ادبیات‏های بدلیِ انتخابات یازدهم

محمدمهدی تهرانی
در خصوص انتخابات یازدهم می‏بایست اندیشید اما نه سیاسی‏کارانه. ورود زودهنگام سیاسی‏کارانه سیاسیون که گهگاه رخ می‏دهد یادآور همان جدال‏های بی‏حاصل چپ و راست بر سر قدرت است؛ جدالی که بانیانش فاقد برنامه و حرف یا حتی درک گفتمانی بودند؛ فقط رقیب را می‏شناختند و خود را موظف می‏دانستند تا به هر بهانه‏ای که شده به او بتازند.

این روزها بخش قابل توجهی از اخبار مرتبط با انتخابات به اخبار اصلاح‏طلبانه‏ای اختصاص یافته که از قضا برخی اصولگرایان منتشر می‏کنند! انگار اگر اصلاح‏طلبان نباشند این بخش از اصولگرایان هیچ حرفی برای گفتن ندارد، نه قضاوتی در خصوص گفتمان بایسته 8 سال بعدی انقلاب دارد و نه از حرف و برنامه و طرحی نو برخوردار است. نه در فکر بسترسازی برای رشد انقلاب و تبدیل کردن انتخابات یازدهم به سکوی پرشی دوباره برای انقلاب است و نه اصلا جوانب گفتمانی ماجرا را می‏تواند از اکنون رصد کند تا بخواهد بسترهای گفتمانی لازم را برای تفوّق گفتمان اصلح و به کنار رفتن گفتمان‏های ارتجاعی یا انحرافی شکل دهد.

فقط زید و امری را می‏شناسد و روز و شب با انتشار اخبار بی‏خاصیت درخصوص آنها می‏کوشد تا مثلا با آنها مقابله کرده باشد؛ غافل از اینکه این مواجهه خصوصا در برابر اصلاح‏طلبانی که سر به تیره تراب سپرده‏اند به منزله خواندن حمد شفا بر سر مزار آنهاست! و این همه البته به منزله فقر شدید گفتمانی آنهاست که به تخدیر بدنه اصولگرایی نیز می‏انجامد. چه آنکه در چنین شرایطی نه در حوزه ایجابی کسی به تکاپویی می‏افتد و نه در حوزه سلبی و برای ارائه راهکارهای متناسب، برآورد و تلاشی واقعی سامان می‏یابد.

پرسشی که اکنون وجود دارد این است که در انتخابات آتی فارغ از اینکه چه کسانی کاندیدا خواهند شد، با چه ادبیات‏ها و گفتمان‏هایی سر و کار خواهیم داشت؟ کدامیک می‏توانند تعیین کننده باشند و کدامیک فاقد اهمیتند؟ بسترهای ارزشی و گفتمانی کدامیک را باید تقویت کرد و در طرف مقابل از کدامیک باید احساس خطر کرد؟ این سؤالی کلیدی است که پاسخ بدان موضوع این نوشتار خواهد بود.

1-ادبیات ارتجاعی و عملگرا

چنانچه در انتخابات 88 هم شاهد بودیم، کاندیداها اغلب اثبات خود را در نفی دولت یا دولت‏های گذشته جستجو می‏کنند. ادبیات ارتجاعی ادبیاتی است که مسیر طی شده تا کنون را فارغ از اینکه چه میزان از آن صحیح بوده و چه میزان درست نفی می‏کند و با بحرانی جلوه دادن شرایط، خود را "فرشته نجات" و "مرد عمل" معرفی می‏نماید. در سایه چنین شرایطی با امداد از دوقطبی‏سازی‏های سیاه و سفید انتخاباتی ویژگی‏های مثبت دولت نهم و دهم و برخی شاخصه‏های ادبیات سوم تیر نیز نفی خواهد شد و خطر ارتجاع و عدول از آرمان‏ها با استناد به آنچه واقعیت‏های کشور نامیده خواهد شد، وجود خواهد داشت. این ادبیات هم از سوی اصلاح‏طلبان و هم از سوی اصولگرایانی که گهگاه مدعی عقلانیت و اعتدالند و اعتقادی به روحیات سوم‏تیری ندارند، به شدت قابلیت طرح دارد. حتی در درون دولت نیز خطر ارتجاع از آرمان‏ها به واسطه فشارهای خارجی وجود داشته است.

