همایش تحول در علوم انسانی با گرامیداشت یاد و خاطره مرحوم آیت الله سید منیرالدین حسینی هاشمی بنیانگذار فرهنگستان علوم انسانی روز گذشته با سخنان آیت الله حائری شیرازی، حجت الاسلام و المسلمین سید محمد مهدی میرباقری دبیر علمی، حجتالاسلام علیاكبر رشاد، دکتر مسعود درخشان، حجتالاسلام محسن غرویان، دکتر کچوئیان، دكتر پارسانیا، دكتر برنجكار، خانم دکتر جمیله علمالهدی، دكتر محمدتقی سبحانی، دكتر ارسطا، دکتر رضاداوری اردکانی و دكتر سعید زیباكلام برگزار شد.
به گزارش رجانيوز، علاوه بر گردهمایی بی سابقه اساتید برجسته علوم انسانی در این همایش، جمعیت استقبال کنندگان به حدی بود که راهروهای بين پله ها نیز جایی برای نشستن نداشت.
طبق اعلام قبلی، پیش نشست های استانی همایش با مشارکت دانشگاه های مراکز استان به عنوان تبلیغ منطقه ای همایش "تحول در علوم انسانی" برگزار شده است. این پیش نشست ها در هفته معلم و بهصورت همزمان در 17 دانشگاه برگزار شد.
اما همایش اصلی دیروز با عنوان "تحول در علوم انسانی" از سوی فرهنگستان علوم اسلامی قم با همکاری دانشگاه تهران، به همراه گرامیداشت دهمین سالگرد ارتحال استاد فقید علامه سید منیر الدین حسینی الهاشمی (بنیانگذار فرهنگستان علوم اسلامی) در تالار علامه امینی دانشگاه تهران برگزار شد.
در ابتدای این همایش، دبير اجرايي همايش تحول در علوم انساني گفت: بررسي و تحقيق در برخي كشورهاي اسلامي نشان ميدهد كه ذخيره علمي و فكري مراكز حوزوي و دانشگاهي ما در مورد علوم انساني و اسلامي به مراتب از دانشگاههاي اين كشورها غنيتر است.
حجتالاسلام احمد رهدار ديروز در همايش تحول در علوم انساني اظهار داشت: پيشنهاد ميشود با همكاري دانشگاه تهران و فرهنگستان علوم اسلامي قم، مقدماتي فراهم شود تا با سفرهاي علمي به برخي دانشگاههاي كشورهاي اسلامي، اين مسأله مورد كاوش قرار گيرد.
رهدار همچنين خاطرنشان كرد: در مجموع بيش از 70 مقاله به دبيرخانه همايش ارسال شد كه از اين تعداد 32 مقاله مورد پذيرش قرار گرفت. از اين ميان 13 مقاله به عنوان مقالات ويژه انتخاب شده كه به زودي در يكي از مجلات علمي پژوهشي منتشر خواهد شد.
برپایی مناظره در تحول علوم انسانی مؤثر است
آیت الله حائری شیرازی برپایی مناظرههاي علمی را مهمترین راه تحول در علوم انسانی خواند و گفت: ریشه پیدایش شخصیتهای بزرگ فرهنگی و علمی تاریخ فرهنگ مناظره است و امکان ندارد به تحول برسیم مگر اینکه مناظرههاي علمی داشته باشیم.
عضو مجلس خبرگان گفت: مرحوم منیرالدین حسینی از نعمتها و از فرزندان خوب حوزه بودند که پدران حوزه او را نشناختند.
وی با يادآوري مناظرههاي علمی و دینی مرحوم حسینی با نمایندگان مکاتب مختلف به ویژه کمونیستها تأکید کرد: ریشه تحول در ایشان ورود به عالم مناظره است چیزی که امروز جای آن در کشور ما خالی است. امکان ندارد به تحول برسیم مگر اینکه مناظرات علمی داشته باشیم. ریشه پیدایش شخصیتهای بزرگ فرهنگی و علمی، تاریخ فرهنگ مناظره است.
وی از مرحوم حسینی به عنوان الگوی عملی ایجاد تحول یاد کرد و ایمان و احساس مسئولیت را دو مولفه مهم در تحولات خواند و افزود: باید دانشمندان کافر عالم را به کشور دعوت کنیم و آنها حرفهای خود را بزنند و ما به آنها پاسخ دهیم، چون تنها از این راه به تحول در علوم انسانی دست خواهیم یافت، همانطور که سید منیرالدین هرجه داشت، از مناظره کسب کرد و ایشان الگوی عملی ما می تواند باشد.
وی در مورد تفاوت علم تجربی و انسانی، گفت: علم تجربی ریشه علمی دارد اما علوم انسانی بابی دیگر است از انسان چه می دانید که می خواهید در مورد جامعه انسانی جهت گیری کنید؟ بشر درباره انسان هیچ نمی داند. بشر در مقابل قلب عبد مؤمن چه دارد؟ خانه اصلی قلب عبد مؤمن است و کعبه ماکت این خانه است و حرم اصلی انسانی دل انسان است.
آیت الله حائری شیرازی در پایان حوادث اخیر در جهان اسلام را متأثر از تحولات فکری انسانها و شرافت مثبت آزاداندیشی دانست و افزود: اگر ریشه تحولات انسان است این تحولات محدود به عالم تشیع و کل اسلام نیست و همه جهان را در بر خواهد گرفت. جهان سلطه تصور می کند که با ابزارهای کهنه -تهدید و تطمیع- می تواند تحول جدید را مدیریت کند که اگر می توانستند شاه این کار را کرده بود.
