رجانيوز در گفت‌وگو با زارعي كارشناس مسائل منطقه بررسي كرد
ريشه‌هاي تمايل تركيه به سقوط اسد/ چرا منشأ ناآرامي‌ها خارجي است؟

 

گروه بين‌الملل - مهند حامد: كمبود اطلاعات و فضاسازي رسانه هاي عربي و غربي در مورد حوادث سوريه مساله‌اي است كه افكار عمومي ايران را نسبت به حوادث رخ داده در طي ماه هاي گذشته در اين كشور همپيمان استراتژيك ايران مغشوش كرده است. سعدالله زارعي كارشناس مسائل بين الملل در گفت‌وگو با رجانيوز به سوال‌هاي خبرنگار ما در مورد نقش تركيه، ‌اخوان المسلمين و حوادث اخير سوريه پاسخ داده است.

دیدگاه اخوان المسلمین سوریه نسبت به جریان مقاومت اسلامی در منطقه؛ يعني ایران و حزب الله دقیقا چیست؟

اخوان المسلمین سوریه بخشی از اخوان المسلمین در جهان اسلام و جهان عرب است و حکایت جداگانه ای ندارد. اسلام گرایی و رسیدن به حکومت از طریق شیوه های مسالمت آمیز و مشارکت جویانه، روش شناخته شده اخوان المسلمین در همه کشورهای عربی و از جمله در سوریه است.

رابطه اخوان المسلمین با بقیه شعبه های اخوان در سطح جهان عرب بر پایه تعامل و همکاری استوار است در عین حال هرکدام از شعبه های اخوان در جهان عرب از مسائل ملی کشورهای عربی نیز متاثر می شود و بنابراین اخوان المسلمین سوریه در واقع اخوان المسلمینی است که اسلام و ملی گرایی سوریه را در هم ادغام کرده و توسل به شیوه های مسالمت آمیز برای مشارکت در قدرت را نیز در دایره هدف خود قرار داده است.

رابطه اخوان المسلمین سوریه با حزب الله لبنان، حماس وجهاد اسلامی در فلسطین حسنه است اما درعین حال، به دلیل مناسبات خاصی که بین اخوان المسلمین سوریه با حزب بعث سوریه وجود دارد و درواقع تفاوت نگرشی که بین اخوان المسلمین سوریه و حزب الله و حماس نسبت به دولت سوریه وجود دارد، گاهی تفارت هایی در مواضع اخوان نسبت به حزب الله لبنان و حماس فلسطین شاهد هستیم اما این موضوع درحقیقت یک تفاوت استراتژیک به حساب نمی‌آيد.

ديدگاه اخوان المسلمين سوريه نسبت به ایران چيست؟

اخوان المسلمین، ایران را به عنوان کشوری اسلامی و پشتیبان جریان عمومی اخوان در سطح جهان اسلام می شناسد و بنابراین اعتماد کافی بین رهبران ایران و رهبران اخوان سوریه وجود دارد؛ البته همان طور که یک دیدگاه انتقادی بین اخوان المسلمین سوریه و حزب الله لبنان در مورد حضور خاندان اسد در رأس حکومت سوریه وجود دارد، همین اختلاف نظر و جنبه انتقادی دیدگاه ها بین ایران و اخوان سوریه نیز وجود دارد.

چرا ترکیه علیه سوریه موضع گیری می کند؟

درواقع این موضوعی است که باید از چند منظر به آن نگاه کرد. یک منظر، دیدگاه جغرافیایی است که در واقع ترکیه احساس می کند در یک فضای بسته جغرافیایی به سر می برد. همین چند روز پیش، نخست وزیر ترکیه اعلام کرد که ترکیه در محدوده آناتولی باقی نمی ماند که درحقیقت، اشاره نخست وزیر به محدودیت های جغرافیایی ترکیه بود.

