حجت‌الاسلام و المسلمین آقاتهرانی در گفت‎وگو بارجانیوز:
برنامه ويژه شيطان براي انحراف خواص/ پاسخ امام علي(ع) به اصبغ بن نباتة درباره معيار حق و باطل

 

جواد حجتي: انحراف از سیره و سنت رسول خدا(ص) بعد از رحلت آن بزرگوار از جمله واقعیات تاریخ است که محققان و پژوهشگران نسبت به آن تردیدی ندارند. این انحراف اگرچه با رحلت پیامبر اکرم(ص) آغاز شد اما ظهور و بروز آن در فاجعه سال 61 هجری و شهادت حضرت سید الشهدا(ع) به اوج خود رسید.

این انحراف اصل دین خدا را نشانه گرفته بود و تا آنجا پیش رفت که حاکم مسلمانان یزیدی شد که به صراحت می‌خواند: " لعبت هاشم بالملك فلا / خبر جاء و لا وحي نزل" و در مسند خلافت مسلمین دین خدا را انکار می‌کرد و در نهایت نوه رسول خدا(ص) را که نوای "و علی الإسلام السلام إذا بلیت الأمة براع مثل یزید" سر داده بود، به فجیع ترین وضع ممکن به شهادت رساند.

عوامل و زمینه‌های وقوع این انحراف، نقش نخبگان و صاحب مسندان در آن، معیارهای تشخیص و راه‌های مقابله با آن از جمله مواردی بود که در ایام عزای سالار شهیدان با حجت الاسلام و المسلمین دکتر مرتضي آقاتهرانی به بحث و گفت‌وگو گذاشتیم:

 

شیطان و نفسانیت دو عامل اصلی بروز انحراف

زمینه های وقوع انحراف در امت رسول الله (ص) به طوری که اساس اسلام به مخاطره افتاد و حق و باطل در نظر مردم جابه‌جا شد تا آنجا که به شهادت حسین بن علی(ع) انجامید، چه بود؟

برای پاسخ به این سوال ذکر این مقدمه لازم است که ما باید بدانیم پیامبر اکرم(ص) خودشان معصوم هستند؛ بنابراین، از شر دو ابزار اصلی که موجب انحراف می‌شود، در امان هستند. این دو ابزار یکی محیط است که اگر بهتر بگویم شیطان به‌عنوان وسوسه‌گر بیرونی و خارجی است و دیگری هم نفس انسان و نفسانیت اوست. بنابراین، پیامبر اکرم " َمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى" (1) (از روی هوا سخن نمی‌گوید) اصلاً فکر، گفتار، نطق او بر مبنای هوای نفس نیست و اگر مطلبی بگویند - پیامبر چیزی نمی نوشتند "لا تخطه بیمینک" (2) (و با دست خود چیزى نمى‏نوشتى) گفته‌ها و نطق‌های‌شان مصون از شر نفسانیت و شر شیطان بود. البته شیطان نفس ایشان به دست خود ایشان مهار شده بود و می فرمودند: " شيطاني آمن بي" شیطانم به دست من ایمان آورده و نمی تواند کسی از خارج مرا وسوسه کند یا به انحراف بکشاند.

علاوه بر پیامبر، مولا امیر المومنین علیه السلام و ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین به نص صریح معصوم هستند اما صحابه، یاران، تابعین و اطرافیان پیامبر و اهل بیت علیهم السلام آن اندازه که مجاهده با نفس کرده و توانسته بودند که بر شیاطین مسلط باشند، به همان اندازه می توانستند مصونیت پیدا کنند. هر اندازه که انسان غفلت و بی توجهی کند و یا تحت تاثیر عوامل بیرونی یا درونی قرار بگیرد، خطر اینکه به انحراف بیفتد، یبشتر است.

در غیر معصوم (ع) این دو ابزار قدرت دارند و فعال هستند و باید مواظبت کرد که از شر نفس و نفسانیت و شیطان و محیط خارجی در امان بود و تحت تاثیر اینها نباشیم تا ما را به راه انحراف نکشانند.

آیا زمینه‌های وقوع انحراف فقط همین دو عامل شیطان و نفسانیت است؟

این دو عامل، اصلی است اما بستر انحراف می‌تواند موارد مختلفی را در بر بگیرد. گاهی فتنه است گاهی اختلاف سلیقه و نظر، گاهی منافقین فعال می‌شوند اما اگر دقت کنیم، بستر انحراف دوباره به همان مواردی که ابتدا توضیح دادم، بر می گردد.

