حضور جريان اجتماعي اصولگرايان در سپهر سياست/ 2
جريان اجتماعي اصولگرايان چگونه باید نقش بنیادین خود را ایفا کند؟

 

بخش اول مقاله زیر با عنوان حضور جریان اجتماعی اصولگرایان در سپهر سیاست با یادآوری مفهوم اصولگرایی و خاستگاه آن، سوم تیر و 22 خرداد و نقش احمدی‌نژاد در جریان اصولگرایی و سپس تعریف جریان‌های موجود در جریان اصولگرایی منتشر شد.

بخش دوم این مقاله تحلیلی در ادامه آمده است:

 
اما راههاي غلبه چيست و چه كسي پيروز خواهد شد؟!
 
با توجه به نکات پيش گفته، اکنون زمان ظهور ايفاي نقش بنيادين جريان اجتماعي اصولگرايان است، درست است که آنها هيچ‌گاه ادعاي سهم از دولت نهم و دهم نکرده اند اما ايفاي نقش اجتماعي آنها به معناي مطالبه سهم نيست و شأن آنها نيز چنين است گو اينکه آنها نه در زمره "صاحب منصبان" بلکه در عداد "صاحب نفسان" هستند. حقيقت سياست مأخوذ از انقلاب نيز اکنون به صاحب نفس بيش از صاحب منصب نيازمند است لذا اصولگرايان اجتماعي بايد پا به ميدان گذارده و با همان شيوه سنتي و مألوف انقلاب اسلامي، جنبش اجتماعي نوپديد ملت را مدد کنند ودستگاه شناختي اصالت و روند اصولگرايي را آنگونه که اقتضاي مقطع کنوني انقلاب است نگاهباني و راهبري کرده و ديالکتيک اصولگرايي را با اينکه قوه اي ذاتي وخود کنترلي در انقلاب ايران است را تبيين نمايند اين شبکه بزرگ اجتماعي که فقط برخي از آنها را بصورتي نمادين به تصوير کشانديم، خواهد توانست مرز بين اصولگرايي وغير از آن را تبيين کند، نگذارد اصل گرايي و اصولگرايي را با احزاب دولت ساخته کارگزاران، سازمان مجاهديني ها و مشارکتي ها شبيه سازي وبراي طول عمر و تاريخ مصرفش زمان تعيين کنند. وانگهي چهره هاي موثر اجتماعي اصولگرايان بايد پا به ميدان گذارند تا طعم شيرين اصل گرايي در کام ملت تلخ ننمايد. اكنون بنظر مي رسد "جغرافياي سخن گويي" در برخي لايه اي اصولگرايان به درستي رعايت نمي شود زيرا به مجرد بروز و ظهور قصور و يا حتي تقصير در بدنه يا ميز مركزي دولت خدمتگذار، همه ميثاق ها به كناري نهاده مي شود و برخي از مدعيان اصولگرايي از روي خير خواهي بعضاً چنين وانمود مي كنند كه از انتخاب خويش پشيمان اند و راه توبه پيش گرفته اند، اين در حالي است كه اين مشي همان راهي است كه برخي رقباي دولت و حتي مخالفين داخلي و بخصوص فراريان خارج نشين نزد ما آراسته اند. مخالفين در كشاكش هاي نقد هاي درون گفتماني اصولگرايان، بر آنند كه سوم تير و 22 خرداد خارج از چارچوب عقلانيت و شريعت و روندي بر مدار تبليغات و احساسات و توزيع پول تكوين و تكون يافته است، اين در حالي است كه ايرانيان با رشادت فكري از ميان پروپاگاندا و رندي هاي ثروت مندان سياست مدار از آن روي پديد آورنده سوم تير و 22 خرداد اند كه آن را به اصل خويش نزديك يافته اند. شناسايي اين نقاط درخشان عزيمت از سوي ملت غير از دعواي كنوني در ويرايش اصولگرايي است. في المثل آيا تقبيح گفتار و كردار گروه اصولگراي سياسي در دولت، بايد در شكل و اندازه اي باشد كه دولت علمي و كابينه عقلاني اي كه ايرانيان را به باشگاه انحصاري فضايي، هسته اي و بيو تكنولوژيكي رهنمون گرديده، دولتي وابسته به سحر و رمالي تقليل يابد، آيا اين همان چيزي نيست كه مطمح نظر سران فتنه و جنايتكاران متافيزيكي عليه نظام سياسي و عقلاني اسلام در ايران قبل و پس از انتخابات بوده است، به ديگر سخن آيا نمي توان عليه همه جريانات انحرافي سخن گفت بي آنكه به سرمايه اجتماعي عظيم اصولگرايان در تكوين دولت اسلامي و بومي خدشه وارد كرد؟ اكنون نمي توان ترديد روا داشت كه برخي از رقباي دولت كه خويش را در دايره اصولگرايي مي پندارند و نيز بعضي مخالفين دولت و همچنين سركردگان فتنه، ناخود آگاه در وحدتي نانوشته خواستار فروپاشي پيش از موعد دولت برآمده سوم تير و 22 خرداد هستند، اما جريان اجنماعي اصولگرايان راه ايران فردا را، راه سوم تير و 22 خرداد يافته و حساب افراد و قصور و تقصيرشان را از نهضت رو بجلوي انقلاب اسلامي جدا دانسته و خواستار كارآمدي و قدرت عمل خدمتگذاري رييس جمهور در افق سوم تير و 22 خرداد هستند. در اين ميان اما پرسش نقضي اين است که بسياري از چهره هاي 3مورد ادعاي اين گفتار در جريان اجتماعي اصولگرايان، خود در قدرت وسياست حضور داشته و يا هم اکنون نير در طرح بندي آن نقشي دارند، پاسخ اين است که آنها اراده اي فقط معطوف به قدرت وسياست، بماهو سياست نداشته اند و صرفاً هنگام احساس تکليف، به ماکروفيزيک قدرت( ساختار رسمي قدرت ) پاي نهاده اند، زيرا تعلق ذاتي اين افراد ونظاير ايشان نه به ماکروفيزيک قدرت، بلکه به ميکروپلتيک ولايه هاي زيرين اجتماع، فرهنگ وسياست مي باشد ضمن اينکه آنها در قدرت ويا در ساختار باشند يا نباشند، اين تحليل برآن است که جريان اجتماعي اصولگرايان بايد براي مراقبت از اصولگرايي وفرايند آن، شبکه ها و نهضت هاي اجتماعي انقلاب را در "سپهر سياست" مدد رساند، اگر چه جريان اجتماعي اصولگرايان بي نياز از دعوت جرايدي مثل ماست اما بايد که طرحي نو دراندازد و با اينکه اکنون نيز چنين مي کند اما آنها بايد بصورتي مؤثر و بنيادي مراقبت کنند تا " جريان " جاري شود، در باطن مردمان قرار يابد، "موج " شود و خس و خاشاک تنيده بر سيماي اصولگرايي را از پيش برداشته و آرزوي دشمنان و سران فتنه را در بازگشت كشور به وضعيت ما قبل سوم تير به يأس بدل كنند.
 
