سرویس سیاسی بی باک؛ سید مختار موسوی: شاید در سیاست مدرنیته و یا علوم سیاسی که امروز غرب معرف آن است ، جعل و تقلب و خدعه و نیرنگ و کلاهبرداریهای سیاسی ودادن وعده های دروغ و انجام نشدنی ، و جلب آرای مردم به هر قیمتی ، و برقراری ارتباطهای زیرزمینی با دشمنان قسم خورده ، و به سخره گرفتن ارزشها و شوخی و سبک سری جایز و رایج باشد که هست.
 

شاید در نظامهای سیاسی که متأثر ازتفکرات سوسیال دمکرات ویا لیبرال دمکراتها ودیگر تفکرات ضد اخلاقی و ضد انسانی که؛ مبتنی بر هوا و هوس و امیال و وساوس شیطانی که ناظر بر لاابالی گری و معنویت گریزی است ، در امور حیوانی (خور و خواب و خشم و شهوت ) آزادیها بطور مطلق و بی حدو مرز و فاقد خط قرمز باشد ، که هست .

شاید در نظام لیبرال دمکراسی غرب و نظام سرمایه داری ناشی از حاکمیت مکتب ضد توحیدی وضد دینی اومانیسم ؛ اصلاحات دینی ونفی حاکمیت سیاسی دین ، در قالب مدرنیزاسیون و نوگرایی ، نوعی کمال خواهی و کمال جویی محسوب شود که همین طور هم هست .

شاید در نظامهای سکولاریسمی فعالیت احزاب و گروهها و جمعیت های سیاسی بر علیه دین و دین مداری خصوصاً حاکمیت سیاسی دین در جهان و یا جامعة متبوع خویش نه تنها بلامانع و آزاد باشد بلکه جزو شاه بیت قواعد سیاست گذاری و ضوابط حکومتداری آنها باشد .

شاید در بعضی از نظامهای سیاسی دنیا ، سیاست تنش زدایی ناشی از رعب و وحشت دولت مردان و همچنین عجز و ناتوانی اینگونه دولتمردان در دفاع از حقوق شهروندان خود و ترس از رودرروشدن با قلدورهای زمانه و مهار زیاده خواهی دشمنانشان ، و باج دادن به استعمارگران زورگو ، و نادیده گرفتن حقوق ملت خود ، به عنوان سیاست مدرن و یا نوعی حکومت مدرنیته پذیرفتنی باشد.

شاید در بعضی از نظامهای سیاسی ، دولتمردانی وجود داشته باشند که از ابتدا ملت خود را با شعار تنش زدایی و همزیستی مسالمت آمیز با دیگر ملتها و صرفه جویی در هزینه های امنیتی ، اساس کار خود را مبتنی بر میل و رضایت صاحبان حق وتو در سازمان ملل و زورگویان و زور داران دنیا سیاست گذاری و برنامه ریزی نمایند .

شاید هم در بعضی دیگر از نظامهای سیاسی دنیا که داعیه دمکراتیک بودن را سر می دهند ، ورود افراد باسوابق کیفری وجنایی مؤثر ومتعدّد، و با سلائق مختلف سیاسی وفرهنگی و با مواضع آشکار ضد دینی ،برای تصاحب نمودن پست های کلیدی از جمله ریاست جمهوری و نمایندگی پارلمان و وزارت خانه ها آزاد باشد که هست .

شاید در دانشگاههای اروپا و آمریکا و دیگر محافل آموزشی و اماکن عمومی آنها تبرّج و خودمائی زنان و سکس گرایی و ترویج فرهنگ های مبتذل و ترغیب وتشویق نوجوانان وجوانان جهت استقبال از پدیده شوم آزادیهای جنسی ، از جمله همجنس گرایی به منظورخروج آنها از حاکمیت عقل وفطرت، و سرکوب نمودن حجاب و اخلاق گرایی و مقابله با ،فرهنگ های دینی و معنویت محوری آزاد باشد ،که هست .

شاید دولت مردان اروپایی و آمریکایی و حتی بعضی از کشورهای آسیایی و اسلامی ، اصل را بر جلب رضایت آمریکا گذاشته باشند ، که گذاشته اند ، و سیاست های داخلی و خارجی و آئین های مذهبی و آداب و رسوم کهن ملت خود را ، متبایناً بر اساس خواسته ها و تمایلات آمپریالیسم و صهیونیسم جهانی برنامه ریزی و مدیریت نمایند که همین طور هم هست .

