25 سال پس از ايران گيت2
هدف اصلي سفر مكفارلين به تهران/ چه كسي رابط آيت الله منتظري و عنصر سيا بود؟

 

قسمت اول:واقعيت ماجراي معامله گروگان-اسلحه / چه كسي با مك فارلين مذاكره كرد؟

افشاي سفر مك فارلين توسط باند مهدي هاشمي
مهدي هاشمي فرزند آقاي سيدالحق شاهرودي در سال 1323 ه .ش در شهر اصفهان و در خانواده‌اي روحاني به دنيا آمد. پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي در مدرسه جلالي بنا به اصرار پدرش راهي حوزه علميه «جده بزرگ» (اصفهان) شد و از محضر شيخ مهدي مازندراني و شيخ محمدعلي قمي كسب علم نمود. پس از شش سال تحصيل در حوزه علميه اصفهان رهسپار قم شد و تحصيلات حوزوي خود را در مدرسه حجتيه قم پي گرفت. ورود او به قم مقارن با آغاز نهضت روحانيت و اوجگيري آن در سال 1342 است. مهدي هاشمي در سال 1346 به اتهام تكثير و پخش اعلاميه توسط ساواك دستگير و پس از سپردن تعهد از زندان آزاد گرديد و به خدمت سربازي در منطقه جهرم اعزام شد. در دوره سربازي، ساواك وي را از طريق ضد اطلاعات ارتش به همكاري دعوت كرد و او سمت نويسندگي دادرسي كل ژاندارمري را درمركز به عهده گرفت. مهدي هاشمي پس از پايان سربازي با تأثيرپذيري از افكار گروه‌هاي چپي، فعاليت‌هاي سياسي اجتماعي خود را در قهدريجان اصفهان متمركز ساخت و راهي اين شهر شد. عملكرد و سخنان انحرافي مهدي هاشمي، همچنين مشخص شدن تعارض بسياري از سخنان وي با مفاهيم اصيل ديني و اصول تشيع، علما و روحانيون منطقه را به مقابله با اين جريان فكري واداشت؛ تا جايي كه آيت‌الله شمس‌آبادي يكي از علماي اصفهان به دليل روشنگري و مقابله فكري با اين جريان منحرف قرباني توطئه آنها شد و در سال 1355 جان خود را در اين راه فدا كرد. پس از اين جريان نيروهاي امنيتي رژيم وي را دستگير كرده و تا سال 1357 در زندان به سر برد. با پيروزي انقلاب اسلامي، مهدي هاشمي از زندان آزاد شد و به رغم اين كه به عنوان يك مجرم و يا لااقل متهم به قتل شناخته مي‌شد، با توجه به شرايط سال‌هاي اول پيروزي انقلاب در پناه حمايت‌هاي آيت‌الله منتظري توانست به احراز مسئوليت واحد نهضت‌هاي سپاه پاسداران ارتقا يابد. مهدي هاشمي در اين مرحله نيز باتوجه به افكار و گرايش‌هاي خود با جذب افراد واخورده شهرها و روستاهاي مختلف، گروهي را به نام گروه ضربت سازماندهي كرد و با استفاده از موقعيت بيت آقاي منتظري با مسئولان نظام به مقابله پرداخت. پايگاه وي در قهدريجان بود و با حفظ موقعيت خويش در اين مكان درگيري بين سپاه و كميته انقلاب اسلامي را در همان سال‌هاي اوليه پيروزي انقلاب بوجود آورد. مهدي هاشمي با توجه به همان پشتوانه‌اي كه داشت به سرمايه‌گذاري و برنامه‌ريزي وسيعي در حوزه علميه قم بين طلبه‌هاي جوان اقدام كرد. وي با انتشار شب‌نامه‌ها، نامه‌پراكني‌ها، ارائه تحليل‌هاي وارونه و جوسازي‌ها به ايجاد تفرقه و بدبين كردن مردم به انقلاب و دولت پرداخت. وي نه تنها به نصايح علما و هشدارهاي صريح خيرخواهانه حضرت امام گوش نداد، بلكه تلاش كرد حجيت اين موعظه‌ها را با شايعاتي چون كاناليزه شدن امام مخدوش سازد. تا اين كه امام (ره) با درايت و دورنگري خود عمق فاجعه را درك كردند و دستور پيگيري اين جريان را صادر نمودند و نهايتاً پس از مدتي كه از بازداشت مهدي هاشمي گذشت، سرانجام وي در زندان درباره همه جرائم قبل و بعد از انقلاب لب به اعتراف گشود و در روزهاي 22، 24 و25 مرداد ماه سال 1366 به اتهام محاربه، افساد، ايجاد فتنه و رعب و وحشت در بين مردم محاكمه و به اعدام محكوم گرديد و در تاريخ 6/7/1366 به دار مجازات سپرده شد.