ارتجاعی که از جانب اصلاح‏طلبان و یا در یک هم‏صدایی میان برخی جریانات اصولگرا و اصلاح‏طلب رقم بخورد، مثل انتخابات 88 جایگاهی پیدا نخواهد کرد؛ اما اگر انتخابات با محوریت تعداد بیشتری از اصولگرایان و به عبارت بهتر اصولگرایانه برگزار شود، در یک رقابت درون اصولگرایی امکان طرح ارتجاع و عدول از ارزش‏های سوم تیر بیشتر خواهد بود چه آنکه گارد جریان ارزشی در برابر رقیبان درون گفتمانی بازتر است!

در حالی که ماهها تا انتخابات ریاست جمهوری باقی است به واسطه اعمال تحریم‏ها و برخی گرانی‏ها در کشور گهگاه نگاه ارتجاعی و سخنان عدول‏خواهانه در کشور شنیده می‏شد. این خطر وجود داشت که برخی این گونه جلوه دهند که دولت و یا حاکمیت در آرمان‏ها و خیال‏های خویش سیر می‏کند و نسبتی با واقعیات زندگی مردم ندارد که اگر داشت جام زهر را می‏نوشید و این قدر برای ماجرای هسته‏ای و... هزینه نمی‏داد. این خطر وجود داشت که برخی بگویند پیگیری آرمان‏ها هم حدی دارد. آرمان‏ها خوب است اما باید واقع‏بینانه پیش رفت و...

بیانات مهم و تعیین کننده مقام معظم رهبری در دیدار اخیر با مسئولین کشور در واقع موضعی شفاف بود در برابر این جنس نگرش‏ها تا همه چه دولتی‏ها و چه منتقدان آنها بدانند هرگز خبری از بازگشت و ارتجاع نبوده و نخواهد بود. ایشان تصریح کردند:«وانمود مي‏كنند كه آرمان‌گرائى با واقع‌بينى نمي‏سازد؛ اين را ما به شدت رد مي‏كنيم.»

ایشان تأکید کردند آرمان‏های ما عین واقعیت‏های ما و عین مطالبات مردم است. اگر چه فشارهایی وجود دارد اما کشور در شرایط بدر و خیبر است. ما نسبت به گذشته قوی‏تر شده‏ایم و دشمن ضعیف‏تر و این برهه نیز خواهد گذشت. مسئولین هم به جای دعوا با هم باید با همدلی و وحدت کار را پیش ببرند و موانع را برطرف کنند.

ایشان راحت‏طلبی را نفی کردند و تصریح کردند رسیدن به آرمان‏ها بدون دادن هزینه ممکن نیست. ایشان فرمودند:«هدف جبهه‌ى مخالف نظام اسلامى و انقلاب اسلامى و دشمن ما اين است كه راه را بن‌بست نشان بدهد.» رهبر انقلاب فشارهای خارجی را ناشی از اصل انقلاب دانستند نه مسائل هسته‏ای و حقوق بشر و... .

بیانات صریح ایشان معنادار بود و راه عقب‏نشینی و تردید و دودلی را برای همه مسئولین کشور بست. ایشان تأکید کردند:«در هر برهه‌اى كه ما در مقابل جبهه‌ى دشمن انعطاف نشان داديم و با توجيه‌هائى عقب‌نشينى كرديم - مثلاً يك وقت گفتيم بگذاريد بهانه را از دست دشمن بگيريم، يك وقت گفتيم بگذاريد سوءظن دشمن را از خودمان زائل كنيم - دشمن مواضع گستاخانه‌ترى عليه ما گرفته. در آن روزى كه ادبيات مسئولين ما آلوده شد به حرفها و تعبيرات تملق‌آميز نسبت به غرب و فرهنگ غربى، در آن روز اينها ما را "محور شرارت" معرفى كردند! چه كسى؟ آن كسى كه خودش مجسمه‌ى شرارت بود. رئيس جمهور قبلى آمريكا - مجسمه‌ى شرارت - ايران اسلامى را "محور شرارت" معرفى كرد! اين كِى بود؟ آن وقتى كه ما در ادبيات خودمان، در اظهارات خودمان، حرفهاى تملق‌آميز نسبت به غرب و نسبت به آمريكا و اينها را تكرار مي‏كرديم... عقب‌نشينى‌ها آنها را گستاخ‌تر كرد، طلبکارتر كرد.»