لزوم تشکیل جبهه فرهنگی برای تحقق علوم انسانی اسلامی
رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم بر لزوم تشکیل جبهه فرهنگی از طرفداران علم دینی برای تحقق علوم انسانی اسلامی تأکید کرد و گفت: ما در کنار تشکیل جبهه فرهنگی از طرفداران علم اسلامی در برای طرفداران علم جهانی و عام، نیازمند سند راهبردی در مسیر دستیابی به تولید علم اسلامی هستیم.
به گزارش مهر، حجت الاسلام میرباقری، به تشریح فرایند دستیابی به علوم انسانی- اسلامی از منظر مرحوم سید منیرالدین حسینی پرداخت.
وی به تشریح سه رویکرد نسبت به علوم انسانی پرداخت و گفت: برخی به علم دینی معتقدند به ویژه در علوم انسانی اما در دستیابی به آن مسئله محور عمل می کنند و معتقدند که مسائلی در سطوح علوم مطرح است، باید مورد بررسی قرار گیرد.
وی افزود: این گروه به اصلاح فرضیه ها تأکید دارند که به رویکرد تهذیبی معروف است، بیشتر به دنبال تهذیب و تکمیل علم مدرن است. از آنجایی که طرفداران این رویکرد بیشتر به تهذیب لایه های رویین پرداخته و به دنبال اصلاح عمیق و بنیادی نبودند، با وجود تلاشهای بسیار موفقیت چشم گیری نداشته اند و تحولی ایجاد نکرده اند.
میرباقری به رویکرد فلسفی که ناظر به اصلاح مبانی علوم انسانی اشاره کرد و گفت: طرفداران این رویکرد به اصلاح علوم انسانی از لایه های بنیادین علم معتقدند. در نهادهای حوزوی و دانشگاهی ما این رویکرد طرفدارانی دارد که اخیرا رو به افزایش هستند.
دبیر علمی همایش تحول در علوم انسانی، افزود: در رویکرد سوم نیز برخی معتقدند علاوه بر تحول در مبانی نظری علوم انسانی باید فضای تولید علم انسانی نیز متحول شود و معتقدند باید فضای تنفس معرفتی هم تغییر باید تا به معرفت قدسی و دینی دست یابیم.
وی با تأکید بر اینکه دین ظرفیت پاسخگویی به سؤالات تاریخی بشر را دارد، تصریح کرد: دین می تواند اندیشه بشر را رهبری کند اما دلیلی ندارد که فلسفه اسلامی هم همه سؤالات نوظهور را پاسخ دهد. نباید پاسخ هر سؤال جدیدی را در معرفت های گذشته خودمان دنبال کنیم هرچند معتقد نیستم بر روی سرمایه های گذشته خود خط بکشیم و از صفر شروع کنیم اما ما ناچار هستیم که فلسفه و حکمت عام را طراحی کنیم تا بتواند پاسخگوی همه سؤالات باشد.
میرباقری به تأثیر اندیشه مرحوم منیرالدین حسینی بنیان فرهنگستان علوم اسلامی قم در طراحی نرم افزار روش تحقیقی برای علوم انسانی اسلامی تأکید کرد و افزود: ایشان معتقد بودند ما علاوه بر نرم افزار روش تحقیقی، نیازمند سخت افزار برای تولید علوم انسانی اسلامی نیز هستيم، یعنی نیازمند شبکه تحقیقات آزاد ملی و به تبع آن جهانی هستیم که زیرساختهای آن را طراحی کردند.
وی در پایان به ارائه پیشنهادهايی برای تحقق علوم انسانی- اسلامی پرداخت و گفت: ما نیازمند ایجاد جبهه فرهنگی از طرفداران علم دینی و اسلامی در برابر سکولارهایی هستیم که به علم دینی معتقد نیستند و بر علم عام و جهانی تأکید دارند و در گام دوم ما احتیاج به سندی داریم که مسیر دستیابی به علم اسلامی را تولید کند و البته این دکترین باید مورد وفاق نسبی نخبگان جامعه قرار گیرد.
شرط تحقق علوم انساني طبقهبندي علوم است
رئيس پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي گفت: جامعيت، مانعيت و جهت علوم بايد مشخص شود و اگر قرار است علوم انساني تحقق پيدا كند، الگوي پيشنهادي من طبقهبندي علوم براساس وجودشناختي و معرفتشناختي است.
به گزارش فارس، حجتالاسلام رشاد اظهار داشت: يكي از مسئلههاي علوم انساني منطق طبقهبندي علوم انساني است و مسئله علوم انساني كه فرانگر عقلاني و اشتراكات علوم انساني ميپردازد.
وي گفت: نظريههاي گوناگون نسبت به طبقهبندي علوم مطرح شده است كه يكي از آن طبقهبندي الگوي سنتي و كلاسيك است كه علوم به دو دسته حكمت نظري و عملي كلان طبقهبندي شده و هر كدام به گروه خردتر طبقهبندي شده است.
رشاد گفت: ماهيت و هويت علمي براساس مجموعهاي از عناصر معرفتي مانند مصاديق، تدبر، موضوع، كاربرد، قلمرو و غايت علم و هندسه معرفتي، ظروف فرهنگي، اجتماعي و توليد علم تقسيم ميشود.
وي ادامه داد: ماهيت هر علم به ذاتيات علم ارجاع دارد، اگر فلسفه اسلامي فلسفه مسلمانان است به صورت جوهري فلسفه اسلامي به وسيله فيلسوف مسلمانان توليد شده است كه به هويت علم برميگردد.
رئيس پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي گفت: ماهيت را عناصر علم ميسازند و معرفت علمي بستگي به موضوع و غايت علم دارد و براساس تناسخ علم هيچ كدام از نظريهها پذيرفته نيستند و از بين اركان يك ركن مركز نقل علم شمرده ميشود.
