پشت پرده خبرسازی درباره جبهه پایداری چیست؟

 

حمید رسایی
 
هفته گذشته با خبرسازی دست اندرکاران یک سایت خبری، موضوع اختلاف در جبهه پایداری و انشقاق آن به دو دسته قم و تهران به تیتر اول چند رسانه جریان انحرافی و اصلاح طلب تبدیل شد. داستان از این قرار بود که یکی از عناصر سیاسی این سایت خبری که عضو حزب موتلفه اسلامی نیز هست در مصاحبه با این رسانه ادعا کرد که در جبهه پایداری دو تفکر قم و تهران حاکم است.
تفکر قم به دنبال کاندیداتوری حداد عادل، جلیلی یا لنکرانی است و تفکر تهران به دنبال کاندیداتوری چهره ای نزدیک به دولت برای انتخابات یازدهم ریاست جمهوری است. این ادعای دروغ دستمایه ارائه تحلیل هایی شد که از اصل خبر عجیب تر بودند. کار رسید به جایی که ادعا کردند، بنده به دلیل «اظهارات» اخیرم از جبهه پایداری اخراج شده ام و البته هیچ یک از این رسانه ها به «اظهاراتی» که بر اساس ادعای آنها باعث اخراجم شده بود، اشاره ای نکرده بودند. جالب اینجا بود که به جز چند رسانه همسو با طیف انحرافیون و فتنه گران، اکثر رسانه ها با دیده تردید به این موضوع نگاه کردند و حتی این اخبار را پوشش ندادند. شاید مهمترین علت آن این بود که این رسانه ها بنده و جبهه پایداری را شناخته بودند و می دانستند که با این آتش آبی گرم نمی شود، به همین دلیل شاید بهتر باشد که این جماعت برای ارضای شهوت رسانه ای خودشان فکر دیگری بکنند.
اما در خصوص این خبر سازی و اصل موضوع جبهه پایداری چند نکته گفتنی است که به آن می پردازیم:
 
1 . بدیهی است در جبهه پایداری که کاری جمعی است مثل هر حرکت جمعی دیگر، اختلاف سلیقه ها و اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد اما جنس این اختلاف نظرها از جنس این داستان سرایی هایی که نوشته اند نیست. آیا دو را نفر را می توان یافت که در تمام امور به یک شکل فکر کنند. با این فرض،، وجود اختلاف نظر در هر کار جمعی از جمله در جبهه پایداری طبیعی است اما خوشبختانه جنس اختلاف نظرها در جبهه پایداری از این نوع داستان سرایی های پرداخته شده نیست بلکه اختلاف نظرها در راستای افزایش ظرفیت ها برای دفاع بهتر و بیشتر از اصول و آرمان های امام راحل و امام خامنه ای است.
 
2 . واقعیت آن است که بنده از بهمن ماه سال گذشته (قبل از انتخابات مجلس نهم و حدود هشت ماه قبل) طی نامه ای به دبیر جبهه پایداری، برادر عزیزم جناب آقاتهرانی با ذکر دلایلی اعلام کردم که علاقه ندارم تا در شورای مرکزی جبهه پایداری باشم. این که بر اساس چه دلایلی به این نتیجه رسیدم در نامه ام به دبیر محترم جبهه پایداری ذکر شده طبعا ایشان هر زمان مناسب دبدند می تواند متن آن را منتشر کنند. حتی تصریح کردم که ترجیح می دهم با عنوان مستقل وارد عرصه انتخابات مجلس شوم و این در حالی بود که قطعا گفتمان جبهه پایداری و اکثریت لیست انتخاباتی آن را بر لیست های دیگر ترجیح می دادم که دادم. طبیعی است جبهه پایداری که ادامه گفتمان سوم تیر و انقلاب اسلامی است، نیاز به مراقبت دارد. همه می دانیم که گفتمان سوم تیر نیز با اردات به چهره هایی مانند آیت الله مصباح اوج گرفت و ایدئولوژی خود را از آنجا آغاز کرد و دولت نهم شکل گرفت اما وقتی همه مشغول به آن شدیم و از نقد درونی اش غفلت کردیم ، پایانش با مخاطراتی درد آور و هزینه زا همراه شد. بدیهی است حضور در یک مجموعه فرصت های نقد دلسوزانه را خواهد گرفت.
 
