25 سال پس از ايران گيت 3/ گفتگو با قديري ابيانه
سفر مك فارلين بدون هماهنگي نبود/ امام گفت حالا ببينيم چه مي شود
 

 محمد رحماني- شايد با مرور تيتر و نام قديري ابيانه براي عده اي سؤال مطرح شود كه «اين ماجرا به قديري چه ارتباطي دارد؟» اما راز ارتباط قديري با اين پرونده حاصل سالها همراهي با هاشمي رفسنجاني است؛ تا آنجا كه وي به سفارش رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام مسئول نگارش كتاب مك فارلين مي شود. وي كه اتفاقاً رابطه مستمري با رسانه‌ها دارد اين بار با محافظه‌كاري به سؤالات مرتبط با مك فارلين پاسخ مي داد. البته وي معتقد است كه «من اجازه افشاي اطلاعات سري را ندارم و اين امر محافظه‌كاري نيست.»

 گويا شما قرار بوده به درخواست آقاي هاشمي كتابي را در رابطه با ماجراي مك فارلين به نگارش درآوريد، ماجراهاي نگارش كتاب و نقش ناتمام خود در اين پرونده را براي ما شرح بدهيد؟

اين واقعه يكي از مهمترين فرازهاي سياست خارجي دو كشور ايران و امريكا به حساب مي‌آيد و در حقيقت پيروزي بزرگ براي كشور و شكستي بزرگ براي امريكا به حساب مي‌آيد. در حالي كه امريكا، ديگر كشورها را محكوم و حتي به جرم رابطه اقتصادي با ايران مجازات مينمود، مك فارلين به عنوان يكي از بالاترين مقامات كاخ سفيد، مخفيانه با مقداري سلاح، كيك و انجيل به تهران اعزام شد. البته به اضافه يك سلاح كمري كه براي آقاي هاشمي هديه آورده بودند.
افشا شدن اين ماجرا ضربه بزرگي به حيثيت آمريكا زد، بايد ديد كه كشورهايي كه براي قطع روابط اقتصادي خود تحت فشار امريكا بوده و حال از تعامل و عطش امريكا براي روابط آگاه شدند چه حالي داشتند. اصولا افشاي نوع سفر يك مقام ارشد امريكا آن هم به ايران حاكي از نفاق و ضلالت امريكا و از سوي ديگر عزت ايران بود، اين امر براي كابينه ريگان تبديل به يك رسوايي عظيم شد. در آن ايام همه شرايط نشانگر پيروزي ايران و شكست قطعي صدام بود و هدف ديگر امريكا نزديكي به طرف پيروز جنگ بود، به هر حال بعد از افشاي اين ماجرا در قالب كميته بررسي و ارزيابي تعدادي از رجال سياسي امريكا تحت لواي مجلس سنا با بررسي اين ماجرا آن را به صورت كتاب و گزارش منتشر كردند، يكي از اهداف بزرگ گزارش «تاور» سرپوش گذاشتن بر اين شكست بزرگ بود. بنابراين تصميم گرفته شد تا اين ماجراي بزرگ تاريخي و ديپلماتيك از ديدگاه ايران نيز منتشر شود.

اين تصميم توسط آقاي هاشمي رفسنجاني اتخاذ شده بود؟

بله، ضمن اطلاع حضرت امام(ره)، مديريت پرونده در ايران با آقاي هاشمي رفسنجاني بود، هنگامي كه رئيس وقت مجلس شوراي اسلامي در خطبههاي نماز جمعه رسماً ابعاد ماجرا را فاش ساخت گويا بمبي در دستان ريگان منفجر شده بود. از همين رو ايشان تصميم گرفت كه نوشتن كتاب را به يك نفر محول سازد، فرد انتخابي ضمن حفظ اسرار، در حوزه سياست خارجي نيز بايد تسلط ميداشت، لذا ايشان من را انتخاب كردند و من نيز در خود اين توانايي را مي‌ديدم. دعوت از من و صدورحكم مشاور رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام با هدف اصلي نگارش كتاب بود. من از توان و امكانات گروه امريكايي اطلاعات خوبي را داشتم، لذا براي تدوين گزارش قوي مي‌بايست امكانات كافي در اختيار تيم پژوهش قرار داده ميشد.

