خودسازی و جامعه‌سازی

 

 حجت‌الإسلام و المسلمین كاظم صدیقی در گفتار زیر به این پرسش پاسخ می‌گوید كه آیا «خودسازی» از «جامعه‌سازی» قابل انفكاك است؟

بسم ‌الله الرحمن الرحیم و العصرِ * إنّ الإنسانَ لفی خسرٍ * إلاّ الّذین آمَنُوا و عَمِلوا الصّالحات و تَواصَوا بالحقّ و تَواصَوا بِالصّبرِ۱
مرحوم علامه‌ی بَحرانی در تفسیر برهان می‌گویند: این سوره‌ی مباركه سوره‌ی امام زمان است، زیرا مراد از «عصر»، عصاره‌ی عالَم و عصاره‌ی همه‌ی انبیاء و مصلحین عالَم، وجود نازنین حضرت بقیة‌الله امام زمان است.

خداوند متعال در این سوره‌ی مباركه به عصاره‌ی عالم، به حقیقت امام زمان قسم خورده است. معلوم می‌شود مطلب خیلی مهم است. این نوع قسم در واقع ایجاد حساسیت برای مخاطب مؤمن است تا در مطلب بیشتر دقت كند و به آن اهمیت دهد و پیامش را دریافت كند: إنَّ الإنسانَ لَفی خُسرٍ. نوع انسان‌ها، كارشان خراب كردن عمرشان است. «عمر» را به این خاطر عمر می‌گویند كه انسان آمده است تا زندگیش را آباد (إعمار) كند، ولی بسیاری از مردم -بلكه اكثریت مردم- در طول تاریخ برای خودشان چاه‌ها كنده‌اند و مبانی زندگی خودشان را تحریف و ویران كرده‌اند. لذا كسی كه عمرش را ضایع كرده است؛ سرمایه را آب كرده و موقع عبور از این عالم برای زندگی جاودان، هیچ ندارد و ورشكسته است.
خودسازی از جامعه‌سازی قابل انفكاك نیست. انسانی اهل نجات است كه هم خودش اهل نجات باشد و هم برای نجات دیگران قدم بردارد. حركت انسان برای رسیدن به ساحل نجات، حركتی جمعی است. «فساد» سوراخ كردن كشتیِ سعادت و نجات است.

جنس انسان‌ها معمولاً در خطری جدی قرار دارند و آن، خطر نابودی اساس سعادت است. آدم وقتی نگاه می‌كند، می‌بیند بشر غافل است و نمی‌داند برای چه آمده؟ هدفش از این حضور چه بوده؟ و برای رسیدن به آن هدف كدام راه را باید انتخاب كند؟ باری به هر جهت بودن، همه را گرفتار كرده است؛ ولی قرآن كریم «اهل نجات» را با این صفات معرفی كرده است:‌ «إلاّ الّذینَ آمَنُوا» تنها كسانی ورشكسته نیستند، عمر بر باد نمی‌دهند و در گذر عمر مبتلا به خسارت و زیان نمی‌شوند كه ایمان داشته باشند؛ ایمان به حقیقت هستی، مبدأ متعال، الله عزّوجلّ. این قدم اول در رهایی از خسران و زیان و بدبختی است.

