منحرفین به دنبال تسخیر کدام خانه‌ها هستند؟

 

وحید ماندگاری: این مطلب بخشی از تحلیلی است که بیش از 5 ماه پیش نگاشته شده و در اختیار برخی از نخبگان،صاحبنظران ومسئولین قرار گرفته بود.مصلحت دراین بود که این تحلیل در آن ایام انتشار رسانه ای نیابد.گرچه بخش هایی  از آن طی ماه های گذشته در برخی از سایت ها انعکاس یافت ولیکن شرایط امروزین و شدت یافتن تلاش های جریان انحراف موجب شد که بخشی از این تحلیل را انتشار دهیم.

1
جریان انحرافی که پیش از این راهبردهایش برای فعالیت در سپهر سیاسی کشور مورد بحث و بررسی قرار گرفت، با چه تمهیدات، تخمین ها و تدبیرهایی به سازماندهی خود می پردازد؟.
اصولا این جریان در شرایط کنونی،نسبت به گزینه های زیر با چه پاسخی روبروست:
- این جریان پایگاه اجتماعی خود را در چه دهک هایی و در چه لایه ها و اقشار و اصنافی تعریف کرده است؟
- این جریان به توجه به برخی سویه هایی که در مواضع و اظهارات آنان مشهود است آیا به دنبال خلق گفتمانی جدید است ؟آیا به فاصله از گفتمان موجود می اندیشد و یا نه،گفتمانی اختلاطی را پی گیری می کند؟
- این جریان آیا به نقش آفرینی در قالب هویت قدرت(پوزیسیونیستی) باور دارد یا به نقش آفرینی در قالب هویت مقاومت(اپوزیسیونیستی)؟
- جریان فوق به ساماندهی تشکیلاتش پیرامون یک فرد،یک حزب و یک جبهه می اندیشد یا پیرامون یک برنامه؟
- این جریان به تجمیع و ساماندهی نیروها پیرامون یک نقطه گرهی یا کانون منفی(سلبی) باور دارد  یا یک نقطه گرهی مثبت(ایجابی)
- آیا به هژمونی و تعمیق گفتمان مسلط می اندیشد یا به ضد هژمونی؟
- به  کار جنبشی،گروهکی اعتقاد دارد یا به سازمان؟
- به رقابت می اندیشد یا به ضدیت؟
- به جنگ مواضع باور دارد یا به جنگ منافع؟
- به یک زنجیره هم ارزی می اندیشد یا به یک زنجیره متفاوت؟
- به خلق لحظه ای می اندیشید که درآن نظم بی نظمی برپا شود یا به خلق لحظه ای که درآن نظمی ایدئولوژیک برقرار شود؟
- به هویت جمعی موجود باور دارد یا به هویت سکولار؟
بی شک برای رسیدن به پاسخ هایی برای پرسش های ذکر شده باید بررسی کرد که جریان انحرافی،زایش یافته از کدامین گفتمان بوده و نسبت آن با این گفتمان در شرایط کنونی چه می باشد؟
در این زمینه باید گفت جریان انحرافی که لیدر و عناصر اصلی آن هم اکنون در دولت مستقر حضور داشته و از موضعی پوزیسیونی به فعالیت هایی در تضاد با منظومه فکری – ایدئولوژیکی نظام می پردازند،هویت خود را از گفتمان مسلط موجود وام گرفته است.لذا برای درک بهتر و مناسب تر این جریان در ابتدا باید به تحلیل گفتمان مسلط که پایه های آن از انتخابات شورای دوم شهر و روستا گذاشته شد و در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به مقبولیت رسید و در انتخابات دهم قوام یافت،بپردازیم.

2
نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بی شک رخدادی بود که توجه بسیاری از تحلیل گران و محققان حوزه های مختلف علوم انسانی را به خود جلب کرد.در حالی که حرکت جامعه به سوی ارزش های مدرن قطعی و برگشت ناپذیر تصور می شد و گفتمان"دمکراسی خواهی"  و "اصلاح طلبی"  گفتمان غالب به نظر می رسید،در میان شگفتی تحلیل گران اجتماعی-سیاسی کاندیدایی فاتح نهایی این کارزار لقب گرفت که حتی در ظاهر هم تلاش چندانی به خرج نداد تا خود را به گفتمان ظاهرا غالب نزدیک نشان دهد. 
بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که "دولت اسلامی"، "تغییر نگاه مدیریت کشور به بیت المال" ، "ساده زیستی و صداقت مسئولان" ، "مقابله با فساد و تبعیض" ، "عدالت محوری" ، "بازگشت دولت به مردم" ، "تاکید بر توسعه اقتصاد اسلامی" ، "انتقاد از نظام بانکی کشور" ، "تمرکززدایی" ، "مقاومت در مقابل تهاجم فرهنگی" ، "حمله به توسعه سیاسی" ، "معرفی احمدی نژاد به عنوان یک فرد دانشگاهی و یک مدیر کارآمد" ،" خدمت گذاری" و «توجه به عناصر اندیشه های  امام خمینی وانقلاب اسلامی»،مضامین و محورهای عمده تبلیغاتی محمود احمدی نژاد را در انتخابات سال 84 تشکیل می دادند.
گفتمان سیاسی احمدی نژاد از مفصل بندی برخی نشانه های گفتمان انقلاب و گفتمان سنتی دهه 70 حاصل شد.در میان همه نامزدها او بر "ولایت فقیه" تاکید بیشتری داشت وتهاجم فرهنگی را جدی تر بیان کرد."مردم"در گفتمان او طنینی مشابه گفتمان دهه 60 را داشت.وی بارها بر"متن مردم" تاکید داشت که بیشتر یادآور خاطرات دهه 60بود.این محورها بی شک گفتمان احمدی نژاد را در آن ایام درتعامل و تقابل با گفتمان های دیگر شکل داد.برای نمونه احمدی نژاد به "توسعه سیاسی" ، "توسعه صادراتی"،"دمکراسی غربی" حمله کرد و در واکنش به دال "توسعه سیاسی"   در گفتمان اصلاحات،از دال  " رشد سیاسی" استفاده کرد و یا بطور مثال دال "توسعه اقتصادی اسلامی" در گفتمان احمدی نژاد در واکنش به دال " توسعه اقتصادی" درگفتمان اصلاحات پدیدار شد.
