پيش به‌سوي مجلس آرمان‌گرا/16/ گفت‌وگو با حسين استادآقا
ناگفته‌هايي از تجمع سال76 عليه منتظري و تحصن سال78 در حمايت از علامه مصباح/ مي‌گفتند عدالت فقط به‌درد منبر مي‌خورد!

 

محمد مهدي تهراني: محمدحسین استادآقا که از اعضای فهرست انتخاباتی جبهه پایداری انقلاب اسلامی است، از فعالان عرصه دفاع از ولایت در دو دهه گذشته در قم بوده است. او که متولد تهران و بزرگ شده در این شهر است، در دوران جنگ از رزمندگان گردان‌های حبیب‌ابن‌مظاهر و میثم تمار بوده و پس از پایان جنگ، برای تحصیلات حوزوی به قم رفته است. استادآقا فعالیت های فرهنگی در سیستان و بلوچستان و پشتيباني مدرسه علميه شهرستان‌هاي زابل و ايرانشهر در ابتدای دهه‌ي 70 را از افتخارات خود می داند. او از سال 1387 تا چند ماه پیش، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم بود و منشأ خدمات زيادي مانند برگزاری همایش های ملی مختلف درباره مهدویت و حضرت فاطمه معصومه(س) شد.

 

بخش اجمالي اين گفت‌وگو در ادامه آمده است و مشروح مصاحبه نيز از طريق دو پيوند زير قابل دسترسي است:

انحرافي‌ها از ابتداي انقلاب هم همراه منتظري، خاتمي و هاشمي بوده‌اند/ بخشي از جريان راست به عزل منتظري معترض بود

جزئياتي از پايگاه جريان انحرافي حامي هاشمي در قم/ ابهام درباره دليل جاي خالي علامه مصباح در صداوسيما

محمد حسين استادآقا در ابتداي اين گفت‌وگو با تأكيد بر اينكه جريان‌هاي انحرافي با شاخصه‌ي ايستادگي در مقابل ولايت فقيه هميشه از ابتداي انقلاب اسلامي حضور داشته‌اند، گفت: بعد از انقلاب، جريان‌هاي انحرافي فراواني داشتيم كه هر كدام در یک برهه زماني و به تناسب آن مقطع، بروز پيدا كردند و اينكه ما بخواهيم تحاشي كنيم از اينكه اسم جريان آقاي هاشمي را هم جريان انحرافي بنامیم، جريان دوم خرداد خاتمي را هم جريان انحرافي محسوب کنیم، به نظر من، خود یک نوع انحراف است.

وي تصريح كرد: بعد از انقلاب، هر انحرافي كه داشته‌ايم، ريشه‌اش در تمكين نكردن از ولی‌فقیه بوده و ريشه تمكين نكردن هم در خودپرستي و هواپرستي است. آنها مي‌خواستند بگويند ما هم هستيم. در يك جايي خواندم كه آقاي هاشمي گفته من به امام چيزي را گفتم و امام گفتند نظر من اين نيست و من گفتم که خودم مجتهدم! اين «خوداجتهادي‌»‌ها در مقابل نص، ريشه همه انحراف‎ها است، از جمله انحراف آقاي منتظري.

اين فعال سياسي و فرهنگي كه نقش مؤثري در مقابله با جريان انحرافي منتظري در دو دهه‌ي اخير داشته است، در مورد جريان منتظري گفت كه در اين جريان نيز درست مثل همه جريان‌هاي انحرافي ديگر، از جمله جريان آقاي هاشمي و اطرافيانش، خاتمي و اطرافيانش، آقاي احمدي‌نژاد و بعضی از اطرافيانش، يك سوی قضیه مربوط به خودش بود و يك طرف مربوط به اطرافيان او.