يكي از اقدامات طرفداران مهدي هاشمي پس از دستگيري او، جو‌سازي در جهت مرتبط جلوه دادن دستگيري مهدي با ماجراي مك فارلين است و هادي هاشمي در اين باره متهم رديف اول است. اين باند سعي كرد با افشاي ماجراي سفر مك فارلين و طرح ادعاي سازش سران نظام با امريكا فضاي غبارآلودي را براي رهايي وي از اين اتهامات به وجود آورد. به دنبال درج گزارش مخلوطي از واقعيات و اكاذيب از سفر يك هيأت امريكايي به ايران هفته نامه لبناني «الشراع» مورخ 12/8/1365 فضايي متفاوت ايجاد كرد.الشراع در خبر خود نوشت:«رابرت مك فارلين يكي از فرستادگان امريكايي در ماه گذشته بطور محرمانه از تهران ديدار كرد و گفت‌و‌گوهاي بسيار مهمي با دكتر محمد لواساني به نمايندگي از وزارت امور خارجه و محمد علي هادي، نايب رئيس كميته روابط خارجي مجلس شوراي اسلامي و يكي از افسران عالي‌رتبه ارتش انجام داد.» اين نشريه افزود: ايران از واشنگتن خواست تا كمك‌هاي نظامي، مادي و سياسي خود را به عراق متوقف كند و به ايران لوازم يدكي سلاح‌هاي امريكايي بفروشد ضمناً امريكا از تهران خواست تا پشتيباني و كمك‌هاي خود را به سازمان‌هاي آزادي بخش در جهان به بهانه اين كه اين سازمان‌ها تروريست هستند متوقف نمايد و امنيت خليج فارس را براي امريكا حفظ كند.» محافل نزديك به مهدي هاشمي براي انحراف افكار عمومي از اتهامات متعددي كه به وي وارد شده بود اين گزارش مخلوط از واقعيات و اكاذيب را در اختيار «الشراع» قرار داده بودند.