بها دادن به غیر خدا، (حالا هرکه یا هرچه می‌خواهد باشد) و همچنین جهل و نادانی هم موثر است، هرچقدر معرفت انسان کمتر باشد، خطر انحراف در او بیشتر خواهد بود. مثلا نقش عمده جهالت در انحراف را می‌توان در جنگ‌های جمل، صفین و نهروان دید.

مال و منال دنیا، قدرت، شهرت و شهوت هر کدام بسترهایی هستند که انحراف می‌تواند بر آنها سوار شود، گاهی از اوقات حسادت، لجاجت، بی تربیتی نفس و امثال آن اگر با تمام ابعادش مورد دقت قرار گیرد، مشخص می‌شود که می توانند بستری برای انحراف باشند.

نقش نخبگان و صاحبان قدرت در جامعه رسول الله صلي الله عليه و آله در ایجاد این انحراف و تقویت آن چه بود؟

خیلی نقش داشتند؛ به عنوان مثال اگر کسانی که می‌خواستند رودرو و مقابل مولی الموحدین علیه السلام بایستند، از شأنیت و شئون اجتماعی برخوردار نبوده و به اصطلاح پرستیژ اجتماعی نداشتند، طبعا خیلی نمی‌توانستند کاری از پیش ببرند اما وقتی کسی در جامعه حائز مقام، شهرت و مقبولیت است و در زمان امیر المومنین علیه السلام از کسانی باشد که مصاحب و همراه پیامبر بوده یا جزو کسانی است که زود به پیامبر ایمان آورده است و یا مثلا زهد و خوبی خود از نشان داده است، قطعا تاثیر بیشتری دارند.

باید توجه داشت که این افراد زودتر به خطر نزدیک می‌شوند و معمولا هم شیاطین به دنبال انحراف این افراد هستند، چون اگر این افراد زمین بخورند، به دنبال آنها یک عده زیادی به زمین می‌خورند. اصلا برای چه شیطان بر روی یک نفر یک نفر کار کند؟، او می‌آید سرنخ‌ها را فریب می‌دهد. بنابراین خواص بیشتر از همه باید مواظب خودشان باشند که به انحراف کشیده نشوند.

مثلا نقش معاویه یا نقش رهبری خوارج نهروان یا آنهایی که از جمله صحابه بودند مثل طلحه و زبیر قابل توجه است، اینها که آدم‌های عادی نبودند، کسانی بودند که از نظر مالی، قدرت و علم افراد مطرحی بودند. یا افراد زیرکی مثل عمرو عاص ابزار علمی، هوش و ذکاوت خود را برای به انحراف کشاندن دیگران مورد بهره برداری قرار می‌دادند.

باید به این نکته هم دقت شود، ما چون به این‌طور افراد مثل یزید و معاویه علاقه نداریم، دقت نمی‌کنیم که اینها از خواص هستند. اینها کسانی هستند که یک طایفه، قبیله و ایل را همراه خود دارند و به سمت خود می‌کشند برای همین هم وقتی که با امام درگیر می‌شوند، یک نفر نیستند بلکه جمع زیادی را به دنبال خود می‌کشند. مثلا ابوسفیان که تنها با پیامبر نمی‌جنگید، مگر تنها او در جنگ بدر بود؟ نه‎خیر او قدرت داشت و توانست مدیریت کند و جنگ احزاب را راه بیندازد، حزب‌ها و گروه‌های مختلف را در برابر پیامبر جمع کند و پیامبر یک تنه در برابر تمام اینها بایستد؛ بسیار وحشتناک هم درگیر می‌شدند. یا در خود کربلا اینکه بتوانند عده‌ای را به معرکه، جنگ و درگیری با امام بکشانند، قابل توجه است. عقبه این معرکه، حساب‌ها و نیروهایی هست و انرژی‌هایی مصرف شده و موتورهای قوی‌ای دارند که در این جهت استفاده می‌کنند.

انحراف در شئونات مختلف خود را نشان می‌دهد

نکته‌ای که در کربلا ظهور و بروز داشته و امروز نیز دیده می‌شود، این است که خیلی‌ها از مسیر حق منحرف شده‌اند اما خودشان نمی‌دانند و جهل مرکب دارند و متوجه این انحراف نشده‌اند، مثلا ما داریم که بسیاری از قتله کربلا قربة الی الله سیدالشهدا(ع) را به شهادت رساندند، شاخصه‌های تشخیص و تمییز این انحراف چیست؟

برای پاسخ به این سوال باید بدانیم آنچه که در برابر انحراف قرار گرفته است؛ حق است. انحراف، خودش نوعی باطل است که دارای مراتب است و یک مرتبه نیست، یک وقت انحراف کم است و یک وقت انحراف وسیع و کُشنده؛ اینها با هم خیلی فرق دارند برای همین حتی آنهایی هم که چه در زمان انبیا و چه در زمان اهل بیت علیهم السلام با ایشان درگیر می‌شدند، تماما ویژگی‌های باطل را داشتند اما نه در یک سطح؛ انبیا و ائمه هم تماما ویژگی‎های حق را داشتند و معیار و مدار حق بودند. اینجا باید حق مداری را تقویت کردد و به دنبال آن باشد.

