تنفس مصنوعي به فتنه؛ انگيزه اصلي از تحريم نفتي ايران
 

 

 احسان صالحي: وزيران خارجه اتحاديه اروپايي روز دوشنبه تحريم نفتي ايران را تصويب كردند اما زمان اجراي آن را به شش ماه بعد موكول كردند. با اين حال، شواهد حاكي است كه اين تصميم و تحريم بانك مركزي ايران، در قالب مجموعه سياست‌هايي است كه طرف غربي با انگيزه‌ي تنفس مصنوعي دادن به جريان داخلي فتنه و فعال كردن آن در آستانه انتخابات مجلس نهم گرفته شده است. (عكس ويليام هيگ وزير خارجه انگليس در نشست وزيران خارجه اتحاديه اروپايي)

به گزارش رجانيوز، در حالي‌كه امريكا اميدوار بود با تحريم بنزين ايران در سال گذشته و ناتواني دولت ايران در تأمين بنزين، ناآرامي‌هاي اجتماعي در داخل شكل بگيرد و جريان مرده فتنه، احيا شود، برنامه‌ريزي و تدبير هوشمندانه دولت براي تبديل كردن فوري كاربري مجتمع‌هاي پتروشيمي به پالايشگاه توليد بنزين، اين پروژه را بي‌اثر كرد.

با اين حال، اكنون پس از گذشت يك سال از مشقي در آمدن گلوله‌ي نقره‌اي غرب عليه ايران (تحريم بنزين)، گلوله‌ي طلايي آن‌ها كه در واقع آخرين تير تركش تحريم‌ها و حداكثري‌ترين وجه آن است، از خشاب بيرون آمده تا با تحريم واردات حدود 18 درصد از بنزين وارداتي ايران، كشورمان در ماه‌هاي آينده با مشكل عرضه و درآمد مواجه شود.

تصويب تحريم‌هاي نفتي در حالي صورت مي‌گيرد كه يونان، ايتاليا و اسپانيا به‌عنوان عمده‎ترين مشتريان نفت ايران در اروپا، مخالف بودند، اما فرانسه و انگليس با پشتيباني امريكا قول دادند كه تا شش ماه آينده كه زمان اجراي اين تحريم‌ها است، عربستان، قطر و امارات، ميزان حدود 450 هزار بشكه نفتي را كه از ايران به اروپا مي‌رود، جبران كنند.

در اين شرايط، دو اتفاق براي غرب كه آخرين تير تركش خود را نيز با تحريم نفتي ايران شليك كرده است، ناگوار است:

1- قيمت نفت در اين فاصله آن‌قدر بالا برود كه ايران بتواند با صادرات نفت به شركاي مطمئنش و حتي ارائه تخفيف به آن‌ها، همان درآمد سابق را داشته باشد.

2- اثرات بحران ناشي از تحريم نفت ايران براي اروپا زودتر از اثرات آن براي خود ايران بروز كند، به اين ترتيب كه ايران بتواند با جايگزين كردن نفت خود و قطع صادرات نفتش به اروپا زودتر از زمان شش ماه آينده، موجب افزايش شديد قيمت نفت و افزايش بحران اقتصادي اروپا شود.

اين در حالي است كه امريكا، انگليس و فرانسه سعي دارند براي كنترل قيمت نفت در روزهاي آينده اين پيغام را براي بازارهاي انرژي دنيا بفرستند كه جانشین‌های مناسب برای نفت ایران را پیدا کرده‌اند و با نظم و منطق معقول سیاسی و اقتصادی، بدون در نظر گرفتن و مهیا کردن شرایط، به این سمت نرفته‌اند. همچنين اين اطمينان را نيز به بازار بدهند كه ايران به‌دليل مشكلات اقتصادي و كسري بودجه‌اش قادر نيست زمان بحران براي اروپا را جلو بكشد، چرا كه در صورت چنين كاري، به‌دليل وابستگي به بودجه نفتي، زمان براي تشديد مشكلات ايران نيز جلو كشيده خواهد شد. از سوي ديگر، غربي‌ها پيگير هستند تا به تدريج مشتريان آسيايي ايران يعني ژاپن، هند و كره جنوبي نيز به‌تدريج واردات نفت‌شان از ايران را كاهش دهند.

