اتحادیه عرب: آمريكا دبير كل‌‍، تركيه عضو ناظر!
 

 

جواد محمدی*

امريكا و برخی از کشورهای عربی محور سازش بارها سعی در جدا کردن سوریه از ایران و جبهه مقاومت كرده‌اند و جهت نیل به این هدف به ترفندهای مختلفی متوسل شده اند. تهدید به حمله نظامی توسط امريكا بعد از سقوط صدام، حمله هوایی اسرائیل به سوریه در شهریور 1386 و عدم محکومیت آن توسط کشورهای عربی و نهایتا پیشنهاد مالی 20 میلیارد دلاری از طرف عربستان به حکومت سوریه از جمله این اقدامات بوده است.

پس از ناکامی از این طریق، امريكا و هم‌پیمانانش سعی در از بین بردن و یا حداقل تضعیف وجوه اشتراکی و پیوند دهنده جمهوری اسلامی و سوریه كردند. نظر به حضور توأمان ایران و سوریه در یک جبهه مشترک در لبنان، سناریوی ترور رفیق حریری در سال 2005 و متعاقب آن اخراج سوریه از لبنان با حمایت امريكا، عربستان و فرانسه در این راستا طراحي شد. علاوه بر آن، با توجه به رابطه بسیار نزدیک سوریه و حماس می توان گفت یکی از اهداف نزدیک شدن ترکیه به جنبش حماس، فاصله انداختن بین ایران و حماس به عنوان یکی دیگر از وجوه مشترک روابط ایران و سوریه است.

در حاشیه مطالب گفته شده می توان به این حقیقت اشاره داشت که هرچند پس از صدور دو قطعنامه 1559 و 1595 شورای امنیت در طی مدت کمتر از هشت ماه علیه سوریه ، این کشور در سال 2005 با اتهام دست داشتن در ترور حریری مجبور به خروج از لبنان شد ( اتهامی که بعدا ملغی شد و به حزب الله نسبت داده شد.)، اما نقش و حضور سوریه در عرصه سیاست لبنان از چنان عقبه و عمقی برخوردار است که در بن بست ایجاد شده در سال 2011 در دولت سعد حریری، عربستان از دمشق درخواست كرد که با همکاری همدیگر در طرح سین- سین مشکل حکومت لبنان را حل كنند.
از آنجا که آمريكا از مسير كليشه اي تطمیع و تهدیدهاي هميشگي جهت تضعیف سوریه و در نهایت جدایی حكومت سوريه از ایران طرفي نبسته بود، دائما مترصد موقعیت زمانی مناسبی بود تا این هدف را محقق سازد که فضای ایجاد شده در انقلاب های خاورمیانه و مختصات زمانی آن به زعم ایالات متحده فرصت لازم را برای این منظور فراهم آورده است.
با نگاهی به مواضع امريكا در قبال حوادث سوریه می توان دید که در ابتدای تحرکات مخالفین در سوریه، امريكا با آگاهی از واقعیت های میدانی این کشور و وسعت بسیار کم مخالفت ها، با سقوط حکومت بشار اسد همراهی علنی نمی کرد و سعی داشت تا صرفا از طریق ارعاب و تهدید حکومت سوریه را از محور مقاومت و ایران جدا کند.
در این زمینه حتی کلینتون، وزیر خارجه ایالات متحده اعلام كرد که بشار اسد را رهبری اصلاح طلب می داند و به تدابیر بشار برای کنترل اوضاع اطمینان دارد1. چرا که امريكا خوب می دانست تحرکات آزادی‌خواهانه و خودجوش که می تواند منجر به سرنگونی حکومت شود، همواره از پایتخت و یا شهرهای بزرگ که از لحاظ سطح دانش و آگاهی بالاتر هستند، شروع می شود و یا حداقل در آنجا استمرار می یابد. اما واقعیت حرکات مخالف در شهر "درعا" در منطقه مرزی اردن و اسرائیل و شهر كوچك "جسر الشغور" در 20 کیلومتری مرز ترکیه موضوعی نبود که دولتمردان امريكا از آن آگاه نباشند! ناگفته نماند که تاکنون در پایتخت سوریه و شهرهای بزرگی چون حلب که دومین شهر بزرگ سوریه است، تحرک خاصی مشاهده نشده است.
در ادامه این روند و با مخالفت سرسختانه بشار اسد در مقابل خواسته امريكا، این کشور تنها راه پیش روی خود را اسقاط نظام کنونی سوریه می داند. به همین دلیل از طریق دلارهای نفتی عربستان، تحرکات دیپلماتیک ترکیه و فعالیت رسانه ای بی سابقه قطر علیه دمشق، جهت افزایش فشار بر سوریه، مأموریت های ویژ ه ای برای این سه کشور با محوريت اتحاديه عرب تعریف کرده است و حتی آشکارا دست به حمایت تمام عیار از گروه‌های مسلح مخالف سوریه زده است. نکته قابل تأمل این است که دو هفته قبل، رهبر شبه نظامیان معارض حکومت سوریه "ریاض اسعد" در ترکیه اعلام نمود تنها راه سرنگونی حکومت بشار اسد تقويت اقدامات مسلحانه است2.

