روسیه با چه محاسبه‌ای قطعنامه علیه سوریه را وتو کرد؟
 

 

روسیه چند روز قبل در حالی قطعنامه علیه سوریه را وتو کرد که از مدتی قبل امريكا و برخی از کشورهای اروپایی تلاش فراوانی کرده بودند که روسیه را از این عمل منصرف کنند. غربی ها با تغییر برخی مواد قطعنامه و استفاده از واژه "اقدامات هدفمند" به جای "تحریم" نیز نتواستند روسیه را که معتقد بود این قطعنامه زمینه را برای اقدامات خاص علیه سوریه آماده می کند، متقاعد به همکاری کنند.

این در حالی است که از برخی شواهد می توان برداشت کرد که طرف غربی حتی برای به‌دست آوردن رضایت روسیه حاضر به دادن امتیازات بیشتر از ماجرای لیبی بوده است.

جدای از برخی امتیازات ویژه که غربی ها برای روسیه قرار داده بودند، تصور آنها این بود که اولویت های اولیه سیاست خارجي روسیه فعلا درباره خاورمیانه بازی كردن در پازل غرب خواهد بود و این کشور در نهایت سوریه را مانند لیبی معامله خواهد کرد. به همین دلیل بود که وزیر دفاع امريكا چندی قبل در پایان دیدار با "ایهود باراک" وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در تل آویو گفت: «واشنگتن پیش‌تر به دولت های غربی وعده داده و به‌صورت آشکار گفته است که بشار اسد باید کناره گیری کند.»

از سوی دیگر اظهارات خشمگینانه مسئولین امريكایی و اروپایی با تعابیر تند و هجمه دیپلماتیک و رسانه ای غربی ها به روسیه نشان می دهد که آن‌ها از این تصمیم شوکه شده و نگرانی های جدی از این موضوع دارند.

با این حال، یک سوال اساسی مطرح می شود که مقاومت روسیه در مقابل غرب و استفاده از حق وتویي که روس ها چندین سال بود از آن استفاده نکرده اند، به چه خاطر است و روسیه چگونه این تصمیم خود را محاسبه کرده و اساسا این کشور با چه نگاه استراتژیکی به تحولات آینده روسیه می نگرد.

روسیه در چند سال اخیر نشان داده است که بازیگری معامله گر و غیر قابل اعتماد در منطقه است و در عین حال تنها به منافع استراتژیک اقتصادی‌اش حتی با اصرار به حفظ نظم موجود خاورمیانه فکر می کند؛ بنابراین در مسئله سوریه نیز دور از ذهن نیست که روسیه با همین سیاست همیشگی دست به اقدام برای وتو قطعنامه ضدسوری زده باشد.

زیرا روسیه آن‌قدر منافع استراتژیک اقتصادی در سوریه دارد که وتوي قطعنامه اخیر، توجیه مهمي برای منافع ملی روسیه باشد، همچنان‌که از زمان فروپاشی شوروی سابق که این کشور یکی پس از دیگری متحدین خود را در منطقه از دست داد و بسیاری از آنها به دامن ابرقدرت های غربی و به‌ويژه امريكایی ها رفتند، روس ها با تغییر استراتژی خود تلاش کردند با این کشورها پیوندهای عمیق و استراتژیک اقتصادی که شامل انررژی، تکنولوژی و تسلیحات نظامی بود، برقرار کنند.

در این میان سوریه به عنوان کشوری مهم در منطقه‌ی ‌آسیای غربی و به‌ نوعی مرکز ارتباطات سه قاره‌ آسیا، آفریقا و اروپا و مرکز برتر بازرگانی میان شرق و غرب محسوب می شود. از سوی دیگر موقعیت ژئوپلتیکی سوریه که این کشور را در نقطه ‌اتصال خاورمیانه نفت‌خیز با اروپای صنعتی قرار داده، از جمله جاذبه های متحد قدیمی روسیه است که هزینه کردن روس ها را برای آن‌ها را به صرفه می کند.

اما شواهد مستند نشان می دهد که روسیه به دلیل یک فهم راهبردی برتر از معادلات ایجاد شده فعلی منطقه و چشم انداز جدید در سیاست خارجي خود، این قطعنامه را وتو کرده است.