ایشان افزودند:«اگر كشور در مقابل فشارهاى دشمن - از جمله در مقابل همين تحريمها و از اين چيزها - مقاومت مدبرانه بكند، نه فقط اين حربه كُند خواهد شد، بلكه در آينده هم امكان تكرار چنين چيزهائى ديگر وجود نخواهد داشت؛ چون اين يك گذرگاه است، اين يك برهه است؛ كشور از اين برهه عبور خواهد كرد.»

رهبر انقلاب همه مسئولین کشور را به تلاش فراخواندند:«شما مثل يك رياضيدانى كه مي‏خواهد يك مسئله‌ى مهم رياضى را حل كند، بر سر اين مسئله تلاشتان را به كار ببريد و مسئله را حل كنيد. شما رياضيدان بااستعدادى هستيد؛ اين هم يك مسئله‌ى رياضى است. اينجورى بايد با مسائل گوناگون برخورد كنيد.» ایشان از یک سو با تأکید بر وحدت و توضیح اینکه خرده‏گیری‏ها و نزاع بین قوا برای کسی ایجاد آبرو نمی‏کند، راه خرده‏گیری‏های ارتجاعی را بستند و از سوی دیگر با تبیین درستی مسیر طی شده، موضوعیت این خرده‏گیری‏ها را از میان برداشتند.

در نسبت با درستی‏های مسیر طی شده و ویژگی‏های مثبت آن باید همین گونه عمل کرد. کسی که می‏خواهد ذیل ولایت‏فقیه سخن بگوید باید بداند حق ندارد درستی‏های این مسیر را بشکند. باید درستی‏های این مسیر و مواردی مثل سفرهای استانی یا آنچه مورد تأیید یا تأکید رهبر انقلاب بوده را فهرست کرد و به عنوان ارزش مدام مورد تأکید مجدد قرار داد. کسی که ارزش‏های سوم تیر را انکار یا نفی کند از جانب مردم باید حذف شد و خواهد شد.

2-ادبیات صوفی‏مسلکانه

فرو نشستن غبار جنگ‏های صدر اسلام با کشورهای کفر زمینه‏ای برای شکل‏گیری فرقه‏ها و تفکرات گوناگونی شد که یا جانب افراط را گرفته بودند و یا تفریط.

مرجئه از جریاناتی بود که شکل گرفت و خود را در طرف مقابل خوارج معرفی می‏کرد. خوارج بر این باور بودند که هر کس گناه کبیره‏ای بکند، کافر است. آنها می‏گفتند تن دادن علی(ع) به حکمیت در جنگ صفین نیز گناهی کبیره بوده و علی(ع) باید از کرده خود توبه کند تا زمره مسلمانان باقی بماند. در مقابل این افراط، مرجئه با این تفکر شکل گرفت که ایمان را با عمل نسبتی نیست. هر کس شهادتین بر زبان جاری کند مسلمان و با ایمان است و گناه کوچک و بزرگ خللی در ایمان او ایجاد نمی‏کند. جمله معروف "دلت پاک باشد" در واقع اشاره‏ای به همین نوع تفکر است.

نکته جالب اینکه تصوف را به نوعی می‏توان ادامه همین تفکر دانست. كم‌ارزش دانستن عمل و از بين بردن قبح ترك تكاليف شرعي باعث شد تا صوفيه به سادگي بين طريقت و شريعت جدايي افكند و خود را از سنگيني تكاليف شرعي برهاند. در واقع موضوعیت دادن به طریقت بانی انحراف نبود، بلکه دادن تمام موضوعیت به طریقت و به حاشیه راندن شریعت مایه انحراف شد.