وي گفت: طبقهبندي علوم بايد با دو رويكرد صورت گيرد و بايد شرط سومي كه آن جهت علم است، افزود و زماني كه از علم صحبت ميكنيد بايد نگاه پسيني يا پيشيني به علم مشخص شود.
رشاد ادامه داد: در نگاه پيشيني فارغ از مصاديق محقق علوم به ارزشگذاري علوم ميپردازيد كه اصول علم بايد چنين يا چنين نباشد و در تعريف علم بايد ركن علم نيز مشخص شود.
وي افزود: جامعيت، مانعيت و جهت علوم بايد مشخص شود و اگر قرار است علوم انساني تحقق پيدا كند، الگوي پيشنهادي من طبقهبندي علوم براساس وجودشناختي و معرفتشناختي است.
وي كاملترين روش طبقهبندي علوم را شيوه طبقهبندي رشتهها و شاخههاي علوم با توجه به اشتقاقها و افتراقهاي آنها دانست و گفت: مسأله وحدت و تمايز علم از مبحث ماهيتپژوهي علوم و طبقهبندي آن با دو رويكرد امكانپذير است.
مشكل علوم انساني غربي داشتن ديدگاه جزءنگر است
همچنین عضو هيئت علمي دانشگاه علامه طباطبايي(ره) گفت: غرب از يك مقطع زماني به بعد روش تحليلي خود را به روش جزءنگر تبديل و اقتصاد را از سياست و اين دو را از فرهنگ جدا كرد. اين مشكل اصلي علوم انساني بهارث رسيده از غرب است.
به گزارش فارس، دكتر مسعود درخشان در همايش «تحول در علوم انساني» گفت: علوم انساني به معناي قانونمنديها، تفسير موضوعات، به وجود آمدن مسائل، مدلسازي، آينده پژوهشي و هدفگذاري براي حركت جوامع است.
وي افزود: علوم انساني با مسائل انسان و درك نگاه مبنايي به اسلامي و غيراسلامي تقسيم خواهد شد و تفاوت بين ديدگاه الهي و مادي در ايمان به غيب و كشف قانونمندي آن در تعبد به وحي ظهور پيدا ميكند.
درخشان گفت: الگويي انسان را به پيشرفت واقعي ميرساند كه مبتني بر وحي و تعاليم الهي باشد بنابراين اگر منظور از جهانشمولي علم، الگويي است كه ميتوان دنيا را براساس آن مديريت كرد و رشد داد؛ اين برگرفته از تعاليم الهي خواهد بود.
وي ادامه داد: اما اگر منظور الگويي جداي از مباني الهي است كه بتواند تمام نظامهاي اقتصادي و سياسي را بدون در نظر گرفتن مباني الهي اداره كند چنين الگويي وجود ندارد.
درخشان با بيان اينكه اقتصاد ليبراليستي نيز شكوفايي ظاهري داشته گفت: مانند كسي كه بعد از خوردن مشروب الكلي شاداب است اساسا ساختار نظام غربي مبتني بر حرص و تكاثر بوده و اين امر بحراني را ايجاد ميكند كه همه آن را تأييد ميكنند اما مسئله اين است كه اين بحران ناشي از غيرارادي بودن اين نظام است.
اين استاد دانشگاه گفت: مسئله اصلي اين است كه ايمان به غيب و وحي چگونه خود را روبنا در الگوي پيشرفت ظاهر ميكند و در راستاي پاسخ به اين پرسش بايد نگاهي كلنگر به تمام عرصههاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي داشته باشد زيرا تمام اين عرصهها به مقتضاي يكديگر ايجاد شده و تغيير مييابد.
وي با بيان اينكه مغربزمين از يك مقطع زماني به بعد روش تحليلي خود را به روش جزءنگر تبديل كرد، افزود: بدين معنا كه اقتصاد را از سياست و آن دو را از فرهنگ جدا كرد. اين مشكل اصلي علوم انساني بهارث رسيده از غرب خصوصاً در آموزش است و اين مشكل در تمام امور ديگر نمايان شده است.
درخشان ادامه داد: مثلاً براي رسيدن به بانك اسلامي با تجزيه بانك به مجموعهاي از رفتارها تلاش شده هر رفتاري را اصلاح كنيم اما بانك در اساس خود رشد قدرتمندان را با تكيه بر جمعآوري ذخيرههاي ضعفا تسريع ميكند.
وي گفت: حال آنكه هيچيك از اديان الهي رشد قدرتمندان را جايز نميداند از طرفي اگر بخواهيم بانكها را متوقف كنيم كل نظام اقتصادي فرو ميريزد.
درخشان در پايان گفت: اين تحليل از مسائل را ميتوان به تمام مسائل ديگر تعميم داد و براي انجام هر تنظيم اقتصادي، سياسي و فرهنگي لوازم آن را در چند مرحله جلوتر از نظامهاي ديگر ملاحظه بايد كرد تا هرجا تعارض وجود داشت؛ در پي جلوگيري از آن برآمد و بر همين اساس شاهدهاي اندازهگيري ما نيز ميتواند فرق كند.
***
در وقت پایانی نوبت صبح و در زمانی حدودا یکساعته میزگردی با عنوان "نقش عقل نظري در رشد علوم انساني" بین دکتر کچوئیان، دکتر پارسانیا و دکتر برنجکار برگزار شد که بدلیل ضیق وقت چندان فرصت مباحثه میان اساتید بوجود نیامد و هرکدام به بیان نظراتشان اکتفا کردند. اجرای این میزگرد برعهده علیرضا شفاه بود.