وي با بيان اين سؤال‌ها كه "چه كساني از 6/1/68 به بعد كه امام، منتظري را عزل كردند، باز به ولي فقيه تمكين نكردند؟ چه كساني روابط‌شان را با منتظري ادامه دادند؟ چه كساني به تصميم امام معترض بودند؟ چه كساني در اعتراض‎شان باقي ماندند؟" ادامه داد: اينها چند دسته‌اند. در مقطع 68، برخي از كساني ‌كه آن روزها معروف به راست سنتي بودند‌،‌ در جلسه‌اي كه در خرداد 68 تشکیل شد و بنده هم در آن حضور يافتم، تحليل مي‌كردند كه اين نامه، اساساً دست‎خط آسيد احمدآقاست و نامه امام نيست. چون آن روزها آقاي منتظري را در خط مقابل با ميرحسين موسوي مي‌ديدند و پاتوق‌شان این طرف بود.

استادآقا افزود: تقابل جريان راست و چپ، خودش را در قصه منتظري نشان ‌داد و حتي آن‌ قدر شدت پيدا كرد كه آسيد احمدآقا رنج‌نامه را نوشت. ایشان رنج‌نامه را براي طرفداران منتظري ننوشت، کما اینکه در مقدمه کتاب می‌نویسد: امام فرمودند بعضي از فرزندانم در مجلس و برخي از مسئولين كشور، توجيه نيستند. اينها چه كساني بودند؟ آدم‌‌هاي معمولي که نبودند.

وي با تقسيم بندي مقاطع فعاليت‌هاي انحرافي منتظري گفت: آقاي منتظري تقريباً تا سال 70 اجمالاً يك دوره سكوت کرد، اما از سال 70 دو باره شروع كرد به موضع‌گيري‌هاي سياسي آشکار. این اقدامش هم شايد بر اساس اين تحليل بود كه فكر مي‌كرد حضرت آقا هنوز بر امور مسلط نيست و اقبال مردم به ایشان و تبعيت از ايشان هنوز كامل نيست و فكر مي‌كرد مي‌تواند در این مرحله، جايی برای خود پیدا کند.

اين فعال سياسي و فرهنگي اضافه كرد: در سال‌های 72، 73 منتظری موج ديگري را در بحث ولايت‌فقيه به راه انداخت و برای اولین بار حرف‌هاي گذشته خود را نقض كرد. در آن موقع هم برای این حرف‌هایش پاسخ‌هاي خيلي خوبي گرفت. حتي يادم هست آيت‌الله شاهرودي در درس خارج، در يك جلسه به‌طور مفصل در باره ولايت ‌فقيه بحث جامعي را مطرح كرد.

وي با يادآوري اظهارات سخيف منتظري در 13 رجب سال 76 اظهار داشت: منتظري حرف‌هاي اهانت‌آميزی زد و به قول خودش تير آخر را شليك كرد و البته پاسخ به او بسيار قوي بود. ابتدا برای مقابله با اين حركت، تجمع بسيار خوبي اعلام شد و آيت‌الله جوادي‌آملي در آن تجمع سخنراني كرد. وجيه بودن ایشان و وزن و اعتباری که در حوزه دارد و نیز انقلابي بودن ايشان بر هیچ کس پوشیده نبود، خصوصاً كه همه به ياد داشتند كه امام پیام خود به مسكو و گورباچف را توسط ایشان فرستادند و لذا صحبت‌های آيت‌الله جوادي‌آملي و دفاع ايشان از انقلاب را همه قبول داشتند و این سخنرانی هيجان ايجاد ‌كرد.

استادآقا ادامه داد: تجمع در مسجد اعظم صورت گرفت و برخلاف انتظار همه دعوت‌كنندگان، جمعیتی که تجمع کردند، فوق تصور بود و اين بسیار موضوع مهمی بود، چون به‌خوبی نشان مي‌داد بدنه حوزه و اساتيد و فضلاي آن، اساساً گرايشي به آقاي منتظري ندارند و آنهايي كه از او حمایت می‌کنند، تعداد محدودي هستند.

وي در خصوص نحوه حركت جمعيت به سمت دفتر منتظري پس از سخنراني آيت‌الله جوادي آملي بيان داشت: صحبت‌هاي آيت‌الله جوادي‌ آملي که تمام شد، حركتي به صورت خودجوش به سمت دفتر منتظری شكل گرفت و آن حوادث اتفاق افتاد كه متعاقب آن، پنج روز دفتر و حسينيه منتظري تبدیل به محل افشاگري جريان انحرافي مهدي هاشمي و منتظري شد. مردم گروه گروه مي‌آمدند و آنجا پاتوق انقلاب شده بود.