احمدی نژاد در جریان انتخابات بارها عملکرد 16 سال قبل از خود را مورد انتقاد قرار داد.تحلیل متن نشان می دهد که احمدی نژاد معمولا نکات مثبت گذشته را به نظام و انقلاب ارجاع می داد،اما عموما مشکلات را مربوط به دولت ها یا مدیران گذشته می دانست.هم چنین تحلیل متن نشان می دهد که انتقادی ترین گفتارها مربوط به احمدی نژاد و معین بود.با این تفاوت که هرکدام از آن ها انتقادی های خود را متوجه بخشی از نظام می کردند.معین گفتار انتقادی خود را متوجه آن بخش از ساختار سیاسی کرده بود که به نظر وی "بخش انتصابی ساختار قدرت" بود،اما احمدی نژاد انتقادات خود را بر مدیریت دولتهای 16 سال قبل متمرکز کرده بود.
میزان قطعیت کلام احمدی نژاد نیز در مقایسه با سایر نامزدها قابل توجه بود.احمدی نژاد برای حل مشکلات کشور راه حل های ساده اما قاطعانه پیشنهاد می کرد.بطور مثال در یک گفتگوی زنده تلویزیونی یک رقمی شدن نرخ تورم را با صرفه جویی در ادارات دولتی و جلوگیری از ریخت و پاش ها،کاملا دردسترس دانست.درمورد این قاطعیت بایدگفت که بسیاری از صاحبنظران بر این باورند که میزان قطعیت در کلام یکی از جنبه های مهم عملکرد تعاملی است.
در مجموع پنج میلیون و هفتصدهزار رایی که احمدی نژاد در دور اول به دست آورد،در میان شگفتی،او را در جایگاه دوم پس از هاشمی قرار داد و رهسپار دور دوم انتخابات کرد.بررسی های صورت گرفته در همین دور اول انتخابات نشان داد که تحلیل متون بیانگر آن بود که قطبی ترین متون متعلق به احمدی نژاد ومعین بود و انسجام گفتمانی در گفتمان همین دو نفر با توجه به مفصل بندی دال ها و دیگر سازی ها و تصویری که از وضع موجود و آینده ارائه می شد،بیش از دیگران بود.بنابراین ممکن است تحت چنین شرایطی پایگاه ایدئولوژیک اصول گرایان به گفتمان انتخاباتی احمدی نژاد در دوراول را حاصل تعامل میان پایگاه سنتی اصول گرایان به گفتمان احمدی نژاد گرایش پیدا کرده باشد.احمدی نژاد در این مرحله در 9 استان از حمله استان و شهر تهران بیشترین آراء را کسب کرد.سایر استان ها عبارت بودند از :اصفهان،قم،چهارمحال بختیاری ،خراسان جنوبی،سمنان،قزوین،مرکزی و یزد.زنجیره هم ارزی احمدی نژاد دراین مرحله را می توان شامل پایگاه ایدئولوژیک اصول گرایان،گروهی از مردم متعلق به طبقات پائین و برخی از افراد ناراضی از وضع موجود دانست.
 

3

رقابت گفتمان های احمدی نژاد و هاشمی در مرحله دوم
با قطعی شدن نتایج انتخابات و حضور احمدی نژاد در کنار هاشمی در دور دوم آن چه که شیراک – لوپنی شدن انتخابات تلقی می شد از سوی فعالان سیاسی اصلاح طلب و روشنفکران موردتوجه قرار گرفت.از روز 29 خرداد انبوهی از بیانیه ها و موضع گیری از سوی روشنفکران،هنرمندان و فعالان سیاسی متعلق به طیف های مختلف در حمایت از هاشمی رفسنجانی در روزنامه ها  سایت های اینترنتی انتشار یافت.رفته رفته همه گروه های عضور جبهه دوم خرداد از هاشمی حمایت کردند.حتی برخی روشنفکرانی که در دور اول رای نداده بودند،اعلام کردند که برایمقابله با خطر "تحجر و فاشیسم" به هاشمی رای می دهند .در فاصله چند روزه تا برگزاری مرحله دوم انتخابات،هاشمی سعی کردبا درس گرفتن از تجربه 50 هزار تومانی کروبی،یک بیمه بیکاری 80 هزار تومانی را وعده دهد.
اما در جبهه مقابل احمدی نژاد که از فرصت طلایی برای رقابت با هاشمی خشنود بود،در فاصله دو مرحله انتخابات،برشعارهای خود اصرار بیشتری می ورزید.در این مرحله نیز احزاب رسمی چندانی از احمدی نژاد حمایت نکردند و حتی اغلب تشکل های اصولگرا هم گزینه سکوت را برگزیدند.علاوه بر حامیان احمدی نژاد در دور اول،تشکل هایی مانند جمیعت ایثارگران و جامعه اسلامی ومهندسین در دور دوم از او حمایت کردند.احمدی نژاد در برنامه تلویزیونی خود قبل از مرحله دوم،که مخاطب و اهمیت فراوانی داشت اعلام کرد که به حریم ممنوعه قدرت وارد شده ام و به همین دلیل تخریب می شوم. به نظر احمدی نژاد ما با دایره بسته قدرت مواجه بوده ایم و وی تلاش داشته که این دایره بسته را بشکند.در حالی که هاشمی در برنامه مشابه خود بازهم از موضع نظام سخن می گفت  و گفتار او جنبه انتقادی داشت،احمدی نژاد با رویکردی انتقادی به وضع موجود دیدگاه هایش را بیان می کرد.
به هرحال انتخابات برگزار شد و پس از اعلام نتایج مشخص شد احمدی نژاد با پیش گرفتن از هاشمی در اکثر استان های کشور با 17 میلیون رای در مقابل 10 میلیون هاشمی برنده انتخابات شده است.همین آرا نشان داد که احزاب،تشکل ها و گروه هایی که در این مرحله به جمع حامیان هاشمی اضافه شدند،نتوانسته اند آرای مرحله اول خود را به سمت هاشمی بکشانند.به لحاظ گفتمانی احمدی نژاد در درو دوم،زنجیره هم ارزی تشکیل داد که بر اساس یک "دگری" تعریف شده بود؛یعنی هاشمی رفسنجانی.
زنجیره هم ارزی احمدی نژاد در دور دوم حتی برخی از رای دهندگان معین را نیز در بر می گرفت،یعنی کاندیدایی که به نظر می آمد در نقطه مقابل احمدی نژاد قرار دارد.بنابراین زنجیره هم ارزی احمدی نژاد که بر اساس دیگر بودگی با هاشمی شکل گرفته بود،در مرحله دوم علاوه بر پایگاه اجتماعی اصولگرایان،برخی طبقات پائین جامعه،بسیاری از افراد ناراضی از وضع موجود حتی در میان طبقه متوسط جامعه و برخی اقلیت های قومی را که تصویر مثبتی از هاشمی نداشتند در بر می گرفت.از آنجا که هاشمی نماد وضع موجود و احمدی نژاد در قطب مخالف او بود ایجاد این زنجیره هم ارزی به راحتی ممکن شد.