و شما مشاور آقاي هاشمي شديد؛ عنوان مشاورت شما چه بود؟

مشاور در امور مطبوعاتي و اطلاعرساني مجمع تشخيص مصلحت نظام، همان طور كه اشاره كردم هدف اصلي تدوين كتاب بود، البته به علت كمبود جا در دفتر رئيس مجمع، حسبالامر ايشان در مركز تحقيقات استراتژيك با مديريت آقاي روحاني، مستقر شدم و البته قرار شد امكانات در آنجا در اختيار ما قرار داده شود. از اين رو بايد اسناد داخلي، خارجي و مصاحبههاي مقامات ايراني جمعآوري و بررسي ميشد، كه نياز به همكاراني داشت كه ما را در اين راه ياري كنند اما متأسفانه مركز مطالعات استراتژيك اين امكانات را در اختيار من قرار نداد. بعد از مدتي تلاش و مشاهده عدم همكاري آن مركز، من خدمت آقاي هاشمي رسيدم و گفتم با توجه به عدم همكاريها من قادر به ادامه كار نيستم.

نظر آقاي هاشمي چه بود؟

ايشان معتقد به ادامه همكاري بودند، اما من عرض كردم كه براي انتشار گزارش قوي نياز به همكاري است و با توجه به عدم تمايل مسئولان مركز مطالعات استراتژيك عملاً اين كار امكانپذير نيست. آنجا از ايشان خواهش كردم كه مسئوليت را از من بگيرند و آقاي هاشمي با درخواست من موافقت كردند، البته با توجه به فلسفه حكم از ايشان خواستم كه حكم من نيز ابطال شود كه ايشان با اين امر موافقت ننمودند. در هر صورت معتقدم كه اين پرونده بايد از ديدگاه طرف ايراني پيگيري و حتي به تمامي دانشكدههاي علوم سياسي و تاريخ دنيا ارسال شود.

كار شما تا كجا پيش رفت؟

در حد تحقيقات مسكوت ماند.

به نظر شما ريشه‌هاي اصلي سفر مك فارلين به تهران به چه مواردي بازمي‌گردد، آيا امريكا به دنبال احياي روابط آسيب ديده خود با ايران بود؟

آمريكا، ايران را پيروز جنگ تصور ميكرد، چين و شوروي حمايت گسترده اي از عراق مي كردند، امريكا نيز به دنبال منافع خود بود، البته بايد همينجا اذعان كنم كه هرگز امريكا به دنبال سود رساندن به كشور ما نبوده است، دوستي امريكا هم بوي دشمني ميدهد. در واقع غذايي كه امريكا به ما تعارف مي كند مملو از زهر است.

با توجه به ايده‌اي كه مطرح كرديد آيا اصولاً خريد سلاح از امريكا را مجاز ميدانيد؟

الآن هم اگر به ما سلاح بدهند، بايد بخريم، اما چون اين امر به نفع ما تمام ميشود اما آمريكايي‌ها با تحريم جلوي آن را سد كرده‌اند.

نظر امام در اين راستا چه بود؟

كشور هرگز به دنبال تحريم نبوده است، البته اگر تحريم و تهديدي صورت گرفت بايد ما آن را تبديل به فرصت كنيم؛ طبيعتاً هواپيماهاي ما نياز به قطعات يدكي و موشكهاي مخصوص داشت، حتي تحريم را تا مرز سيم خاردار پيش بردند، لذا ما دنبال تحريم نبودهايم. حتي ما سلاحهاي خريداري شده در رژيم قبلي را هم دريافت نكردهايم هر چند كه تا به امروز بسياري از نيازها در داخل كشور مرتفع شده است. بنابراين تمامي اقدامات آقاي هاشمي كه در آن ايام فرمانده كل جنگ هم بودند با اطلاع كامل امام صورت گرفته است.

بنا به صحبت‌هاي شما مبني بر لزوم خريد سلاح، براي حفظ منافع ملي و دفاع از حريم اسلامي، چرا خريد سلاح از رژيم صهيونيستي تا بدين حد داراي تابو است؟

به بيان حضرت امام، اسرائيل اگر دستش را به دريا بزند آنجا نيز نجس شده است لذا اصولاً ما رژيم صهيونيستي را به رسميت نميشناسيم و هرگز حاضر به استفاده از سلاح اسرائيلي نيستيم؛ البته اگر بتوانيم آن را مصادره كنيم حتماً از آن استفاده خواهيم كرد.

