دفاع از هاشمی با چاشنی هجمه به الهام/ این سوال‌ها هنوز بی‌پاسخ است!
 

 

مصاحبه رجانیوز با دکتر غلامحسین الهام که بازگوکننده حقایقی در خصوص انتخابات مجلس نهم بود، با واکنش‏های جالبی مواجه شد. برخی که بخش‏هایی از مصاحبه عصبانی‏شان کرده بود، بخش‏هایی دیگری را بهانه‏ی حمله به الهام کردند و جالب آنکه حمله‏شان را هم با دفاع از آقای هاشمی آذین بستند! در بخش نظرات یکی از این سایت‏ها در خصوص غلامحسین الهام چنین می‏خوانیم: «بیکار خودش است و انسان... می‏باشد که از رهبری مایه می‎گذارد؛ هاشمی همیشه در دل‌ها جای دارد و رهبری با بصیرتی داریم، شما نگران نباشید.»

دکتر غلامحسین الهام عضو سابق حقوق‌دان شوای نگهبان قانون اساسی در مصاحبه‏ی خود از کسانی سخن به میان آورده بود که برای حذف جریان سوم تیر خطر جریان فتنه را در آستانه انتخابات بیش از اندازه برجسته کرده بودند. او در مورد این افراد گفته بود: «عمده‌ای از تلاش‌شان انحصارگرایانه بود و قصد داشتند به هیچ طیف دیگری فرصتی برای رقابت ندهند. آنها می‌خواستند در یک انتخاباتِ بدون رقیب، برنده‏ی بدونِ دردسر انتخابات بشوند و طبعاً تحلیل‌شان همین بوده که مردم در رقابت‌های جدی، تمایلی به آنها نشان نخواهند داد و آنها چهره‌هایی هستند که در اتوبان می‌توانند رانندگی کنند. اگر به این مسئله عمل می‌شد بحث وحدت نبود، بحث کاهش مشارکت بود.»

مصاحبه صریح و روشن‌گرانه دکتر الهام البته طبیعی بود به مذاق کسانی که در آستانه انتخابات مصلحت‏ها می‏بافتند و تسامح و حجیت شرعی را تئوریزه می‏کردند، چندان خوش نیاید. اما آنچه برای جبران عصبانیت، بهانه حمله به الهام قرار گرفت، اظهارات او در مورد مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. بهانه‌ی این برجسته‏سازی و حمله هم این بود که چرا الهام گفته است انتصاب برخی افراد در مجمع تشخیص مصلحت نظام مصلحتی است.

دکتر الهام در پاسخ به سوالی درخصوص افراد ابقا یا منصوب شده در مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته بود: «به نظرم مقام معظم رهبری می‌خواهند از همه چهره‌های سیاسی موجود جامعه، به‌خصوص افرادی که احتمال می‌رود به مجلس نتوانند ورود کنند، استفاده کنند. بیکاری برای سیستم، مزاحمت ایجاد می‌کند. در مجمع تشخیص مصلحت، انتصاب خود افرادش هم یک جور مصلحت است. هم مصلحت است و هم باید از اطلاعات آنها در یک جایی در نظام استفاده شود که می‌شود. تثبیت آقای هاشمی را هم رهبری بر تغییر وی ارجح می‌بینند، ولی معلوم است که مجمع کارآیی خود را از دست داده است. شاید این طور تلقی شود که این عدم کارآیی به دلیل نسبت مجمع با دولت و رفتارهای تند و کینه‌ورزانه آن با دولت است و دولت که عوض شود، این کارآیی‌ها برمی‌گردد و رفتارها تغییر می‌کنند.»

در عین حال، سایت منسوب به آقای زاکانی ترجیح داد نسبت به سایر فرازهای مصاحبه دکتر الهام سکوت کند و این بند از مصاحبه را با تیتر "سخنان سوال‌ برانگیز غلامحسین الهام درباره مجمع تشخیص" منعکس کند.

این سایت خبری نوشت: «ادعاهای تامل برانگیز غلامحسین الهام درباره مجمع تشخیص مصلحت در شرایطی بیان می شود که کمتر از 10 روز پیش، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای دوره جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجمع را مظهر خرد جمعی در نظام اسلامی دانستند و تأکید کردند: بخشی از اساسی‏ترین مسایل کشور در مجمع حل و فصل می‏شود که این موضوع نشان‌گر جایگاه بسیار مهم مجمع تشخیص مصلحت نظام است. بر این اساس روشن نیست، الهام چرا مجمعی را که به فرموده رهبر انقلاب "مظهر خرد جمعی در نظام اسلامی" است، فاقد کارآیی و جایی برای سرگرم کردن "بیکاران سیاسی" توصیف کرده است!»