محسن رضايي فرمانده سابق سپاه پاسداران در دوران جنگ تحميلي در خصوص ناگفته هايش از ماجراي مك فارلين مي‌گويد: «اصل جريان از شخص محسن كنگرلو كه مشاور آقاي مير‌حسين‌موسوي در نخست‌وزيري بود شروع شده بود، اين فرد كارهاي خود را با آقاي هاشمي پيش مي‌برد و هنگامي كه ما متوجه شديم كه در تهران اتفاقاتي در جريان است وارد ماجرا شديم و محسن كنگرلو را به عنوان رابط دوم قرار داديم و آقاي وردي نژاد كه معاون اطلاعات سپاه بود و بعداً مسئول خبرگزاري جمهوري اسلامي شد را به عنوان رابط اصلي قرار داديم. درواقع ابتكار عمل را به دست گرفتيم تا ببينيم پشت صحنه چه مي‌گذرد. اما تشكيلات مهدي هاشمي در دفتر آقاي منتظري بودند كه آن را به مجله «الشراع» كشاندند چراكه در آن موقع آقاي منتظري قائم مقام رهبري بودند و نفوذ زيادي داشتند.» كليدي‌ترين اقدام باند مهدي هاشمي مربوط به بحث قائم مقامي منتظري مي‌شود. براي درك مسئله جانشيني كه ارتباط خاصي با جريان مك فارلين در ايران دارد به قسمتي از گزارش تاور كه پس از تحقيق يك هيأت از كنگره امريكا در رابطه با جريان موسوم به ايران - كنترا به مجلس اين كشور تسليم شد، اشاره مي‌شود:« در 17 ماه مه 1985 (27 ارديبهشت 1364) آقاي فولر افسر امنيتي اطلاعات ملي امريكا در خاورميانه يك گزارش پنج صفحه‌اي به ويليام كيسي رئيس سيا تحت عنوان «به طرف يك خط مشي در ايران» تسليم نمود. فولر در گزارش خود آورده بود كه دستگاه‌هاي اطلاعاتي پي برده‌اند كه شوروي پيشرفت‌هايي در به دست گرفتن اهرم قدرت در تهران به دست آورده... از سوي ديگر... در اولين برآورد امنيت ملي و اطلاعات تكميلي سعي شده بود كه مسير آتي ايران در نيم تا يك سال آينده پيش‌بيني شود.» در اين طرح امريكايي - صهيونيستي سعي مي‌شود با توجه به اوضاع داخلي ايران طي يك صحنه‌سازي با چراغ سبز منوچهر قرباني فر از نزديكان به بيت آقاي منتظري ارتباط گيري جهت معادلات آينده ايران صورت گيرد. هفته نامه فرانسوي ژون آفريك در تاريخ 4/2/1987 هدف اصلي تيم امريكايي مك فارلين به ايران را اين گونه بيان مي‌كند:«هدف اصلي نورث عبارت بود از سرنگوني حكومت ايران. در اين طرح كه تاكنون فقط خطوط اصلي آن فاش شده پيش‌بيني شده بود كه امريكا براي نشان دادن حسن نيت خود در زمينه تلاش‌هايش جهت آزادي گروگان‌ها در مرحله اول تعدادي سلاح تحويل دهد.مرحله نهايي عبارت بود از بركناري اجباري [امام ] خميني».قرباني فر در نامه‌اي كه بعدها در «الوطن العربي» آن را به چاپ رساند فاش ساخت كه قرار بود عايدات فروش اسلحه در اختيار جناح منتظري (باند مهدي هاشمي) قرار بگيرد تا براي تسلط بر اوضاع پس از امام خميني از قدرت لازم برخوردار باشند. به نوشته قرباني فر چندين ديدار سري ميان مقامات امريكايي و اعضاي اصلي اين جناح با اطلاع منتظري انجام شد، اين ديدارهايي بود كه 18 ماه بطور سري ادامه داشت.ولي وقتي اين افراد از حضور مستقيم مك فارلين در تهران با هواپيمايي حامل سلاح مطلع شدند با افشاي آن سعي كردند صحنه را به‌هم بزنند. با همه اينها، ارزيابي قرباني فر از مجموعه رفت و آمدها اين بود كه اين اقدام پس از امام‌خميني به حذف جناح مخالف از صحنه سياسي ايران به محوريت رئيس جمهور وقت (حضرت آيت‌الله خامنه اي) و برقراري رابطه با امريكا منتهي خواهد شد. اين ارزيابي دقيقاً مربوط به زماني است كه باند مهدي هاشمي بر شدت حملات شب نامه‌اي خود به رئيس جمهور وقت افزوده بودند.

منتظري در خاطرات خوداز قرباني فر به عنوان فرد ثروتمندي ياد مي‌كند كه قبل از انقلاب با اميد نجف آبادي مربوط بوده و ماجراي سفر مك فارلين به ايران نيز از طريق اميد به اطلاع او(منتظري) رسانده شده است. به اين ترتيب اذعان آقاي منتظري به ارتباط اميد معدوم با قرباني فر از پيش از انقلاب سرنخ خوبي براي يافتن ريشه بسياري از عملكردهاي باند مهدي هاشمي مي‌توانست باشد. اطلاعات جمع‌آوري شده قرباني فر از ايران با اين نتيجه گيري همراه بود كه در ميان طيف بندي‌هاي موجود در ايران منتظري در كسوت قائم مقام رهبري محوريت جناح ميانه رو را برعهده دارد كه آماده برقراري رابطه با امريكا و داراي اطلاع دقيقي از مراحل برقراري اين روابط است.