تا کنون با جریانی مواجه بودیم که با استمداد از عقاید روشنفکری دین را با خط‏کش حقوق‏بشر غربی و تفکر سکولار تراز می‏کرد. اصلاح‏طلبان که به سمت نفی وحیانی بودن قرآن و اثبات خطاپذیر بودند رسول مکرم اسلام نیز پیش رفتند حجیت صد در صدی دین را به انکار نشستند. آنچه از دین با تفکراتشان سنخیت داشت برگرفتند و آنچه را که با حقوق بشر غربی بی‏تناسب بود، کنار نهادند. در حوزه مرجعیت صانعی با چنین تفکری عمل کرد و همراه با او چهره‏هایی چون مجتهد شبستری، سروش و کدیور مقدمات این مسیر را چیدند تا دیگر هیچ چیز مقدس نماند و تمام قدسی‏ها عرفی شوند. اسم خود را هم گذاشتند روشنفکر دینی!

ادبیات صوفی‏مسلکانه نه با نفی واجبات و محرمات که با اولویت بخشیدن به طریقت و تحدید آهسته آهسته حوزه شریعت مسیر را برای انحراف باز می‏کند. بزرگترین خادم این جریان هم کسانی هستند که خوارج گونه پازل سیاه و سفید لازم را تکمیل کنند. در ادبیات صوفی مسلکانه کوشیده می‏شود دینی عاشقانه معرفی شود. دینی بدون سختی، بدون احکام خشن، بدون بایدها و نبایدهای زائد؛ به این ترتیب همه خوب خواهند بود!

چندی پیش مصاحبه‏ای از حجت الاسلام بهمن شریف‏زاده در روزنامه شرق منتشر شد که در ادامه یادداشت‏های گذشته او و نیز سخنان و مواضع مشایی قابل تحلیل بود. وی در این مصاحبه تصریح می‏کند تفکری که در مقابل آنها قرار دارد در حال شکست است. او می‏گوید:«تحجر، به شدت در حال زمين خوردن است؛ يعني مردم اين نوع تفكر چماقي براي عرضه دين را ديگر باور ندارند.» و در مقابل آنچه معرفی می‏کند دین عاشقانه است.

چاره مواجهه با این ادبیات مشخص کردن حدود واقعی است. بالاخره تکلیف ما با مقوله "مدیریت فرهنگی" چیست؟ این سوالی است که باید نخبگان حتما پاسخ دهند. آیا هر کس بدحجاب بود باید به دیده یک کافر به او نگاه کنیم یا نه در مقابل او را باایمان‏ترین مردم و عین سایرین بدانیم؟ چگونه باید در مورد او قضاوت کنیم و فراتر از این چگونه باید با او برخورد کنیم؟ اساسا مردم ما خوبند یا بدند؟ نگاه ما به مردم مثبت است یا منفی؟ سفید است یا سیاه؟ این خیلی اهمیت دارد. نگاه راست‏ها اغلب به مردم سیاه بوده است و نگاه چپ‏ها سفید. باید تکلیفمان را با این مسائل روشن کنیم. مردم را گمراهانی می‏دانیم که باید هدایتشان کنیم یا اینکه کسانی می‏دانیم که همه اهل ایمانند؟

وقتی حساب ما با این مقوله روشن نشد، وقتی از روشن کردن حسابمان با این مقوله ترسیدیم و پرهیز کردیم که در این خصوص حرف عالمانه بزنیم، آن گاه راه هم برای افراط و هم تفریط باز خواهد شد و این هر دو انحراف از خط اسلام است. به خاطر داشته باشیم شرایط دوران هاشمی و بگیر و ببندهای آن دوران به ظهور دولت اصلاحات انجامید. همیشه افراط، تفریط می‏آورد و تفریط، افراط. برای مقابله باید با تبیین درست هم صف افراط را شکست و هم صف تفریط را. حدود و شیوه عمل درست را باید منطقی و حکیمانه معرفی کرد.

مباحث حجت الاسلام و السملمین پناهیان با موضوع تزکیه در شبهای ماه مبارک رمضان در مهدیه تهران که هوشمندانه نیز انتخاب شده است، می‏تواند پاسخی برای این مسئله باشد. اگر بانیان امر به معروف و نهی از منکر درک درستی از شیوه آن نداشته باشند، یقینا آب به آسیاب انحرافات خواهند ریخت. این را باید به صراحت به آنها گفت. باید توجه داشت ادبیات صوفی‏مسلکانه یک خطر مهم در پیشبرد انقلاب است و قطعا می‏تواند جا باز کند.