3 . خبرسازی های این روزها نه دلسوزی برای مثل بنده است نه دلسوزی برای مثل جبهه پایداری، این جماعت دنبال نان خودشان هستند. در روزهای اخیر رسانه هایی که دائما مثل بنده را سانسور می کردند، با آب و تاب درباره بودن یا نبودنم در پایداری می نویسند حتی خبر از اخراجم دادند در حالی که جبهه پایداری یک حزب سیاسی نیست که بتوان کسی را با ثبت نام در آن وارد کرد و یا با رای گیری آن را خارج کرد. بله اگر جبهه پایداری را ترکیبی از چند نفر بدانیم این تلقی درست است اما آیا مگر غیر از این است که پایداری یک تفکر و جریان بود و نه یک گروه یا حلقه سیاسی! علاوه بر این مثل من با ظهور دولت نهم به وجود نیامده ام که با اخم آن از بین بروم، با پایداری هم هویت نگرفته ام که با نبودن در شورای مرکزی آن هویت سیاسی ام را از دست بدهم. قیمت همه ما به حضورمان در این جبهه و آن حلقه و این حزب و آن حزب نیست بلکه قیمت ما به میزان دوری و نزدیکیمان نسبت به آرمان های انقلاب اسلامی و حرکت در مسیر ولایت فقیه است.
 
4 . برای من که فعالیت های سیاسی و اجتماعی ام را در کنار فعالیت های فرهنگی از سال 74 آغاز کرده ام، بیش از این که مهم باشد در شورای مرکزی کدام حزب و جبهه و حلقه هستم، این مهم است که بدانم وقتی در سال 78 از سفر تبلیغی دو ساله ام به آفریقا بازگشتم و در اوج حاکمیت نفاق جدید فعالیت های سیاسی اجتماعی ام را با نظارت استاد بزرگی چون آیت الله مصباح از سر گرفتم و توفیق شاگردی این استاد معظم را پیدا کرده ام تاکنون، حق این رابطه را ادا کرده ام یا نه. رسانه هایی که امروز به سوژه اختلافات جبهه پایداری ضریب می دهند، از درک این موضوع عاجزند که بفهمند افتخار زانو زدن و شاگردی در برابر یک استاد اخلاق سیاستمدار که رهبر و نایب امام عصر، او را مطهری زمان نامیده چقدر شیرین تر از این دعواهای بی حاصل است. هنوز هم خدا را شاکرم که در فعالیت های سیاسی، این نعمت را به ما عطا کرد که اگر نبود، قطعا این سال ها در این میدان های لغزنده به خطا می رفتیم.
 
5 . تفاوت عمده ما با بسیاری از سیاسیون دیگر در همین است که تلاش کنیم عرصه سیاست را هم با راهنمایی مرشدی مطمئن طی کنیم. آیت الله مصباح برای من همین حکم را دارد. تاکنون نشده این عالم بزرگ دعوت به خود داشته باشد، همیشه دعوت ایشان به ادای تکلیف است و مرجع تعیین تکلیف در مسائل سیاسی اجتماعی را هم نه خود بلکه فقط ولی فقیه می داند. در چنین مکتب سیاسی ای نسبت مثل من با مثل جبهه پایداری همان نسبت قبلی است، هر چند بنده خود، از شورای آن بیرون بیایم یا به قول این رسانه های عنود اخراجم کنند. در هر دو صورت اگر وظیفه و تکلیفم برای ادای دین به انقلاب، کمک به جمعی از دوستان دلسوز باشد، باید کمکشان کنم و اگر در موضوعی، وظیفه نقد تصمیماتشان باشد، باید نقدشان کنم، مهم این است که به تکلیف عمل کنیم. شیوه برخورد آیت الله مصباح و آیت الله خوشوقت با موضوع جبهه پایداری نیز تاکنون چنین بوده، ما هم در همان مسیر گام بر می داریم و کمک به این دوستان را برای تحقق مطالبات رهبری وظیفه خود می دانیم و البته این کمک در بزنگاه هایی با زبان نقد خواهد بود.
 
6 . هفته نامه 9 دی از ابتدای انتشارش تاکنون، در تمام 68 شماره ای که منتشر کرده، تلاش داشته تا با ابزار رسانه ای خود، مطالبات رهبر معظم انقلاب را پیگیری کند. همواره بر این عهد استوار بوده ایم که از جریان مدافع ولایت حمایت کنیم هرچند قطعا در این مدت مصون از خطا و اشتباه نبوده ایم و قطعا نیاز به تذکر دوستان خود داریم اما در عین حال از همان ابتدا اعلام کردیم که 9 دی تریبون هیچ جریانی خاصی نیست و نباید جریانی انتظار داشته باشد تا جهت گیری های 9 دی بر اساس فهم آنها به تصویر کشیده شود. جالب اینجاست که حتی آیت الله مصباح با اینکه رهبر معظم انقلاب ایشان را همچون شهید مطهری دانسته و9 دی با افتخار تلاش می کند تا تریبونی برای انتشار مواضع این استاد بزرگ باشد، تاکنون ایشان چنین انتظاری از این رسانه کوچک نداشته اند و همین روحیات است که ما را مجذوب خود می کند تا به راحتی در پناه این علم فعالیت سیاسی کنیم. بنابراین همانطور که پیش از این از طرف ما تاکید شده است، 9 دی حتما در بزنگاه ها مانند انتخابات مجلس نهم در کنار دوستان خود خواهد بود اما هرگز تریبون جبهه پایداری نبوده و نخواهد بود چون جبهه پایداری را مساوی علامه مصباح یزدی و آیت الله خوشوقت نمی داند اما 9 دی قطعا افتخار خود می داند تا تریبونی برای مواضع علمایی همچون آیت الله مصباح وخوشوقت باشد.
 