در این جا باید از مفهوم قابلیت دسترسی استفاده کرد.یعنی در دسترس بودن در زمینه و موقعیتی که هیچ گفتمان دیگری خود را به عنوان جایگزین هژمونیک نشان نداد.در مرحله دوم که هاشمی،از سوی بسیاری از مردم نماد وضع موجود شناخته می شود و نمی توانست به هژمونی دست یابد،گفتمان احمدی نژاد یک گفتمان در دسترس بود و گزینه متفاوتی تلقی شد.
زنجیره هم ارزی گفتمان هاشمی،همان گروه های سیاسی و روشنفکران یاهنرمندانی بودند که صرفا برای مخالفت با کسی که او را "یک خطر قریب الوقوع" می دانستند با گرایش های لیبرال و چپ،مذهبی و سکولار،سنت گرا و مدرن در کنار هم قرار گرفتند و یک زنجیره هم ارزی تشکیل دادند.
به هر حال دراین نزاع گفتمانی،گفتمان احمدی نژاد به دلیل قابلیت دسترسی بالاتر به پیروزی دست یافت.
در مجموع در خصوص گفتمان شکل داده از سوی احمدی نژاد در انتخابات نهم باید گفت:
- وی در دور اول  "ولایت فقیه" را دال مرکزی گفتمان خود قرار داد.
- "دولت اسلامی"، "توسه اقتصادی اسلامی" ، " تهاجم فرهنگی" ، "عدالت اجتماعی"  و "رشد سیاسی" دقایق گفتمان وی را تشکیل داد.
- وی ساده اما قاطعانه شعارهای خود را دنبال کرد.
- احمدی نژاد از گفتمانی با قابلیت قطب بندی بالا نسبت به سایر رقبای خدود برخوردار بود
- او تنها کسی بود که همچون سایر رقبا از گفتمان به ظاهر مسلط فاصله گرفته بود
- رویکرد وی در انتخابات از یک رویکرد ارزشی برخوردار بوده و محور "خدمت" بر "قدرت" ارجحیت داشت.
- او در دور دوم انتخابات به دلیل قابلیت دسترسی بالاتر گفتمانش به پیروزی دست یافت.


4
گفتمان میرحسین موسوی در انتخابات دهم
دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در 22 خرداد سال 88 در حالی برگزار شد که سطح حضور تمامی نیروهای سیاسی و مشارکت آنان در انتخابات با نفی تحریم در انتخابات برگزار شد.
این حضور فراگیر بگونه ای بود که مدت ها قبل از برگزاری انتخابات اصلاح طلبان و بخشی از اصولگرایان انتقاداتی را متوجه احمدی نژاد کرده بودند.تحلیل متن نشان می دهد که برآیند این انتقادات طرح " یک دوره ای بودن ریاست جمهوری احمدی نژاد"  بود.
از دیگر سو همین تحلیل متن و کردار اجتماعی گروه های سیاسی نشان می دهد که آنان تغییرات مدیریتی احمدی نژاد در دولت نهم را "حدف نخبگان از مدیریت کشور" عنوان کرده و با اشاره به سیاست های اقتصادی و بین المللی وی "رکود اقتصادی" و "انزوای بین المللی" را حاصل عملکرد وی می دانستند.
ازسوی دیگر عدم اعتنای احمدی نژاد به ائتلاف های انتخاباتی که در شورای های سوم و انتخابات مجس هشتم نیز باعث شد که اصولگرایان عملکرد وی را در راستای "انحصار طلبی" و "انزوای اصولگرایی" ارزیابی کنند.
در این میان اگر چه اصلاح طلبان برای ورود به فضای انتخابات دوگانه خاتمی – موسوی را فرا روی خود دیدند اما تمرکز بر روی میرحسین موسوی آنان را رسما وارد فضای انتخاباتی کرد که از برنامه ریزی قبلی ای حکایت داشت گرچه به گفته خود آنان گزینه مطلوب آنان خاتمی بود.
رصد و نگاهی به برنامه های انتخاباتی اصلاح طلبان نشان می دهد که آنان به تعبیر تاجیک مشاور ارشد موسوی گفتمان وی " پای در سنت و دین با ملاحظات مدرن و پست‌مدرن" تعریف کردند.
محمدرضا تاجیک رییس پیشین مرکز بررسی‌های استراتژیک عنوان کرد: گفتمان آقای موسوی هم پای در سنت، هم پای در دین دارد و هم ملاحظات مدرن و پست‌مدرن زمانه‌ خود را رعایت می‌کند.
تاجیک با بیان این که طرح این گفتمان برای آنان بسیار سخت و دشوار بوده در این زمینه گفته بود:" باید اندیشید که چگونه می‌شود در یک جامعه‌ دینی مثل جامعه‌ ما بتوانیم یک گفتمان را هم بر اساس مقتضیات زمانی و اقتضائات مدرن و پسامدرن زمانه شکل بدهیم و هم بتوانیم ارزش‌های سنتی و دینی جامعه را لحاظ کنیم و میان این ارزش‌های به ظاهر متناقض آشتی برقرار کنیم. وقتی می‌خواهید به تعریف یک گفتمان بپردازید بسیار ساده است ولی زمانی که می‌خواهید دو انگاری‌ها را به هم بریزید، می‌خواهید میان اصولگرایی و اصلاح‌طلبی، میان جمهوریت و اسلامیت، دین و عقل، سنت و مدرن و میان جمع و فرد پلی بزنید و همه‌ این دو انگاری‌ها را فرو بریزید کار بسیار سختی دارید؛ چرا که در عین حال می‌خواهید از اختلاط‌گرایی مکانیکی هم پرهیز کنید و متهم نشوید که یک گفتمان مونتاژی ارایه داده‌اید که نیمش این است و نیمش آن، نه این است و نه آن و هم این است و هم آن. گفتمان آقای موسوی هم پای در سنت و هم پای در دین دارد و هم ملاحظات مدرن و پست‌مدرن زمانه‌ خود را رعایت می‌کند. این گفتمان نیم‌نگاهی به نظام ارزشی دیرینه‌ جامعه‌ خود و نیم‌نگاهی نیز به پدیده‌های بی‌بدیلی که امروز جامعه‌ ما را در بر گرفته است دارد. پدیده‌ جهانی شدن، مرزهای فرهنگ‌ها را شیشه‌ای کرده است و انسان‌ها در حال تبادل کالاهای فرهنگی و معرفتی هستند. بنابراین ما نمی‌توانیم دور جامعه‌ خود دیوار چین بکشیم و از تشعشعات چنین گفتمان‌هایی مصون بمانیم. ما باید نشان دهیم که ایشان حامل و پدیدآورنده‌ یک گفتمان است و فاقد گفتمان نیست. حتی همین گفتمان است که به ایشان حکم کرده در شرایط کنونی به‌رغم تحلیلی که از مشکلات دارند وارد صحنه شود."