اگر بخواهیم این موضوع را اندکی مورد کاوش قرار دهیم، می بینیم که ترکیه با توجه به استراتژی نفوذ منطقه ای خود، نمی تواند در کشورهای شمال که کشور های اروپایی هستند، نفوذی داشته باشد چرا که از تفاوت بنیادین در مذهب، اقتصاد و سیاست با آنها برخوردار است.

این موضوع را باید مقداری مورد بحث قرار دهیم. ترکیه از جنبه مرز های شرقی خود، یعنی از لحاظ ارتباط با ارمنستان، گرجستان و آذربایجان و ایران قادر نیست که از این بستر در تحکیم موقعیت منطقه ای خود استفاده کند، چرا که از یک سو رابطه ترکیه و ارمنستان به دلیل ماجرای تاریخی ارامنه در دوره حکومت عثمانیان تیره است، از سوی دیگر رابطه ترکیه با گرجستان به دلیل تحولات سیاسی که وجود دارد حسنه نیست و نیز گرجی ها کمتر از ترکیه تاثیر می پذیرند.

مرزهای جغرافیایی آذربایجان با ترکیه مرزهای یکپارچه ای نیست و ترکیه تنها از طریق نخجوان به جمهوری آذربایجان متصل است، ضمن اینکه اساساً آذربایجان کشور مطرحی در سطح منطقه به حساب نمی آید. ایران هم که بخشی از مرزهای شرقی ترکیه را پوشش می‎دهد، خود دارای داعیه‌ی قدرت منطقه‎ای است و از این رو ترکیه نمی‎تواند روی مرزهای شرقی خود به طور جدی حساب کند.

ترکیه در مرزهای غربی با یونان و قبرس مواجه است که سرگذشت تاریخی ترکیه و این دو کشور همواره توام با جنگ و درگیری بوده است. درجنوب، ترکیه با عراق و سوریه مواجه است. به دلیل اینکه حکومت بغداد حکومتی با اکثریت شیعه است، احساس هم خونی بین آنکارا و بغداد وجود ندارد، ضمن اینکه نزدیک به 25 میلیون کُرد که مخالف حکومت ترکیه هستند، بین بغداد و آنکارا فاصله ایجاد کرده اند، بنابراین از ناحیه عراق هم ترکیه نمی تواند نفوذ جغرافیایی داشته باشد. پس فقط سوریه باقی می ماند که در روابط ترکیه و سوریه هم مشکلات عدیده ای وجود دارد.

از یک طرف علوی ها که در سوریه حکومت می کنند، در ترکیه به صورت یک اقلیت محروم به سر می برند و در عین حال ترکیه استان پهناور اسکندریه سوریه را به اشغال درآورده و از این رو، در فرهنگ مردم سوریه، ترکیه کشوری اشغالگر به حساب می آید.

اینها بیانگر این مطلب است که ترکیه از نظر جغرافیایی دارای محدودیت های شدید و بسیار گسترده ای است و این محدودیت ها، ترکیه را در قبال تحولات سوریه وسوسه کرده است. مقامات ترکیه گمان می کنند با اعمال فشار بر حکومت سوریه می‌توانند رژیم علوی سوریه را ساقط کنند و به جای آن، رژیم همگرا با خود را بر سر کار آورند و ازین طریق اختناق جغرافیایی خود را از بین ببرند.

نکته دیگر اینکه، ترکیه مایل نیست در سطح منطقه ای به صورت یک کشور همطراز و با مسئولیتی مشترک با قدرت های منطقه حضور داشته باشد. ترکیه در چشم انداز 20 ساله، کشور برتر منطقه را برای خود پیش بینی کرده است، از این جهت، مایل است که در رأس یک بلوک منطقه ای قرار گیرد و گمان می‌کند که تحولات منطقه عربی این فرصت را به جود آورده تا ترکیه با کمک آمریکایی ها و اروپایی ها و رژیم هایی نظیر عربستان بتواند به موفعیت استراتژیک در منطقه دست پیدا کند و به همین جهت هم برای جلب رضایت آنها، سرنگونی نظام سیاسی سوریه را مطرح می کند.