يعني همين اتفاقي كه در ماجراي خريد سلاح از امريكا پيش آمد و ما در پارت سوم به دليل عبري بودن نوشته‌هاي روي سلاح‌ها آنها را بازگردانديم؟

بله آنها مي‌خواستند با اين امر ادعا كنند كه ايران و اسرائيل روابط پشت پرده دارند و با جريحهدار كردن افكار عمومي، راه را براي دولت‌هاي مرتجع منطقه جهت برقراري ارتباط با اسرائيل مهيا سازند، البته اين طرح با هوشمندي مسئولان كشور ناكام باقي ماند.

آقای قدیری! قرباني‌فر كيست و چه نقشی در این ماجرا داشت؟

اجازه بدهيد من در رابطه با مك فارلين ديگر صحبت نكنم و كساني كه اجازه مطالعه و انتشار آن را دارند در اين زمينه سخن بگويند.

شما به عنوان كارشناس و مطلع ميتوانيد به شفاف شدن ابعاد ماجرا كمك كنيد.

اسناد با هدف خاصي در اختيار بنده بود و انتشار آن در مسير ديگر صحيح به نظر نمي‌آيد.

شما آدم محافظه‌كاري نبوديد.

يك وقت شما نظر ميخواهيد يك وقت اطلاعاتي را طلب ميكنيد كه در اثر مطالعه اسناد محرمانه به دست آمده است. وقتي كتاب ميخواهد نوشته شود و طرف امريكايي هم اسناد را منتشر كرده و در داخل كشور هم مصاحبه‌هاي فراواني صورت پذيرفته، ديگر طبقه بندي اين اسناد كمي مخدوش به نظر ميرسد. اگر كتاب را هم قرار بود من چاپ كنم براي تأييد بايد نزد مسئولان مي رفتم.

چگونگي ورود قربانيفر به عنوان يك دلال بدنام كه در كودتاي نوژه نيز دست داشته و همچنين معرفي اين فرد به عنوان مشاور آقاي ميرحسين موسوي كمي جاي سؤال دارد.

هر كسي ميتواند در اين راستا ادعا كند. خب شما بررسي كنيد كه چگونه پاي قربانيفر به اين ماجرا باز شده است. قاچاقچيان مواد مخدر تنها به دنبال سود كلان خود هستند اگر اين سود از راه قاچاق كتب مذهبي نيز صورت ميگرفت آنها هيچ ابايي براي اين كار نداشتند.

و آقاي قربانيفر به دنبال سود شخصي خود بوده؟

تمامي دشمنان انقلاب به دنبال سود شخصي نامشروع خود هستند.

پس چگونه پاي قرباني‌فر به ماجرا باز شد؟

حتماً گفته با توجه به شناختهايي كه دارد ميتواند ضمن ايجاد روابط، نيازهاي تسليحاتي كشور را مرتفع سازد. من به نظرم اگر كسي بيايد و رابطه شود كه مثلاً وسايل F14 را به ايران بفروشد ما بايد تلاش كنيم كه بخريم، چرا كه هر دو به دنبال سود خود هستيم. ما سياست بسياري از كشورها نظير انگليس، آلمان يا فرانسه را نميپسنديم اما در حالي كه آنان به دشمنان ما نيز كمك ميكنند آنچه كه روابط ما را تضمين ميكند منافع ما به حساب ميآيد چنانچه مزاياي اين روابط بيش از مضار آن بود روابط برقرار ميماند.

مسئولان ارشد كشور از عدم اطلاع خود در ماجراي سفر مك فارلين خبر ميدهند، آيا اين سفر بدون هماهنگي و اتفاقي انجام گرفته بود؟

نه بدون هماهنگي نبوده است.

پس چگونه از هاشمي تا ولايتي تصريح دارند كه ما از ماجراي سفر مك فارلين بي‌اطلاع بوده‌ايم؟

لازم نيست اتفاقي باشد، وقتي آقاي هاشمي ماجرا را به امام اطلاع ميدهد، قرار ميشود رابطه باز نشود، خيلي اوقات اتفاقي ميافتد كه بعضي از مسائل را تنها مقامات خاصي بدانند. اينكه آقاي هاشمي اعلام كردند در جريان نبودهام و مك فارلين سرخود و با پاسپورت جعلي به كشور آمده شايد كمي عجيب به نظر رسد، براي يك ميهماني ساده خانوادگي هماهنگي به عمل ميآيد چطور يكي از عاليرتبه ترين مقامات كاخ سفيد بدون هماهنگي به كشور دشمن خود سفر مي كند؟ جناب آقاي هاشمي هنگامي كه مطلع شدند با امام اين ماجرا را مطرح مي كنند. هنگامي كه ايشان ضمن دادن اجازه ميفرمايد حالا ببينم چه ميشود.