استادآقا با يادآوري اينكه اين تجمع در فاصله‌ي كوتاهي پس از انتخابات دوم خرداد 76 برگزار شد، افزود: سال اول حاكميت جريان دوم خرداد بود و اينها با رأي 20 ميليوني خود خيلي احساس اقتدار مي‌كردند، اما در این جریان، اولين ضرب شست را  از حزب‌الله خوردند. در واقع سيلي‌ مردم و حوزه  به دو جريان انحرافي، یعنی جريان انحرافي مهدي هاشمي و منتظري از یک سو و جریان دوم خرداد از سوی دیگر خورد.

وي اضافه كرد: حضرت آقا در سفر سال گذشته به قم اشاره داشتند كه دشمن وقتي مي‌بيند مرجعيت قم پايگاه صيانت از انقلاب و رهبري است، يك مرجعيت قلابي درست مي‌كند. اينها مي‌خواستند اين مرجع قلابي را كه امام او را عزل كرده و به او فرموده بود كه تو حتي ديگر حق گرفتن وجوهات را هم نداري، علم كنند. اتصال جريان دوم خرداد به جريان مهدي هاشمي و جريان انحرافي منتظري موجب شد پديده 13 رجب اتفاق بیفتد. دو سه روز پس از آن در 28 آبان  خروش عظیمی مردمی برآمد و الحمدلله اينها سر جاي‎شان نشستند كه منجر به حصر طولاني منتظری شد.

اين فعال سياسي و فرهنگي گفت: برخي دائماً اين مسئله را القا مي‌كنند كه حصر منتظري، خواست مسئولين بلندپايه نظام بود، چون او را رقيب مي‌دانستند، اما واقعيت اين است كه او ديگر جايگاهي نداشت. آقا هم با برداشتن حصر او مخالف نبود، به شرط اينكه ملتزم به دستور امام باشد.

وي در خصوص تجمع سال 78 طلاب و فضلاي قم در اعتراض به اهانت يك روزنامه زنجيره‌اي به آيت‌الله مصباح نيز گفت: در قضیه سال 78، حضرت آيت‌الله مصباح بحث نظام سياسي اسلام را در خطبه‌هاي نمازجمعه تهران شروع كرده بودند كه بحث بسيار جاافتاده‌اي بود و مورد اقبال قرار گرفت. دو سال از حاكميت دوم خرداد و جريان انحرافي آن گذشته بود و آنها فكر مي‌كردند قدرتي پيدا كرده‌اند و لذا در روزنامه‌اي به آيت‌الله مصباح اهانت كردند. همه به اين نتيجه رسيدند كه با حاكميت انحرافي دوم خرداد، تنها راه باقیمانده این است که تحصن كنند. مسئله تحصن هم مسئله جالبي بود. از مراجع تقليد حضرت آيت‌الله نوري‌همداني تشريف آوردند و در جمع متحصنين سخنراني كردند؛ مرحوم آيت‌الله مشكيني، مرحوم آيت‌الله احمدي میانجی، آيت‌الله استادي و بسياري از اساتيد طراز اول حوزه تشريف آوردند، طوري‌كه دوم خردادي‌ها جا خوردند.

اين فعال حوزوي ادامه داد: همه به نشانه اعتراض، تحصن کردند تا پيام مقام معظم رهبري  آمد كه خود آن شب ماجراي جالبی است. مرحوم آيت‌الله احمدي ميانجي پيام آقا را آوردند و بعد هم آيت‌الله مشكيني صحبت و در آنجا بحث مالك اشتر را مطرح كردند كه در صفين تا خيمه معاويه هم پیش رفت، ولی وقتی اميرالمؤمنين(ع) پيام دادند، برگرديد، برگشت و از ولی خود اطاعت کرد. ايشان اشاره كرد كه حالا هم همان ماجراست. اين طرف جريان پيرو اميرالمؤمنين(ع) و آن طرف جريان معاويه‌پسندي قرار دارد، اما حکم ولی این است که تا اينجا كفايت مي‌كند و برگرديد سر درس. حال و هواي عجیبی بود فضاي بيعت با آقا و گريه همه.