خب پیدا کردن حق، آسان نیست " فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ " (3) بعد از حق نیست مگر گمراهی یعنی حق یکی است اما باطل بسیار؛ مثل اینکه بین من و خدا دو نقطه که بیشتر نیست، پس یک خط راست است نه بیشتر؛ اگر هزار خط هم ترسیم کنند، باز یک خط حق بیشتر نیست اما در باطل، شما می‌توانید میلیاردها نقطه و خط تصور کنید که به جوانب مختلف کشیده شوند؛ بنابراین انحراف به شئونات مختلف می‌تواند خود را نشان دهد.

بنابراین، اگر شاخص پیدا شود، مسئله حل خواهد ‌شد. مثلاً در جنگ جمل، من چهار نوع روایت در این زمینه که می‌گویم، دیده‌ام. جناب "اصبغ بن نباته" که از یاران خوب حضرت امیر و از شرطة الخمیس بود، (شرطة الخمیس جمعی از یاران حضرت علی علیه السلام بودند که همیشه آماده‌ی صد در صد برای دفاع از امام آماده بودند، به قول ما، بین امر امام و فعل اینها یا اراده امام و عمل آن‎ها فاصله‎ای نبود) جناب اصبغ در مورد ماجرای جنگ جمل با جمعی از شیعیان به حضور حضرت امیر علیه السلام مشرف شدند که خود اصبغ نقل می‌کند که همراه ما جناب "حارث حمدانی" هم بود. حارث جزو کسانی بود که مورد احترام حضرت علی قرار داشت، فرد مسنی بود و عاشق پیشه؛ معرفت خوبی هم به حضرت مولا داشت، امیر الم<منین هم به او علاقه داشت. او با کهولت سنی که داشت، به سختی خودش را به خانه حضرت رساند مثل اینکه خودش را می‌کشید، حضرت وقتی که به استقبال حارث آمدند، فرمودند که حارث در چه حالی هستی؟ که حارث گفت: آقا مردم در مقابل شما سه گروه هستند؛ اولین گروه "محبٌ غال" عده ای که آن‎قدر شما را دوست دارند که درباره‌تان به غلو افتاده‌اند و می‌گویند شما خدا هستید. دومین گروه هم "مبغض غال" هستند، یعنی عده‌ای هم هستند که آن‎قدر با شما دشمن‌اند که در حد یک آدم عادی هم شما را نمی‌بینند، هر حرفی می‌زنند و هر توهینی می‌کنند. سومین گروه هم "مقتصد" هستند یعنی میانه رو؛ حضرت فرمودند آنها که تند می‌روند، به جمع میانه‎رو برگردند، آنها هم که کُند هستند، خودشان را به آنها برسانند؛ آن گروه وسط، گروه درستی است. وقتی حضرت این مسئله را فرمودند، اصبغ گلایه کرد که یا علی چرا در این موضوع به بصیرت ما نیفزودی و چرا ما را آن‌طور که باید توجه ندادی.

در روایت دیگر توضیحاتش هست که منظور اصبغ این بود که در جنگ جمل ما به مشکل خوردیم، از یک طرف عایشه همسر پیامبر بود و از طرف دیگر شما بودید که داماد پیامبر هستید! از یک طرف طلحه بود از طرف دیگر عمار یاسر که هر دو صحابی پیامبر بودند. اگر پیامبر در مورد این دعا کرده بودند در مورد آن هم دعا کرده بودند، زبیر در برابر مالک اشتر و محمد بن ابی بکر قرار گرفته بود. ما چطور میان اینها حق و باطل را تشخیص دهیم؟ که حضرت فرمودند "لایعرف الحق بالرجال" حق که به شخصیت‌ها شناخته نمی‌شود.