آینده رابطه مقاومت اسلامي با بشار اسد چیست؟

در واقع نظام سیاسی سوریه حلقه میانی بلوک مقاومت به حساب می آید و سرنوشت بلوک مقاومت به میزان زیادی به وضعیت سوریه بستگی دارد. کما اینکه قدرت منطقه ای ایران هم به میزان زیادی به وضع حکومت در سوریه بستگی دارد. این نکته ای است که هم مورد توجه قدرت‌های عضو بلوک مقاومت است و هم مورد توجه قدرت‌های مخالف بلوک مقاومت در منطقه.

به همین جهت، بسیاری از تحلیلگران سیاسی معتقدند آنچه که در سوریه علیه بشار اسد اعمال می شود، در واقع یک کینه توزی جهانی است که در درجه اول علیه ایران اعمال می شود و هدف نهایی از اعمال فشار بر رژیم بشار اسد نیز شکستن حلقه مقاومت و در نتیجه ضربه زدن به اقتدار منطقه ای ایران و کاستن از قدرت ایران در سطح منطقه است. به همین دليل هم تمام اعضای بلوک مقاومت به حفظ دولت سوریه و به شکست کشاندن برنامه غرب توجه دارند و همه توان خود را درجهت دفاع از حلقه میانی مقاومت به کار می گیرند.

به نظر شما آیا بشار اسد در مقابل خواسته های اخوان المسلمین که مخالفان اسلام گرای دولت او محسوب می‌شوند، کوتاه می آید؟

بشار اسد از قبل اعلام کرده است که مشکلی با اخوان المسلمین و سایر گروه‌ها و گرایش‌هاي سیاسی در سوریه ندارد و خود او نیز پیشقدم است تا اصلاحات سیاسی در سوریه به سرانجام برسد و نظام تک حزبی در کشور تبدیل به نظام چندحزبی شود تا گرایش‌هاي مختلف سیاسی مجال مشارکت در قدرت و حکومت را داشته باشند.

اما مشکل در این خصوص بشار اسد نیست بلکه مشکل یک نظام سیاسی جا افتاده‎ای است که در آن نظام، فقط بشار اسد تصمیم گیرنده نیست؛ یعنی حزب بعث سوریه که از حدود دهه میانی 1340 و پیش از به قدرت رسیدن حافظ اسد در سوریه قدرت را به دست گرفته. این حزب دروواقع طبقه قدرتی را به وجود آورده که شامل احزاب، شخصیت های سیاسی، شخصیت های نظامی و امنیتی و شخصیت های مملکتی است.

اینها به این سادگی ها حاضر نیستند با برنامه اصلاحات بشار اسد کنار بیایند، بلکه اسد ناچار است که در یک فرآیند زمانی و بدون اینکه با بحران خاصی در درون مواجه شود اصلاحات را در سوریه به سرانجام برساند. این نکته‌ای است که مخالفان اسد هم درک می كنند و می دانند که بشار و علوی ها در سوریه قدرت بلامعارض نیستند، بلکه در سوریه، قدرت حزبی، بین علوی ها و سنی های عضو حزب بعث تقسیم شده.

مخصوصا قدرت نظامی سوریه دراختیار سنی ها قرار دارد، قدرت دولتی یا به تعبیر دیگر الیگارشی سوریه در اختیار سنی ها است و بخش کمی از حکومت در سوریه در سیطره علوی ها قرار دارد. این نکته‌ای است که مخالفان بشار می‌دانند و بر این واقف هستند که اگرچه بشار رییس جمهور سوریه است اما همه قدرت دراختیار اسد نیست.