در طی ماه های اخیر، روسیه در مواجهه با بیداری اسلامی در خارمیانه و شمال افریقا بسیار محافظه کارانه موضع گیری و تلاش کرده به نوعی خود را در این حوادث بی طرف نشان بدهد. در عین حال، ضمن آنکه خواهان گفت‌وگوی طرف های درگیر در کشورهای قیام کننده بوده اما همواره براین نکته اساسی تاکید کرده که مخالف دخالت خارجی در امور این کشورها است.

دلیل روسیه براي مخالفت با دخالت خارجی در امور کشورهای قیام کننده نگرانی فزاینده از نفوذ امريكا و غرب در منطقه است و به همین دلیل از تشکیل جبهه ای علیه امريكا و غرب در منطقه همواره حمایت می کند و بسته به قدرت این جبهه به آن نزدیک می شود.

نگاهی به صحنه و آرایش سیاسی منطقه نشان می دهد که تنها جبهه موثر و واقعی مانع از نفوذ امريكا در خاورمیانه جبهه مقاومت به رهبری ایران است. روس ها به دلیل همین فهم راهبردی از این معادله در منطقه خاورمیانه همواره میان محور مقاومت در منطقه به رهبری ایران شامل سوریه، حماس و حزب الله و محور امريكا و متحدین اروپایی بر دو پایه اسرائیل و عربستان سعودی در حال بازی و معامله بوده اند.

در حالی که سوریه جزو لاینفک محور و هسته های اصلی مقاومت به رهبری ایران است و در این شرایط هر نوع بازی در اردوگاه استراتژیک سوریه بازی در پازل محور مقاومت به رهبری ایران و معادله تحت کنترل ایران است، بنابراین روسیه برای اینکه بتواند یک بازیگر قدرمند در منطقه باشد، باید تنها به دو گزینه فکر کند و غیر از این دو جریان سومی در حال حاضر وجود ندارد. روسيه (و چين، به تبع آن) با درك اهميت همین معادله در منطقه تلاش را براي افزايش نقش منطقه اي خود افزايش داده است.

گزینه اول اينکه در ازای گرفتن امتیازات خاص از امريكایی ها در پازل غربی‌ها بازی کند و به سهم معین و محدود از غنایم قانع شود مانند آنچه درباره لیبی اتفاق افتاد و می افتد.

گزینه دوم اينکه برای استقلال و بازیگری در پازل محور مقاومت قرار گرفته و منافع خود را بر اساس آن، تعریف کند. مقامات مسكو همواره در فرايند سياست‌گذاري خود در قبال خاورميانه در تعامل با سیسات های قدرت های منطقه ای عمل می کنند زیرا روسیه می داند به تنهایی نمی تواند مستقل عمل کند. شاهد مثال این ماجرا هماهنگی سیاست روس ها در ماجرای لیبی با اتحاديه عرب و اتحاديه آفريقا بود که مسكو اعلام کرد بدون چراغ سبز آنها نمي توانست هيچ گام جديدي بردارد.

با این حال، سوریه در حالی عضو مؤثري از جبهه مقاومت در منطقه به رهبری ایران محسوب می شود که امروز محور مقاومت خاکریزی فراتر از خاورمیانه ایجاد کرده است و سفر مسئولین امريكای لاتین و هدفی که به صراحت در این‌باره اعلام کرده اند، این مدعا را تایید می کند.

‌همچنانکه "نیکولاس مادورو" وزیر امور خارجه ونزوئلا به همراه "برونو رودریگز" همتای کوبایی و نمایندگانی از اکوادور، نیکاراگوئه و بولیوی به صراحت از اهداف سفر اخیر خود به سوریه و گفت‌وگو با بشار اسد را ایستادن در مقابل دخالت امريكا در سوریه اعلام کرده اند.

جبهه مقاومت با توان ایجاد چنین جریانی جهانی بر علیه امريكا است که تحلیل گران غربی عنوان کرده اند که توانایی جذب روسیه و دور کردن این کشور را را از جبهه غرب را داراست.

اما گزینه دوم برای روسیه چند دستاورد مهم دیگر نیز دارد که مهمترین آن این است که در کنار این جبهه می تواند مانع از نفوذ امريكایی در حوزه های امنیتی سنتی تحت نفوذ خود شود.