در اين جهت امريكا و تعدادی از کشورهای منطقه مانع مذاکره مخالفین سوری با حکومت بشار اسد هستند حتی باراک اوباما، رئیس جمهور امريكا از مخالفین مسلح حکومت سوریه درخواست کرده که سلاح خود را بر زمین نگذارند! این موضع‎گیری های گستاخانه و مداخله جویانه موجب شد که لاوروف وزیر خارجه روسیه نیز صراحتا از این رویکرد غیرانسانی امريكا و بعضی از کشورهای منطقه انتقاد کند.

در واقع امريكا از طریق استثمار اتحادیه عرب کارکردهای این اتحادیه را به استخدام منافع واشنگتن درآورده است، به طوری که می توان ادعا کرد در حال حاضر در قبال تحولات خاورمیانه دستور کار اتحادیه عرب نه در مقر دائمي آن قاهره، بلكه در كاخ سفيد نوشته می شود!

بدين ترتيب آمريكا تلاش دارد از سه محور داخلي از طريق اقدامات مسلحانه و عدم مذاكره با حكومت، محور منطقه اي از طريق پروژه هاي از قبل طراحي شده براي اتحاديه عرب و بازيگرداني فعال تركيه و محور بين المللي از طريق مجاب كردن اتحاديه اروپا براي فشار بيشتر بر دمشق و تبليغات انبوه رسانه اي با نگاه ويژه به شبكه هاي" الجزيره" حكومت فرزند اسد را به زانو درآورد.

از منظر دیگر امريكا و همپیمانانش به این نکته واقف هستند که در صورت تصمیم مردم سوریه، فارغ از تصمیم بر ابقاء بشار اسد یا برکناری وی، هیچکس، نه امريكا و نه دیگر کشورهای منطقه، قادر به مقاومت در مقابل خواست مردم نیستند و جایی برای امريكا و جبهه سازش در حکومت های مردمی در خاورمیانه نخواهد بود. به همین دلیل امريكا و دنباله هایش از گروه های مسلح سوری که پایگاه مردمی قابل اتکایی ندارند، حمایت می کنند تا در صورت پیروزی احتمالی این گروه ها، از یک طرف سهم خود را در حکومت احتمالی آینده سوریه تضمین کنند و از طرف دیگر از جهت گیری ضد صهیونیستی و ضد غربی آن جلوگیری کنند.

پي‌نوشت‌ها:

1- روزنامه همشهری، 11 اردیبهشت 1390، ص 21
2- روزنامه اطلاعات، 22 آبان 1390، ص 16

*دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات خاورمیانه دانشگاه تهران 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : اتحادیه عرب, آمريكا دبير كل, تركيه عضو ناظر, جدا کردن سوریه از ایران, جواد محمدی, ,