اما فارغ از اينكه هر يك از اين آرزوهاي غرب، باتك خاص خود را خواهده داشت و سال‌ها براي مقابله با چنين شرايطي در ايران برنامه‌ريزي و تمرين شده است، غرب از پي تحريم نفتي ايران، در بُعد داخل و خارج از كشور چه چيزي را دنبال مي‌كند؛ يعني نفت و بانك مركزي ايران تحريم مي‌شود تا چه ما به‌ازايي در داخل و خارج از ايران داشته باشد؟

در بُعد خارجي، سياست پيوسته غرب، به‌كارگيري موازي ابزارهاي "فشار و ديپلماسي" است، به‌طوري كه هم اوباما رئيس‌جمهور امريكا در مصاحبه‌ي اخيرش با فريد زكريا تأكيد كرد كه مذاكره با ايران بايد همراه با فشار باشد و هم كاترين اشتون مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا بلافاصله پس از تصويب تحريم نفتي ايران، اعلام كرد كه اين تحريم‌ها مقدمه اين است كه ايران پاي ميز مذاكره بيايد.

غربي‌ها معتقد هستند كه "مذاكره بدون فشار" و "فشار بدون مذاكره" عليه ايران، هيچ‌كدام فايده ندارد؛ اگر مذاكره بدون فشار باشد، رفتار ايران مطابق ميل غرب شكل نمي‌گيرد و در مذاكرات امتياز نمي‌دهد و اگر مذاكره نباشد، فشار به تنهايي براي توقف برنامه هسته‌اي ايران جواب نمي‌دهد.

اما راهبرد دو مسيره‌ي "فشار و مذاكره" بدون ظرفيت سازي در داخل ايران، براي غرب مطلوب نيست، چرا كه غربي‌ها اميدوارند كه با ظرفيت‌سازي در داخل ايران در سه سطح تصميم‌گيران (هيئت حاكمه)، نخبگان و مردم، زمينه‌ي پذيرش اين فشار در مذاكرات را فراهم كنند، بنابراين، انتقال بحران‌هاي سياسي و اقتصادي به داخل ايران براي به جمع‌بندي رساندن هيئت حاكمه و نخبگان به سازش و بروز ناآرامي‌ها و اعتراض‌هاي مردمي، انگيزه‌ي اصلي از طراحي‌هاي اخير و "تلفيق كردن پروژه‌هاي فشار" عليه كشورمان در ماه‌هاي اخير است.

در اين زمينه غربي‌ها انتظار دارند كه با انتقال بحران اقتصادي به داخل ايران و شكل‌گيري اعتراض‌هاي اجتماعي به مسائلي مانند بيكاري و تعطيلي كارخانه‌ها، افزايش قيمت مواد خام و كالاهاي وارداتي، بي‌ثباتي بازارها، خروج سرمايه‌ها از بازارهاي مولد و ورود به بازارهاي سوداگري، ناامني براي سرمايه‌گذاري، ناتواني دولت در پرداخت يارانه‌هاي نقدي و فضاي بي‌اعتمادي، تحولاتي را در هر يك از سه سطح حاكميت، نخبگان و مردم شكل دهند.

در سطح حاكميت، غرب اميدوار است كه با افزايش فشارها، نوعي شكاف و چند گانگي ايجاد كند كه در اين زمينه، بيرون آمدن صداهاي متضاد از مسئولان و يا بيان مسائلي مانند مؤثر بودن تحريم‌ها مانند آنچه كه چندي پيش وزير امور خارجه مطرح كرد و يا طرح مسائلي مانند شرايط شعب ابي‌طالب بهترين پالس از نظر طرف غربي براي انگيزه گرفتن به‌منظور تشديد فشارها و متقاعد كردن ساير متحدان براي همكاري با تحريم‌هاست.