وقتی اوضاع پیچیده می‌شود، مردم به شخصیت‌ها و خواص نگاه می‌کنند اما نباید این‌طور باشد. حضرت می‌فرماید شما باید آیه حق را بشناسید و بدانید چه کسی حرفش حجت و حق است، چه کسی نشانه حق است، چه کسی است که شما را به حق می‌رساند، او را باید بشناسیم. "اعرف الحق تعرف اهله" حق را بشناس اهلش را هم خواهی شناخت. تو اگر فهمیدی علی بر حق است، هر شخصیتی هم که با اوست، با حق است. خلاصه معیار؛ حق است و شناختن آن که باید دنبال آن باشیم.

یکی از نکاتی که در قیامت ظهور و بروز جدی دارد، این است که "هُنَالِكَ الْوَلايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ " (4) ولایت و همه کارها به دست خداوند متعال است که او حق است و اگر خدا، حق مطلق است، پس هرچه که او می‌گوید حق است، اگر او گفت که از پیامبر اطاعت کن یا گفت پیامبر بر شما ولایت دارد، پس او ولی می‌شود بعد پیامبر گفتند که "الحق مع العلی و علی مع الحق" خب دیگر راه گم نمی‌شود. اگر رسیدی به اینکه علی آیه‌ای از آیات حق است و او را به عنوان حق معرفی کردند و گفتند که "لولا انت یا علی لم یعرف المومنون من بعدی" اگر تو علی نبودی، مومنان بعد از من شناخته نمی‌شدند؛ هر کسی با تو هست مؤمن است و هرکس با تو نیست، مؤمن نیست. اینجا دیگر خیال آدم خیلی راحت می‌شود، اگر علی علیه السلام حق شد، اگر جنگ صفین باشد، نهروان باشد، جمل باشد، هرچه می‌خواهد باشد، افراد هم هر کسی می‌خواهند باشد، اما من می‌دانم حق کدام است و باید از او تبعیت کنم.

انحراف، با تراز ولایت فقیه خود را نشان می‌دهد

به اعتقاد ما در زمان غیبت امام عصر، مقام زعامت، مقام ولایت فقیه است. اصل مسأله این است که اگر با او تراز شویم، حق و باطل مشخص می‌شود و انحراف خود را نشان می‌دهد و دیگر اینکه بگوییم مثلاً فلانی رئیس مجلس یا رئیس دولت یا قاضی القضات است، اینجا چکار کنیم، وجهی ندارد.

اگر حق را شناختی، احزاب و گروه‌ها که الی ماشاءالله وجود دارند، در هر فتنه‌ای و هر سر و صدایی هم که بلند می‌شود، عده ای که اصلاً احتمال نمی دهیم ریزش کنند، ریزش می‌کنند و تعجب و تازگی ندارد از اول انقلاب تا به‌حال دیده ایم؛ مردم به امثال بنی صدر رأی دادند، رئیس جمهور شد و بعد دیدیم که خراب شد. اگر اینها حق را معیار ندانند، به مشکل برمی خورند.

به اعتقاد من، اگر داستان کربلا پیش بیاید یا داستان امام حسن مجتبی، دیگر فرقی نمی‌کند که بجنگند یا نجنگند فرقی نمی‌کند "الحسن و الحسين امامان قاما او قعدا" یعنی می‌خواهم بگویم که قیام کردن یا نکردن، مبارز بودن یا مبارز نبودن و جنگیدن یا نجنگیدن مهم نیست، اینها معیار حق نیستند، همان امامی که به جنگ دستور داد، به صلح هم دستور می‌دهد.

امام حسین و امام حسین علیهما السلام با یکدیگر فرقی نمی‌کنند؛ یک امام فرمان صلح دادند و یک امام فرمان جنگ. اگر حق را بدانیم، مشکل پیدا نمی‌کنیم. برای همین است که برخی افراد در کنار پیامبر و اهل بیت را که نگاه می‌کنیم، امروز در کنار امیرالمؤمنین می جنگیدند و فردا با او نبودند. اینها نمی‌شود. بالاخره آدم را به مخاطره جدی می‌اندازد. مهم این است که انسان بتواند حق و باطل را تشخیص دهد و این هم بصیرت می‌خواهد که باید از خداوند بصیرت را طلب کنیم و تحت تأثیر هواهای نفسانی قرار نگیریم تا بتوانیم مقابله و مبارزه کنیم.

