ما پشيمان نيستيم
حمید رسائی
انتخابات یازدهم ریاست جمهوری پس از چند ماه کش و قوس، در روز جمعه با نتیجه ای که مردم رقم زدند پایان یافت. این انتخابات هم مانند تمام حوادث قبلی انقلاب بویژه انتخابات های گذشته، برای مردم و نخبگان سیاسی کشور درس آموز بود. در این خصوص چند نکته قابل ذکر است که ذکر تفصیلی آن را به آینده وامی گذاریم و در این یادداشت به مرور اجمالی برخی نکات می پردازیم.
 همانطور که رهبر معظم انقلاب پیش از انتخابات فرمودند، آرایی که روز جمعه به صندوق ها ریخته شد، قبل از آن که رأی به یک کاندیدا باشد، رأی به ساختار جمهوری اسلامی و کلیت آن بود. برخی از هواداران کاندیداهای دیگر بویژه آنها که برای رأی آوری کاندیدای خود از سال ها قبل برنامه ریزی کرده بودند، در پیامک هایشان زبان به گلایه از مردمي باز کرده اند كه برخلاف نظر ما انتخاب كرده اند، در حالی که این نگاه نسبت به مردم غلط و اشتباه است. با وجود برخی اشکالات و کاستی ها و گرانی ها در کنار فشاری که از سوی برخی قدرت های بیگانه برای دلسردی مردم و عدم مشارکت آنها صورت می گرفت، اساسا باید قدردان این مردم بود که درپاسخ به دعوت رهبرشان حماسه سیاسی آفریدند و در دهان دشمن زدند.
 
 به همان اندازه که رهبر معظم انقلاب و مردم را باید پیروز انتخابات ۹۲ دانست، جریان فتنه و رأس آن را باید بازنده این انتخابات نامید. این انتخابات «نه» بزرگ نزدیک به ۸۰ درصد مردم به آنهایی بود که چهار سال قبل ادعای تقلب و جابجایی رأی مردم را داشتند و کشور را به آشوب کشاندند. بازندگان انتخابات ۹۲ در حالی این انتخابات را دمکرات ترین انتخابات کشور دانسته اند که در طول عمر خود، هرگاه نتیجه انتخاباتی باب میلشان بوده، آن را پذیرفته و هرگاه بر خلاف میلشان بوده، در آن تشکیک کرده اند. بویژه آنها که در انتخابات چهارسال قبل بلوا کردند باید پاسخ دهند وقتی مجری برگزاری انتخابات همان دولت، مجریان پای صندوق همان افراد، ناظر انتخابات همان شورای نگهبان و ناظرین پای صندوق نیز همان افراد قبلی هستند و وقتی مردم هم همان مردمند، چطور مدعیان فتنه گر، آن انتخابات را زیر سئوال برده اند و این انتخابات را دمکرات ترین انتخابات می دانند؟ آیا جز این است که تنها تفاوت، نتیجه انتخابات است و آیا این، سند دیگری بر مظلومیت جمهوری اسلامی، رهبر معظم انقلاب و مردمی که همواره برای آن هزینه داده اند، نیست.
 
 در روزهای اخیر پیامکی در موبایل ها با این مضمون رد و بدل می شود: «نظامی که چهار سال پیش متهم به جابجایی یازده میلیون رأی بود و زخم فتنه را چشید، امسال پای ۳۵۰ هزار رأی بیشتر از پنجاه درصد کاندیدای منتخب هم ایستاد. اما امروز که نتیجه انتخابات به نفع ما نبود، نه کسی کشته شد، نه مسجدی، نه اتوبوسی، نه بانکی و نه سطل زباله ای آتش گرفت، نه کسی رنجید و نه به دروغ ادعای تقلب شد. ما به انتخاب هموطنانمان احترام گذاشتیم چون ما نه حقوقدانیم و نه سرهنگ، ما فقط سربازیم، سرباز سید علی»
 
بی شک بخشي از آرای آقای روحانی، مربوط به کسانی است که چهار سال قبل به آقای احمدی نژاد رأی داده بودند و حق داشتند برای آن انتخابشان و جمهوری اسلامی نیز حق داشت برای تحقق مشارکتی ۸۵ درصدی انتخابات دهم جشن بگیرد. اما خودخواهی و رفتار غیرعقلانی و غیرمدنی عده ای، افتخار آن روز را به فضای فتنه تبدیل کرد. این پیامک که حرف دل بسياري از مردم بود، بی شک اوج مظلومیت یاران انقلاب است که پای انقلابشان ایستاده اند.
 از حق نگذریم صدا و سیما در خلق این حماسه سیاسی نقش بسزایی داشت. مناظره های تلویزیونی علی رغم برخی ضعف ها و کاستی ها با ارائه فرصت مناسب به کاندیداها موجب شد تا تبلیغات پرهزینه از خیابان ها حذف و قدرت تصمیم گیری مردم با پیگیری برنامه های صدا و سیما دنبال شود. ذکر این نکته هرگز به معنای نفی هزینه کرد چند ده میلیاردی توسط برخی از کاندیداها نیست چرا که این اتفاق به صورت زیرزمینی رخ داد.
 