شاید در بعضی از نظامهای سیاسی مدعی دمکراسی ،که با خدا و اخلاق و انسانیت بیگانه هستند اقلیت و اکثریت بر اساس مواضع و منافع و مطامع سیاست مداران و صاحبان قدرت لحاظ شوند، یعنی قدرت مردان و سرمایه داران و گروههای متنفذ در هرقسمت که باشند ولو اینکه آن قسمت عملاً در اقلیت به سر ببرد، بر روی کاغذ آنها را حائز اکثریت آراء اعلام می کند .

شاید در دیگر نظامهای سیاسی دنیا ، دولت مردان به خاطر سرگرم نمودن مردم به امور دنیوی و دور نمودن آنها از امورات معنوی ، به ترویج و تبلیغ اشرافی گری و تجمل گرایی و برجسته نمودن امورات رفاهی و اقتصادی روی آورند تا مردم فرصت تفکر به فلسفه خلقت خود را نداشته باشند .

شاید تمام کشورهای دنیا حقوق بشر آمریکایی و اخلاق آمریکایی و فرهنگ آمریکایی وپوشش آمریکائی را بعنوان بهترین الگو ومتد پذیرا باشند ؛و خود را ملزم به پیروی بلاقید وشرط و تبعیت کورکورانه از آنها نمایند.

شایدکشور هایی باشند که اکثر مبادلات سیاسی ، اعم از سیاستهای داخلی وخارجی وامورات اقتصادی وتجاری ونظامی وحتی فرهنگی وایدئولوژیکی خود را، از مدل آمریکایی کپی برداری ودیکته نمایند ، که چنین کشورهایی هم کم نیستند.

اما عزیزان ، بزرگواران ، برادران و خواهران گرامی! اینجا نه غرب است و نه آمریکا ونه جایی که بتوانیم از مدل غربی و آمریکایی تقلید و الگو برداری و یا دیکته نویسی کنیم.

هموطنان عزیز ! اینجا از دمکراسی آزاد وآزادیهای مطلق وبی بند وباری و لاابالی گری خبری نیست .

برادران و خواهران دینی من ! دمکراسی حاکم در ایران ما ، از نوع دمکراسی دینی (مردم سالاری دینی) است و تمام آزادیها در همه زمینه ها بدون استثناء به دستور خدا و دین اسلام و قوانین موضوعه و عقل و منطق و مطابق با موازین شرعی ومقررات قانونی محدود و محصور ومشروع ومعقول شده اند .

ملت مسلمان ایران ! اینجا دین اسلام آن هم از نوع اسلام ناب محمدی حاکمیت دارد و حرف اول وآخر را خدا ومی زند ، وهمه چیز در اینجا باید اسلامی ودارای رنگ و بوی خدایی باشد.

ای کنعانیانی که منتظر یوسف زهرای اطهر و شکوفه زدن گل نرگس از بوستان عترت محمدی هستید ، اینجا ایران است ؛ مرز شیران است ، اینجا سرزمین امام خمینی (ره) ، سرزمین شهیدان چون مطهری، بهشتی ، رجائی، باهنر ، مفتح ، دستغیب ، مدنی ، قدوسی ، شهریاری ؛ علی محمدی ، احمدی روشن است . یعنی باید هر صبح قبل از نماز صبح غسل شهادت کرده و آماده فرمان خدا برای استقبال از ولی او باشیم

اینجا ایران است سرزمین دلاورمردانی چون ، باکری وهمت ، کاظمی ودقایقی ، صیاد شیرازی وشیرودی ، محمد حسین فهمیده وسیف الله موسوی ها است ، یعنی باید از دنیا دل برید وبه خدا پیوست ، تا بتوانیم لیاقت زندگی کردن در سرزمینی را داشته باشیم که چنین عزیرانی با اهدای خون خود برای ما به ارمغان آورده اند .

اینجا کنعان است و کنعانیان یوسف خود را در چهرة نایب او می جویند و با صدای دلنشین و خوشنوای او سکون و آرامش می یابند و با هدایتگری های او به راه راست می روند و با شادی هایش شادمان و با غم هایش غمگین و ناراحت می شود و با مأنوس شدن با او دوری یوسف زهرای پیامبرشان را تحمل و فاصلة بین خود وآل یوسف را به حداقل می رسانند و جامعه را برای ظهور و حضور قدوسی گمشده خود آب و جارو می کنند .