واكنش ايران به افشاي سفر مك فارلين
پس از انتشار گزارش «الشراع» هاشمي رفسنجاني با توصيه امام خميني در مراسم 13 آبان در جمع دانشجويان به تشريح سفر مك فارلين و همراهانش به ايران - كه بحران بزرگ و طولاني اي را براي دولت امريكا ايجاد كرد - پرداخت. هاشمي رفسنجاني در اين مراسم گفت:« افتخار سلاطين دنيا اين است كه با يكي از سردمداران امريكا ملاقات كنند ولي جمهوري اسلامي ايران چون روي پاي خودش ايستاده و به خدا اتكا كرده آنقدر قدرت دارد كه آنهايي كه بي اجازه وارد ايران مي‌شوند التماس مي‌كنند، خواهش مي‌كنند كه شفقت ما را جلب كنند و ما را به عنوان ميهماني كه به مسلماني وارد شد تحت فشار معنوي بگذارند، ولي جمهوري اسلامي مي‌گويد نه، ما با كسي كه آثار خيانتش مشهود است نمي‌توانيم مذاكره كنيم.» 

در خصوص معامله اسلحه در برابر آزادي گروگان‌ها رئيس‌جمهور وقت حضرت آيت‌الله خامنه‌اي آن را نفي كردند و در مصاحبه‌اي كه پس از ايراد سخنراني در مجمع عمومي با خبرنگار شبكه تلويزيوني اي.بي.سي امريكا به عمل آوردند، اظهار داشتند: «من گزارش تاور را كه توسط هيأت انتصابي از طرف ريگان تهيه شده خواندم و متوجه شدم كه جريان اين معاملات تسليحاتي در ميان مردم امريكا با آنچه مورد نظر ماست بسيار فرق دارد تا آنجا كه ما اطلاع داشتيم معامله تسليحات در قبال گروگان‌ها نبود. براي سلاح‌هاي دريافتي پول پرداخت كرديم اما فروشندگان اين سلاح‌ها همچنين از ما درخواست كردند كه از نفوذ خود براي آزاد‌سازي گروگان‌ها استفاده كنيم و چون مخالف چنين اقدامي نبوديم و هيچ اشكالي در كمك به آزادي گروگان‌ها نمي‌ديديم موافقت كرديم، بنابراين معامله ما در قبال گروگان‌ها نبود بلكه با پرداخت پول بود و طرف معامله هم دلالان بين‌المللي بودند.»

روز اول آذر، هشت نفر از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي با طرح سؤالي از وزير خارجه خواستار توضيح وي درباره اين ماجرا شدند؛ اما بيانات امام در اين باره سبب شد كه آنها سؤال خود را پس بگيرند.امام خميني در اين باره فرمودند: «من اميدوارم شما توجه كنيد به دنيا، توجه كنيد به قدرت خودتان، نشكنيد اين قدرت را، دل ملت را نشكنيد، هي تندرو، كندرو درست نكنيد، دودستگي ايجاد نكنيد، اين خلاف اسلام است....رئيس‌جمهور امريكا در اين رسوايي بايد عزا بگيرد و كاخ سفيد تبديل به كاخ سياه شود گرچه هميشه بوده است.» 

واكنش امريكا به افشاي ماجراي مك فارلين
اندكي پس از سخنراني هاشمي رفسنجاني تمام خبرگزاري‌هاي جهان با ولع تمام موضوع جديد را پيگيري كردند و روز به روز بر حجم تبليغات و سخن پراكني در اين خصوص افزوده مي‌شد و جزئيات جديدي از ارتباط بين مقامات ايراني و امريكايي در چند ماه گذشته فاش مي‌شد، به گونه‌اي كه اين مسئله به يك رسوايي بزرگ براي مقامات امريكايي تبديل شد چنان كه پس از «واتر گيت» كه رسوايي تقلب در انتخابات امريكا بود اين رسوايي دومين رسوايي بزرگ سياسي تاريخي امريكا لقب گرفت و عنوان ايران گيت يا رسوايي ارتباط با ايران لقب گرفت.