پرداختن به فلسفه علوم اجتماعي راهبردي براي تحول است
عضو هيئت علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي با تأكيد بر پرداختن به فلسفه علوم اجتماعي راهبردي گفت: علوم انساني به عنوان علوم جزئي بر مبناي مجموعهاي از علوم كلي و فلسفههايي استوارند كه از آنها اتخاذ موضوع ميكنند.
حجتالاسلام حميد پارسانيا عضو هيئت علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي اظهار داشت: علوم انساني دانشهايي هستند كه با پرداختن به موضوعات همچون آگاهي و اراده انسان به وجود ميآيند و در نظر ارسطو علوم نظري در باب هستههايي است كه انسان تنها آنها را ميشناسد بحث ميكند.
وي افزود: اما علوم عملي كه فارابي آن را علوم انساني قلمداد ميكرد، راجعبه هستيهايي بحث ميكند كه با اراده انسان تحقق مييابد و ضرورت تحول در علوم انساني را از دو نگاه به علم ميتوان بررسي كرد. ديدگاه نخست هويتي مستقل براي معارف علمي قائل بوده و مشكل جامعه علمي را در پرداختن به موضوعات و در عالمان ميداند. بنابراين وجود حسن فعلي و در نظر گرفتن كاركرد صحيح براي علم و نيز حسن فاعلي و نيت خوب براي آن نياز است.
عضو هيئت علمي مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) با بيان اينكه در نگاه دوم ساختار علم متأثر از حوزه فرهنگ و تاريخ است افزود: اين نگاه در نيمه اول قرن بيستم با نظريات مكتب فرانكفورت آغاز شده و نسل كنوني آن پستمدرنها هستند. در اين نگاه ساختار معرفت علمي مستقل از ديگر حوزههاي معرفتي يا انگيزشي نيست و هر فرهنگي به صورت ايجابي يا نفيي ناگريز است، علمي متناسب با خود را شكل دهد.
وي گفت: هر كدام از ديدگاههاي فوق مشكلاتي دارند و ما بايد راه ديگري را بجوييم به هر حال مسئله اصلي اين است كه آيا حقيقت خارج از خواست و اراده ما هويت دارد يا يك امر بينالاذهاني بوده و با تصميم يا تطابق جامعه علمي ساخته ميشود.
وي گفت: مشكل ديدگاه نخست پوزيتويستها به آنها نزديكتر هستند محدود كردن معرفت علمي به دانشهاي آزمونپذير و نفي گزارههاي ارزشي و متافيزيكي است.
عضو هيئت علمي مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) با بيان اينكه حال آنكه ما معتقديم در سايه عقل تجربي، عقل متافيزيكي، عقل عملي و عقل استنباطي ميتوان از منابع متعدد استفاده كرد و خطر دوم نسبي و تاريخي گشتن معرفت و از بين رفتن ملاك صدق و كذب و قياس ناپذيري فرهنگها است. بنابراين ويژگي مشتركات پستمدرن انكار روشنگري است.
وي گفت: بنابراين بايد سراغ فلسفه علوم اجتماعي رفته و هدف اين علوم روششناسي و اصول حاكم بر آنها را مورد بحث قرار داد و تحولي به طور طبيعي در آنها شكل گيرد. در ادامه نيز بايد آن بخش از مباني ديني كه با اهداف مشخص شده در علم ارتباط دارد گزينش كرده و بر اين مبنا يكسري اصول كلي متناسب با آن حوزه معرفتي را به دست آورد سپس به روشهاي جزييتر پرداخت.
پارسانيا ادامه داد: در باب تصرف در علوم مدرن بايد كل جامعه و فضاي فرهنگي روي پاسخهاي فلسفي در قالبهاي هنري تصرف كرد البته نه تصرف جزيي صوري بلكه تصرف بنيادين و كلي از طريق نگاه يكپارچه به مباني و اصول موضوعه و زمينهها و ريشههاي آن نياز است.
عضو هيئت علمي مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) در پايان خاطرنشان كرد: اين در حالي است كه امروزه به دليل تصلب شاخههاي علم مدرن راه نگاه كردن ما به دانش اجتماعي جهان اسلام نيز مسدود است. براي نمونه مطالعه علمي راجعبه فقه بايد برونفقهي باشد و مطالعه درونياش علمي نيست.
نظريهپردازي منوط به آگاهي از تاريخ بشر است
عضو هيئت علمي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران گفت: مشكل اصلي ما با علوم انساني اين است كه اين علوم از منظر خاصي به جهان انساني نگاه ميكنند زيرا ريشه در فرهنگ جوامع دارد.
حسين كچويان عضو هيئت علمي دانشگاه علوم اجتماعي دانشگاه تهران در همايش تحول در علوم انساني اظهار داشت: علوم انساني در واقع آن علومي هستند كه به افعال و موضوعاتي كه خوب و بد در آن مدخليت دارد، ميپردازد. البته حتماً اراده و آگاهي نيز در اين موضوعات مدخليت دارد ولي نه به اين معنا كه هرچه اراده و آگاهي در آن بود، فعل انساني باشد.
وي افزود: پس به تعبيري چنانچه پيشگامان غربي علوم اجتماعي هم گفتهاند، علوم اجتماعي را ميتوان علوم اخلاقي دانست. حتي ميتوان گفت جهان اجتماعي چيزي جز يك مجموعه به هم پيوسته بايدها و نبايدها نيست.
كچوئيان ادامه داد: بايد توجه كرد كه خوب و بد يك بحث وجودشناسانه است و نسبت به نفع و ضرر كه بحثي هستيشناسانه است تفاوت دارد. نفع و ضرر متعلق به اين دنيا قابل ارزيابي است و ميتوان براي افغال غير انساني نيز مطرح كرد.