اهل فرهنگ نيک مي دانند زدودن ناپاکي ها و ناراستي ها از اصل گرايي که گفته شد از هرکس ساخته نيست، کساني را مي طلبد که در سياست، اخلاقي باشند ودر مبارزه با نفس، جهادي! واين دو قرين يکديگرند، نمي شود در" سياست متعالي" وارد شد اما بدون پشتوانه اخلاق، زيرا آنگاه بقول رهبر حکيم نظام؛ "اخلاق سياسي" بر "سياست اخلاقي" استيلا خواهد يافت، ايران پيشرفته، مدينه اي است که بيش از اخلاق سياسي وحرفه اي به سياستي اخلاقي نياز دارد اگر چهره هاي نمادين جريان اجتماعي اصولگرايان وارد صحنه نشوند اصل گرايي و روند اصولگرايي به مخاطره خواهد افتاد ومتعاقب آن خدمت رساني رخت بر خواهد بست، ممکن است پرسشي ديگر پيش آيد و آن اينکه آيا چهره هاي مورد اشاره اين نشريه، جملگي نظريه پرداز و جريان سازند و ويژگي نامطلوب اصولگرايان سياسي در آنها رؤيت نمي شود؟ پاسخ آن است که همه افراد نام برده شده نبايد ضرورتاً مرجع، متفکر، نظريه پرداز وجريان ساز باشند بلکه بايد از سرمايه اي اجتماعي در کشور برخوردار باشند ودر مرزهاي سياست اخلاقي حرکت نمايند، سرمايه اجتماعي موجودي زنده در حافظه تاريخي ملت است سرمايه اجتماعي، ثبتي وبخش نامه اي نيست بلکه در طول زمان ساخته مي شود اسامي مورد اشاره ترکيبي در حوزه نظر وعمل اجتماعي اند و همپوشان يکديگرند و نظريه پردازان و کارگزاران از آن روي توأمان معرفي شده اند که مشي اصل گرايي وروند اصولگرايي نه در عالم ذهن ومجاز، بلکه در عينيت، متحقق خواهند شد. راقم سطور درارائه اين تحليل ويا معرفي چهره هاي مذکور با احدي ازايشان قبلاً هماهنگ نكرده است. شأن آنان چنين نيست وماهم نسبتي با تبليغات وهياهونداريم و از اين منظر ممکن است حتي بعضي از رجال ارجمند ياد شده اقدام ما را نپسندند يا بپسندند، اما مهم پسند حق تعالي و نياز کنوني جامعه وفرايند اصولگرايي به آنهاست، اين فهرست ممکن است برخوردار از کاستي هايي باشد، مهم اين است که ما هرگز آن را جامع ومانع نمي پنداريم اما آن را قرين به «حقيقت» و «واقع» مي دانيم واز آن دفاع مي کنيم فهرستي که در آن از مرجع تقليد تاعلماي اعلام. از فيلسوف سياسي تا فقيه بسيجي واز دانشگاهيان تا پيش کسوتان جهاد وشهادت. از کارگزاران عامل به سياست اخلاقي تا فعالان رسانه اي و ذاكرين ابا عبدالله الحسين (ع) و خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام وهيآت مذهبي وجود دارند و با معيارهاي گفته شده،حتي قابل تکثير، شبيه سازي وتسري در مناطق گوناگون کشورند مهم اين است که لايه هاي مختلف جريان اجتماعي اصولگرايان درسراسر کشور با تکيه بر اصالت ها، اصولگرايي و رضاي الهي به اقدام مبادرت نمايند. دراين صورت، تفضل الهي، اکسير ي است که ضمانت اصولگرايان اجتماعي خواهد بود پس اکنون نوبت نوسازي عرصه سياست واجتماع با سياست متعاليه وسياست اخلاقي است دراين راه براي عاري ساختن مدينه سياسي واجتماعي از کژ راهه ها مي توان به طرق زير عمل کرد. البته اين راهها که ما احصاء کرديم، راههايي نمادين و برخوردار از صبغه و پيوستي فرهنگي، تبليغي و آموزشي براي راهبري بدنه اجتماعي اصولگرايي است:
 
