تروريست‌هاي‌فرهنگي با پول‌هاليوود و ملغمه‌عقده‌هاي‌جنسي چه‌مي‌كنند
 

 گروه فرهنگي- رضا طریقت: اساس تفکر دهکده جهانی سبب می شود تا مرزهای اطلاع رسانی وسیع‌تر شود و فرهنگ مهاجم در غالب مدیا، همانند یک افعی کاملا سمی برای تزریق سموم فرهنگی، راه برایش هموارتر است. بنگاه های فکری خارج نشین خود فروخته نیز ازهر دریچه و منفذی استفاده می کنند تا در این چرخه اطلاع رسانی در جهت تخریب چهره نظام در ابعادی جهانی گام بردارند، سپس از این چرخه همه گیر محصولات خود را به ایران برسانند تا در مقابل اربابان‌شان شرمنده نباشند.

این مجموعه تروریست های فرهنگی سال‌هاست که در عرصه سینما و تئاتر حتی شبکه های ماهواره ای فارسی زبان فعالیت می کنند که پرچمداران این گروه تروریستی افرادی مانند پرویز صیاد، هوشنگ توزیع، شهره آغداشلو هستند. در استراتژیک ترین شکل ممکن، هالیوود نیز کمک های شایانی می کند تا از طریق مدیوم سینما، مزدوران فرهنگی‌اش را وارد چرخه ساخت فیلم، با رویکرد سیاسی کند.

البته بعد از انقلاب اسلامی این بستر برای دجالان فعال در حوزه تئاتر بیشتر بود، اما به تازگی کمک های شایانی می شود تا محصولات ضد ایرانی توسط خود ایرانی ها -البته اگر این افراد بتوان ایرانی خواند- تولید شود. تولید این آثار نظیر فراری (پرویز صیاد -1984)، سنگسار ثریا م(سیروس نورسته 2009) آمریکا زیباست (بابک شکریان2004) کارکرد فرهنگی برای اپوزیسون خارج نشین ندارد و این فیلم ها معمولا در اکران شکست می خورند و در ایران که به صورت قاچاق دست به دست می شوند آنچنان با اقبالی روبرو نمی شوند، چرا که ساخت و تولید این آثار صرف تخلیه هیجانات سیاسی منحصر به افراد سازنده بوده و در بن مایه اصلی اثر، رگه ای از تفکر و تعقل موجود نیست. اما رویکرد تروریستی- فرهنگی ایران بعد از سال 2000 در هالیوود اهمیت استراتژیک تری بر خود می گیرد. این تولیدات معمولا یا به دست خود آمریکایی ها تولید می شود (خانه ای از شن و مه و یا فیلم موهن 300) و یا به دست فارسی زبانان شبه ایرانی دلباخته سیا تولید می شود (آثاری نظیر سنگسار ثریا م، زنان بدون مردان)

پس از فیلم موهن سنگسار ثریا م. این دومین اثری است که امکانات فوق العاده فراوانی در اختیار کارگردان -شیرین نشاط- قرار گرفته تا رمان تروریست فرهنگی فعال در شاخه ادبی همچون شهرنوش پارسی پور را به تصویر کشد.

فیلم "زنان بدون مردان" شیرین نشاط را باید ماحصل تفکر جریان اپوزیسون خارج نشین دانست که سعی می کند با حداکثر امکاناتی که جهان غرب در اختیارش قرار می دهد، اقدام به تهیه و تولید آثاری كند تا چهره نظام و فرهنگ ایرانی را مخدوش کند. در واقع، دو جریان مشخص خارج نشین و مهاجرینی که بعدها به آنان پیوستند، تلاقی پیدا کرده و نظام هنری اپوزیسون خارج نشین را تشکیل دادند. اما دستاورهای سینمایی این جنبش هنری اپوزیسیون (که حتی به مفهوم عام هنرمند نیستند) و تلقی محوری آنها از به ثمر رسیدن یک اثر سینمایی، در یک دهن کجی کودکانه مضحک و خنده دار به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خلاصه می شود مهم‌ترین محور تولید این آثار، اقناع اربابان استعماري‌شان است.