عضو هيئت علمي دانشگاه علوم اجتماعي دانشگاه تهران گفت: مشكل اصلي ما با علوم انساني اين است كه اين علوم از منظر خاصي به جهان انساني نگاه كردند زيرا اين علوم ريشه در فرهنگ جوامع دارد پس نظريهپردازي ردهبندي كنوني است كه ريشه در فرهنگ جوامع دارد.
وي گفت: بنابراين جهان انساني با در نظر گرفتن شكل خاصي از زندگي مطلوب فهم گشته و براساس چارچوب ارزشي خاصي ارزيابي ميشود در نتيجه فهمها كاملاً متفاوت خواهد بود و از اين حيث همه نظريهپردازيها در علوم اجتماعي به مطلوب دانستن تصويري از تاريخ بشري و اينكه از كجا آمده و به كجا ميرود، منوط است.
عضو هيئت علمي دانشگاه علوم اجتماعي دانشگاه تهران در باب ديني كردن علم گفت: پيشبيني آينده علم ناممكن است زيرا رسيدن به اين امكان يعني در اختيار داشتن خود آن علم و دوم نيز توجه به حوزه اجتماعيات در گذشته جهان اسلام بسيار جزيي بوده و حتي صحبتهاي ارسطور در اين زمينه نيز به طور كامل در آن زمان ترجمه نشده است.
كچويان گفت: از آنجا كه علم در خدمت مكاتب انسان قرار گرفته مباحث معرفتشناسي به عنوان متكفل تعيين حدود و بيان درستي و نادرستي معرفت، متأخير از تحول علايق و اهداف است. از اينرو نظريهپردازي كنوني به دنبال حقيقت مؤثر است و شكل يوناني و مسيحيي نظريهپردازي را اتوپيك و خيالي ميداند.
وي ادامه داد: با شك در اهداف و داشتن يك حكومت مقتدر و يك اقتصاد پويا براي آن اهميت پيدا كرده است بنابراين حقايق ديگري متناسب با خواست از دنيا در قالب نظريات ريخته شده است.
عضو هيئت علمي دانشگاه علوم اجتماعي دانشگاه تهران گفت: بنابراين مسئله تحول در علوم انساني مربوط به چند نظريه نيست بلكه معطوف به مجموعهاي از مفاهيم درهم پيچيده و ساختارمند است. با اين نگاه دستگاه نظريهپردازي، موضوعات و رؤيتها حتي در مقام داوري متفاوت ميشود.
تك بعدي ديدن انسان اساسيترين اشكال علوم انساني است
رئيس دانشگاه پرديس دانشگاه تهران درد قم گفت: ريشهايترين اشكال علوم انساني تك بعدي ديدن انسان است كه در نتيجه، علوم انساني موجود را نه تنها ناقص بلكه غلط كرده است.
حجتالاسلام رضا برنجكار رئيس دانشگاه پرديس دانشگاه تهران در قم با بررسي نقش عقل نظري و علمي در تحول علوم انساني اظهار داشت: علومي كه صرفا شامل جنبه تجربي و جسمي انسان نبوده و به انسان و جنبه روحاني او نيز بپردازد، علوم انساني است. البته از ميان تعاريف مختلف علوم انساني، اعتباري بودن آن تا حدي مشخص است.
وي ادامه داد: در اين ميان علومي كه به موضوع انسان، با روش تجربي، عقلي، تاريخي و ديگر روشهاي رايج در علوم انساني موجود بلكه با منابع ديني و روش اجتهادي توجه دارند علوم انساني ديني هستند.
رئيس دانشگاه پرديس دانشگاه تهران در قم با بيان اينكه علوم انساني غربي از اساس مبتني بر يك سلسله اصول ومبانياي است كه انسان را يك موجود يك بعدي مادي ميدانست و افزود: حال آن كه انسان مركب از شهوت و عقل است و منظور از عقل هم، عقل الهي است نه عقل ابزاري، ريشهايترين اشكال علوم انساني تك بعدي ديدن انسان است كه در نتيجه، علوم انساني موجود را نه تنها ناقص بلكه غلط كرده است. وي گفت: غفلت از بعد الهي انسان را نميتوان با اضافه كردن تحليل آن در علوم انساني جبران كرد. پس ضرورت دارد كه دوباره علوم انساني را بسازيم حال سوال اصلي اين است كه چه طور ميتوانيم از دين و عقل براي بازسازي علوم انساني استفاده كنيم؟
برنجكار در پاسخ به اين سوال گفت: نقش دين صرفا اصول و مباني علوم انساني نيست، دين يك برنامهي كلي ميدهد و ما بايد از اين برنامهي كلي با اجتهاد ديني، برنامههاي جزئي متناسب با زمان و مكان خود را استنباط كنيم. مثلا قوانيني هم كه اسلام آورده بايد در علم حقوق به ماده و تبصره تبديل شود. بنابراين ظهور و و حجيت دين نيز با اجتهاد ديني و هم با منابع ديني است.
وي گفت: عقل نيز دو شأن دارد يكي شأن منبع بودن كه در آن مواردي را خود تشخيص ميدهد، البته از اين حيث عقل ناقص است. دوم نقش استنباطي عقل كه در همه جا حضور داشته و به نوعي ناظر بر استنباط از طريق روشهاي مورد تاييد عقل و وحي است.
همايش تحول در علوم انساني در نوع خود كمنظير است
عضو هيات علمي فرهنگستان علوم انساني قم اظهار كرد: همايش تحول در علوم انساني در نوع خود كم نظير بوده و بسيار اميدبخش است، زيرا اين نشست يك جلسه خودجوش بوده كه افراد در آن مشاركت كردهاند.