الف) ايجاد جنبش ها و شبکه هاي اجتماعي در مرزهاي انقلابي، اقتصادي و اجتماعي كشور:
 
حركت در سطح اجتماعي و پرهيز از ورود در ميدان بازي "اصولگرايان سياسي"، نخستين شرط موفقيت "اصولگرايان اجتماعي" است.جريان اجتماعي اصولگرا در رصد مسايل کشور نبايد پسيني عمل کند بلکه بايد همواره متقدم و پيشيني حرکت کند. سوال ها و مسئله هاي کشور بايد در اين جريان عمومي انقلاب، طرح شود. اين جريان نبايد هرگز درميدان بازي ديگران در سطح مهره تقليل يابد. بديگر سخن هر چقدر "اصولگرايان سياسي" بيشتر اصرار كنند كه در مرزهاي سياست حركت نمايند، به تفرق در قواي سه گانه دل مشغول دارند، جريان عمومي اصولگرايي که همان توده اجتماعي اصولگرايان است بايد ضمن تأكيد بر اصولگرايي، آرمان هاي انقلاب و ولايت فقيه در مرزهاي اجتماعي و اقتصادي پيشرفت كشور، وتقويت راهبرد هماهنگي هاي «ميان قوه اي» همه توانايي ها را بسيج نمايد و " معارف ودانايي" مأخوذ از اصل گرايي انقلاب را به" نظام توانايي" تبديل کند.جريان اجتماعي اصولگرايان بايد اولويت دارترين راهبرد خودرا متوجه کارآمد سازي اصولگرايان در حوزه کار وعمل معطوف کنند. جريان اجتماعي اصولگرا بسياري از راهبردهاي حکيمانه ويا احکام حکومتي رهبر فرزانه انقلاب اسلامي از جمله، نقشه جامع علمي کشور، اسلامي وبومي کردن علوم و فنون، رونق در نهضت توليد علم و جنبش نرم افزاري، تبديل دانش و اقتصاد ملي به قدرت و ثروت، ومردمي کردن اقتصاد کشورکار، آمدي نظام و تحقق سند چشم انداز ايران را بايد درهمين راستا به مطالبات شبکه هاي اجتماعي کشور بدل کرده و براي رصد عملياتي آن شاخص سازي کند.
 