به نظر شما در شرایط فعلی و با توجه به شرایط کنونی منطقه و جهان چه مباحثی باید به عنوان اولویت‌ اصلی در هیئت‌های مذهبی مطرح شود؟

به نظر من الآن با دیروز خیلی فرق کرده است. در همین سفر اخیری که در ایام حج داشتم، مسلمانان مختلف از سراسر دنیا که می‌آمدند و هم صحبت می‌شدیم، در این گفت‌وگوها به وضوح می‌دیدیم که عجیب تحت تأثیر اسلام و واقعیات آن قرار گرفته‌اند. برای خود من نکته بود افرادی که از راه‌های دور آمده بودند چگونه این موارد به گوش‎شان رسیده است. مثلاً شخصی از من پرسید از کجا آمدی؟ من گفتم ایران، او هم پرسید: سید علی خامنه ای؟! یعنی اینها آشنا شده‌اند. به لطف خدا، خون شهدا کار خودش را کرده است و در حال به ثمر نشستن است. امیدوار هستیم که زنده باشیم و به ثمر نشستن آن را هم ببینیم.

یا خاطره دیگر از یکی از جوانان مصری که می‌خواستم به او تذکر بدهم که مراقب باشید انقلاب‎تان را مصادره نکنند، گفت چه کسی مصادره می‌کند؟ گفتم امریکا بلد است که چگونه موج سواری کند و آدم خودشان را سرکار بیاورند. گفت اگر ما تقوا داشته باشیم، کار درست می‌شود که تقوا یکی از ابزارهای خوب است، برای اینکه انسان در درک مسائل اشتباه نکند؛ تقوا یعنی نفس انسان و شیطان زیاد نتوانند فعالیت کنند، انسان بتواند خود را در برابر اینها حفظ کند و بر آنها مسلط شود -.در زمان پیامبر چون اصحاب و یاران پیامبر با تقوا بودند، پیامبر در همه امور مسلط و پیروز بود، همین‌ که بی تقوایی می‌شد، کار هم خراب می‌شد؛ مثل جنگ احد؛ اینکه حواس‏شان رفت به جمع آوری غنایم، مشکل پیدا کردند. با اینکه حتی خود پیامبر اکرم حضور داشتند. اگر تقوا باشد، امریکا و یا دیگری نمی‌تواند کاری کند.

من به دوستان خودمان در کشور و کسانی که در وادی سیاست هستند، می‌گویم که واقعاً بی تقوایی نکنیم، خیال می‌کنیم با بی‌تقوایی رأی می‌آوریم و بین مردم عزیز می‌شویم، در حالی که " لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ" عزت از آن خدا، رسول و اهل ایمان است. پس همیشه باید خدا را در نظر بگیریم. پیروزی و یا خدای ناکرده شکست ما اثر جهانی دارد. الآن امید جهانیان به داخل کشور ماست. یک موقعی ولایت فقیه در کتاب‌ها مطرح بود ولی الآن در عمل دیدیدم ولی فقیه حاکمیت بسیار سالمی دارد و در ایران این را تجربه کردیم. اینها وقتی این را می‌بینند، برگ برنده است. ما نباید این دستاورد را شوخی و دست‌کم بگیریم و یا برخورد نامناسب کنیم.

اما آقایان هر صحبتی که برای مردم می‌کنند، باید دو چیز را مراعات کنند؛ هر سخنرانی و یا مداحی و یا هر برنامه دیگری باید این دو ویژگی را داشته باشد: اول اینکه گفتار و رفتار ما به اعتقادات و ایمان مردم بیافزاید؛ دوم رفتار و اخلاق انسان‏ها را اصلاح کند. اگر روضه می‏خوانیم یا داستانی می گوییم و یا تاریخی نقل می‌کنیم، هر سخنران یا مداح و مرثیه‌سرا به دنبال اصلاح رفتار و اصلاح عقاید و افکار افراد باشیم. عده ای از جوانان ما فقط در این ایام پیدای‎شان می‌شود و میهمانان امام حسین علیه السلام هستند، کاری کنیم که ماندگار شوند، بیایند و با آقا آشتی کنند، آشنا شوند یعنی فقط این 10 روز نیایند. کاری کنیم که این 10 روز، 20 روز، 30 روز و 60 روز و آرام آرام 365 روزه شود. خداوند ان شاءالله توفیق دهد تا چیزی بگوییم که مورد رضای حضرت ولی عصر ارواحنا فداه باشد و آقا از ما راضی باشد.

******

 1. سوره نجم آیه 3
 2. سوره عنکبوت آیه 48
 3. سوره یونس آیه 32
 4. سوره کهف آیه 44
 5. سوره منافقون آیه 8

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : آقاتهرانی, برنامه ويژه شيطان, برنامه براي انحراف خواص, معيار حق و باطل, انحراف از سیره و سنت رسول, ,