به گزارش ايسنا، حجتالاسلام عليرضا پيروزمند عضو هيات علمي فرهنگستان علوم انساني قم، گفت: تجمع حوزويان و دانشجويان در كنار مراكز مختلف قم بسيار اميدبخش است، مشروط بر اينكه اين حركت دنبال شود و ادامه يابد.
وي با اشاره به چكيده مقاله الگو و راهبرد تحول در علوم انساني، تاكيد كرد: اين مقاله به بيان چگونگي تحول، الگويي براي تحول پيشنهاد نموده و پيشنهاداتي را كه منجر به تحول ميشود مستند كرده است.
وي افزود: اين مقاله در دو قسمت تنظيم شده است كه در بخش نخست به ارائه الگو و فرآيند نظري تحول پرداخته و در گام بعدي به بيان فرآيند اجرايي تحول ميپردازد.
پيروزمند خاطرنشان كرد: الگوي پيشنهادي از سه دسته متغير به هم مرتبط تشكيل يافته است كه شامل متغيرهاي مراحل تحول، متغيرهاي سطوح تحول و متغيرهاي آثار تحول ميشود.
وي درادامه آثار تحول در جامعهسازي، سازمانسازي و انسانسازي را بررسي كرد و افزود: سطوح تحول در مباني جامعهسازي، سازمانسازي و انسانسازي بررسي شده و سطوح تحول روشها از روشهاي جامعهسازي، سازمانسازي و انسانسازي تشكيل ميشود. همچنين نظريهها نيز به همين منوال مورد بررسي قرار ميگيرند.
عضو هيات علمي فرهنگستان علوم انساني قم الگوي جامع تحول در علوم انساني را در مراحل توليد، عرضه و بهرهوري علوم انساني دانست و سطوح آن را مباني، روشها و نظريههاي علمي خواند و ادامه داد: در الگوي جامع تحول علوم انساني آثار جامعهسازي اسلامي، سازمانسازي اسلامي و انسانسازي اسلامي مورد بحث قرار ميگيرد.
وي خاطرنشان كرد: نمودار فرآيند عرضه علوم انساني اسلامي شامل توليد مباني علوم انساني اسلامي، توليد روشهاي علوم انساني اسلامي و توليد نظريههاي علوم انساني اسلامي و در بخش ديگر عرضه علوم انساني اسلامي را در بخشهاي عرضه مباني علوم انساني اسلامي، عرضه روشهاي علوم انساني اسلامي و عرضه نظريههاي علوم انساني اسلامي ميتوان دستهبندي كرد.
پيروزمند اظهار كرد: سازماندهي تحول در علوم انساني در كوتاه مدت به منظور اجراي سياستهاي راهبردي به شرح زير است: 1- ايجاد ارتباط و پيوند مناسب بين مراكز توليد، عرضه و بهرهبرداري از علم همانند پژوهشگاهها، حوزهها علميه و بنگاههاست، 2- ايجاد فرهنگ علمورزي و ابتكار در خانه و مدرسه، 3- اصلاح ساختار مديريت مراكز پژوهشي از طريق توليدمحور شدن ساختار اداري، انتصاب مديران غيرسياسي و غيراقتصادي كه از استقلال فكري و فرهنگي لازم برخوردار باشند، 4- اعمال نظارت بر نتايج دستگاههاي پژوهشي، 5- حذف يا ادغام نهادهاي علمي همعرض، 6- درگير نشدن نيروها و استعدادهاي علمي و پژوهشي به مسائل اجرايي، 7- تقويت و استفاده مناسب از نشريات تخصصي در جهت توزيع علم و اطلاع رساني بهنگام.
عضو هيات علمي فرهنگستان علوم انساني قم درادامه سازماندهي ميان مدت را اينگونه بيان كرد: 1- نظارت، هدايت و حمايت نهادهاي توليد علم توسط شوراي عالي انقلاب فرهنگي و مركز مديريت حوزه علميه قم، 2- ايجاد ارتباط فعال با مراكز علمي جهان اسلام و جهان، با تقسيم كار بين مراكز داخلي و مشخص شدن مراكز يا افراد خارجي مرتبط با آنها، 3- تقسيم مسئوليت بين نهادهاي علمي به گونهاي كه به شكل منظومه هماهنگ، مجموعه نيازهاي علمي كشور را سامان دهند، 4- ايجاد ارتباط علمي فعال و سازنده بين قلههاي علمي همعرض در رشتههاي مختلف، 5- سازماندهي اطلاع رساني و فرهنگسازي از طريق رسانه ملي، جرايد و شبكههاي اطلاع رساني، 6- نهادينه شدن ارتباط عالمان با مديران.
وي با بيان اينكه سازماندهي درازمدت تحول علوم انساني شامل تاسيس و مسئوليتپذيري مراكز تحقيقات بنيادين (در حوزه و دانشگاه) در ارتباط با نوآوري در مباني و روشهاي توليد علم و نهادينه شدن تعامل علمي حوزه، دانشگاه و قواي اجرايي با يكديگر و مراكز علمي دنياي اسلام زير نظر كارگروه تحول علوم انساني است، عنوان كرد: ايجاد بالندگي هدفمند در همه رشتههاي علوم انساني و اجتماعي، مستند نمودن چگونگي تحول به الگوي منطقي از پيش طراحي شده و ايجاد ارتباط فعال، هماهنگ و هدفمند بين حوزه، دانشگاه و دستگاههاي اجرايي از جمله اهداف مورد نظر در اين مقاله هستند
تاملات قرآني زيباكلام درباره تعقل و انديشه
همچنین در ادامه وقت بعدازظهر، رييس گروه فلسفه علم دانشگاه اميركبير تاملات قرآني و سوالات خود را در اين ارتباط تحت عنوان عقل، استدلال و عقلانيت در همايش تحول در علوم انساني ارائه كرد.