آیا آمریکا به دنبال بشار ضعیف است یا اینکه بشار کلا نباشد؟

امریکایی‎ها تا چندی قبل تئوری بشار ضعیف را دنبال می کردند که این مساله براساس اطمینان حاصل کردن از موقعیت آینده امنیتی اسرائیل مطرح می شد. اما به مرور اسرائیلی ها، امریکایی ها را به این باور رساندند که منافع اسرائیل در حذف بشار اسد قرار دارد و بنابراین آمریکایی‌ها به تشویق اسرائیلی ها گرایش خود را از بشار ضعیف به سمت حذف بشار اسد پیش بردند.

ولی نظریه آنها در داخل سوریه با مقاومت شدید مواجه شد و در عمل نظریه حذف بشار اسد از تصمیمات کنار رفت. اما با این وجود آمریکایی‌ها هنوز امیدوارند که بتوانند بشار را ساقط کنند. اجلاس استانبول و بیانیه نهایی که گروه های مخالف بشار اسد در استانبول صادر کردند نشان داد که امکان حذف بشار از حکومت فعلی سوریه ضعیف تر شده و تقریبا می توان گفت که امروز کمتر کسی باور می‎کند که می شود نظام سیاسی فعلی سوریه را از بین برد.

در روزهای اخیر، ما شاهد مقالاتی در نشریات وابسته به عربستان سعودی بودیم که روی مساله پایداری و ماندگاری نظام سیاسی سوریه تاکید کرده بودند.

دلایل‌تان برای اینکه اعتراض‌هاي سوریه، مردمی نیست و توطئه آمریکا است، چیست؟

در اینکه نظام سیاسی سوریه مثل هر نظام دیگری دارای مخالفانی هست، تردیدی نیست اما آنچه که ما در سوریه مشاهده کردیم، برخلاف مصر، تظاهرات میلیونی و حتی تظاهرات ده‌ها هزار نفری نبود بلکه ما شاهد سلسله حوادثی در برخی شهرهای سوریه بودیم که به صورت زنجیره وار اتفاق افتادند و همه آنها بدون استثنا از سوی کشورهای همجوار سوریه مورد پشتیبانی قرارگرفتند. همه این موارد در سطح بین المللی مورد حمایت سوی اروپا و آمریکا بود، این ها همان مواردی است که اتفاقات سوریه را از آنچه که در مصر، لیبی، یمن، بحرین و سایر کشورهای منطقه رخ داه، متمایز می کند.

جمهوری اسلامی چه اقداماتی در راستای حفظ حکومت اسد انجام داده است؟

جمهوری اسلامی نگرانی خاصی از بابت بقای نظام سیاسی سوریه ندارد چرا که باتوجه به محبوبیت بشار اسد در داخل سوریه و عزمی که او برای پذیرش مخالفان دارد ظرفیت رهبری در سوریه به قدرکافی بالا برده است و بدون دخالت دیگران قادر است که بر مشکلات فائق آید.

به همین دليل، ایران ضمن آنکه مسائل مربوط به سوریه را با دقت پیگیری کرده اما خودش را نیازمند دخالت ندیده و صرفا گفتگو ها و رایزنی ها با دوستان سوری را به قصد انتقال تجربه سیاسی انجام داده است. آنچه که درباره سوریه مطرح می شود، پیش از آنکه بر روی زمین اتفاقی افتاده باشد، یک درگیری در عرصه رسانه ها و در واقع یک جنگ مجازی است که درابعاد جنگ حقیقی، رخ نمایی شده و با حقیقت فاصله ای به اندازه‌ي فاصله حقیقت تا مجاز دارد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : ريشه‌هاي تمايل, تمايل تركيه به سقوط اسد, منشأ خارجي ناآرامي‌ها, سعدالله زارعي, كارشناس مسائل بين الملل, فضاسازي رسانه هاي عربي و غربي, حوادث سوريه, همپيمان استراتژيك ايران, نقش تركيه, ‌اخوان المسلمين, حوادث اخير سوريه, ,