ولی ایمان به‌تنهایی كفایت نمی‌كند؛ در كنار ایمان «وَ عَمِلُوا الصّالِحات» مطرح است. ایمان و عقیده باید انگیزه و عمل تولید كند؛ كسانی كه باور دارند و با این باور زندگی می‌كنند و عمل صالح انجام می‌دهند. عمل صالح عملی است كه با انگیزه‌ی درست و با نیّت صالح انجام شود و در مسیر درست قرار بگیرد و برای هدف صحیح انجام شود. بنابراین اگر نیّت درست باشد، ولی عمل در چهارچوب نباشد و با فرمول الهی نباشد، این عمل صالح نیست. اگر عمل نیّتش درست باشد، در چهارچوب هم باشد، ولی برای رسیدن به یك مقصد غیر الهی باشد، آن هم عمل صالح نیست. كسانی اهل نجات هستند و از بدبختی رهایی پیدا می‌كنند كه هم مؤمن باشند و هم تلاش‌گر؛ تلاششان هم در چهارچوب باشد.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif حركت جمعی به‌سوی نجات
ایمان و عمل صالح دو پایه هستند، ولی كافی نیستند. اگر این دو ركن را نیز كسی احراز كرد و دو پایه‌ی محكم برای زندگیش ساخت، نباید به این بسنده شود. شرط دیگری وجود دارد؛ «وَ تَواصَوا بِالحَقّ». یعنی خودسازی فردی كافی نیست، بلكه باید به دیگران هم توجه كند و آن‌ها را هم در مسیر حق قرار دهد. انسان نمی‌تواند به‌تنهایی برای رسیدن به سعادت امكانات لازم را فراهم كند، بلكه لازمه‌ی مؤمن و صالح بودن اصلاح جامعه هم هست. «تواصی به حق» یعنی انسان برای هدایت دیگران، برای رشد فكری و برای بصیرت دیگران و برای رفع موانع هدایت از مسیر دیگران باید تلاش كند. باید در مسیر حق باشد و باید هم دردها را بشناسد و هم درمان را. البته اگر كسی داعیه‌ی اصلاح جامعه را داشت و به حكم دینش نتوانست فساد جامعه را تحمل كند، مشكلاتی پیدا می‌كند. به این سادگی نمی‌توان جامعه را اصلاح كرد. افرادی هستند كه عناد و خباثت دارند و منافعشان را در خطر می‌بینند؛ قهراً به معارضه برمی‌خیزند و با كسی كه هدایت‌گر است، درمی‌افتند و با او جنگ می‌كنند. این‌جاست كه تواصی به صبر هم لازم است.

بنابراین بینش الهی و برداشت درست ما از قرآن این است كه اگر افراد بخواهند خودسازی كنند منهای ساختن اجتماع، خودسازی فردی نیز عملی نیست. اگر آدم اهل نماز شب باشد و از حرام هم پرهیز كند، ولی نسبت به جامعه بی‌تفاوت باشد -مثلاً در جامعه حرام‌خواری می‌شود، ظلم می‌شود، حقی پای‌مال می‌شود، رشوه و بی‌عفتی رایج می‌شود، اما او نسبت به این امور حساسیتی نداشته باشد- گرفتار خسران و زیان است. چنین انسانی عمر خودش را ضایع كرده است.
اگر نیّت درست باشد، ولی عمل در چهارچوب نباشد و با فرمول الهی نباشد، این عمل صالح نیست. اگر عمل نیّتش درست باشد، در چهارچوب هم باشد، ولی برای رسیدن به یك مقصد غیر الهی باشد، آن هم عمل صالح نیست. كسانی اهل نجات هستند كه تلاششان در چهارچوب باشد.

خودسازی از جامعه‌سازی قابل انفكاك نیست. انسانی اهل نجات است كه هم خودش اهل نجات باشد و هم برای نجات دیگران قدم بردارد. ما در روایات هم داریم كه فرموده‌اند جامعه مانند یك كشتی می‌ماند. گروهی كه در كشتی نشسته‌اند، اگر بخواهند سالم به مقصد برسند، هم خودشان باید در تحكیم و اصلاح این كشتی حواسشان جمع باشد و هم هر كسی بخواهد این كشتی را سوراخ كند، باید جلویش را بگیرند. اگر انسانی كه در سفر دریایی كشتی‌نشین است، توجه به همراهان خودش نكند و یكی از همراهان یا جمعی از آنها كشتی را سوراخ كند، همه را زیر آب می‌برد. حركت انسان برای رسیدن به ساحل نجات، حركتی جمعی است. هر یك از افراد جامعه یا هر یك از امت‌ها قصد تخریب كشتی اجتماع را داشته باشند، همه را نابود می‌كنند. «فساد» سوراخ كردن كشتیِ سعادت و نجات است. انسان‌های بصیر و عاقل نمی‌توانند ناظر باشند و بگویند من خودم سالم هستم و به كشتی دست نمی‌زنم، اما كاری به دیگران ندارم. این شرط عقل نیست. كسی كه كشتی را سوراخ می‌كند، تنها خودش غرق نمی‌شود؛ دیگران را هم غرق می‌كند.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif حاكمیت دین برای احیای انسان
قرآن كریم در آیه‌ی دیگری كه آیه‌ی ولایت است و خیلی پیام دارد، می‌فرماید: «یا أیُّهَا الّذین آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلّهِ و لِلرّسولِ إذا دَعاكُم لِما یُحْییكُم و اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ * وَ اتّقُوا فِتْنَةً لا تُصیبَنَّ الّذینَ ظَلَمُوا مِنُكُم خاصّةً»۲ می‌گوید ای مؤمنان! ندای الهی و ندای رهبر الهی ندای زندگی است. دین برای زندگی و برای حیات شما آمده است. دین چشمه است. تشنگان حیات و زندگی باید كنار این چشمه سیراب شوند. دین مایه‌ی آبادانی است. خدا و رسول كه شما را به دین دعوت می‌كنند، خودشان نیازی ندارند؛ می‌خواهند شما زنده و سیراب شوید. شما مریض نشوید و نمیرید. هدف انبیا از رساندن پیام‌های الهی، زندگی شماست. شما هم اجابت كنید و این دعوت را لبیك بگویید.

«وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ»۲ این هشدار است كه اگر شما لبیك نگفتید -یعنی عملاً ندای پیغمبر را بی‌پاسخ گذاشتید و به دینتان عمل نكردید- خدا از درون شما آگاه است و نظارت دارد بر عملكرد شما. ملاحظه‌ی خدا را بكنید و دین را در جامعه پیاده كنید. ولایت الهی و حكومت الهی را در جامعه‌تان پیاده كنید. اگر زندگی می‌خواهید، تنها راه آن حاكمیت دین و حكومتی دینی است و اگر نكردید و در این امر كوتاه آمدید، هم نظارت الهی به شما هشدار می‌دهد -چون شما از تیررس دید خداوند خارج نیستید- و هم در این دنیا مبتلا می‌شوید: «وَ اتّقُوا فِتْنَةً لا تُصیبَنَّ الّذینَ ظَلَمُوا مِنُكُم خاصّةً»۲ اگر شما قیام نكردید، قدرت‌های باطل و فتنه‌گر نه‌تنها خودشان را به آتش می‌كشند، بلكه شما هم كه بی‌تفاوت بودید، در آتش فتنه‌ی آن‌ها می‌سوزید. وقتی فتنه آمد، تر و خشك را می‌سوزاند.
بنابراین اگر می‌خواهید هم خودتان را بیمه كنید و هم جامعه‌تان اصلاح شود و زندگی رواج پیدا كند، باید هم خدا را حاكم كنید و هم با فتنه‌گرها دربیفتید. نباید نسبت به فتنه‌گر بی‌تفاوت باشید. هر كسی مقابل حكومت دین قرار بگیرد، اهل فتنه است. وقتی آتش فتنه مشتعل می‌شود، هر كسی نسبت به حاكمیت الهی -كه همان راه ولایت، حاكمیت معصوم یا حكومت نایب معصوم است- كمرنگ اقدام كند، مانند فتنه‌گر در این آتش خودافروخته نابود می‌شود.

پی‌نوشت‌ها:
۱. سوره‌ی مباركه‌ی عصر، آیات اول تا آخر: به نام خدای رحمن و رحیم، سوگند به عصر * كه انسان‌ها همه در خسران و زیانند * مگر افراد و اقلیتی كه ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند و یكدیگر را به حق سفارش كرده و به صبر توصیه نموده‌اند.
۲. سوره‌ی مباركه‌ی أنفال، آیات 24 و 25: ای كسانی كه ایمان آورده‌اید، اجابت كنید خدا و رسولش را زمانی كه شما را می‌خوانند به آن‌چه زنده‌تان می‌سازد، و بدانید كه خدا حائل می‌شود میان مرد و دل او و این‌كه به سوی او محشور می‌شوید. (
۲۴) و بپرهیزید از فتنه (آزمایشی) كه چون آید، تنها مخصوص ستمكاران شما نباشد و بدانید كه خدا شدیدالعقاب است. (۲۵)

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : خودسازی, جامعه ‌سازی, كاظم صدیقی, ,