دكتر سعيد زيباكلام بعدازظهر چهارشنبه در همايش تحول در علوم انساني با اشاره به آيات 14 و 15 سوره عنكبوت، تاملات و سوالات مطرح شده در ارتباط با تعقل و عقلانيت را در اين ارتباط با اين آيات مطرح كرد.
وي با قرائت متن اين آيات خاطرنشان كرد: چرا خداوند بر نبي خود دلايل مناقشهناپذير، متقن و مستحكم نازل نكرد تا او قوم خود را به راه راست دعوت كرد و دلايلي كه قوم نوح در مقابل آن جز ايمان آوردن چارهاي نداشته باشند. چرا خداوند چنين دلايلي را بر پيامبرش نفرستاد و چرا حضرت حق به جاي اقامه دلايل متقن و مجاب كننده براي اهل عالم، كشتي نوح را به منزله غايتي ارائه داد.
اين پژوهشگر و استاد دانشگاه اضافه كرد: آيا اساسا دلايل مناقشهناپذير، مستحكم و مجاب كننده همه بني آدم وجود دارد؟ آيا مناقشهناپذيري اتقان و ايجابآوري ويژگيهايي نيستند كه انسان را درگير ميكنند؟ آيا جا ندارد بپرسيم خللناپذيري و مستحكم و متقن بودن دلايل براي چه كسي و با چه چارچوب ارزشي ديده شده است؟
زيباكلام همچنين با قرائت آيه 13 سوره مومن مبني بر اينكه خداوند ميفرمايند آيات او را جز آنكه بازگشت كند، يادآور نميشود، به ذكر سوالاتي در اين ارتباط پرداخت و گفت: چرا يادآوري آيات الهي منوط به بازگشت انسان شده است و منوط به تعقل نشده است؟ آيا روشن نيست بسيارند انسانهايي كه آيات او را ميبينند ولي يادآور نميشوند؟ و چه بسيار كماند مسلماناني كه آيات او را ميبينند و يادآور ميشوند و چه بسيارند كساني كه آيات او را نميبينند و بر ايمانشان افزوده ميشود؟ وقتي ميگوييم تعقل يا انديشه ميكنيم، روشن است چه ميكنيم؟ آيا فيلسوفان اسلامي معاصر كه به بحث تعقل پرداختهاند موازيني وجود دارد كه اقوام بشري متوسل به آراي فيلسوفان شوند؟
وي ادامه داد: آيا براي تشخيص عقلاني بودن راي و باور فيلسوفان متوسل به چه موازيني ميشوند؟ آيا عقلانيت نشاني هنجاري است كه معدودي از بنيآدم به هر آنچه مطلوب اوست الصاق ميكند؟ و فقط هنگامي آن را انجام ميدهد كه ساير بني آدم را مخاطب قرار ميدهد؟
رييس گروه فلسفه علم دانشگاه اميركبير همچنين به آيه 272 سوره بقره اشاره كرد كه خداوند ميفرمايند هر را كه ميخواهد هدايت ميكند، افزود: اين سوالات مطرح ميشود كه رسول خدا نميتواند كسي را هدايت كند؟ مگر رسول خدا به چيزي جز آيات الهي مجهز است و براي هدايت خلائق جز ابلاغ همان آيات الهي ميكند؟ به راستي اگر رسول نتواند كسي را هدايت كند، چه كسي ميتواند؟ حضرت حق چگونه آدمي را هدايت ميكند آيا ايمان آوردن و هدايت يافتن و هدايت شدن مقولهاي گذارهاي است يا از جنس گذاره است يا نسبت منطقي است كه در برخورد با برخي گذارههاي ديگر برقرار ميكنيم؟
بايد در تعريف فقه بازنگري كرد
باقرالعلوم(ع) اظهار كرد: امام راحل ميفرمودند فقه تئوري واقعي و كامل اداره انسان از گهواره تا گور است.
حجتالاسلام محمدجواد ارسطا با مقاله "نقش فقه در تحول علوم انساني" با بيان اينكه اين موضوعي كه در اين مقاله مطرح شده است، موضوعي جديد است و بايد اهل علم در مورد آن اظهارنظر كرده و آن را بررسي نمايند، گفت: تصور رايج در مورد فقه اين است كه علمي "مصرف كننده" و "پيرو" است و نميتواند تئوريپرداز باشد، بنابراين بايد از ديگر علوم تئوريها را گرفته و مصرف كند و مثلا بايد فعلي از مكلف صادر شود تا سپس فقه در مورد آن نظريهپردازي كند.
وي ادامه داد: بنابراين فقه در مورد آنچه در جامعه اتفاق ميافتد، يك يا چند قدم عقبتر است و حال ما بايد ببينيم كه اين تصور درست است يا خير؟
رييس دانشگاه باقرالعلوم(ع) گفت: اگر به روايات مراجعه بكنيم ميبينيم تعريفي كه براي فقه و فقيه از سوي معصومين(ع) بيان شده است خلاف آن چيزي است كه در جامعه ما وجود دارد.
وي افزود: مثلا در يك مورد امام علي(ع) ميفرمايند "كسي فقيه است كه مردم را از رحمت خدا نااميد نكند و قرآن را كنار نگذاشته و باب رحمت را در منابع ديگر ببيند" و همچنين امام باقر(ع) ميفرمايند كه "فقيه كسي است كه به سنت پيامبر(ص) تمسك كند".