اگر از توهین‏هایی که در بخش نظرات به دکتر الهام شده بگذریم و اجازه دهیم فضای سیاسی کشور آن‌طور که مقام معظم رهبری امر فرمودند، بیش از پیش به سمت اخلاق سیاسی و مراعات چارچوب‏های دینی در نقد و اظهارنظرها پیش برود، جای چند نکته باقی است:

1- احتمالا نویسندگان مطلب مذکور معتقدند در انتصاب  آقای هاشمی در جایگاه ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و برخی چهره‏های اصلاح‏طلب در مجمع، هیچ مصلحتی در کار نبوده، این در حالی است که حفظ برخی از افراد و به‌کارگیری ظرفیت آن‌ها در نهادهایی که نیاز به حضور گرایش‌ها و دیدگاه‌های مختلف دارد، کاملاً منطبق به مصلحت نظام است و مشخص نیست که این موضوع روشن چرا این‌قدر به مذاق این طیف ناخوش آمده است.

2- احتمالا نویسندگان مطلب مذکور که تا پیش از این از ضرورت در نظر گرفتن مصلحت‏ها و وحدت‏های لیستی سخن می‏گفتند، مدعی هستند که رهبری مصلحت‏ها را در نظر نمی‏گیرند و اگر کسی بگوید ایشان بنا بر مصلحت بزرگ‌تری مثلا با سران فتنه‏ی 88 برخورد نکردند یا شخصی را منصوب کرده‏اند، حرف نادرستی زده است. این در حالی است که تدبیر مصالح مسلمین از مهم‌ترین وظایف امام جامعه است که تدابیر حکیمانه رهبر معظم انقلاب در این سال‌ها بارها در مواجهه با بحران‌ها و مسائل مختلف راه‌گشا بوده است.

3- احتمالا نویسندگان مطلب مذکور مدعی هستند که عملکرد مجمع تشخیص مصلحت نظام، خالی از نقص بوده و مجمع با وجود عوارضی که با آن مواجه است (از جمله شکاف عمیق میان رئیس مجمع و رئیس دولت که منجر به شرکت نکردن رئیس‌جمهور در سه سال گذشته در جلسات این نهاد شده)، در کارکردهایش کاملاً موفق است. تنها به‌عنوان دو مثال نقض واضح:

• بر اساس بند هشت اصل 110 قانون اساسی، پيشنهاد چگونگي حل معضلات نظام كه از طريق عادي قابل حل نيست به مقام معظم رهبري از وظایف مجمع تشخیص مصلحت نظام است. در جریان تصویب برنامه پنجم توسعه کشور، در زمینه نحوه اداره و ساختار بانک مرکزی میان دولت و مجلس اختلاف پدید آمد و رهبر معظم انقلاب این موضوع را به‌عنوان معضل به مجمع ارسال کردند. این در حالی‌است که نظر مجمع برای حل این معضل راه‌گشا نبود و تا همین الان نیز هنوز در مورد این بند از قانون برنامه پنجم رفع ابهام نشده است.

• نمونه دیگر، ماجرای تصویب بودجه دو میلیارد دلاری برای مترو بود که این طرح با وجود مغایرت با اصل 75 قانون اساسی در دستور کار مجلس قرار گرفت و پس از دو بار رد شدن در شورای نگهبان با اصرار مجلس به مجمع تشخیص مصلحت رفت و این مجمع در مورد طرحی که بنا به نظر دولت چون مغایر اصل 75 بود و اساساً نمی‌توانست در دستور کار مجلس قرار بگیرد، به نفع مجلس رأی داد که این نظر، به‌جای اختلاف زدایی خود پایه‌ی اختلاف‌هایی شد که منجر به تشکیل کمیته‌ای مرکب از اعضای دولت، مجلس و شورای نگهبان به مسئولیت آیت‌الله جنتی با دستور رهبر معظم انقلاب شد.

همچنین، سال گذشته نیز رهبر معظم انقلاب، هیئت حل اختلاف بین قوا را تشکیل دادند، در حالی‌که چنانچه مجمع تشخیص مصلحت در زمینه پیشنهاد برای رفع معضلات کارآمدی قابل قبولی داشت، این ظرفیت بر اساس قانون اساسی موجود بود و نیازی به تأسیس نهاد جدید نبود.

4- احتمالا نویسندگان مطلب معتقدند که اگر آقای هاشمی به ریاست مجمع منصوب نمی‏شد، هیچ اتفاق خاصی نمی‌افتاد که بخواهد در این زمینه مصلحتی وجود داشته باشد. این در حالی است که القای مسائلی از جمله احتمال برکناری هاشمی از ریاست مجمع و یا کناره‌گیری او در ماه‌های گذشته به‌ویژه پس از تشکیل هیئت حل اختلاف میان قوا، یکی از محورهای اصلی مورد نظر رسانه‌های ضد انقلاب و بیگانه بود که تدبیر رهبر معظم انقلاب برای حفظ آقای هاشمی در رأس مجمع به‌رغم اختلاف نظرها و دیدگاه‌هایی که شخص رهبری در نمازجمعه 29 خرداد سال 89 بر آن تأکید کرده بودند و با وجود مواضع سوال برانگیز و غیرقابل انکار هاشمی در طول سال‌های اخیر، بدون تردید ناشی از یک مصلحت بزرگ‌تر است.