5
محورها ومضامین عمده تبلیغاتی میرحسین موسوی
فعایلت های انتخاباتی میرحسین موسوی را باید به دو بخش تقسیم کرد.بخش اول شامل برهه ایی که وی فارغ از تشکل های اصلاح طلب فعالیت خود را آغاز و بخش دیگری زمانی است که وی با نتیجه گرفتن از گفتمان ابتدایی خود وارد تقسیم قدرت با جریان های مختلف سیاسی اصلاح طلب و حتی اپوزیسیون می شود.
تحلیل متن شامل پنج سخنرانی وی (سخنرانی در مراسم سالگرد برادران شهید باکری، سخنرانی درنشست شصت و ششمین سالگرد تاسیس انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی، سخنرانی در جمع جامعه دانش آموختگان دانشگاه آزاد اسلامی ، بیانیه اعلام کاندیداتوری و پاسخ ایشان به بیانیه کناره گیری سید محمد خاتمی ) نشان می دهد که "اولویت یجاد گفتمان بر دستیابی به قدرت " ، "ساده زیستی" ،"همنشینی با فقرا" ،" فرار از دنیا زدگی " ، "پیشرفت" ،"جامعه ی اخلاق گرا"،"اصولگرایی اصلاح طلبی" ،"خصوصی سازی " ، "گفتمان انقلاب اسلامی " ، "خرد جمعی " ، "چند صدایی " ، " حقوق اساسی "، "زایش اخلاقی" ، "جامعه مدنی" ،" ایجاد شفافیت در جامعه " و " حفظ عزت مردم ایران" ،مضامین و محورهای عمده تبلیغاتی میرحسین موسوی  را در برهه اول آغاز فعالیت های انتخاباتی وی  تشکیل دادند.
اما پس از سفرهای استانی میرحسین موسوی و عدم استقبال از وی او به آرامی نزدیکی و نشست با گروههای سیاسی اصلاح طلب همچون مشارکت،مجاهدین انقلاب اسلامی ،مجمع روحانیون مبارز و حتی گروه های اپوزیسیونی همچون نضهت آزادی را در دستور کار خود قرار داده و دور جدید فعالیت های تبلیغاتی خود را آغاز کرد.
"ارزشهای سوداگرانه" ، "هژمونی طبقات فرادست" ،" جامعه سوداگر" ،" تفرقه "
،" استبداد" ،"دروغ" ،"تباهی"،" فساد"، "دور زدن قوانین" ،" نقض عهد با ملت"، "روحانیت دولتی
"تجسس در سلیقه شخصی مردم" ،"سیاست خارجی هجومی" و " اولیت دادن  شرایط داخلی به نهضت های  آزادی بخش و انقلابی منطقه" و "تغییر"، مضامین و محورهای عمده تبلیغاتی میرحسین موسوی  را در برهه دوم آغاز فعالیت های انتخاباتی وی تشکیل دادند.
گفتمان سیاسی میرحسین موسوی عاریتی بود از فضای ذهنی گذشته که بخش هایی از بدنه اصولگرایان و اصلاح طلبان آن را منحصر در دهه 60 می دیدند.ودقیقا به همین علت بود که بر اصلاح طلبی که مدام به اصول مراجعه می کند تاکید داشت.
علاوه بر این مفصل بندی گفتمان مخلوطی بود از نشانه های گفتمانی دهه 60 و ملاحظات مدن و پسامدرن دهه 80.
وی در حالی که خود را نخست وزیر دوران امام خمینی(ره) معرفی می کرد «نظام مبتنی بر تضاد طبقاتی و شکاف های اقتصادی» و «جهت گیری غربی و سکولاریستی» را تبلیغ می کرد.
او ضمن تلاش برای نشان دادن انتصاب پی گیری راه امام احمدی نژاد را کپی ناقص پیگیر کننده این گفتمان نامید و خود را نسخه اصلی معرفی کرد.
در این میان وی کوشید با ایجاد زنجیره ای همگون از هویت های متمایز(ایجاد انتظامی در پراکندگی) گفتمان خود را شکل مشخص تر دهد.لذا در این میان وی "نه به احمد ی نژاد" را نقطه سلبی گفتمان خود قرار داد و تلاش کرد گروه های مختلف سیاسی را حول دال "عدالت" تجمیع کند.و درست در همین نقطه شد که بسیاری از گروهای اصلاح طلب که خود را حذف شده از سیستم احمدی نژاد می دانستند به همراه تعدادی از منتقدین احمدی نژاد در "نه به احمدی نژاد" متمرکز شده و به گونه ای طغیان و شورش نخبگانی را علیه وی رقم زدند.
به بیان دیگر صحنه انتخابات 88 را باید عرصه مقابله گفتمان های سازندگی(انحراف از مسیر انقلاب اسلامی) و اصلاحات(تلاش برای تبدیل «نظام اسلامی» به یک «نظام سکولار»)با گفتمان مسلط موجود یعنی اصولگرایی دانست.بی گمان ما در انتخابات  88 با دو جبهه روبرو شدیم. یک جبهه ی فکری قایل به «عدالت محوری»، «جامعیت اسلام»، «ارزش مداری»، «محروم نوازی» و «استکبار ستیزی» و جبهه ی فکری دیگری که «نظام مبتنی بر تضاد طبقاتی و شکاف های اقتصادی» را برتابیده و «جهت گیری غربی و سکولاریستی» داشت.
  در مجموع میرحسین موسوی در این انتخابات 16 روش را برای تسلط گفتمانی خود در فضای سیاسی کشور اجرا کرد که نهایتا با شکست مواجه شده و وی به دلیل در دسترس نبودن گفتمانش بازنده دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نان گرفت.