ارسطا گفت: ظاهرا در زمان ائمه(ع) در مورد فقيه و فقاهت كجفهمي وجود داشته است و ائمه در جهت تصحيح آن برآمدهاند و فقيه واقعي را به جامعه معرفي كردهاند كه بنا بر گفتهي آنها فقيه واقعي كسي است كه از قرآن به سوي ساير منابع غيرالهي حركت نكرده و قرآن را منحصر به احكام فربيه نميبيند و متمسك به سنت پيامبر(ص) است و اين سنت را محصور در احكام فربيه نميداند.
وي با اشاره به دايرهالمعارف فقه مقارن، افزود: بايد در تعريف فقه بازنگري كرد، زيرا بنا بر گفتهي امام خميني(ره)، فقه تئوري واقعي و كامل اداره انسان از گهواره تا گور است.
رييس دانشگاه باقرالعلوم (ع) ادامه داد: بنابراين فقه علمي تئوريپرداز براي اداره زندگي انسان است و وقتي اين امر به درستي انجام ميشود كه فقه در راستاي هدف خلقت انسان قرار گيرد كه اين هدف نيز همان عبادت و معرفت خداوند متعال و آزاد شدن از ارزشهاي غيرالهي است.
وي با طرح اين سوال كه حال بايد ديد كه ما چه راهكارهايي را ميتوانيم به منظور شكوفايي فقه تئوريپرداز ارائه بدهيم، گفت: در همين نكته است كه رابطه فقه با علوم انساني مشخص ميشود.
ارسطا گفت: اولين موردي كه بايد به منظور شكوفايي فقه تئوريپرداز به آن توجه داشته باشيم، خارج شدن فقه از حصار تنگ فقه فردي است، زيرا موضوع فقه تنها افعال مكلف به عنوان اشخاص حقيقي نيست بلكه اشخاص حقوقي را نيز در برميگيرد و اين دو گروه هم داراي حيثيت اجتماعي هستند كه آنها را نيز ميتوان از زواياي مختلفي چون زواياي اقتصادي، فرهنگي و ... مورد بررسي قرار داد و به اين ترتيب ما ميتوانيم فقه اجتماعي، سياسي، اقتصادي، روانشناسي و ... داشته باشيم.
رييس دانشگاه باقرالعلوم(ع) گفت: نكته ديگري كه در مورد ارائه راهكار براي شكوفايي فقيه تئوريپرداز بايد مدنظر داشته باشيم اين است كه "توجه به نقش مصلحت در فقه غيرفردي است" و اين نكته از محورهاي فقه غيرفردي است.
وي با اشاره به بحث ولايت گفت: ما همچنين بايد بدانيم كه ولايت "قيموميت" نيست بلكه عبارت است از اداره يك شخص يا جامعه به منظور تامين مصالح آنان و به طور خلاصه ولايت يعني مديريت تامين مصالح عمومي و بدين ترتيب فقه براي تشخيص مصلحت نيازمند بهرهمندي از ديگر علوم است.
ارسطا با بيان اينكه تشخيص مصلحت يك جامعه بسيار مهم است و به همين دليل است كه اداره جامعه از منظر اسلام بر عهده شخصي افضل و نه تنها اعلم است، اظهار كرد: در روايات است كه هر كسي مقدم بر مسلمانان شود در حاليكه بداند در ميان ايشان كسي است كه افضلتر از اوست، وي به خدا و رسول خيانت كرده است.
وي گفت: همچنين بايد بدانيم فقها در مورد تامين مصلحت نظرات جالبي دارند كه از جمله اين موارد نظر مرحوم فاضل مقداد است كه از موارد عزل قاضي داراي صلاحيت به دو نكته اشاره ميكند كه يكي از آنها اين است كه وقتي فردي يافت شود كه از آن قاضي داراي صلاحيت، صلاحيت بيشتري داشته باشد و ديگر اينكه مردم نسبت به آن قاضي احساس كراهت دارند و ديگري را نسبت به وي ميپسندند.
رييس دانشگاه باقرالعلوم (ع) افزود: توجه به مقاصد شريعت از جمله موارد ديگري است كه باعث شكوفايي فقه تئوريپرداز ميشود و ما بايد بدانيم در موارد متعددي فقهاي شيعه براي تعيين مصداقي چون عدالت، برابري و آزادي از ديگر علوم بهره بردهاند كه از آن جمله ميتوان به امور حسبيه اشاره كرد. از آنجايي كه خداوند متعال راضي به ترك و تعطيلي آنها نيست و متولي قهري ندارد و نيز انجام آنها نيازمند ترافع و نياز به مراجعه به قاضي ندارد، اموري چون بهداشت و آموزش عمومي، امنيت، نظم و تمام عناوين وزارتخانههاي كشور را شامل ميشود.
ارسطا گفت: ما بايد از خود بپرسيم كه چگونه ديني كه به كوچكترين مسائل زندگي انسانها توجه ميكند، ميتواند از مسائلي كه ذكرش رفت، غافل شود.
وي درادامه سخنان خود اظهار كرد: پيامبر اكرم(ص) يك روز در هنگام ورود به مسجد شتري را ديدند كه بارش برداشته نشده است و صاحب آن به داخل مسجد براي انجام نماز رفته است كه ايشان پس از ديدن اين منظره، گفتند كه به صاحب اين شتر دستور بدهيد به دليل ظلمي كه به اين شتر كرده است، فرداي قيامت آماده خصومت و حضور در پيشگاه عدل الهي باشد. بنابراين ما بايد با اطلاع از چنين جريانات تاريخي از سوي معصومين(ع) در مورد رسيدگي به اموري بسيار كلانتر از اين مباحث در سطح جامعه از منظر فقه و فقاهت توجه كنيم.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : مناظره, تشکیل جبهه فرهنگی, طبقهبندي علوم, بازنگري در تعريف فقه, ,