 81 است. سال 81 در اوج اقتدار جريان دوم خردادي اصلاح‌طلب كه سال قبل از آن رئيس‌جمهور‌شان 22 ميليون رأي آورده بود، در آستانه انتخابات شوراي دوم، يك گروهي از اينها به برآوردي رسيد كه همه آن آراي 22 ميليون مال حزب مشاركت است و اين برداشت مغرورانه را داشت، لذا به بقيه متحدين‌شان و احزاب ديگر اصلاح‌طلب گفت اين دفعه اگر خواستيد توزيع سهم كنيد، ما 90% هستيم و بقيه شماها 10% هستيد.

از هرندي در مورد تخريب‌ها عليه جبهه پايداري و حمايت نكردن اصول‌گرايان از اين تشكل گفتماني پرسيده شد كه گفت: نحوه شكل‌گيري جبهه پايداري و زمان مطرح شدنش درست تقارن داشت با زمان شكل‌گيري جبهه متحد اصول‌گرا. تلقي افراد اين بود كه اين جريان مي‌خواهد آلترناتيو جريان اتحاد موجود. طبيعي است كه منتظر مي‌مانند ببينند بعدش چه مي‌شود. بر خلاف این حرف‌هایي که در تهران هست، در شهرستان‌ها، خیلی این خبرها نیست، یعنی در آنجا پایداری و جبهه متحد و جبهه پایداری با هم هستند.

وي تأكيد كرد: جبهه متحد بدون جبهه پايداري مي‌لنگد، كم مي‌آورد. ممكن است خودشان بگويند ما مشكلي نداريم، ولي من مي‌فهمم كم مي‌آورد. جبهه پايداري هم با ناديده گرفتن جبهه متحد همين مشكل را دارد، بلكه يك كمي هم بيشتر، چون بالاخره فحول جاهاي مختلف وقتي دور هم نشسته‌اند، مي‌گويند عقلاني اين است كه ما وقتي در مقابل خودمان جريانات رقيب سرسخت داريم، عاقلانه اين است كه زورهايمان را يكي كنيم، پس اتحاد يك امر بديهي است و وجدان‌ها اين را مي‌پذيرد، ممكن است آقايان بگويند ما الان براي عدم اتحاد حجت داريم. بسيار خوب! پس ديگر به همديگر نپريد.

صفار هرندي افزود: من معتقدم بسياري از ليست‌ها كه تهيه شوند، در بسياري از آنها دوستان جبهه پايداري به عنوان گزينه مطلوب خواهند گنجيد و اينها ان‌شاءالله وارد مجلس خواهند شد. در آنجا فرصت هست كه يك گفتمان درون‌سازماني داشته باشند و اين تفكري كه الان جبهه پايداري نمايندگي مي‌كند، خلق‌الساعه نيست و از قبل هم در مجلس با عنوان فراكسيون انقلاب، خودش را از ساير فراكسيون‌هاي اصول‌گرايي جدا كرد. جدا نه مطلقاً، ولي به صورت وحدت در عين كثرت، اين صحنه را آرايش دادند.

وي در مورد برداشت نادرست از سخنانش نيز خاطرنشان كرد: احتمال اينكه بلايي كه آن روز سر اصلاح‌طلب‌ها آمد، سر ما هم بيايد، هست. من اين را گفته‌ام. دوستان ما با برداشتي عجيب ـ‌خدا كند بقيه قضاوت‌هاي‌مان هم از اين سنخ نباشد‌ـ اين‌جور برداشت كرده بودند كه من گفته بودم چون اصلاحات هوس وزن‌كشي كرد و بقيه را ناديده گرفت، عامل تجزيه شد، جبهه پايداري را به اصلاح‌طلب‌ها تشبيه كرده‌ام. دوستاني كه با من محشور و رفيق هستند و بعضي از آنها اظهار ارادت مي‌كنند، ديدم يكمرتبه گفتند از فلاني بعيد است كه ما را با مشاركت يكي كرده! چه كسي شما را به مشاركت تشبيه كرده؟


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : هرندي, جریان انحرافی, جبهه متحد اصول‌گرایی, جبهه پایداری, ,