در كنار اين خدمات اما این انتقاد به شکل جدی به صدا و سیما وارد است که چرا در طول چهار سال با تعطیل کردن هرگونه برنامه انتقادی نسبت به عملکرد دولت و جریانات سیاسی، مانند سدّی در برابر سیل انتقادات باقی می ماند و چند روز مانده به رأی گیری با باز کردن درب این سدّ ، موجی از انتقادات را متوجه جامعه می کند كه نتيجه قهري آن چيزي جز سياه نمايي نيست بویژه که دولت وقت نیز فرصت دفاع از خود را ندارد.
 انتخابات یازدهم، مُهر بطلانی بود بر بازی نظرسنجی برخی از کانون های تحمیلگر که همواره تلاش می کنند تا کاندیدای خاص خود را بر فعالان بدنه اصولگرایی جامعه تحمیل کنند. این جریان که در طول ماه های منتهی به انتخابات یازدهم نیز تمام تلاشش را برای پمپاژ اعداد و ارقام جهت دار متمرکز کرده و مدعی بود که کاندیدای خاصش بالاترین رأی را در نظرسنجی ها دارد، پس از انتخابات به عینه دید که اختلاف آرای وی با نفر اول بسیار زیاد و با نفر سوم کم است.
 
 علی رغم این که بطلان بازی نظرسنجی به عینه در این انتخابات هم خودنمایی کرد اما همچنان برخی از فعالان جریان تحمیلگر بر ادعای خود مبنی بر لزوم وحدت کاندیداها با کاندیدای مورد نظر آنها اصرار دارند و تلاش می کنند تا این شکست ظاهری را متوجه کسانی كنند که با آنها وحدت نکرده اند! بویژه که این جریان در طول چند روز پایانی انتخابات بر خلاف تصریح رهبر انقلاب، رأی به کاندیدای خود را نظر رهبر انقلاب اعلام می کردند! این در حالی است که با توجه به نتیجه انتخابات، حتی اگر چند کاندیدای منسوب به جریان اصولگرایی هم با یکدیگر وحدت می کردند، باز در نتیجه انتخابات تغییری حاصل نمی شد. حتی رفتن انتخابات به مرحله دوم هم به دلایلی که ذکر خواهم کرد، کارساز نبود. بنابر این انداختن بار این شکست ظاهری به دوش دیگران خطای دوم این جریان است.
 
 انتخابات یازدهم نشان داد که ريل گذاري افراد و بهره برداري از فعاليت هاي اجرايي و فرصت خدمت ايشان براي اهداف انتخاباتي و پيروزي در انتخابات بي نتيجه است. واقعيت آن است كه مردم پس از هر دوره هشت ساله به سمت تغيير وضع موجود روي مي آورند. خاتمي در سال 76 با گارد مخالفت با دولت هاشمي روي كار آمد و احمدي ن‍ژاد در سال 84 وقتي هاشمي در برابرش قرار گرفت، رأي خود را از پنج ميليون مرحله اول به 18 ميليون در مرحله دوم رساند. امسال نيز آقاي روحاني با دست گذاشتن بر مشكلات اقتصادي ميدان دار شد بوي‍ژه كه پنج چهار كانديداي ديگر نيز با سياه نمايي وضع موجود به خوبي كمك كار او شدند.
 
 بي شك عملكرد احمدي ن‍ژاد مي توانست اين قاعده معمول را بهم بزند، اگر روند دولت نهم در دولت دهم استمرار مي يافت. اما احمدي ن‍ژاد چنين نكرد بلكه بر خلاف دولت نهم كه دولتي مبتني بر خدمت گذاري و نظارت بدون تعارف بر كار مديران بود، در دو سال پاياني دولت دهم، رها كننده وضع موجود شد تا جايي كه هر تحركي به جاي رويكرد خدمت گذاري با رويكرد قدرت طلبي باقي ماند و تنها ملاك برخورد با يك وزير كارايي و كارآمدي او نبود بلكه نسبتش با چهره اي به نام مشايي بود. خط قرمز احمدي نژاد در دولت نهم مردم و حقوق مردم بود اما در دولت دهم، اندك اندك خط قرمز آن حلقه اي از اطرافيان رييس جمهور شد!
 علاوه بر تماما اينها به دليل اشتباهات غير قابل اغماض احمدي نژاد بويژه در دو سال اخير، جريان اصولگرايي هم حاضر نشد نسبت خود با اندوخته اجرايي اش در اين دوره يعني خدمات احمدي نژاد را مشخص كند، در حالي كه مي توانست با حفظ مواضع نسبت به اشتباهات دولت، به خدمات اجرايي آن ببالد، كاري كه دو كانديدا يعني دكتر حداد عادل و جليلي تا حدودي موفق به انجام آن شدند و بقيه علي رغم تأكيد چندباره رهبري بر داشتن قوت ها و ضعف ها در اين دولت، نه تنها از آن اكراه داشتند بلكه در سياه نمايي وضع موجود تز  هم سبقت مي گرفتند.
 