نخبگان جريان اجتماعي اصولگرايي بايد كاري كنند كه اگر برخي مديران و بعضي رجال، در قواي سه گانه کشور صرفاً به حركت در سطح سياست و انتخابات و از ميان برداشتن خط ها و مرزها، شاخص ها و مايز ها، ميل داشته و از پيگيري كسب و كار كشور و كارهاي پرزحمت و پرريسك پرهيز كنند، "اصولگرايان اجتماعي" اما بايد همه چيز را مجدداً حول محور اجتماعي و اقتصادي براي فرداي بهتر ايران مهندسي و پيمايش طريق آن را مطالبه نمايند. اين مطالبه البته نبايد صرفاً به رجال سه قوه درجغرافياي پايتخت متمرکز باشد بلکه ارزيابي آراء و عملکرد استانداران و فرمانداران ونيز نمايندگان ديگر قواي کشور درمناطق نيز حائز اهميت است چه بسا استانداري که از حيث ساختار وزبان حقوقي استانداري مي کند اما از منظر اصولگرايي بي خاصيت ودر ذهنيت اصولگرايان عزل وخلع شده است. اين خلع يد فکري از آن جهت مهم تر از نصب ساختاري است که اين يکي به سرمايه اجتماعي و آن ديگري به ابلاغ و حکم تعلق دارند.
 
ب- راه اندازي نهضت پرسش و پاسخ پيرامون امور انقلاب و ايجاد سيطره و اعتبار گفتماني جهاد اقتصادي:
 
پرسش و پاسخ هاي "جريان اجتماعي اصولگرايي" در تمامي محيط هاي علمي، فرهنگي و اجتماعي نيز بايد ضمن بازشناسي و اعتبار سنجي وراستي آزمايي كارگزاران و مقامات ارشد ومياني قواي سه گانه با اصالت ها و معارف عقيدتي و سياسي انقلاب اسلامي، حول اجراي وظايف محوله اقتصادي و اجتماعي ونظارتي شكل بگيرد. بايد از طرح هر گونه پرسش و پاسخي كه مطابق ميل "اصولگرايان سياسي" سه قوه است خودداري شود و همه پرسش ها به اعتبار سنجي و راستي آزمايي آنها با انقلاب و چگونگي حصول به تغلب گفتماني جهاد اقتصادي و نيز اجراي پروژه هاي مصوب و وظايف محوله معطوف گردد، چراكه شکل گيري ذهنيت و تلقي كار نكردن، پاشنه آشيل اصولگرايان درافکار عمومي است. اصولگرايان اجتماعي بايد به بزرگترين و مهم ترين پرسش گران قواي سه گانه کشور و رسانه ملي بدل شوند پرسش از نقشه هاي کوتاه مدت و بلند مدت پيشرفت کشور و چگونگي اندازه گيري عدالت اصولي وعدالت توزيعي واجتماعي و رهنمون شدن به معنويت و عقلانيت و.. سوالاتي است که اصولگرايان اجتماعي بايد در طرح آن از همه پيشي گيرند، زيرا طرح پرسش درست و برخوردار از استحکام، خود نيمي از راه حل ها براي پيشرفت کشور و زمين گير نمودن سياسيون سياست زده است. پرسش از رسانه ملي اما نبايد در اين ميان مغفول واقع گردد. رسانه اي كه بايد كار ويژه اي دانشگاهي داشته باشد، بعضاً اما ضمن موفقيت در طرح هاي بزرگي نيز مختارنامه و ديگر پروژه هاي عظيم تاريخي كه نگارش، تدوين و توليد آن قريب به يك دهه به طول مي انجامد. در سويي ديگر اما كار و بار طنزها، اجتماعي نويسي ها و صورت بندي افكار عمومي طبقه متوسط و خانواده ها و جوانان در اين رسانه كه به شدت آنتن محور و كميت پذير و شكل دهنده افكار عمومي در فصول مختلف سال است بعضاً به كساني (شايد از روي جهل و نا آگاهي) سفارش داده مي شود كه با هويت ايرانيان سر ستيز دارند كه آخرين فقره آن تمسخر فعل خواستن (بخوانيد راهبرد ما مي توانيم در نهضت امام و نهضت سوم تير) در سريال ساختمان پزشكان مي باشد، پس پرسش درست و پر دغدغه از كارگزاران نظام، خود جزوي از توجه به جغرافياي سخن در اين زمانه است، همه بايد در جغرافياي سخن اخير رهبر فرزانه انقلاب اسلامي انديشه كنيم كه "كار ما پيكار ما" است، زيرا فراموش نكنيم آن چيزي كه شوراي هاي شهر و روستاي زمانه دولت اصلاحات و مجلس ششم و اساساً دولت دوم خردادي ها و دولت موسوم به سازندگي را زمين گير كرده بود، كار نكردن و پرداختن به امور واحوال شخصيه و نيز نظريه پردازي و تفلسف به مثابه بازي فلسفي و سياست زدگي بود.
 