اما فایده تولید چنین آثاری برای سازندگان‌شان چیست؟ با ساخت چنین آثاری و مزدوری نظام سلطه برای کوتاه مدت پولی به‌دست می آورند، از انجام کارهای یدی نجات پیدا می کنند، و می توانند با تهیه چند دست لباس گران‌قیمت در چند فستیوال کم ارزش شرکت کنند و پولی هم از این طریق کسب کنند! در مقابل این هجمه های فاقد مانیفست مشخص، یکی از اساتید سینماگر داخلی می فرمودند که اگر هنری در چنته نداری و خارج از ایران زندگی کنی برای اینکه خود را هنرمند نشان دهی، اگر نماد اپوزیسون باشی حتما اقبال خواهی یافت.

ماحصل این تفکر تو خالی بودن و خود را به هنر منتسب کردن در شخصیت شیرین نشاط کارگردان فیلم موهن زنان بدون مردان تجلی یافته است. حکایت موج سواری این خانم نيز كه با وجودي كه دهه پنجم زندگی‌اش را می گذارند، علاقه فراوانی به بدن نمایی دارد و زمانی که چه در جشنواره ونیز و چه در مقابل دوربین های رسانه های معارض قرار می گیرد، عریان نمایی می کند، شنیدنی است. رمان شهرنوش پارسی پور ملغمه ای کاملا جنسی است که در دل تاریخ می گذرد، زمانی که تدوین این فیلم به پایان رسید، نشاط در پایان فیلمش آن را به جريان فتنه تقدیم کرد و همین موج سواری سبب شد، اربابانش مزد او را در فستیوال ونیز نقدا بدهند و جایزه بهترین فیلم نصیب اثرش شود.

اين در حالي است كه جنبش های هنری معارض خارج نشین هیچ‌گاه موفق نشده اند، اثری استاندارد و متناسب با سلایق ایرانیان در داخل تهیه و تولید كنند. به عنوان نمونه، اگر همین فیلم موهن زنان بدون مردان موفق می شود در جشنواره ونیز جایزه ای کسب کند، به دلیل این است كه ساختار فیلم و تلقی پارسی پور (نویسنده رمان اقتباسی این فیلم) و کارگردان فیلم در حدود اطللاعات یک افسر سیا در مورد ایران است و کنکاشی در تاریخ و فرهنگ ایرانی در این اثر وجود ندارد، يعني هر دو نفر تلقی اشان از سیاست و فرهنگ ایرانی در حدود همان تیترهای روزنامه های فرنگی است.

اما تصویری که شاید سازندگان این فیلم از ایران در ذهن خود دارند، ناخواسته نگارنده را به یاد مونولوگ های افسر پلیس فیلم تیغ و ابریشم می اندازد "برای عده ای وطن و در کافه ها و هنگام می گساری معنا می یابد" و این فیلم و آثاری از این دست نیز برای ایرانیانی ساخته شده که دوری از وطن، سبب غفلت گزینی آنها شده و عده ای خود فروخته نیز از این غفلت گزینی بهره برده و برایشان کف و سوت می زنند.

شیرین نشاط ماحصل همان تفکر توخالی بودن و تب چرکین اپوزسیون بودن است و این تب فراگیر در میان خارج نشیان تهی ازاندیشه بدل به تصاویری می شود که فقط خودشان می توانند نامش را فیلم سینمایی بگذارند. استقبال نكردن از این محصولات در داخل و خارج نشان می دهد که باور انقلابی و خالصانه مردم با هر رویکرد سیاسی (در زیر پرچم نظام) چه میزان با این مجموعه کوچک فاصله دارد. نشاط همان خط سیر تهی از اندیشه اپوزیسون‌وار را با هزاران ایسم غربی وصله می زند تا مقبول جهان خارج افتد وتصاویر موهن و تحریف شده ای از والا نشینان این سرزمین کهن نشان دهد.