این 16 روش اما عبارت بودنداز:
- استراتژی واسازی یا ساخت شکنی گفتمان مسلط
- مهار دالهای شناور درجامعه ایرانی و ارزانی داشتن مدلولهای خود بدان
-بهره جستن از میکرو فیزیک قدرت و میکرو پلتیک میلها(تقاضاها)
- ایجاد زنجیره ای همگون از هویت های متمایز(ایجاد انتظامی در پراکندگی)
- بهره جستن از خصلت جنبشی و نه سازمانی جامعه
- بهره جستن از شیوه فعالیت شفاهی و علنی
- بهره جستن از منطق تعیین چند جانبه
- ساماندهی جنبش کارناوالیسم
- طرح رادیکال دموکراسی
- تأکید بر زندگی روزمره
- ایجاد انجمن ها و احزاب اپوزیسیون مشرب مجازی
- اعمال هژمونی از طریق جامعه مدنی
- مصادره گفتمانی – شخصیتی
- پروراندن روشنفکران خاص
- مبارزه محلی
- حاد کردن خصلتهای اعتراضی

6
گفتمان احمدی نژاد در انتخابات دهم
محمود احمدی نژاد که در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری برای بدست گیری مجدد دولت تلاش می کرد همچنان عناصر گفتمان پیشین خود را حفط کرده و بر آن پا می فشرد. وی همچنان از"دولت اسلامی"، "تغییر نگاه مدیریت کشور به بیت المال" ، "ساده زیستی و صداقت مسئولان" ، "مقابله با فساد و تبعیض" ، "عدالت محوری" ، "بازگشت دولت به مردم" ، "تاکید بر توسعه اقتصاد اسلامی" ، "انتقاد از نظام بانکی کشور" ، "تمرکززدایی" و...سخن می گفت.
وی دراین دور از انتخابات با برخی از تغییرات در عناصر گفتمانی خود و مفصل بندی آن آغاز کرد.نگاهی به تحلیل متن نشان می دهد که وی دال مرکزی گفتمان خود را "عدالت" قرار داده و به مفصل بندی گفتمان خود با اندکی تغییرات روی آورد.وی ضمن نشان دادن رویکرد خود "به قدرت" باردیگر ضمن بیان قاطعیت در طرح مباحث خود کوشید قطبیت شدید در گفتمان خود را بروز دهد.
وی در مناظره تلویزیونی خود که اوج مضامین تبلیغاتی خود را به نمایش گذاشت ،محورهای زیر را بیان کرد:
- انتقاد از برخوردهای غیرمنصفانه و ظالمانه و دروغ پردازی های بزرگ و تخریب علیه دولت(هجمه ی سنگین علیه دولت توسط هاشمی وخاتمی)
- ناامید کردن و توهین به انتخاب و فهم و شعور مردم
- سه نفر در برابر یک نفر(رویارویی هاشمی ، خاتمی و موسوی در برابر احمدی نژاد)
- شکلگیری ساختار اداری و مدیریتی دور از مسیر و ارزشهای انقلاب (دردوران موسوی، هاشمی و خاتمی این جریان خود را  صاحب و مالک انقلاب و مردم میدانست)
- ناموفق جلوه دادن دولت در چهار سال گذشته (دولت آقای هاشمی پیغامی برای یکی از این پادشاهان حاشیه خلیج فارس فرستاد که شما نگران نباشید ظرف شش ماه این دولت ساقط می شود)
- انکار پیروزی های دولت در چهار سال گذشته
- افتخارات دولت در چهار سال گذشته و شکوفایی ظرفیت ملت (در عرصه های علمی و فن آوری و عرصه های سیاسی بخصوص در سیاست خارجی (سیاست خارجی این دولت ، سیاس ت برآمده از متن مردم،متن خط امام و عزت آفرین است)
- رانت خواری و باند بازی و بی قانونی در دوره های قبل (ناطق نوری و پسرش، همسر موسوی، پسر آقای هاشمی و استات اویل ،کرباسچی و همسرش )
- عدم اجرای فرمان هشت مادهای در دوران موسوی
- درخواست موسوی برای فرستادن نیرو به فلسطین و محو اسرائیل(دردوران نخست وزیری) برخلاف مشی فعلی
- - انحلال هسته گزینش در دوران موسوی توسط امام (بخاطر افراطی گری)
- تعطیلی روزنامه ها در دوران موسوی و هاشمی
- قطع شدن رابطه عربستان با ایران در دوران موسوی
و...
در حقیقت احمدی نژاد با طرح این موارد کوشید تا ضمن گره زدن میرحسین موسوی با هاشمی و خاتمی و حتی ناطق نوری از نگاه های منفی به ان ها استفاده و ضمن قطبی ساختن فضا "نه به اشرافیت و اصلاحات" را به عنوان یک گره سلبی برای رای آوری مهندسی کند.
به بیان دیگر احمدی نژاد کوشید با شکل دهی یک "کشمکش گفتمانی" فضای دو قطبی را میان خود و سه نامزد دیگر ترسیم کرده و گفتمان خود را به دلیل در دسترس بودن پیروز انتخابات دهم کرد.علاوه بر این باور قاطبه مردم به  این مساله که قطب مخالف در راستای اهداف دشمنان حرکت کرده و صحنه کنونی صحنه رای به انقلاب می باشد، در پیروزی 25میلیونی احمدی نژاد سهم بسزایی داشت
 


7
تحلیل گفتمان جریان انحرافی
پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری رویکرد دولت جدید بی شک حساسیت بسیاری از نیروهای اصولگرا و علاقمندان به انقلاب اسلامی را برانگیخت.گروه هایی که در طول جریان فتنه تمامی تلاش های خود را برای رمزگشایی و مقابله با کودتای مخملی مصروف کرده بودند بر خلاف دولت نهم که با رویه و رویکرد صرف خدمتگزاری آغاز بکار کرده بود،با انتصاب رحیم مشایی به عنوان معاون اول رئیس جمهور مواجه شدند.انتصابی که بنابر منظومه فکری وی ،او را چندان در پازل و شاخصه های اصولگرایی نمی یافتند.در این میان آنچه که باعث شد انتقادات در این زمینه اوج بگیرد تعلل احمدی نژاد به حکم رهبری برای برکناری وی از این سمت بود،برکناری ای که سه روز به طول انجامید و نهایتا از وی به عنوان مسئول دفتر رئیس جمهور استفاده شد.