و اما چند پرسش ناظر به بخش‏های دیگر مصاحبه دکتر الهام که نویسندگان مطلب ترجیح دادند از کنار آن با سکوت عبور کنند و مناقشه را چند کوچه پایین‏تر کلید بزنند:

1- واقعا آن ضرورت‏هایی پیش از 12 اسفند 90 مدام برای وادار کردن جبهه پایداری به تن دادن به وحدت لیستی برجسته می‏شد، چقدر واقعی بود؟ آیا آن همه برجسته‌سازی خطر حضور جریان فتنه و انحراف صادقانه بود؟ حالا که وحدت صورت نگرفت، این عناصر خطرناک الان دقیقا کجا هستند و چند نفرند؟ اگر در حالت خوش‌بینانه صادقانه و از سر مصلحت سنجی این فشارها اعمال می‌شد، چرا افرادی که به این تحلیل‌های غلط پژواک می‌دادند، اکنون حاضر به پالایش نظرات خود و آگاه کردن و اصلاح دیدگاه افرادی نیستند که از طریق مجاری مختلف از این تحلیل‌ها اثر گرفته بودند.

2- بر فرض که در دور اول، وحدت از نظر دوستان ضرورت داشت. اکنون چه توجیهی برای وحدت و تن ندادن به معرفی کاندیداهای اصلح وجود دارد؟

3- وحدت لیستی که این همه بابت نپذیرفتن آن به جبهه پایداری هجمه شد، چه میزان با توصیه رهبر معظم انقلاب به رقابتی بودن انتخابات، مشارکت حداکثری و انتخاب اصلح هم‏خوانی داشت؟

4- با توجه به اینکه آیت الله مصباح برای شرکت در انتخابات به تهران آمدند و به 30 نفر جبهه پایداری رأی دادند و با توجه به اظهارنظرهای ایشان قبل از انتخابات، بالاخره حمایت ایشان از جبهه پایداری برای دوستان به اثبات رسید یا نرسید و کماکان با روش‌های غیر اخلاقی در صدد خدشه در این واقعیت هستند؟

5- با توجه به اینکه آیت الله مصباح در دیدار با برخی از اصول‌گرایان به آنها تأکید کرده بودند که شماها که توانستید با احزاب گوناگون وحدت کنید چرا با دوستان جبهه پایداری وحدت نمی‏کنید، و با توجه به روشن شدن نتایج انتخابات و گرایش غالب گفتمانی رأی دهندگان، آیا قرار نیست فعالیت‌های سیاسی اصول‌گرایان از این پس به گونه‏ای انقلابی‏تر و آرمان‏گراتر و ناظر به توصیه آیت الله مصباح رقم بخورد؟ و جای کسانی که به آنها حمله می‏کنند، با کسانی که از آنها حمایت می‏کنند احیاناً عوض شود؟

6- دوستانی که این همه طرف‌دار وحدت حداکثری هستند، چگونه است که دکتر الهام را هم در دایره تنگ ولایت‌مداری‏شان نمی‏توانند جای بدهند؟ غلامحسین الهام فردی است که به ولایت‌مداری اخلاص، ساده‌زیستی، آرمان‌گرایی، دانش و تقوی مشهور است و با وجود آنکه چهار سال سخنگوی دولت نهم و در سیبل حملات مخالفان به دولت نیز قرار داشت، کوچک‌ترین انگی به نچسبید. آیا وقت آن نشده است که پس از هشدارهای مکرر رهبر معظم انقلاب در خصوص اخلاق سیاسی کمی در مورد ادبیات انتقادی‌مان و این‌گونه بی محابا تاختن به نیروهای انقلاب به‌ویژه در رسانه‌های اینترنتی تجدید نظر کنیم؟

آیا با یک تحلیل جامعه شناختی و سیاسی از انتخابات و همچنین منطق حضور برخی از افراد در یک نهاد از نظر یک حقوق‌دان برجسته و انقلابی که سوابق متعددی از ابتدای انقلاب تا کنون داشته و دارد، باید این‌گونه برخورد کرد؟ هنوز یک ماه هم از این بیان نورانی رهبر معظم انقلاب در روز اول نوروز نگذشته است:

«من یک توصیه هم در زمینه‌ى سیاسى بکنم. عزیزان من! برادران! خواهران! در سرتاسر کشور، امروز ما احتیاج داریم به اتحاد و یکپارچگى. بهانه‌هاى اختلاف زیاد است. گاهى در یک قضیه‌اى سلیقه‌ى یک نفر، دو نفر با هم یکسان نیست؛ این نباید بهانه‌ى اختلاف بشود. گاهى در کسى یک گرایشى هست، در دیگرى نیست؛ این نباید مایه‌ى اختلاف بشود. آرا، نظرات، همه محترمند. اختلاف در درون، منازعه‌ى در درون، موجب فشل میشود. قرآن به ما تعلیم می‌دهد: "و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم" اگر منازعه کنیم، سر مسائل گوناگون - مسائل سیاسى، مسائل اقتصادى، مسائل شخصیتى - دست‌به‌یقه شویم، دشمن ما جرى می شود. یک مقدار از جرأتى که دشمن در سال‌هاى گذشته پیدا کرد، به خاطر اختلافات بود...»


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : دفاع از هاشمی, هجمه به الهام, انتخابات مجلس نهم, حمله به الهام, ,