پس، راه اندازي جنبش روزشمار حصول به جهاد اقتصادي و توجه به نهضت اجراي پروژه ها در قوه مجريه، و چگونگي ايفاي وظايف در قواي مقننه وقضائيه و مراقبت از ايفاي درست وظايف در رسانه ملي، راه اندازي نهضت راستي آزمايي هاي پيوسته و مستمر كارگزاران( مدلول ها) با انقلاب اسلامي ( دال ها)، پرسش و پاسخ هاي كاري و اجرايي و نيز ايجاد جنبش اجتماعي در مرزهاي اقتصادي و اجتماعي از اولويت هاي كنوني اصولگرايان اجتماعي در كشور است.
 
"اصولگرايان اجتماعي" بايد كاري كنند كه پشت سر هر مديري و روي ميز هركدام از آنها در هر شهرستان و استان، و تا ديگر سطوح ملي، روزشمار پروژه ها وعمل به شعارها و آرمان هاي انقلاب نصب گردد و همچنين در سطح شهر ها و روستاها، روزشمار معطوف به راه اندازي کسب وکار مردم وشعارهاي اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي انقلاب جزو مشهورترين مطالبات و شعارهاي مردم قلمداد گردد تا توان مديران و ميزان رغبت آنها به پيگيري و اجراي مصوبات و آرمان انقلاب اندازه گيري شود. چراكه احساس فراغت در برخي مديران ارشد آنها را به سمت سياست زدگي هدايت مي كند. البته نيک مي دانيم به دليل فاصله اي که معمولاً بين آرمان وعمل در حاق واقع است، چه بسا آرزوها وآرمان هاي عمراني و فرهنگي که به رغم تعقيب شدن و اراده کارگزاران در عمل به آن، درعالم واقع اما متحقق نخواهد شد اما، گفتند ودرست گفته اند که حتي نيت اقدام به اعمال خوب نيز در خور تکريم و پاداش وثواب است.
 
اما اجمالاً به دليل برخي کم اعتنايي ها به اصل مترقي امر به معروب ونهي از منکر حاکمان وکارگزاران بنظر مي رسد، اكنون و بعضاً فراغت و سياست بر برخي لايه ها و محافل اصولگرايان سياسي در قواي سه گانه كشور سيطره يافته است. در فضاي فراغت و بازي هاي سياسي است كه طراحي هاي زودهنگام انتخاباتي ورقابت هاي بي حاصل محفلي وباندي و قبيله اي شكل مي گيرد، ترجيج منافع خود، خانواده وخواص بر ملت صورت مي يابد عزل و نصب هاي غيرضروري و بي حاصل رونق پيدا مي كند،" بازي" هاي فلسفي شروع مي شود كه قهراً در اين بين ، احتمال انحراف نيز تشديد مي گردد.
 