دستاورد مهم دیگر بازی در پازل محور مقاومت تضمین امنیت در آسیای مرکزی و به‌ويژه در قفقاز برای روسیه است، چنانچه القاعده و تفکر سلفی در قفقاز دارای نفوذ ائدولوژیک است و روسیه با پیوستن به جبهه مقاومت از جبهه سازش که عربستان در نقش کلیدی دارد، دور می شود.

این دستاورد زمانی اهمیت آن مشخص می شود که یک‌بار دیگر سخن چند ماه قبل پوتین را مرور کنیم که گفت "رهبران روسیه نگران آن هستند که حوادث جهان عرب و شمال آفریقا در قفقاز شمالی تأثیر گذاشته باشد."

روسیه در شرایط حساس خاورمیانه برای آسیب نرسیدن به منافع خود به تکیه‌گاه مطمئني نیاز دارد و این تکیه گاه جریانی جز مقاومت نیست، زیرا امروز جریان مقاومت دارای پایدارترین و فراگیرترین محبوبیت مردمی در منطقه است و جهت آینده و آمال انقلاب های منطقه به این سمت است و در این زمينه نه تنها روسیه بلکه برخی محافل در غربس نیز این موضوع را پذیرفته اند. حتی برخی تحلیل گران واقع گرا امريكایی معتقدند کشورشان تا دیرتر نشده باید سیاست های خود را براین اساس تنظیم کند و با این وضعیت کنار بیایید وگرنه شرایط برایشان سخت‌تر از وضعیت موجود خواهد شد.

با این حال، دیپلمات های روس بر خلاف همتایان امريكایی خود در سیاست خارجي در قبال تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا تلاش می کنند واقع گراتر باشند.

 از سوی دیگر شواهد نشان می دهد که روسیه برای بازی در فاز جدید که همان حضور مؤثر در صحنه تحولات جدید خاورمیانه است، خود را آماده می کند.

پوتین اخیرا اعلام کرده است که می خواهد کشورهای جدا شده از شوروی سابق را دوباره گرد هم جمع کند و یک اتحاد استراتژیک در میان آن‌ها ایجاد کند، این سخن پوتین را برخی تحلیل‌گران نشانه عزم روسیه برای بازگشت به امپراطوری روسیه عنوان کرده اند.

این در حالی است که روسیه با وتوی قطعنامه علیه سوریه نشان داد مناسبات استراژیک خود را از امريكایی ها جدا کرد و به دنبال سیاستی مستقل از اردوگاه غرب رفته است.

همچنین در حالی که پیش از این رئیس جمهور روسیه در حاشیه نشست دو روزه تبیین سیاست های جهانی، شورشیان سوریه را تندرو و تروریست خواند، سخنان اخیرا مقامات روسیه که خبر از سفر و گفت‌وگو با مخالفان بشار اسد را در این کشور می دهند و اعلام اینکه دوطرف درگیر در سوریه را می خواهند با احترام به حاکمیت بشار اسد پای میز مذاکره بنشانند و به نوعی میانجي‌گری کنند، نشان می دهد که روس ها می خواهند این موضوع را خود به صورت مستقل مدیریت کرده و تغییر تاکتیک داه اند.

این گزاره به خوبی نشان می‌دهد که فاز جدید سیاست خارجه روسیه در قبال تحولات منطقه حضور مؤثر دیپلماتیک مستقل و در حین حال مدیریت کردن بر اساس یک ابرقدرت بین اللمللی و فاصله گرفتن از محافظه کاری و دنباله روی غرب است.

روسیه می خواهد با ورود مستقل به مسئله سوریه آغازی جدید برای سیاست خارجه خود داشته باشد و حال که سوریه به اردوگاه رقابت های استراتژیک در منطقه تبدیل شده است از آن به عنوان یک نقطه عطف برای اثبات بیشتر خود استفاده کند.

نکته جالب آنکه در حالی که تحولات خاورمیانه به ایستگاه استراتژیک سوریه رسیده است، این سخن آندرياس فوگ راسموسن دبيركل ناتو در بروكسل که صراحتا اعلام كرد است، ناتو به هيچ وجه ميل ندارد در سوريه دخالت نظامی كند چون سوریه برخلاف لیبی دوستان قدرتمندی - ایران ، حماس، حزب الله- دارد، بسیار برای روس ها و تحلیلگران واقع گرا قابل تامل است.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : محاسبه روسیه, وتو قطعنامه علیه سوریه, ,