وي با يادآوري اظهارات حجاريان مبني بر اينكه "ما همه جا را فتح كرديم غير از قم"، بيان داشت: قم همان‌جايي است كه به وقتش مراجع مي‌خروشند و مردم را تشجيع مي‌كنند. البته دشمن كاملاً به ظرفيت قم پي برده است، لذا طبيعي است كه براي خنثي كردن اين ظرفيت، تحركات فراواني بكند. حضرت آقا در سال گذشته چند تا از آنها را مثال زدند. فرمودند يكي از آنها بحث مرجع‌سازي قلابي است. يكي هم بحث القاي تقابل نظام و حوزه است که خيلي روي اين قضیه تکیه کردند و می‌کنند.

استادآقا ضمن تأكيد بر هم‌آهنگي مراجع تقليد با خط انقلاب و ولايت فقيه، به بيانيه‌ي اخير آيت‌الله مكارم در مورد تسخير سفارت انگليس از سوي دانشجويان اشاره كرد و گفت: آيت‌الله مكارم بعد از قضیه ورود دانشجويان انقلابي به سفارت انگليس پيام دادند. خيلي جالب است كه يك مرجع تقلید به دانشجويان پيام مي‌دهد كه اين‌گونه موارد را بايد با رهبر بزرگوار انقلاب هماهنگ كنيد. اين كليد است و دشمن از همين‌جا زخم خورده است.

وي با يادآوري "سفر سال گذشته مقام معظم رهبري به قم و ديدار همه مراجع تقليد با ایشان و بازديد آقا از آنها و ارتباطات و انسي كه حتي به صورت شخصي وجود دارد"، اظهار داشت: اين رابطه موجب می‌شود که بعضي از آقايان به تهران و به منزل آقا بیایند و آقا هم وقتي به شكل غيررسمي به قم مشرف مي‌شوند، به منازل آقايان مي‌روند و ارتباط وثيق و بسيار خوبي بين مرجعيت انقلابي و مقام معظم رهبري وجود دارد.

اين فعال حوزوي همچنين اضافه كرد: جايگاه و ركن ركيني هم به نام جامعه مدرسين در حوزه هست كه با بصيرت تمام ايستاده و وقتش هم كه مي‌شود، راجع به شريعتمداري، منتظري و اين مرجع‌نما صانعي تصميم مي‌گيرد.

از استادآقا در مورد برخي از جريان‌هاي انحرافي حوزوي پرسيده شد كه وي در مورد يكي از اين جريان‌ها گفت: جريان انحرافي‌اي كه در حاشيه آقاي هاشمي و متصل به ايشان شكل گرفته، چند لايه است. بخشي از آن حوزوي، بخشي دانشگاهي، بخشي در حوزه اقتصاد، بخشي در حوزه سياسي و  احزاب است. يك لايه هم لايه حوزوي است.

وي، ريشه‌ي همه‌ي این انحراف‌ها را تمكين نكردن از ولي‌فقیه دانست و گفت: مثالي بزنم كه با مسائل روز هم‎خواني داشته باشد. الان عده‌اي به قول حجت‌الاسلام سیداحمد خاتمي، پروژه «ديدي» را راه انداخته‌اند. الان ما اشكالاتي را در رفتار آقاي احمدي‌نژاد ـ و نه دولت او- مي‌بينيم. يك عده كه از شاخص‌هاي مثبت اين دولت كينه و نفرت دارند، الان مسائل جريان انحرافي را به دولت نسبت مي‌دهند، در حالي كه دولت متشکل از 24 وزير و معاونين رئيس‌جمهور و عده کثیری از رؤساي سازمان‌های وابسته است. دولت كه فقط همين پنج تا آدم نيستند. بسياري از وزرا اساساً از اين جريان انحرافي که در حاشيه آقاي احمدي‌نژاد شکل گرفته است، متنفرند و حتي در برخي از جاها هم گفته‌اند كه حرف اول ما تمكين از ولي فقيه است و اگر در راهي كه مي‌رويم، در جايي تقابل با ولي‌فقيه پيش بيايد، ما نيستيم، پس نبايد بگوييم جريان انحرافي دولت. اينها حاشيه آقاي احمدي‌نژاد هستند نه حاشيه دولت. بسياري از مديران دولتي در سراسر كشور آدم‌هاي پاك و حزب‌اللهي‌ و متعبد به ولايت‌فقيه هستند. جرياني كه مي‌گويد جريان انحرافي دولت، به نظر من خودش يك انحراف است و مي‌خواهد همان پروژه «ديدي» را راه بيندازد و بگويد آقا! ما که از اول گفتيم اين اشكال دارد و لذا اين موضوع را بايد تفکیک و روشن كرد.