اما با گذشت زمان و با طرح برخی از مطالب از سوی لیدر جریان انحرافی که از جنس تعارض با روحانیت و شاخصه های انقلاب اسلامی بود وی به آرامی به حذف مخالفان خود از دولت و جایگزینی وفادارنش اقدام کرد که این مجموعه در شرایط کنونی به "جریان انحرافی" معروفند.
این جریان در طول این مدت به طرح مباحثی پرداخته که بی گمان نشان از پرسه زنی این جریان در وادی "گفتمان فتنه" می باشد.گفتمانی که بوضوح از تضاد با گفتمان مورد اشاره احمدی نژاد در دوره انتخابات ریاست جمهوری می باشد.اما پرسش اساسی و اصلی این جاست که جریان انحرافی چه گفتمانی را برای ادامه تحرکات خود در حال شکل دهی می باشد.
در این میان باید گفت که جریان انحرافی"گفتمانی دو چهره" را در دستور کار خود قرار داده است.
گفتمانی که بوضوح نشان از یک  برآیند آشکار تحت عنوان"تغییر ساختار" داشته و با یک تقسیم نقش در حال پی گیری است.

8
چهره اول گفتمان انحرافی
جریان انحرافی بر اساس تحلیل کردارش دو طیف،یا دو دهک و یا دو طبقه را مورد توجه خود قرار داده و می کوشد با تجمیع آنان به خواست های اساسی دست یابد.
این دو طیف عبارتند از بخش "توده ای" و بخش"نخبگانی" جامعه.براساس تحلیل این جریان دو طیف مذکور هر کدام از صفات و رویکردهایی برخوردار است که باید متناسب با هریک از اناتن گفتمان سازی کرده و سیاست های خود را در این دو طیف به منصه ظهور رساند.
این جریان بر این باور است که طیف توده ای مهمترین اصل برایشان دغدغه های معیشتی بوده و کمتر در گیر و دار انتخاب ارزشی محض هستند.لذا اینان سعی می کنند استراتژی کلی خود را بر اساس توجه به "نیازهای روزمره" این طیف متمرکز کرده و خواست های آنان را در قالب "عدالت توزیعی" پیگیری نمایند.
در حقیقت می توان در مورد گفتمان آنان گفت که نقطه کانونی و ایجابی آنان برای این طیف مقابله با فساد اقتصادی و مبارزه با اشرافیت و تاکید بر رفع مشکلات و دغدغه های معیشتی می باشد.
بر این اساس باید گفت که در این چهره برخی افراد برای ارتباط با توده ها به عنوان لیدر فعال بوده و تلاش دارد این بخش را به عنوان یک نیروی اثر گذار برای رای گیری آماده نگاه دارد.
در حقیقت در این چهره تلاش خواهد شد تا:
- آستانه تحمل مردم با تعهد با پاداش های وعده داده شده کنترل و مدیریت شود.به بیان دیگر برای اخذ کنش باید امیدواری به دریافت پاداش همچنان در دستورکار باشد.
- مقابله با مفاسداقتصادی مورد تاکید و چهره های منفی برای توجیه فعالیت ها و تنگاناها به تناسب مورد حمله قرار گیرند.
- روحیه استکبار ستیزی مورد تاکید قرار گرفته و محدودیت ها در دورانی از سنگ اندازهای دشمنان و مخالفان داخلی فرا روی دولت تعریف و تفسیر شود.
- آماده نگاه داشتن توده مردمی برای به طغیان واداشتن در موعد مقرر
- اسطوره سازی از خود برای قائل شدن حق معرفی گزینه برای ریاست جمهوری
- توجه به نیازهای روزمره توده های مردمی
- عدالت‌محوری با رویکرد مساوات (عدالت توزیعی)
- ایجاد هراس در توده مردمی تحت این عنوان که در صورت عدم استمرار دولت کنونی در انتخابات آتی باخسران قابل توجه اقتصادی مواجه خواهندشد.
- مظلوم نمایی مبنی بر سنگ اندازی فراروی دولت از سوی اصولگرایان در راستای شکل دهی یک جبهه تعارض با وی و گنجاندن رقبای انتخاباتی در داخل آن جهت تخریب
- تلاش برای بدست گیری قدرت مستقیم از طریق ارتباط مستقل با توده و فارغ از کنش و واکنش برای یکی کردن هویت توده با خود
- حرکت در چارچوب عرفان های کاذب جهت قدسی سازی از روند برای پذیرش مطلوب تر دیدگاه های این جریان
و...

9
چهره دوم گفتمان جریان انحرافی
جریان انحرافی در چهره دوم خود به دنبال خلق گفتمانی است که که کاملا متاثر از فضای گفتمانی انتخابات 88 بوده و در فضای فکری – عقیدتی جریان فتنه می باشد.جریان انحرافی بر این باور است که زمانی می تواند به موفقیت خودجهت تغییر ساختار ها منطبق بر اهدافش برسد که بتواند یک چتر فراگیری گسترده و بتواند نیروهای مختلف سیاسی اصلاح طلب،فتنه گر و اپوزیسیون را زیر این چتر گرد آورد.به باور لیدر این جریان آنچه که باعث شد احمدی نژاددر انتخابات پیشین به پیروزی برسد جمع شدن آرای توده ها و نیز آرای حزب اللهی بوده است.اما با توجه به این که جریان مزبور به اهدافی می اندیشد که دارای تعارض عمیق با منظومه فکری نیروهای ارزشی می باشد لذا باید پایگاه اجتماعی آن ها فراخ و گسترده شده و مدل 6-13+25 عملیاتی شود.یعنی با جمع کردن آراء توده +آرای سبزها(اصلاح طلبان+فتنه گران +اپوزسیون) علی رغم از دست دادن آرای نیروی های ارزشی به زعم خود(6 میلیون نفر) می تواند به پیروزی در انتخابات آتی با بیش از 30 میلیون رای بیندیشد. بر همین اساس این جریان می کوشد تا در وهله اول با شکل دهی یک نقطه گره سلبی تحت عنوان" تعارض با حاکمیت" نخ تسبیحی را برای جمع شدن طبقات نخبگانی فراهم آورد.