اینجا جمهوری اسلامی ایران است و ولایت فقیه حکومت می کند . و ایرانیان ولایت مدار به تمام جهانیان ثابت کرده اند که ، انرژی ولایی که آنها از وجود مقدس و مبارک ولایت فقیه می گیرند زهی قدرتمند تر و کارسازتر از انرژی هسته ای است .

اینجا جمهوری اسلامی ایران است و مذهب رسمی آن شیعه اثنی عشری است ، ومطابق اصل چهارم قانون اساسی اش ، همه چیز آن باید اسلامی باشد ، وهر گونه تفکر غیر اسلامی ویا هر حرکت غیر شیعی درمرکزیت نظام مردود ومنفور است.

یادمان باشد که روزگاری نه چندان دور ، سالکان کوی خمینی و سربازان کوی ولایت ؛ با همان رمز پیروزی که از امامشان یاد گرفته بودند ، « اتحاد و وحدت کلمه» ، به خیابانها می آمدند و با تمام توان فریاد می زدند ، حزب فقط حزب الله ، رهبر فقط روح الله ؛ وبعد از ارتحال ملکوتی امام روح الله ، با همان روحیه وفاداری نسبت به امام (ره) وبه منظور تجدید بیعت با امام وآرمانهای بلند او ، فریاد بر می آوردند که : « حزب فقط حزب علی ، رهبر فقط سید علی » ؛ ویا اینکه می گفتند : « ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند» ، یا «خونی که در رگ ماست ، هدیه به رهبر ماست» .

فراموش نکنیم که در صدر انقلاب ، با این شعارها پوزه حزب توده و کمونیسم مأب ها به خاک ذلت کشانده شد ، و انحلال خود را اعلام نمودند ،و با این شعارها چریک های فدایی خلق در هم کوبیده شدند و پس از رسوایی، یکی پس از دیگری تسلیم شدند و توبه نمودند و بعضاً نیز متواری گردیدند .

حتماً یادمان هست که با همین شعارها بود که سازمان پرمدعای مجاهدین خلق (منافقین ایران ) جایی برای عرض اندام خود ندیدند و پس از به خاک و خون کشاندن بچه حزب الهی ها در معیت دیگر گروهای معاند وسلطنت طلب فرار را برقرار ترجیح دادند و به آن سرنوشت شوم دچار شدند که همه از آن اطلاع داریم .

اینجا به تبعیت ازآیین اسلام ناب محمدی (ص) که حرف اول وآخررا ولی خدا از طرف خدا می زند ؛ حرف اول .آخر را ولایت فقیه می زند، وبه همین خاطراست که ولی فقیه اولین شخصیت رسمی کشور است؛ برای اینکه در عصرغیبت امام معصوم (ع) در جمهوری اسلامی ایران ولی فقیه عادل ، از همان جایگاه ولی خدابرخوردار است .

آری در جمهوری اسلامی ایران باید ، به استناد اصل چهارم قانون اساسی الزاماً همه چیزش اسلامی باشد ، وبه استناد اصل پنجاه وهفتم ولحاظ قرار دادن اصل یکصدونهم قانون اساسی تمامی تشکیلات حکومتی ودولتی ، یعنی قوای سه گانه مقننه ومجریه وقضائیه ، بایدتحت امر مقام عظمای ولایت مطلقه فقیه که نایب برحق امام زمان (عج) است ، انجام وظیفه نمایند ؛ لذا کلام ولی فقیه که همانا کلام ولی خداست ، فصل الخطاب وتعیین کننده است.

اینجا ایران است و مطابق قانون اساسی و قانون احزاب و مطابق احکام نورانی اسلام ناب محمدی و از همه مهمتر مطابق قانون نانوشتة خون و راه شهداء ، و مستنداً به خط و راه و گفتمان امام و برابر اندیشه ها و دغدغه ها و منشورات عالیة مقام معظم رهبری ؛حجت بر همگان تمام شده وتکلیف همه روشن است .