شاید دغدغه زنانه شیرین نشاط به شکلی کاملا غربی در آثارکارگردان های مونثی همچون جین کمپون، جولی دش و شانتال آکرمن لحاظ شده باشد، اما این دغدغه ها با فرهنگ والای اسلامی ایرانی این سرزمین کاملا در تعارض است، یکی از افتخارات مهم و دستاورهای جمهوری اسلامی در این است که فیلم‌سازان زن با اندیشه های متفاوت اما اسلامی و به صورتی نجیبانه در مورد دغدغه های زنانه‌اشان با اسلوب مشخص فرهنگی و مذهبی فیلم می سازند و کسی بر آنها خرده نمی گیرد. باور من این است فیلم‌سازان زن در جمهوری اسلامی گاهی گوی رقابت را از مردان می ربایند. اما اندیشه های معارض خواهان آن هستند که هنر و به‌ويژه سینما را در ايران در انحصار مردان و حاكميت را ضد زن نشان دهند.

اربابان هالیوودی نشاط برای تزریق و القای اندیشه از دادن هیچ امکانی به نشاط برای ارتقای سطح کیفی و فنی فیلمش نيز فرو گذار نكرده‌اند، چرا كه اصولا غربی ها برای اینکه اندیشه را درست القا کنند بن مایه های تکنیکی آثارشان را ارتقا می دهند.

اما آنچه نشاط با مایه ها سکسوالیسم، در قالب یک فیلم سیاسی مربوط به دوران مصدق به تصویر کشیده، تلقی چرکین نویسنده کتاب زنان بدون مردان شهرنوش پارسی پور است و نمی تواند مخاطب امروز را که نسل سومی های بعد از انقلاب هستند، تحت تاثیر قرار دهد. شاید اولین نکته ای که بتوان در باب این فیلم گفت، این است که امروز نسل سومی ها، به میزان آنچه از تاریخ در مدارس و دانشگاه در سبد دانش خود اندوخته اند می دانند که "دکتر مصدق" را مذهبیون به قدرت رساندند اما نشاط به صورتی کاملا ظریف توده های حامی مصدق را فقط جریان چپ توده ای و کمونیست در فیلمش نشان می دهد.

فیلم "موهن زنان بدون مردان" داستان چند زن را در کنار یکدیگر روایت می کند که جملگی برآمده از تفکر سنتی هستند که همان تب اپوزیسون نما تقبیحش می کند، اما قرار دادن این روایت ها در میان تورق تاریخ کمی خنده دار به نظر می آید و لحن کلی فیلم را به زوال می برد، اینکه زنی سنتی با تربیتی کاملا کلاسیک و خانواده سنتی به مرگ می رسد، یک‌باره جنازه اش انگیخته می شود و پای در حوادث سیاسی می گذارد، ناگهان وجوه میهن پرستانه در وجود وی تجلی پیدا می کند، احمقانه ترین نوع روایت سورئالیستی برای گنجاندن در یک قالب سینمایی است.

عجيب است که دختر از مرگ برخواسته، فوري تحت تاثیر آموزه های جهانی لنین قرار می گیرد (آن‌قدر مانیفست و آرمان‌های حزب توده در آن دوران بزرگوارانه است که تاثیر آن در کمتر از دقیقه اتفاق می افتد) و مونس نبوغ سیاسی سرشاری پیدا می کند، شهرنوش پارسی پور (در این فیلم نقش صاحب یک فاحشه خانه را بازی می کند) و در واقعیت با نوشتن این تحریف تاریخی بزرگ، ازهیچ فاحشه گری ذهنی نسبت به تاریخ سرزمینش فرو گذاری نکرده است.

موضوع جذب حزب توده شدن به شکل تب بزرگي در شخصیت مونس تجلی پیدا کرده و خاموش می شود، او به آن باغ کذایی خنده دار که می رسد، ناگهان تب سیاسی‌اش فروکش می کند، واقعا حیرت آور است، هر چند که جریان چپ کمونیست طبق همان تورق تاریخ نسل من نمی تواند از تفکرات مذهبی حاکم در بطن جامعه تاسی پذیرفته باشد (نمونه بارز آن گلسرخی)، اما شیرین نشاط و نویسنده چرک ذهن آن -پارسی پور- مصدق ستایی می کند اما فراموش کرده، در حالي که همان نظام سلطه ای که محیط را برای ساخت چنین فیلمی فراهم ساخته، موجب سقوط دولت مصدق شد. عجيب‌تر اینکه مصدق و حوادث آن دوران چه ارتباطی به جريان فتنه امروز دارد که در تیتراژ، فيلم به اين جريان تقدیم شده؟