اين فعال سياسي و فرهنگي ادامه داد: من فكر مي‌كنم جريان آقاي هاشمي، خصوصاً بُعد حوزوي آن در برهه‌های مختلف به شکل‌های متنوعی عمل كرده است. در يك دوره اينها به تبع آقاي هاشمي، شوراي رهبري را مطرح كردند، در حالی که شوراي رهبري در خبرگان طرح و رد شده بود. يك وقتي آمدند و بحث زمان‌دار شدن رهبري را مطرح كردند. يك مدت هم مدل رهبري را زير سئوال بردند.

وي، مجمع مدرسين را پايگاه عمل جريان آقاي هاشمي در قم دانست و گفت: اين‌ها اخيراً هم سعي كردند آدم‌هاي وابسته به خودشان را بياورند و با آقاي هاشمي ديدار داشته باشند. در رسانه‌ها، روزنامه جمهوري اسلامي به‌طور مشخص اين كار را انجام می‌دهد و مديرش هم يك روحاني است. آقاي دعايي در روزنامه اطلاعات هم به اين جريان فكري دل‌بستگي دارد.

عضو جبهه پايداري انقلاب اسلامي در مورد علت فعاليت انتخاباتي اين جبهه گفت: اين خطر احساس مي‌شد كه ممكن است به دليل عدم حضور رسمي اصلاح‌طلبان، انتخابات از رونق بيفتد، چون بالاخره همه شور و هيجان انتخابات مجلس در بين مردم، رقابت بين سلائق و گروه‌هاي مختلف است و اين يك مسئله بود كه دوستاني را كه الان در جبهه پايداري جمع شده‌اند، نگران می‌کرد.

وي همچنين با يادآوري تأكيدهاي رهبر معظم انقلاب بر انتخاب "اصلح" افزود: ما در انتخابات دو محور اصلي داريم كه هميشه تكرار شده است: يكي مشاركت حداكثري و ديگري انتخاب اصلح كه طيفي از گروه‌هاي سياسي وقت، هميشه با هر دوي اينها مخالف بوده‌اند. يك وقتي نقل شد كه آقاي هاشمي گفته‌اند يك دموكراسي حداقلي مديريت‌ شده بهتر از مشاركت حداكثري پيش‌بيني نشده است و يا در بحث انتخاب اصلح، يك روزي بحث صالح مقبول مطرح شد.

استادآقا با بيان اينكه، زمان نشان داد كه تحليل جبهه پایداری در مورد زمينه‌هاي ايجاد مشاركت حداكثري درست بوده است، گفت: چون اصلاح‌طلب‌های شاخص و به صورت لیستی وارد نشدند و اگر ما براي اصول‌گرايي يك ليست مي‌داديم، براي مردم ليست جذابي نمي‌شد و انگيزه مشاركت حداكثري تضعیف می‌شد.

وي با يادآوري تأكيد آيت‌الله مصباح بر جذب بدنه‌ي سوم تير به‌منظور گرفتار نشدن آن‌ها در دام جريان نفوذي حاشيه دولت اظهار داشت: آيت‌الله مصباح فرمودند بالاخره بدنه‌اي كه به دنبال گفتمان سوم تير، يعني گفتمان انقلاب، امام، حضرت آقا بود، آرزوهايش را نمی‌توان در جريان شكل‌گرفته در داخل جبهه متحد ‌ببیند و اگر بدنه اجتماعی سوم تیر علامت صحیحی در مقابل نداشته باشد، ممکن است گرفتار جریان انحرافی حاشیه آقای احمدی‌نژاد شود. علتش هم اين بود كه برخی شخصيت‌هاي شاخص در جبهه متحد، بعد از تشكيل دولت نهم دست از رقابت‌هاي انتخاباتي برنداشتند و در مقطعي هم كه اشكالاتي كه امروز به آقاي احمدي‌نژاد وارد است، وارد نبود، باز هم به او حمله مي‌كردند.