7 . از همه این مقدمات که بگذریم اما پشت پرده این فضاسازی رسانه ای چیست؟ برای تحلیل این موضوع باید نگاه کرد که چه جریانی از این موضوع منفعت می برد. مدیریت سایت خبری آریا که سال هاست تلاش می کند خود را به عنوان «خبرگزاری» به بدنه رسانه ای جامعه تحمیل کند در اختیار جریانی است که کامش در انتخابات مجلس نهم تلخ شده. ابتدا یکی از اعضای سیاستگذار این سایت خبری که عضو حزب موتلفه است به طرح موضوع اختلاف بین جبهه پایداری در قم و تهران می پردازد و سپس همان رسانه با فضا سازی به آن دامن می زند. القای اختلاف در جبهه پایداری و بزرگ نمایی آن در حقیقت تسویه حساب سیاسی بخشی از شکست خوردگان انتخابات نهم مجلس با عمارهای انقلاب است. این دوستان اکنون نگران نتیجه انتخابات ریاست جمهوری اند. مدیر سایت خبری آریا که از عناصر نزدیک به راست سنتی و هاشمی رفسنجانی است به همراه دوستان و همفکران و دیگر رسانه هایشان در اندیشه پهن کردن فرش قرمز برای گزینه مدل دولت وحدت ملی هاشمی رفسنجانی اند، سیاست مداری کهنه کار و البته خاموش در سال های اخیر به نام ناطق نوری. بدیهی است تفکری که جبهه پایداری به اعتبار آیت الله مصباح و آیت الله خوشوقت آن را نمایندگی می کند و در بدنه اجتماعی کشور نفوذ دارد، مهمترین مانع در راه بازگشت این جریان است. این احساس البته به شکل دیگری در میان حلقه انحرافی هم هست و حتی جریان فتنه و تکنوکرات های فراموش شده، برای همین هم بلافاصله این خط توسط تریبون های متعدد این جریانات – علی رغم اختلافات علنی ای که با یکدیگر دارند – دنبال می شود و اختلاف در جبهه پایداری می شود سوژه واحد همه این جریانات متضاد !
 
8 . دقیقا از همین منظر است که دست اندرکاران جبهه پایداری باید مراقب تصمیمات خود باشند. در انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی که این جبهه توانست تنها از حوزه انتخاباتی تهران 16 نماینده از لیست انتخاباتی خود را به مجلس بفرستد، اگر کمی درست تر عمل می شد، قطعا نتیجه بهتری به دست می آمد. اکنون همانطور که آیت الله مصباح تاکید کرده اند، دوستان پایداری قطعا باید برای کار جمعی خود به ساز و کار تشکیلاتی ای برسند که ظاهرا آن را تدوین کرده اند و بر اساس آن باید جمعی را به عنوان شورای مرکزی انتخاب و به بدنه اجتماعی همسو با خود معرفی کنند. بدیهی است که شورای مرکزی لیست انتخاباتی نیست که بتوان آن را از 22 چهره امتحان پس داده و شناخته شده در کنار چهره های گمنام و ناشناخته که هیچ سابقه ذهنی ای در نگاه مخاطب ندارد تشکیل داد. شورای مرکزی باید مجموعه ای از چهره هایی باشند که در کوران تلاطم های سیاسی مانند دوره فتنه و مانور دادن های حلقه انحراف، امتحان پس داده اند تا بتوانند اعتماد افکار عمومی را جلب کنند. در این بزنگاه ها اگر فارغ از برخی نگاه ها تصمیم گیری شود، قطعا فضا برای سایت های خبری بیمار فراهم نخواهد شد.
 
9. در پایان تاکید می کنیم که هنوز هم تفکر و گفتمان جبهه پایداری را بر دیگر جریانات موجود سیاسی ترجیح می دهیم و کمک به دوستانمان خود را وظیفه انقلابی خود می دانیم .

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : خبرسازی درباره جبهه پایداری, جبهه پایداری, ,