با توجه به این نقطه مرکزی می توان گفت که مفصل بندی گفتمان این جریان انحرافی درچهره دوم خود شامل موارد زیر می باشد:
- ثبت مخالفت با احکام ولی فقیه و سیاست های مورد تاکید وی
- رقیق ساختن استکبار ستیزی و طرح مواردی همچون شکستن تابوی مذاکره
- تاکید بر شونیسم(ناسیونالیسم ایرانی افراطی) برای دگر سازی) این مولفه پیش از این در دوران پهلوی نیز تجربه شده است.در آن دوران حکومت وقت بعه منظور بازسازی هویت ملی،با بهره جویی از میراث فرهنگی و تاریخی ایران،به تبلیغ و اشاعه باورهای ناسیونالیستی باستان گرا پرداخت.اقداماتی همچون بزرگداشت مفاخر ملی،نام گذاری شهر ها و خیابان ها و نهادها با الهام از نام های باستانی و...همه همه در جهت تقویت احساسات و گرایش ناسیونالیستی و جانشین کردن اسوره ها و فرهنگ کهن شاهنشاهی به جای باورها و اعتقادات اسلامی در ذهن مردم ایران بود.حکومت پهلوی در حقیت از این طریق کوشید اسلام را به عنوان دگر ایدئولوژیک و اعراب را به عنوان دگر بیرونی تعریف و تفسیر کند.بسیاری از تحلیلگران با نگاهی گفتمانی بر این باورند که انقلاب اسلامی حاصل چالش گفتمان پهلوی- با دقایقی از شونیسم،مدرنیسم کاذب و گرایش سکولاریستی- با گفتمان اسلام بود.تاکید بر این مولفه از سوی جراین انحرافی در این زمینه جای تامل دارد .گرچه شاید این توجه اندکی غلیظ باشد.) 
- تاکید بر شبه مدرنیسم غربی یا مدرنیسم کاذب
- بروز دادن گرایش سکولاریستی
- تلاش برای کاریکاتوریزه کردن جامعه(تقویت یک مولفه قدرت در برایر تخفیف سایر مولفه ها)
- تاکید بر سیاست هایی که موجب ناکارکرد گرایی ساختار شده و بر پایه بحران زایی باشد
- قائل بودن به اسلام بدون روحانیت و تبلیغ وسیع آن
- طراحی پیغام به خارج از کشور مبنی بر اینکه تصمیم آخر از سوی آنان گرفته خواهد شد(مقابله با تصمیمات رهبری)
- ایجاد هراس برای نخبگان مبنی بر این که باعدم حمایت از این جریان امکان حضور و تاثیر گذاری در عرصه سیاسی را ندارند.برای این هراس این جریان می کوشد تا احساس های زیر را القاء کند:
* احساس بی قدرتی:
احساس ناتوانی و عجز فرد در تاثیرگذاری بر تصمیمات و سیاست ها و بر عرصه سیاسی. توضیح آنکه وقتی فرد در برابر واقعیت های اجتماعی خود را فاقد هر گونه قدرت ارزیابی کند و واقعیت های اجتماعی را فراتر از قدرت خود بداند آنگاه دچار احساس بی قدرتی می شود.
*احساس مهجوری سیاسی:
مهجوری سیاسی به طرد قواعد و اهداف سیاسی به علت غیرعادلانه، و تحمیل بودن قواعد بازی گفته می شود.
*احساس بی قاعدگی سیاسی:
وقتی که فرد احساس کند و چنین استنباط کند که قواعد و قوانین که باید مناسبات سیاسی را تعیین و هدایت کند از میان رفته است. به عبارتی از میان رفتن قاعده و قوانین در مناسبات سیاسی همان بی قاعدگی سیاسی است.
*احساس بیگانگی سیاسی:
بیگانگی سیاسی، ناتوانی در اثرگذاری بر ساخت اجتماعی  سیاسی و عجز در دخالت در فرایندهای تصمیم گیری و سیاست گذاری ها در عرصه سیاسی است.
*احساس بی معنایی سیاسی:
نبود الگوی قابل درک و قابل تشخیص برای شخص و غیرقابل پیش بینی بودن نتایج انتخاب های سیاسی، وقتی فرد احساس کند که الگوی قابل درکی برای وی در مناسبات سیاسی تعریف نشده است یا نتایج کنش ها، رفتارها و تصمیمات سیاسی غیرقابل سنجش و پیش بینی است آنگاه دچار احساس بی معنایی سیاسی می شود.
- ایجاد حس بی اعتمادی و نارضامندی سیاسی نسبت به حاکمیت
- ایجاد شکاف میان جریان انحرافی و رهبری
 - ایجاد شکاف میان نظام نخبگانی و نظام سیاسی(پرندگان گردن چرخان)
- شکاف میان خودی و خودی
- درانداختن جنگ باکلام و جنگ قرائت ها از دین و قرائت دینی
- غافل نبودن از مقدورات انسانی و فکری خارج از کشور
- بازی با کارت هایی که تشکل های انقلابی و سایرنهادهای قدرت را با ناکارآمدی مواجه سازد
- هدایت اعتراض های مختلف سیاسی،اجتماعی و اقتصادی بسوی حاکمیت
- ممانعت از گذر حاکمیت شرایط بحران های خود ساخته حاکمیت و تلاش برای تثبیت خود
- ایجاد جنگ مواضع بر سر هر موضوع
- بهره گیری از مفاهیم لغزنده در عرصه سیاسی/دینی
- اتخاذ سیاست های لیبرالیستی در حوزه های اجتماعی،اجتماعی و اقتصادی
- در دسترس نشان دادن خودبه عنوان تنها گزینه موجود و آلترناتیو ممکن
- طرح موضوعات مختلف برای زمینگیر کردن چهره ها و گفتمان های رقیب احتمالی
- جریان انحرافی در چهره دوم خود برای شکل دهی به یک جبهه گسترده از گرایش ها و مشرب های مختلف به دنبال اجرای تئوری"دیگ مذاب" می باشد.براساس این تئوری ،جریان فوق می کوشد تا با گرد آوردن مفسدین اقتصادی از تمامی گرایش ها در شرکت ها و موسسات اقتصادی وابسته خود تمامی هویت های متعارض را حول فعالیتهای اقتصادی کنار هم نشانده و درصد آسیب پذیری خود را در وادی مفاسد اقتصادی کاهش داده و از دیگر سو با بهره گیری از کانال های آنان تیم خود را بیش از پیش تقویت نماید.
- این جریان تلاش بسیاری دارد که بتواند یک جنبش را سازماندهی کند.این تلاش را باید در ماجرای عزل و برکناری وزیر اطلاعات که منجر به خانه نشینی رئیس جمهور شد مورد بررسی قرار داد.بررسی رسانه های جریان انحرافی نشان داد که این جریان برنامه و یا تمایل برای تست حضور حامیان خود طی یک اردوکشی خیابانی را داشت که موفق به انجام آن نشد.لذا باید توجه داشت که این جریان در برنامه خود تاکتیک بسیج رادیکال توده ها را مدنظر دارد.