استادآقا همچنين گفت: برخی کسانی كه امروز شاخصين جبهه متحد را تشكيل مي‌دهند، صرف‌نظر از دو بزرگوار آيت‌الله مهدوي‌كني و آيت‌الله يزدي، آنهايي كه از جنبه سياسي، جبهه متحد را شكل مي‌دهند، آن روز با دولت نهم يك تقابل رسمي ايجاد كردند. اين نمي‌توانست براي بدنه عمومي و جريان اجتماعي جريان سوم تير جذاب باشد كه امروز بيايند به اينها رأي بدهند و مي‌گويند اينها همان‌هايی هستند كه چندان به گفتمان سوم تير نپرداختند.

عضو جبهه پايداري با يادآوري اظهارنظر يكي از اعضاي شاخص جبهه متحد در سال 83 و تفاوت نگاه اين افراد به رويكردهاي عدالت‌خواهانه گفت: در سال 83 سه چهار نفر خدمت يكي از بزرگاني بوديم كه امروز جزو يكي از مؤثرترين افراد جبهه متحد است. فكر مي‌كنم حدود آذرماه بود. گفتيم كه "آقا" در سخنراني‌هاي چند ماه گذشته‌شان خيلي بر مسئله عدالت و ساده‌زيستي تأكيد مي‌فرمايند. فرمودند بله، ولي عدالت و ساده‌زيستي به اين آساني‌ها محقق نمي‌شود. اين حرف‌ها به درد منبر مي‌خورد!

وي در مورد جريان گفتماني سوم تير و تقابل عملياتي و گفتماني جريان‌هاي سياسي حتي از ميان اصول‌گرايان با اين گفتمان اظهار داشت: آن گفتماني كه در 83، 84 پشت سر آقاي احمدي‌نژاد ‌آمد، نگاهش صرفاً انتخاباتی نبود، بلکه بعضي ا‌ز آنها اصلاً اين نوع حرف‌ها را قبول نداشتند. بعضي‌هايشان ضرورت شكستن بت اشرافي‌گري‌اي را كه در كشور ساخته و پرداخته شده بود، قبول نداشتند. برخي از آنها اين مدل را كه وزير به استاني برود و در مسجد بخوابد، قبول نداشتند. بعضي‌ها خودشان قبلاً وزير بودند. مي‌ديدند اگر اين فرهنگ جا بيفتد، آمدیم و یک روز دو باره وزير شدند، آن وقت چه كار كنند؟! اساساً نمي‌پسنديدند که شعارهاي انقلاب، شعار درجه يك بشود. مي‌گفتند روابطمان با دنيا خراب مي‌شود.

استادآقا در عين حال حساب شخصيت‌هاي بزرگواري مانند آيت‌الله يزدي را از اين جريان‌هاي سياسي‌كار كاملاً جدا دانست و گفت: شخصيتي مثل آيت‌الله يزدي را كه در دوره آقاي احمدي‌نژاد همواره از گفتمان صحيح دولت حمايت كرد و همواره در برابر جريان انحرافي هاشمي با تمام قوا ايستاد، جدا مي‌كنيم، ولي اينها رفته‌اند پشت سر اين حضرات آيات سنگر گرفته‌اند. اگر راست مي‌گويند بيايند خرده فرمايشاتي را كه از سال 83 تا 87 يعني در دوران دولت نهم داشتند، روي دایره بريزند تا ببينيم آن روزها از چه گفتماني دفاع مي‌كردند و چه اشكالاتي از دولت می‌گرفتند؟