ج- نوسازي شبکه اي نهضت ها و راه اندازي وبلاگ ها و سايت هاي مستقل مردمي:
 
از گذشته تا کنون اصولگرايان اجتماعي به عکس جريانات تصنعي در دولت ها واحزاب، داراي تريبون ها و پايگاههاي اجتماعي بوده اند، مساجد، حسينيه ها، هيآت، پايگاههاي بسيج مستضعفين ومحافل معرفتي از جمله اين مناسبات و ارتباطات بوده است. اين پايگاهها را دولت ها به انقلابيون نداده اند بلکه تاريخ پرفراز و نشيب شيعه به آنها اعطا کرده است، هيچ کس هم قادر نيست آنها را دولتي کند. چه موقعي که دولت ها و اين شبکه ها متحد و وحدت داشته اند و چه مقاطعي که تبار يکي شان به سلطنت و مدرنيته و ديگري به قرآن وعترت بوده است، بهمين دليل حتي، انقلاب اسلامي واصل گرايي مأخوذ از آن محصول تکامل معرفتي در اين پايگاهها بوده است،شبکه اي که در آموزش هاي نوين معرفتي به کتب شهيد مطهري ارجاع مي دهد، در جنگ، بسيج مي کند ودر صلح تا تحويل واکسن هاي بهداشتي فلج اطفال و هپاتيت به ايرانيان مشارکت مي کند ودر آسيب ها وحوادث به داد مردم مي رسند، آرايش هاي خياباني گروهک ها را فرو مي پاشد، چشم فتنه را کور مي کند، ومديريت بحران هاي اجتماعي، اقتصادي وسياسي سه دهه اخير نيز مرهون اقدام بهنگام اين شبکه بوده است. اما اکنون وقت نوسازي اين مراکز معرفتي و اجتماعي وسياسي به سبکي نوين است . اين پايگاه ها بايد اکنون به معناي جديد اما با همان کار ويژه هاي سنتي انقلاب اسلامي، بصورتي شبکه اي، اندام وار، و ارگانيک متصل ومرتبط شوند، روشنفکران همواره حسي نوستالژيک به اين شبکه اسلامي و شيعي ازخويش بروز داده اند، حسد ورزيده اند وکينه به دل گرفته اند، اصولگرايان سياسي نيز بر اين قدرت اصولگرايان اجتماعي غبطه مي خورند وسعي بسيار کردند تا شبيه آن را بسازند اما با اينکه از حيث مادي توانا بوده اند، بدليل ناهم زباني با اين مراکز، فطرتاً، ناتوان و مأيوس شده اند. احزاب کارگزاران، مشارکت، مجاهدين هم، پيوسته از حضور غيبي ! اين شبکه بزرگ اجتماعي دلي پر غصه داشته و دارند، ناگفته پيداست با تمام مضايق و ظلمي که دولت هاي هاشمي وخاتمي به اين مؤسسات، پايگاههاي عام المنفعه و تشکل هاي اجتماعي ومذهبي روا داشته بودند، يعني همان ۱۶ سالي که اين دودولت با رواج آيين شهروندي مدرن تلاش کرده بودند تا مقابل اين تشکل هاي آئيني ومدني، گروهها وگروهک هاي مدرني را با نام موسيقي مدرن، گروههاي اجتماعي اما فمينيستي زنان وهنرهاي عرفي و سکولار سامان دهند، سرمايه هاي اجتماعي کهن اسلامي وشيعي اما فرو نپاشيد. شهرداري شبه مدرن زمانه، تلاش کرد با تزريق ثروت به اين گروههاي جديد وحمايت هاي سياسي وامنيتي از آنها، مساجد و هيآت و... را تضعيف و نحيف کند اما نتوانست طرْفي ببندد و کماکان اما از قدرت جريان اجتماعي اصولگرايان کينه وحسد به دل گرفت ولي جريان اجتماعي اصولگرا بايد بدانند ونيک مي دانند که نوبت رفتار شبکه اي اين نهضت هاي مردمي فرا رسيده است زيرا ديگر نمي توان" ظرفيت" عظيم اين شبکه را با همان" ظرف" بالفعل کرد ضمن اينکه بدليل حراست از حافظه تاريخي ملت، اين مراکز بايد متن خواني تاريخ شفاهي انقلاب وتحولات آن را با متون اصلي و آموزشي قرآن، نهج البلاغه، صحيفه نور و.. در دستور کار خويش قرار دهند.
 