اما مك فارلين را كسي در ايران ملاقات نكرد، اگر قرار بود كسي ملاقاتش نكند اصلاً چرا به ايران آمد؟

اين هم جزو همين موارد عجيب انقلاب است، هنگامي كه يك مسئول درجه چند امريكا ميخواهد به كشوري سفر كند بايد از مدتها قبل ضمن هماهنگي مقدمات سفر آماده شود در حالي كه يكي از بالاترين مقامات كاخ سفيد به كشور ما ميآيد اين نشانه ضعف كشور ما نيست.

تا به چه ميزان برخورد با مك فارلين و هيأت امريكايي و ماجراهاي بعدي آن با عرف ديپلماتيك تطبيق دارد؟ عدهاي معتقدند سفر مك فارلين به تهران بهترين موقعيت براي كاهش فشارهاي بينالمللي و تأمين مايحتاج جبهه‌ها بوده به تعبير ديگر اين كارشناسان معتقدند فرصت سفر مك فارلين تبديل به يك تهديد شد؟

البته اولين بار اين رويداد سري از بيت آقاي منتظري و شخص مهدي هاشمي معدوم و از طريق نشريه لبناني الشراع فاش شد، بنا به اين قرار نبود كه به اين زوديها مسئله رسانه اي شود و وقتي اين مسئله مطرح شد ايشان مسئله را در نمازجمعه افشا ساختند چرا كه تا هنگامي كه الشراع موضوع را چاپ كرده باشد اين امر در حد شايعه است. اما هنگامي كه رئيس مجلس شوراي اسلامي و فرمانده جنگ آن را مطرح ميكند ماجرا متفاوت ميشود. البته من معتقد نيستم كه اين ماجرا ميتوانست به بهبود روابط ايران و امريكا منتهي شود.

اما مي‌توانست بسياري از تنش‌ها را به عنوان گام اول كمرنگ كند.

اختلافات ايران و امريكا مبنايي استراتژيك و بر سر منافع حياتي است. آنان كه احساس ميكنند با لبخند زدن به امريكا مسئله حل خواهد شد در اشتباه به سر ميبرند.

بحث بر سر لبخند نيست؛ بر سر گفتوگوي برابر براساس احترام متقابل است.

من به حل مشكلات براساس گفتوگو معتقد نيستم چرا كه موضوع مبهمي بين 2 كشور وجود ندارد.

آقاي هاشمي در خاطرات خود آوردهاند كه چند روز قبل به آقاي وحيد مسئول اطلاعات سپاه مأموريت دادند كه حفاظت را برعهده گيرد، منظور از حفاظت چيست، آيا حفاظت از هيأت امريكايي مد نظر بوده است؟

نميدانم.

اطلاع نداريد يا صلاح نيست كه بيان شود؟

نميدانم.

گويا اسرائيل هم در اين هيأت نمايندهاي داشته است.

نماينده نداشته است. در كشورهاي مختلف اسرائيلي ها خود را با پاسپورت امريكايي يا اروپايي معرفي ميكنند حتي ممكن است كسي خود را به عنوان خبرنگار واشنگتن پست با پاسپورت امريكايي معرفي كند اما شما از تابعيت او اطلاع نداشته باشيد. اين اتفاق گاهي براي نمايندگان مجلس نيز به نوع ديگري رخ مي دهد مثلاً كسي خود را خبرنگار ايراني معرفي مي كند و بعداً مشخص مي شود كه مثلاً وي خبرنگار بي‌بي‌سي بوده.

ورود يكباره فريدون وردي‌نژاد به اواسط مذاكرات چگونه و به چه دليلي رخ داد؟

من معتقد به اين نيستم كه اطلاعاتي را كه در اختيار من قرار داده اند رسانهاي كنم.

آيا بعد از گذشت بيش از 20 سال مردم هنوز هم حق دانستن اصل ماجرا را نبايد داشته باشند؟

خب اطلاع رساني مرجع دارد، اينطور نيست كه كساني كه به اطلاعات جنگ دسترسي دارند هر وقت خواستند اطلاعات را علني كنند.

اما در همين چند سال خصوصاً هنگام تقابل آقاي هاشمي و رضايي خيلي از اسناد و نامههاي محرمانه يكطرفه رسانه‌اي شد.

به هرحال ايشان رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام بودند چه كار دارد به من، البته من موافق طرح مسائل سري در چارچوب مصالح شخصي نيستم.