وي با مردود دانستن نگاه مطلق و سياه و سفيد، اظهار داشت: در درون جبهه متحد كساني را داريم كه از گفتمان سوم تير حمايت واقعي کردند و پاي حركت‌هاي صحيح دولت آقاي احمدي‌نژاد ايستادند. در عين حال که منتقد هم بودند و حرف‌هاي خود را در جلسات غيررسمي ـ ‌و نه رسانه‌اي و جنجالي و لجن‌پراكني‌ـ زدند. اينها به هر دليل و با هر تحليلي جزو جبهه متحد هستند و لذا نمي‌گوييم هر كس در جبهه متحد هست، با گفتمان سوم تير اختلاف دارد، ولي در آنجا يك جریان مديريتي هست كه خودش را در مجلس هشتم خيلي خوب نشان داد. در فراكسيون اصول‌گرايان رأي‌گيري مي‌شد و موضوعي رأي نمي‌آورد، ولی در مجلس رأي مي‌آورد!

عضو جبهه پايداري با بيان اينكه "اشكالاتي كه اين جبهه به حضور بعضي از اشخاص در جبهه متحد داشت، اشكال به اصل جبهه متحد و به ساز و كار نبود"، افزود: مدل‌ها وحي نيستند. مدل مي‌توانست 8+7، 18+7 يا هر مدلي باشد. بحث بر سر اين بود كه حضور بعضي از اشخاص در حركت جبهه متحد اثرگذار است، لذا به نظر من جبهه پايداري دو تا مشخصه را دنبال مي‌كند كه به نظر من هر دو گفتمان‌هاي مورد تأكيد حضرت آقاست: يكي مشاركت حداكثري و ديگري انتخاب اصلح. من نمي‌گويم هركس در اين ليست آمده، اصلح است، اما جبهه پايداري امكاني را براي مردم ايجاد كرده كه بتوانند در طيف وسيع‌تري از اصول‌گرايان تصميم بگيرند و با نظر خودشان اصلح را انتخاب كنند. به نظر من اين تحقق مطالبه آقاست و جبهه پايداري در واقع به اين دو محور پرداخته است.

وي رويكردهاي برخي جريان‌ها در قبال دولت خدمت‌گزار نهم را انحرافي دانست و گفت: بعد از سوم تير 84 ـ قبل از آن را مي‌گوييم فضاي رقابت انتخاباتي بود و بعضي‌ها هم آمدند و حرف‌هاي‌شان را زدند- حضرت آقا بر مؤلفه‌هاي حركت دولت، از جمله ساده‌زيستي تأکید و در چند سخنراني‌شان صراحتاً به سفرهای استانی اشاره کردند و فرمودند از جمله كارهاي خوبي است كه دارد انجام مي‌شود. در همان مقطع كساني از تريبون مجلس، سفرهاي استاني را مسخره كردند، مصوبه‌هاي آن را بي‌خاصيت ناميدند و خرج‌تراشي و زحمت براي مردم ناميدند. آيا اين انحراف نيست؟

استادآقا در بخش ديگري از اين گفت‌وگو از جاي خالي آيت‌الله مصباح در صداوسيما علي‌رغم تأييدهاي ويژه رهبر معظم انقلاب در مورد ايشان، انتقاد كرد و بيان داشت: جاي حضرت آيت‌الله مصباح حتي در مباحث نظري هم در صدا و سيما خالي است. اين اتفاق چه مديريت شده باشد و چه غفلت باشد، بد است. آقا فرموده‌اند آيت‌الله مصباح در دوره ما خلأ علامه طباطبايي و شهيد مطهري را پر كرده است. جاي چنين علامه‌اي در صدا و سيما بايد كجا باشد؟ حتي پخش سخنراني‌هاي نظري ايشان، پخش بحث‌هايي كه ايشان مطرح مي‌كنند، كجاست؟ ايشان هر چهارشنبه شب در قم سخنراني مي‌كنند که از شبكه استاني پخش مي‌شود. اين بحث‌ها بايد در بهترين ساعت‌هاي صدا و سيما پخش شوند. در اين دوره پر بلا و پر از شبهه، نبايد سخنان كسي كه خلأ علامه طباطبايي و شهيد مطهري را پر كرده است، پخش شود؟


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : حسين استادآقا, تجمع سال76, تجمع عليه منتظري, تحصن سال78, حمايت از علامه مصباح, فهرست انتخاباتی جبهه پایداری, ,