 در مباحث انتخاباتي امسال جز دو كانديدا يعني دكتر حداد عادل و سعيد جليلي، ديگر كانديداها حتي آنها كه منسوب به جريان اصولگرايي بودند، سياه نمايي كردند حتي يكي از آنها مدعي سياه زدايي بود كه ادعايي بسيار بدتر از سياه نمايي است. سياه نمايي كانديداها در حالي بود كه رهبري انقلاب به صراحت از آن اعلام نارضايتي كرده بودند. واقعيت آن است كه سياه نمايي كانديداهاي اصولگرا بازي در زمين رقيبشان بود. چرا كه مردم وقتي شنيدند همه كانديداها – جز دو نفر - از وضع موجود بد مي گويند، به جاي انتخاب آنها سراغ كسي رفتند كه كليد اصلي اين سياه نمايي را در دست داشت!
 
 در كنار ضعف ها و مشكلات متعددي كه در برخي از كانديداهاي مورد حمايت چهره ها و تشكل هاي اصولگرا رخ نمايي مي كرد و سبب شده بود تا بدنه اين جريان را به وحدت نرساند، آقاي جليلي هم كه از امتيازات خوبي برخوردار بود، اما چند ضعف عمده باعث شد تا ايشان و همه آنهايي كه از وي حمايت مي كردند، نتوانند به موفقيت چشمگيري دست يابند. يكي از مهمترين دلايل عدم برقراري ارتباط ايشان با توده هاي عمومي جامعه بود. ما نتوانستيم جامعه را در خصوص اعتماد به ايشان اقناع كنيم. اين البته دلايل مختلفي داشت از ضعف ديالوگ آقاي جليلي در برقرار ارتباط با همه اقشار جامعه و ورود دير هنگام در انتخابات و تشكيل نشدن ستادهاي فعال درهمه شهرهاي كشور تا تخريب هاي گسترده بويژه در روزهاي آخر از زبان جبهه خودي! با اين همه  كانديداي مورد حمايت ما بدون هزينه كرد چند ده ميلياردي، بدون فعال سازي ستادها از هشت سال قبل، بدون حمايت شدن از سوي احزاب و گروه هاي مرجع، توانست رأي خوبي در مقايسه با ديگر كانديداهاي راه نيافته به پاستور به دست آورد كه بايد آن را سرمايه اجتماعي اين جريان ناميد.
 
 در روزهاي اخير و با توجه به نتيجه انتخابات، برخي كه براي كانديداي خود هزينه هنگفتي از جهت مالي و آبرويي كرده اند،‌ از آنجا كه نمي توانند چنين شكستي را تحمل كنند، شروع مي كنند به شماتت و خراشيدن هواداران ديگر كانديداها و بوي‍ژه آنها كه به جليلي رأي دادند. در حالي كه همه ما مأمور به تكليف بوديم و تنازل از كانديداي اصلح نشان داد كه الزاما وحدت ما را به پيروزي نمي رساند بلكه صداقت، كار براي خدا و انتخاب گزينه اصلح سبب پيروزي خواهد بود. در اين صورت حتي اگر در ظاهر شكست بخوريم، آرامش داريم و پيروزيم. از ياد نبريم كه پيروز حقيقي ميدان اين نوع رقابت ها هرگز به ديگران پرخاشگري نمي كند. ما بي شك از رأيي كه در سال 84 داديم و از حمايت هايي كه از رييس جمهور وقت كرديم، از رأيي كه در سال 88 داديم و مقابله اي كه با فتنه گران كرديم، از مقابله اي كه با حلقه انحرافي لانه كرده در اين دولت تا رفتار پر اعوجاج رييس دولت در سال هاي اخير داشتيم و از حضور آگاهانه و حمايتي كه از كانديداي اصلح در انتخابات يازدهم كرديم، نه تنها پشيمان نيستيم كه از آنجا كه همه اين مراحل را بر اساس تكليف گرايي خود انجام داده ايم، سجده شكر بر زمين ميگذاريم و خدا را شاكريم. 
 
 آقاي روحانی نيز بعد از مراسم تنفيذ و تحليف، رييس جمهور قانوني كشور خواهد بود. وي هر چند با رأي شكننده و لب مرزي به رياست جمهوري رسيده اما در برابر او نيز بر اساس تكليفي كه از رهنمودهاي رهبري انقلاب دريافته ايم، خود را موظف به ياري اش در مجلس و هفته نامه 9 دي بر اساس پايبندي به اصول ذاتي انقلاب و پيروي از خط ولايت فقيه مي دانيم. اميد است آقاي روحاني مصداق سخن رهبر انقلاب در مشهد مقدس باشند كه فرمودند: رييس جمهور آينده بايد از محاسن دولت فعلي  برخوردار و از معايبش دور باشند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : ما پشيمان نيستيم, انتخابات یازدهم ریاست جمهوری, ,