عده اي معتقدند محرمانه باقيماندن مسائل مهم تاريخ سياسي و اتفاقات حاصله از آن گاهي به دليل باقيماندن بازيگران اصلي ماجرا در كرسي قدرت به حساب ميآيد. شايد محافظه كاري شما ناشي از ترس از تبعات افشاگري عليه كساني باشد كه هنوز صاحب كرسي قدرت هستند.

به اين خاطر نيست، من در ماجرا درگير نبودم و اسناد طبقهبندي در اختيار من بوده است اما به طور كلي ميتوانم بگويم كه ماجراي مكفارلين از افتخارات نظام است.

آيا گفت‌وگو براي خريد تعدادي موشك و رهايي چند گروگان در لبنان ارزش ريسك سفر مكفارلين به تهران را براي دو طرف داشت. يا آنكه مباحثي ديگر همچون پايان جنگ مطرح بود؟

براي ما ريسكي نداشت و تنها خطر جابه جايي سلاح هاي امريكايي با سلاح هاي اسرائيلي بود.  امريكايي‌ها خود آغازگر جنگ بودند، امريكايي‌ها در كل به دنبال عدم پيروزي ايران بودند و با مشاهده آثار پيروزي كشور به دنبال پايان جنگ بودند.

ماجرا بعد از چندي عمومي‌تر ميشود. به طوري كه 8 تن از نمايندگان مجلس سؤالي را از وزير خارجه مطرح ميكنند كه واكنش تندي عليه آنان صورت گرفت، چرا سؤال اين 8 نفر در نطفه خفه شد و آنان سالها از سياست طرد شدند؟

ماجرايي با اجازه امام پيش آمده بود و سؤالكنندگان هم اين را ميدانستند و با طرح سؤال از وزير خارجه قصد آسيب به آقاي هاشمي را داشتند. قطعاً امامي كه خود اين اجازه را به شخص هاشمي دادند ديگر تحمل تخريب ناحق ايشان را ندارند.

آيا شما نسبت به اذن حضرت امام و اطلاع نمايندگان اطمينان كافي داريد؟

در رابطه با اذن امام اطمينان كافي دارم چرا كه در زمان حيات حضرت امام آقاي هاشمي رسماً از اطلاع حضرت امام سخن به ميان آوردند و ايشان هم اين اطلاع را تكذيب نكردند.

ايشان گفته‌اند امام را در جريان گذاشتم نه اينكه امام در جريان بوده است. اين دو خيلي متفاوت است.

به هرحال آقاي هاشمي اين عمل را به موقع انجام دادند.

يك سؤال حاشيه‌اي دارم، انجيل امضا شده و كلت چگونه به دست آقاي هاشمي رسيد. خود مك فارلين كه نداده بود پس واسطه چه كسي بود؟

كيك هم آورده بودند اما دوستان در فرودگاه به كيك رحم نميكنند و همانجا خورده ميشود اما مابقي را به دست آقاي هاشمي مي‌رسانند.

انجيل و كلت كه پس فرستاده نشد.

كيك خورده شده را كه نمي شد پس داد، كلت و انجيل را هم پس ندادند.

ارزيابي كلي شما از ماجراي مك‌فارلين چيست؟

اين ماجرا يك پيروزي قاطع و بسيار بزرگ براي كشور محسوب مي شود

اما عده‌اي معتقدند به موجب افشاگري‌هاي ايران و فشار افكار عمومي امريكا اين كشور تحت تأثير عصبانيت حاصل از اين اتفاق ضمن دادن چراغ سبز به عراق جهت استفاده از سلاحهاي شيميايي مسير تجهيز همه جانبه عراق را هموار ساخت، آيا اگر اين تغيير را كه سرانجام منجر به سقوط فاو و پيشروي عراق در تمامي جبهه شد بپذيريم، باز هم بايد با عنوان پيروزي بزرگ از اين واقعه ياد كنيم؟

من به اين تحليل اعتقادي ندارم، امريكا منافع و مصالح نامشروعش را در ضربه همه‌جانبه به ايران ميداند. استراتژي غرب تجزيه كشورهاي اسلامي است، چرا كه براساس تحليل‌ها هژموني جهان اسلام در حال شكلگيري است. حال آنكه به اعتراف خود غربي‌ها اگر در هر كشور اسلامي انتخابات آزادي برگزار شود، افراد ضدامريكايي بر سر كار خواهند آمد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : 25 سال پس از ايران گيت3, سفر مك فارلين بدون هماهنگي نبود, همراهي با هاشمي رفسنجاني, مشاور آقاي هاشمي, ,