در پي افشاگري‌هاي هاشمي رفسنجاني و به‌رغم اين‌كه مك فارلين به دنبال گزارش الشراع سفر به ايران را تكذيب كرده بود شبكه تلويزيوني «اي.بي.سي» به نقل از منابع دولتي ايران اعلام كرد:«رابرت مك فارلين اخيراً به منظور ارائه پيشنهاد قطعات يدكي تسليحات امريكايي به ايران يك مأموريت سري به تهران انجام داده است. مأموريت مشاور سابق رياست جمهوري امريكا در امور امنيت ملي در چارچوب تلاش‌هايي به منظور آزادسازي گروگان‌هاي امريكا انجام گرفته است. «اي.بي.سي» افزود: مأموريت مزبور توسط مسئولان شوراي امنيت ملي در كاخ سفيد سازماندهي شده و تعداد كمي از اعضاي دولت از آن آگاه بودند. بر اساس اين گزارش سرهنگ اوليور نورث كارشناس ضد تروريسم در شوراي امنيت ملي امريكا اين مأموريت را سازماندهي كرده است. از سوي ديگر كاخ سفيد تا به حال از هرگونه اظهار نظر درباره گزارش‌هاي مربوط به سفر مك فارلين به ايران خودداري كرد و شب هنگام تأكيد كرد تحريم فروش سلاح امريكايي به ايران كماكان پا برجاست. 