3-ادبیات سوم‏تیر

ادبیاتی است که برگرفته از منش امیرالمومنین(ع) است. روزگاری اشرافیت بنی‏امیه و فساد، سرزمین‏های اسلامی را فرا گرفته بود. مروان ابن حکم مشاور خلیفه(عثمان) بود و یاران علی(ع) چون اباذر در فقر و تبعید. و علی(ع) با همان جامه و نعلین ساده‏اش عهده‏دار خلافت شد. لولا حضور الحاضر وقیام الحجه بوجود الناصر و ما اخذ الله على العلماء الا یقاروا على كظه ظالم و لا سغب مظلوم، القیت‏ حبلها على غاربها و لسقیت آخرها بكاس اولها.

ادبیات سوم تیر مردی را می‏خواهد که از جنس مردم باشد. مردی که خوبی‏ها و درستی‏های دولت‏های نهم و دهم را پاس دارد و کژی‏ها و نواقص آن را کنار بگذارد. مردی که انقلابی باشد؛ انقلابی‏تر از احمدی‏نژاد. مردی که مردم را ولی‏نعمت خود بداند و مرزهای کشور را به وسعت تمدن بزرگ اسلامی در آینده ببیند.

در این میان می‏بایست نگران خطر نفاق نیز بود. خطر کسانی که بخواهند برخی واژگان این ادبیات را برای جلب آراء مردم مصادره کنند. سوم تیر حرف روشنفکری زدن مد بود و اکنون سوم تیری سخن گفتن مد خواهد بود. همه خادم ملت می‏شوند اما ملت تشخیص خواهد داد که کدامین حرف‏ها و شعارها با شخصیت کاندیدا تطابق دارد و صادقانه است و کدام نیست. برای تفوّق این ادبیات باید ارزش‏های سوم تیری را تکرار کرد و از به فراموشی سپرده شدن آنها و کم اهمیت دانسته شدن آنها جلوگیری نمود.

4-ادبیات روشنفکری

این ادبیات که از سوی داعیه‏داران تجدد امکان طرح دارد به خودی خود نه خطری را متوجه کشور می‏کند و نه مخاطبی خواهد داشت. اساسا تجدد در بستر فرهنگ و هویت ایرانی جایگاهی ندارد. این ادبیات همان ادبیات معین در انتخابات راست جمهوری نهم است. اگر تعدیل شده این ادبیات با ادبیات ارتجاعی ممزوج شود بسته به شرایط انتخابات و صف‏بندی‏های صورت گرفته می‏تواند از بانیان آن را از انزوا خارج کند. تعدد احتمالی کاندیداهای اصوگرا و کشانده شدن دعوا میان اصولگرایان به شرطی که تعدد معقول باشد، می‏تواند طرفین رقابت اصلی را اصولگرا و رقابت را اصولگرایانه نماید.

جمع‏بندی:

سیاسیون به جای اینکه حرف‏های سیاسی‏کارانه‏ی بی معنی بزنند، از تابوت بی‏جان اصلاحات مثل انتخابات مجلس نهم غول بی شاخ و دم درست کنند و خود را مسخره عوام و خواص نمایند، باید تکلیف برخی مفاهیم گفتمانی را در این فرصت باقیمانده روشن کنند. در انتخابات آتی با دو ادبیات اصلی بدلی یعنی "ادبیات ارتجاعی" و "ادبیات صوفی‏مسلکانه" مواجه خواهیم بود. به جهت اینکه شرایط نسبت به سوم تیر دشوارتر شده و ادبیات سوم تیر یک دوره زمامداری را تجربه کرده، بانیان آن برای تفوّق گفتمانی نیازمند تلاش و بسترسازی دوچندانند. مجمل اینکه آنها باید آلترناتیو ادبیات‏های بدلی را در چنته داشته باشند.
 

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : ادبیات‏های بدلیِ, انتخابات یازدهم, محمدمهدی تهرانی, اصلاح‏ طلبان, صولگرایان, چپ و راست, ,