- از دیگر سو نگاهی کوتاه و گذار نشان می دهد که جریان انحرافی نگاهی ویژه ای به ترکیب جمعیتی داشته و برنامه های خود را بر اساس آن نیز تنظیم و مدیریت می کند.اجازه بدهید اندکی واضح تر سخن بگوئیم. این جریان با توجه به تغییر نسلی و شکل گیری نسل جدیدی که دارای فاصله بلحاظ زمانی و ایدئولوژیکی با آرمان های انقلابی است معتقد است که به دلایل مختلف یک نوع شکاف حول تغییرات اجتماعی و تدبیرهای موجود است.شکافی که موجب شده یک خلاء نسبت به انتقال مفاهیم،ارز شها و آموزه های انقلاب به نسل جدید حادث شده و در برخی جهات نیز به "تضاد نسلی" انجامیده است.(اذعان این افراد با فتنه 88 است البته بدون توجه به گردهمایی نسلی در 9 دی ماه)
اینان بر این باورند که انقلابیون مرتب به اول انقلاب استناد می کنند و در این راستا گذشت زمان را نادیده می گیرند و این مساله موجب شده که تعداد کسانی که با ابتدای انقلاب آشنایی دارند کاهش پیدا کرده و نسل جدید آشنایی چندانی با اول انقلاب نداشته باشند و انقلاب را درک نکردند .لذا درهمین راستا آنان با توجه به فتنه اخیر و نیز ترکیب جمعیتی آتی تلاش دارند تا خلاءهای نسلی بوجود آمده را با توجه به در اختیار داشتن منابع اصلی واساسی خود برعهده گرفته و به تعبیر غلیظی به تهی کردن مفاهیم انقلابی ای که براساس اندیشه های حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری و مقوم های اندیشه های دینی همچون روحانیت است،مبادرت بورزند.

 با توجه به موارد گفته کاملا واضح و مبرهن است که جریان انحرافی تلاش دارد تا با تجمیع تلاش های خود در دوحوزه نخبگانی و توده ای آنان را برای برنامه های خود آماده و با ورود به انتخابات آتی برنامه های اصلی خود مبنی بر تغییر ساختار را عملیاتی سازند.
از دیگر سو نگاهی به گفتمان جریان انحرافی و مقایسه آن با گفتمان دوره نهم و دهم بیانگر ان است که :
- در گفتمان جریان انحرافی بر خلاف گفتمان های پیشین رویکرد "قدرت برای خدمت" تبدیل به "قدرت برای قدرت" تبدیل شده است.
- دال مرکزی از "ولایت فقیه" در دور نهم به " عدالت" در دور دهم  و در گفتمان جریان انحرافی به "تغییر ساختار" تبدیل شده است.
- عناصری همچون مبارزه باصهیونیسم و مقابله با استکبار به "دوستی باملت اسرائیل " و "رابطه با آمریکا" میل پیدا کرده است.
- مقابله با فساد که در گفتمان های پیشین مورد تاکید بود در چهره اول گفتنمان جریان انحرافی همچنان پیگیری می شود اما در چهره دوم برای فراهم آوردن اسپانسر و تجمیع قدرت با آنان مراوده برقرار می شود.
-  در گفتمان جریان انحرافی سیاست خارجی هجومی نشانه ای را در جمع کردن ثمرات انقلاب های منطقه ای منبعث از انقلاب اسلامی بروز نمی دهد.
- "شفافیت" در گفتمان جریان انحرافی غائب بوده و پیچیدگی در امور و لایه لایه کردن حقایق و گیج و گنج ساختن آن نمود بیشتری دارد.
- چهره دوم جریان انحرافی در بسیاری از هنگامه ها به دنبال اجرای تاکتیک مهم "حواس پرتی جمعی"(masdistraction) بوده و تلاش خواهد کرد که با طرح بسیاری از موضوعاتی که از قابلیت بحران زایی برخوردار می باشد،تمرکز و حساسیت سیستم های رصد کننده و جریان های سیاسی را منحرف سازد.


10
توضیحات لازم:
- مفصل بندی:
هر عملی که میان عناصر مجزا و پراکنده ارتباط برقرارکند،به نحوی که معنا و هویت این عناصر در نتیجه عمل فوق تعدیل شود.
- گفتمان:
کلیت ساختاردهی شده حاصل از عمل مفصل بندی است.گفتمان ها مجموعه ای از نشانه ها هستند که به شیوه ای معنادار با هم مرتبط شده اند.در واقع گفتمان ها صورت بندی مجموعه ای از کدها،اشیا،افراد و...هستندکه پیرامون یک نقطه کانونی تثبیت شده و هویت خویش را در برابر مجموعه ای از دیگری ها به دست می آورند.گفتمان ها،تصور و فهم ما از واقعیت و جهان را شکل می دهند.بنابراین معنا و مفهوم انسان از واقعیت همواره گفتمانی است.
- نقطه کانونی یا دال مرکزی:
 نشانه ای که سایر نشانه ها در اطراف آن نظم می گیرند که البته تثبیت معنای نشانه ها حول دال مرکزی به صورت موقتی صورت می گیرد.
 - زنجیره هم ارزی و تفاوت:
در عمل مفصل بندی دال های اصلی با یکدیگر در زنجیره هم ارزی ترکیب می شوند.این دال ها نشان هایی بی محتوایند؛یعنی به خودی خود بی معنایند تا این که از طریق زنجیره هم ارزی با سایر نشانه هایی که ان ها از معنا پر می کنند ترکیب شوند و در مقابل هویت های منفی دیگری قرار گیرند که به نظر می رسد تهدید کننده آن ها باشد.گفتمان ها از طریق زنجیره هم ارزی،تفاوت ها را می پوشانند و نظم و انسجام می بخشند.در هم ارزی،عناصر خصلت های متفاوت و معناهای رقیب را از دست می دهند و در معنایی که گفتمان ایجاد می کند،فعال می شوند.مثلا در واکنش به نژاد پرستی سفید پوستان،تمام افراد غیر سفید چه هندی تبار و چه آسیایی و آفریقایی و یا زن و مرد در زنجیره هم ارزی گفتمان سیاه قرار می گیرند و تفاوت های اصلی آن ها با یکدیگر فراموش می شود.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : منحرفین, تسخیر خانه‌ها, وحید ماندگاری, تلاش های جریان انحراف, گفتمانی اختلاطی, هویت قدرت, پوزیسیونیستی, ,