گرچه روز 17 آبان مك‌فارلين سفر مخفيانه خود به تهران را دروغ و خيالبافي خواند ولي با افشاي تدريجي رسوايي حاصل از اين سفر و اعتراض وزارت خارجه ايران، ناچار شد به‌تدريج به آن اعتراف كند. روز 18 آبان وي اصل سفر را تأييد كرد ولي مدعي بود اين سفر براي توافق با مقامات ايران جهت توقف تروريسم، مذاكره براي خاتمه جنگ و همكاري براي آزادسازي گروگان‌هاي امريكايي در لبنان به عنوان سه شرط براي برقراري روابط ميان واشنگتن و تهران انجام شده است! روز 19 آبان اخبار بيشتري در مطبوعات امريكا عليه دولت ريگان انتشار يافت. نيويورك تايمز نوشت: اعتبار امريكا خدشه‌ دار شده است. «كريستين ساينس مانيتور» نوشت: امريكا با آبروي خود بازي مي‌كند. روز 22 آبان ريگان رئيس جمهور وقت امريكا در نطق تلويزيوني نكاتي را در ارتباط با سفر نافرجام مك‌فارلين به ايران فاش ساخت و همزمان مك‌فارلين در يك مصاحبه با شبكه تلويزيوني اي.بي.سي امريكا سفر خود به تهران را تأييد كرد و فقط افزود: «ماجراي كيك و انجيل كه ايراني‌ها ادعا مي‌كنند ما با خود به تهران برده و به مقامات ايران به عنوان كليد فتح الباب تقديم داشته‌ايم صحت ندارد.»مك فارلين همچنين در 24 آبان اعلام كرد برنامه مأموريت مخفي وي به تهران در اواخر سال گذشته مسيحي و از طريق يك ميانجي در لندن ترتيب داده شد. وي در اين اظهار نظر مسئوليت استفاده غير قانوني از گذرنامه ايرلندي را به گردن رابط انگليسي خود كه با دولت انگلستان در ارتباط بود، انداخت.
سرانجام ريگان رئيس جمهوري امريكا پس از 10 روز از افشاي سفر يك هيأت امريكايي به ايران پنجشنبه شب 22آبان 1365(13 نوامبر 1986) در يك نطق تلويزيوني درباره ارتباط با ايران، ارسال سلاح به ايران، گروگان‌هاي امريكايي در لبنان، اهميت ژئوپلتيك ايران، جنگ عراق و ايران سخناني ايراد كرد و از اقدامات خود در اين زمينه دفاع كرد. ريگان در سخنراني خود گفت: در اين زمان من مي‌خواهم تا با شما درباره يك موضوع شديداً حساس و عميقاً مهم سياست خارجي صحبت كنم. اكنون 18 ماه است كه ما يك ابتكار سياسي محرمانه در ارتباط با ايران در جريان داريم. اين ابتكار به خاطر ساده‌ترين و بهترين دلايل در جريان قرار گرفت. وي دلايل مذكور را تجديد روابط با كشور ايران، تحقق خاتمه شرافتمندانه جنگ شش ساله بين ايران و عراق، محو كردن تروريسم دولتي و خرابكاري و تأثير در امر بازگشت تمامي گروگان‌ها از لبنان دانست.وي گفت: بدون همكاري ايران ما قادر به خاتمه بخشيدن به جنگ خليج فارس نيستيم و بدون رضايت ايران امكان برقراري يك صلح بادوام در خاورميانه وجود ندارد. ريگان افزود: در جريان مذاكرات محرمانه‌اي كه ما داشتيم من اجازه انتقال مقدار كوچكي از تسليحات دفاعي و قطعات يدكي براي سيستم دفاعي ايران را دادم. هدف من متقاعد كردن تهران به اين بود كه مقامات مذاكره كننده امريكايي با اجازه من عمل مي‌كنند و هدف اين بود تا به ايران علامت دهيم كه امريكا آماده است تا خصومت بين ما جاي خود را به يك روابط و مناسبات جديد بدهد. اين تحويل اندك تسليحات در مجموع مي‌تواند در يك فروند هواپيماي باري جاي بگيرد و تمامي اين تسليحات در مجموع نمي‌تواند تأثيري بر نتيجه جنگ شش ساله بين ايران و عراق داشته باشد و همچنين نمي تواند به هيچ وجه در تعادل نظامي بين دو طرف تأثيري داشته باشد. در همان حال كه ما اين ابتكار را مدنظر قرار داديم روشن ساختيم كه ايران مي‌بايست با تمامي اشكال تروريسم بين‌المللي به عنوان شرطي در پيشرفت روابط ما مخالفت كند. ما اشاره كرديم كه مهمترين قدمي كه ايران مي‌تواند بردارد استفاده از نفوذ خود در لبنان براي تأمين آزادي تمامي گروگان‌هايي است كه در آنجا نگهداري مي‌شوند. پيشرفت‌هايي قبلاً به دست آمده بود. از زماني كه دولت امريكا با ايران در تماس قرار گرفته است هيچ گونه شواهدي دال بر اين كه دولت ايران در اقدامات تروريستي عليه امريكا همدستي كرده باشد وجود ندارد. گروگان‌ها به كشور بازگشته‌اند و ما از تلاش‌هايي كه دولت ايران در گذشته اتخاذ كرده و در حال حاضر مد نظر قرار مي‌دهد استقبال مي‌كنيم.

كميسيون تاور
در 25 نوامبر، رونالد ريگان دستور تشكيل كميته‌اي حقيقت‌ياب را به رياست «جان تاور»، وزير اسبق خارجه امريكا ابلاغ كرد.بررسي عملكرد اعضاي شوراي روابط خارجي در 50 سال گذشته نيز در رأس خواسته‌هاي ريگان بود. در 26 فوريه، گزارش نهايي كميسيون با توجه به اظهارات 80 شاهد، منتشر گرديد. با وجود اعلام اشتباهات مقامات عالي رتبه امريكايي در اين معاملات، گفته شد كه ريگان در جريان ابعاد ماجرا و ارسال كمك به ضدانقلابيون «كنترا» نبوده است.البته در اين گزارش از بي توجهي ريگان به عملكرد شوراي روابط خارجي، انتقادات زيادي شده بود. در 18 نوامبر سال بعد، نمايندگان كنگره كه عمدتاً دموكرات بودند، گزارش ديگري را منتشر كردند كه در آن، انتقادات بسيار زيادي به ريگان شده بود.ريگان در مقابل تأسف عميق خود را از اين ارتباطات محرمانه با ايران اعلام كرد و تا سه ماه در برنامه‌هاي تلويزيوني حاضر نشد. در نهايت ريگان مسئوليت همه اين اتفاقات را پذيرفت و گفت كه اظهارات گذشته اش در مورد اين‌كه چنين معامله تسليحاتي اي در برابر آزادي گروگان‌ها صورت نگرفته، نادرست بوده است. همزمان نظرسنجي‌ها نشان داد كه محبوبيت ريگان از 67 درصد به 46 درصد رسيده است. در آن دوره برچسب «رئيس جمهور تفلون» به وي نسبت داده شد. امريكايي‌هاي مرتبط با اين افتضاح با عفو بوش پدر روبه‌رو شدند و تنها «بيل بريدان» به علت سرقت 30ميليون دلار از پول‌هاي ارسال شده براي كنتراها، به زندان محكوم شد تا سرانجام پرونده اين رسوايي بسته شود.