شیرین نشاط در این فیلم تب مذهب و سنت را که اهمیت حیاتی در نوع جهان بینی و ایدئولوژی تربیتی ایرانیان داشته نادیده می گیرد، پارسی پور و نشاط نمی توانند از دریچه ایدئولوژیک ضد اسلامی- ضد ایرانی خود تاریخ درستی را از جریان مصدق و فرهنگ ایرانی به تصویر بكشند.

بستر زمانی فیلم در دهه 30 می گذرد اما نشاط با همان استعاره های سینمایی مونس را زمانی که چادر حجاب اوست، زنی به بند کشیده نشان می دهد و در میان صدای اذان، مونس خودکشی می کند تا با سمبل سازی، کلیت فیلم ماهیتی ضد اسلامی داشته باشد. این موضوع و طرح آن در ابتدای فیلم مطرح می شود تا بنیان و اهداف کارگردان کاملا از ساخت فیلمش مشخص باشد. فیلم زنان بدون مردان جدا از ماهیت ضد اسلامی و ایرانی‌اش تلقی زن بودن در ایران را به سکسوالیته ختم می کند. کوشایی اثر در تبیين نیهلسیم زنانه در قالب مونس (قهرمان اصلی قصه) در ابتدای فیلم در قالب دیالوگی کاملا مشخص است که مبین ادعای نگارنده است «و من فکر کردم بهترین راه رهایی از درد، رهایی از دنیاست».

در عين حال، کاراکتر فائزه و شخصیت کاملا خنثاي او به درام این فیلم موهن بیشتر صدمه می زند، سایر شخصیت ها نیز مانند زرین، پرداخت آن‌چنانی ندارند و صحنه های تظاهرات و فریادهای موصدق (مصدق را سیاهی لشكران نمی توانند درست تلفظ کنند) بسیار آزار دهند ه است.

برگردان هیجان زده رمان پارسی پور و روایت آن میان رئالیسم تاریخی (بخوانید تحریف تاریخی) و سورئالیسم منحط فیلم، کلیت اثر را شتاب زده و شعاری می کند. عمق فاجعه را زمانی درخواهید یافت که "نشاط" اصالت سرزمین مادری اش را به بهایی ارزان می فروشد و شهر تهران را همچون فاحشه خانه ای در فیلم تصویر می شود. سازندگان این فیلم به قدری گره های سورئال به داستان تک خطی اشان وصله می کنند که لحن کلی باسمه ای می شود و بیننده ناخواسته متوجه نمی شود آیا با یک داستان مارکزگونه روبروست و یا واقعا اینها توهمات تاریخی کسی است که در مخدوش کردن صفحات آن، كوشش حداكثري است.

ناهمگونی شخصیت ها و ارتباط آن‌ها، یکی از بزرگ‌ترین مشکلات روایت است و اصلیت نبخشیدن به این کاراکترها سبب اضمحلال درام با پیشبرد فیلم می شود، ضمن اینکه تراژدی اصلی فیلم به بازی‌های آن خلاصه می شود. با این همه، فیلم در دوران حوادث بعد از انتخابات از جشنواره فیلم ونیز جایزه دریافت کرد كه این جایزه را باید به حساب کوردلی داوران آن جشنواره گذاشت. ضمن اینکه نشاط در آن مدت از صدور هیچ بیانیه سیاسی فرو گذار نكرد و تمامی این ها نيز دست بر دست هم گذاشت تا عریان نمایی جالبی با رنگ سبز برپا کند.
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : اساس تفکر دهکده جهانی سبب می شود تا مرزهای اطلاع رسانی وسیع‌تر شود و فرهنگ مهاجم در غالب مدیا, همانند یک افعی کاملا سمی برای تزریق سموم فرهنگی, راه برایش هموارتر است, تروريست‌هاي‌فرهنگي با پول‌هاليوود و ملغمه‌عقده‌هاي‌جنسي چه‌مي‌كنند,