اين پيام‌ها علاوه بر مواضع رسانه‎‌اي بايد در ديدارهاي ديپلماتيك نيز كنترل شود و اگرچه حضور سعيد جليلي در رأس تيم مذاكره كننده هسته‌اي ايران، جاي نگراني در مذاكراتي كه از طرف وي هدايت مي‌شود، باقي نمي‌گذارد اما در ساير گفت‌وگوهاي ديپلماتيك، اين ملاحظه بايد به‌شدت رعايت شود.

غرب مشابه اين انتظار را از طيف نخبگان ايران نيز دارد و درصدد است كه به هرگونه صداي مخالف با صداي رسمي، پژواك ويژه‌اي بدهد.

اما مهم‎ترين هدف‌گذاري غرب از انتقال بحران‌هاي اقتصادي، زمينه‌سازي براي بحران سياسي و احياي جريان فتنه باشد تا در اين چارچوب، مشابه مدل ناآرامي‌هاي روسيه (ايجاد ناآرامي در حاشيه‌ها و انتقال آن به مركز) نيز ظرفيت فعال شدن پيدا كند و فتنه‌ي سياسي را كه به اعتقاد دشمنان ايران آتش زير خاكستر است، به اعتراض‌هاي اقتصادي گره بزند كه اين پيامد خود مي‌تواند به اختلاف‌نظرهايي در دو سطح حاكميت و نخبگان در زمينه مواجهه با ناآرامي‌ها دامن بزند.

اما غرب از انتقال اين بحران‌ها و بروز ناآرامي‌ها چه مي‌خواهد؟

غرب اميدوار است كه در اثر بروز شكاف در سطح حاكميت، نخبگان و مردم در مورد نحوه‌ي مواجهه‌ي با فشارها و پيوند خوردن فتنه با اعتراض‌هاي سياسي، ايران مجبور شود در ميز مذاكره امتياز بدهد و غني‌سازي را تعليق كند و در داخل كشور نيز به جريان فتنه باج بدهد و با اقداماتي مانند آزاد كردن مجرمان اين جريان، يك نشانه‌ي داخلي براي به رخ كشيدن توان بازوي داخلي خود در ايران را ارائه كند.

با اين حال، غربي‌ها برای حفظ اجماع نسبی پدید آمده علیه ایران در درازمدت با دشواری های جدي روبرو هستند و با توجه به تحولات داخلی اين كشورها از جمله انتخابات ریاست جمهوری در امریکا و فرانسه و نیز احتمال قوي افزایش قیمت نفت و ناتوانی دیگر تولید کنندگان نفت در جبران نفت ایران برای مدت طولانی، به نظر می رسد که در هفته ها و حداکثر چند ماه آینده، غرب تمام توان خود را برای رسیدن به نتیجه دل‌خواه به کار خواهد گرفت و در اين زمينهريال تمام تلاش خود را نيز خواهد كرد كه از ظرفيت فضاي انتخاباتي براي ايجاد و تقويت ناآرامي‌ها استفاده كند.

اين در حالي است كه مقام‌هاي كشورمان بايد در مقابل، از هر تصميمي كه نتيجه‌ي آن ايجاد نااميدي، بي‌اعتمادي و بي‌ثباتي است، خودداري كنند، ارتباط با مردم را تقويت كنند، به مردم و بازارهاي اقتصادي داخل و خارج از كشور اطمينان دهند كه از قبل براي پروژه‌هاي سياسي و اقتصادي دشمن، "سناريوهاي بدل" را تدارك ديده‌اند و اين سناريوها قابليت اجراي فوري را دارند، در سياست‌هاي خارجي و مقابله‌اي كشور اتفاق نظر وجود دارد و با اشراف بر طراحي‌هاي دشمن و عوامل آن در داخل، در برابر هر گونه نشانه‌ي بي‌قانوني به‌عنوان بسترساز فتنه آمادگي و برنامه‌ي مقابله آماده شده است.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : تنفس مصنوعي به فتنه, انگيزه اصلي, تحريم نفتي ايران, احسان صالحي, ,