جميز بيل در كتاب عقاب و شير اين حادثه رادر تحقيقي نسبتاً دقيق تحليل كرده است. وي ماجراي مك فارلين را در امتداد سياست امريكا در رابطه با ايران پس از چندين سال دشمني در جهت آزمايش نوعي تغيير در سياست ايران و از روي ناچاري مطرح مي‌كند. وي در اين زمينه مي‌نويسد:«اين برنامه براساس تصميم رياست جمهوري امريكا (ريگان) در 17 ژانويه 1986، (1364) با امضاي ريگان مورد تأييد رسمي رئيس جمهوري قرار گرفت. اين نزديكي سري و تا حدودي محدود ابتدا توسط رابرت مك فارلين با حمايت قاطع ويليام كيسي و سازمان سيا آغاز شد. مشاوريني نظير مايكل لدين، مشاور مك فارلين كه با اسرائيل رابطه‌اي شخصي داشتند شوق اين اقدامات مك فارلين بودند. لدين در كنار اسرائيلي‌ها، شوراي امنيت ملي را به همكاري با منوچهر قرباني فر مترجم خصوصي ايراني كه گفته مي‌شود از كاركنان سابق ساواك بوده خواند.

وي در مورد قرباني فر مي‌گويد:«معهذا هر چند وي شخصي عميقاً غير قابل اعتماد بود اما مدتي نماينده خط امريكا با ايران بود. اين تا اندازه‌اي به دليل حمايت لدين و اسرائيل از وي بود كه او را مردي فوق العاده، خيلي خوب و بنابراين صادق و يكي از افراد نادري كه نه تنها نكات ظريف فرهنگ خود بلكه فرهنگ ما را نيز درك مي‌كند، توصيف كرده است. 

سرهنگ اوليور نورث، همكار مك فارلين و رئيس عمليات شوراي امنيت ملي امريكا، در جلسات كميته كنگره امريكا كه به جريان ايران - كنترا در ژوئيه 1987 رسيدگي مي‌كرد روي قرباني‌فر تأكيد مي‌كرد كه به وي اين ايده را داده بود كه از پول حاصل از فروش سلاح به ايران براي كمك به كنتراهاي نيكاراگوئه استفاده شود. نورث همچنين شهادت داد كه در ژانويه 1986 در هتلي در لندن، قرباني‌فر در حمام هتل با او مذاكره كرده و پيشنهاد يك ميليون دلار رشوه به وي داده است.