بنابراین هر حزب و گروه و جمعیت سیاسی که بخواهد، راهی به غیر از راهی که خدا و رسول خدا و ائمه اطهار (ع) در قرآن مجید و احادیث و روایات رسیده از معصومین (ع) جهت نیل به کمال مطلوب برای ما ترسیم نموده اند طی نماید ، و همچنین هر کس بخواهد مسیری به غیر از مسیری که در قانون اساسی و قانون احزاب و دیگر قوانین موضوعه تعیین گردیده را بپیماید ، و یا بخواهد قدمی بر خلاف خط و راه و گفتمان بنیانگذار جمهوری اسلامی و جانشین بر حق او و شهدای جلیل القدرمان بردارد ، و یا بر خلاف این مسیر توحیدی حرفی بزند و یا فعلی را مرتکب شود ، بدون فوت وقت و بلاقیدوشرط محکوم به فنا و نیستی خواهد بود.

ما مسلمان وشیعه اثنی عشری هستیم وادعای پیروی از رسول مکرم اسلام وعلی مرتضی ویازده ستاره درخشان از کهکشان عترت بوستان محمدی را داریم ؛ و در طول سال، شصت روز محرم وصفر ، لباس عزای حسین ابن علی وهفتاد ودو یار با وفایش را به تن می کنیم ومرتب با افتخار فریاد می زنیم : « ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند»

آیا نباید وفای به عهد وصبر در برابر ناملایمات وصبر در برابر مصائب ، وفداکاری وایثارگری را از امامان خود یاد بگیریم ؟

آیا سزاوار است که ما در امر وفاداری الگوی بی نظیر وبزرگواری چون عباس ابن علی حضرت ابوالفضل (ع) را داشته باشیم ؛ ولی به تحریک عمربن سعدها وابن مرجانه وشمرذالجوشن های زمانه ؛ حسین زمان خود را تنها بگذاریم ؟

براستی اگر جنین اتفاقی بیفتد ، برای فردا روز قیامت در مقابل شهدای عزیزمان وامام بزرگوارمان چه دفاعی داریم؟

به خداقسم انقلاب اسلامی ، استقلال و آزادی ، جمهوری اسلامی و حاکمیت ولایت فقیه وکرامت انسانی که امروز در پرتو انقلاب اسلامی به ما رسیده است ، همین جوری و مفت و مجانی به دست نیامده که هرکس از راه رسید بتواند برای آن خط و نشانی بکشد .

هموطنان عزیز ، فعالان سیاسی محترم ، روزنامه نگاران و وبلاگ نویسهای عزیز ومطبوعاتیهای گرامی، دانش آموزان ودانشجویان بزرگوار ، اساتید ارزشمند دانشگاه ، روحانیت ومراجع عظیم الشان ؛ بیائید و چشمهای خود را بر روی حقایق و واقعیت ها باز کنیم ، و واقع بین باشیم، و قبول کنیم که اینجا ایران است نه اروپا .

اینجا نهضت اسلامی حضرت امام خمینی (ره) به ثمر نشسته و ثمرة آن جمهوری اسلامی است که این جمهوری اسلامی با هیچ یک از موارد اعلامی که ممکن است ، دربعضی از کشور ها یا حتی تمام کشور های دنیا رایج باشد، سازگاری و هم خوانی ندارد ، ولو اینکه تمام دولت های دنیا بدون استثناء در مسیر مخالف ودر مقابل ما ایستاده باشند .

قبول کنیم که جمهوری اسلامی به خاطر اسلامیت آن و حاکمیت گفتمان قرآنی ، با اندیشه های لیبرالیسمی و اومانیسمی وسرمایه داری و سکولاریسمی سازگاری ندارد و تلاش برای هدایت انقلاب اسلامی و مردم انقلابی ایران به سمت سوی چنین اباطیل واراجیفی ، گناهی نابخشودنی و بزرگتر از گناهان کبیره است

واین را هم قبول کنیم که دشمنی بلوک غرب وشرق با ایران ما ، فقط بخاطر اسلامی بودن آن است ولاغیر؛ واگر روزی حرکتی یا گفتاری یا نوشته وحتی سکوتی ؛ مورد حمایت آنها قرار گرفت شک نداشته باشیم که مباشرین چنین افعالی نه تنها در مسیر انقلاب اسلامی وجمهوری اسلامی وولایت فقیه نیستند ، بلکه بطور کلی از مسیر اسلام ناب محمدی خارچ شده وخطر آنها کمتر از خود اربابها وحامیان خارجی آنها نخواهد بود.