پيگيري مؤلفه هاي اصل گرايي و روند اصولگرايي در ساحات اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي كشور از سوي گروههاي اجتماعي اصولگرايان و توده مردم، قطعاً نيازمند يك پيوست فرهنگي و اجتماعي بزرگ است كه بنظر مي رسد نوسازي شبکه هاي مذهبي و نهضت هاي مردمي مساجد و حسينه ها از رأس تا بدنه و اعضا ونيز ايجاد نهضتي براي راه اندازي وبلاگ ها و سايت هاي تحليلي و خبري ذيربط، جزو ضرورت هاي اين راهبرد مي باشد. وانگهي "جريان سياسي اصولگرايي" كه تلاش مي كند صرفاً در سطح رسانه اي و عالم غيرواقعي وجهان مجازي حضور يابد بااين اقدام اصولگرايان اجتماعي با چالش مواجه مي گردد. از سويي ديگر، "جريان اجتماعي اصولگرايي" برآمده از متن انقلابي و واقعيات دين مدارانه روستاها و شهرهاي كشور است و مي تواند جريان مصنوعي، كاريكاتوري و رپرتاژگونه "اصولگرايان سياسي" در فضاي سايبري را خلع سلاح كند، چه اينكه ما اينک به اتخاذ سلوک حقيقي و واقعي اصولگرايي براي" رشد "، پيشرفت و عمران و آباداني كشور نيازمند واز صورت کاريکاتوري اصولگرايان بي نيازيم. جريان اجتماعي اصولگرايي، حقيقت و گروههاي اصولگراي سياسي همانا، کاريکاتورهاي اين ميدان به شمار مي آيند
 
"اصولگرايان اجتماعي" بايد با بسيجي، عمومي در رصد اخبار و اطلاعات، زير پاي گذاردن احتمالي خط هاي قرمز از سوي برخي کارگزاران قواي سه گانه، فراغت يابي و سياست زدگي آنها را در تحولات واقعي اجتماعي و نيز فضاي سايبري مورد هجوم قرار داده و تماس هاي پنهاني و پشت پرده ضدپيشرفت و توسعه كشور را علني كرده و همه چيز را براي كار و تلاش در كشور بسيج نمايند.
 
د- راه اندازي جنبش روزشمار اجرايي شدن پروژه هاي سفرهاي سه گانه دولت خدمتگزار و عمل به وظايف محوله در قواي مقننه و قضائيه و رسانه ملي
 
"جريان اجتماعي اصولگرايي" بايد ضمن مطالعه و خوانش و انتشار عمومي و گسترده تمامي مصوبات سفرهاي ۳گانه دولتهاي نهم و دهم و تأكيدات رئيس جمهور درخصوص پيشرفت ايران، و وعده هاي ديگر قواي کشور، براي هر پروژه در اقصي نقاط كشور به طراحي يك شناسنامه مبادرت نمايد و روزشمار آن را تا اجراي كامل پروژه ها به افكار عمومي منعكس كند، در حاليکه کارگزاران دولت در مورد کارهاي وعده داده شده مورد پرسش قرار مي گيرند هم زمان بايد دو قوه ديگر و نيز رسانه ملي پي در پي درباره چگونگي مجازات فاسدين اقتصادي واخلال گران ملي مورد سوال واقع شوند و کيفيت اجرايي شدن مطالبات توده مردم و رهبري نظام از پارلمان و دستگاه قضا و رسانه ملي پيگيري گردد.
 
لذا كشاورزان، صنعتگران، جوانان، دانشگاهيان و اهالي رسانه هاي متعهد و مستقل حامي دولت خدمتگزارونظام اسلامي بايد به طراحي روزشمار اجرايي شدن پروژه ها دست زده و سامانه اي را در سراسر كشور براي رصد و نظارت بر آنها پديد آورند و اجراي مصوبات را مطالبه نمايند. وانگهي دانشجويان ودانشگاهيان بايد خط مقدم پرسش، حصول چرايي کوتاهي وعزم نظارتي ديگر قواي کشور در تحقق فرمان هشت ماده اي رهبري فرزانه انقلاب اسلامي قرار گيرند.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : حضور جريان اجتماعي اصولگرايان در سپهر سياست/ 2 , جريان اجتماعي اصولگرايان چگونه باید نقش بنیادین خود را ایفا کند؟ , ,