قرباني فر در واكنش به اين ادعا، در 11 ژوئيه 1987 در روزنامه نيويورك تايمز گفته است: «اگر قرباني‌فر كه يك ايراني است، مهمترين نماينده رئيس جمهور شما (امريكا) را در يك حمام تعيين كرده، من براي امريكا متأسفم. گفته مي‌شود من مردي را كه رئيس عمليات شوراي امنيت ملي است گرفته‌ام و گفته‌ام با من به حمام بيا، مرا مشت و مال بده، پول اضافي براي سلاح‌ها بده، كار مرا در ايران تمام كن و بعد پول‌ها را براي دوستان خودت، كنتراها، بفرست. به خدا اين بزرگترين طنزي است كه من در تمام زندگي‌ام شنيده‌ام، من هرگز با او تنها نبوده‌ام. » 
جيمز بيل در ادامه مي‌نويسد: با وجود اشتباهات تاكتيكي و ناآگاهي‌هاي فراوان، مي‌‌توان گفت: تلاش براي برقراري خط ارتباطي با ايران در جهت منافع استراتژيك امريكا بود. ريگان علت اين اقدام را آزاد كردن گروگان‌هاي امريكايي كه در لبنان توسط حزب‌الله گروگان گرفته شده بودند، ضرورت اين كار اعلام كرد و اين كه غير از توسل به ايران به هيچ جا دسترسي نداشتيم. بازگشت بنجامين وير، گروگان امريكايي در 15سپتامبر 1985 پس از تحويل دو محموله سلاح به تهران، اين طرح را زنده نگه داشت. از طرف ديگر گزارش مشهور به طرح ايران، در 1986 حاكي از اين بود كه ايران در حال به دست آوردن دست بالا در جنگ با عراق است و اگر ايران در جنگ برنده شود، امريكا در چه وضعي قرار خواهد گرفت؟ امريكا براي حفاظت از منافع خود يك سياست دو جانبه و متناقض را در قبال ايران دنبال كرد. دليل ديگر استراتژيك امريكا، اساساً اقتصادي بود. قيمت نفت در اثر افزايش توليد ايران و عربستان به كمتر از بشكه‌اي 10 دلار رسيد. اين جريان اقتصاد جنوب غربي امريكا را فلج كرد و صداي منابع مستقل نفت در واشنگتن را بلند و تهديد كننده كرد. سياستمداران با نفوذ در تگزاس جورج بوش معاون رئيس جمهور، جيمز بيكر وزير خزانه‌داري، جيم رايت سخنگوي كاخ سفيد و... درصدد دفاع از منافع انتخاباتي خود برآمدند. 
 

سفر غيرمنتظره سعود الفيصل وزير خارجه عربستان به ايران در 25 مهر 1985 در همين رابطه بود. در اين سفر ايران و عربستان بر سر توليد كمتر در اوت سپتامبر 1986 به توافق رسيدند و قيمت‌ها تا 18 و 20 دلار براي هر بشكه نفت افزايش يافت. علت سفر جورج بوش در بهار 1986 به عربستان سعودي را در اين چارچوب بايد درك كرد. زماني كه از يك ديدگاه استراتژيك به نزديك شدن امريكا به ايران در آن مقطع بنگريم، دلايل اين اقدام را اجباري مي‌دانيم. معهذا روش اتخاذ شده به نحوي غير حرفه‌‌اي، ناشيانه و ضعيف تدوين شده بود. افراد نامناسب به توصيه متخصصين نامناسب، با حمايت هم پيمانان نامناسب، در زماني نامناسب، با طرح تاكتيكي نامناسب، در مكاني نامناسب (تهران) انجام شد. ماهيت غير حرفه‌اي و ناشيانه اين ماجرا، اعتبار و بقاي سياسي رهبر امريكا را به خطر انداخت و ضربه جدي ديگري به اعتبار و به نزول امريكا در صحنه بين‌المللي زد. سرهنگ اوليور نورث، در گواهي در گروه منتخب كنگره امريكا به صراحت به رفتار رياكارانه خود با ايراني‌ها اعتراف كرد و گفت: هر زمان با ايراني‌ها ملاقات مي‌كرديم به آنها دروغ مي‌گفتيم. 

بدين ترتيب بار ديگر نظام جمهوري اسلامي ايران در سياست خارجي خود بر اساس الگوي اسلامي روابط بين‌الملل عمل كرد و عزت و شرف و استقلال خود را فداي رابطه با دشمنان خود نكرد و دشمناني را كه با نگاه به نيازمندي‌هاي مادي ايران استقلال و ارزش‌هاي انقلابي را نشانه رفته بودند، مأيوس كرد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : 25 سال پس از ايران گيت2, هدف اصلي سفر مكفارلين به تهران, چه كسي رابط آيت الله منتظري و عنصر سيا بود؟, ,