نسبت به حاشيه سازي‌هاي مشايي اعتراض كرده بودم/هيچ فرقي بين مشروب‌خواري و بي‌حجابي قائل نيستم

 چندی پیش خانم دکتر زهره طبیب زاده به همراه دیگر اعضای کمیته بانوان جبهه پایداری انقلاب اسلامی میهمان ما در رجانیوز بود و فرصتی برای خبرنگاران رجانیوز فراهم آمد تا در فرصتی موسع به گفت‌وگو با این شخصیت ها بپردازند. زهره طبیب زاده دانشیار دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران و رئیس دانشکده دندان پزشکی این دانشگاه است. او که از دانشجویان انقلابی در سال‌های ابتدای پیروزی انقلاب و عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در سال‌های دهه 60 است، در دولت نهم روز های پر ماجرای در ریاست مرکز امور بانوان و خانواده ریاست جمهوری داشت.
 دکتر طبیب زاده روایت جذابی از رویارویی با تفکر فمنیسیتی حاکم بر این مرکز در دوران اصلاحات دارد. او همچنین از معدود افرادی است که می تواند به دقت روند تحول احمدی نژاد در برخورد با مسائل اجتماعی مانند حجاب و عفاف را توضیح دهد. طبیب زاده در پاسخ به سوالات ما با دقت دانشگاهی‎اش به تفصیل پاسخ گفت. 
 
متن كامل بخش دوم گفت‌وگو با دکتر زهره طبیب زاده در ادامه آمده است:
 
 
سئوالم را تكميل مي‌كنم. توضيح بفرماييد كه نظر آقاي احمدي‌نژاد به عنوان رئيس دولت نهم و دهم در باره حجاب و عفاف چيست و آيا در اين 7، 8 سال تغيير كرده يا نه؟
من فكر مي‌كنم بسياري از مردم لزوماً به جزئيات ديدگاه‌هاي رئيس دولت به عنوان كسي كه از مردم رأي گرفته و مردم به كليت ديدگاه‌هاي او رأي داده‌اند، آگاهي ندارند. رئيس‌جمهور مي‌آيد و شعارهايي را مطرح مي‌كند. مردم هم احساس مي‌كنند با رويكرد خودشان هماهنگي دارد و او را مي‌پذيرند. بعد كه در جرئيات وارد مي‌شوند، اختلاف سليقه‌ها، اختلاف نظرها و اختلاف روش‌ها پيش مي‌آيد و آنجاست كه اين تفاوت‌ها به وجود مي‌آيند و هر كس فكر مي‌كند با رويكرد خودش به نتيجه مي‌رسد و نظر ديگري را نقد مي‌كند. يك وقت آدم‌ها در استراتژي‌ها با هم تفاوت دارند، يك وقت در تاكتيك‌ها. من گمان نمي‌كنم ديدگاه آقاي دكتر احمدي‌نژاد نسبت به عقايد ديني در باره اصل بحث پوشش و حجاب و عفاف تناقضي با ديدگاه ساير بزرگواران در كل نظام يا با روحانيت داشته باشد. اين تعارض وجود ندارد. تفاوتي كه به نظر من رويكرد ايشان با ديگران دارد و اقتضا ايجاد مي‌كند ـ‌‌از جمله در طرح امنيت اجتماعي‌ـ‌ حمايت‌ها يا عدم حمايت‌هاي دولت از اين طرح، برخوردهاي تاكتيكي و سليقه‌‌اي‌‌ نسبت به نحوه برخورد با اين پديده اجتماعي است. بعضي از افراد در جمهوري اسلامي بسيار آرمان‌گرا هستند و راجع به هر مسئله‌اي خيلي آرماني برخورد مي‌كنند. اتفاقاً آقاي دكتر احمدي‌نژاد بسيار آدم تشكيلاتي‌اي است و ستادي عمل مي‌كنند و جزئي‌نگر هستند و در عين حال كه يك‌سري از آرمان‌ها را قبول دارند، ولي براي رسيدن به آن آرمان‌ها تاكتيك‌هاي مشخصي هم دارند.
من نمي‌خواهم در نفي و اثبات نيروهاي انتظامي صحبت كنم، اما بحث من اين است كه اگر ما اين مدل برخورد را نفي مي‌كنيم، چه مدل برخوردي را در اين 6 سال جايگزين كرده‌ايم؟ من نمي‌خواهم وارد بحث حجاب و عفاف شوم، چون بحث مفصلي است، اما چون سئوال كرديد به‌طور اجمال اشاره مي‌كنم كه برخورد صرفاً فرهنگي با مسئله حجاب و عفاف به نظر من يك‌جور عبور كردن از كنار مسئله است. مثل اينكه بگوييد من بايد در مورد تمام مسائل ديني يقين مطلق و مسلم پيدا كنم تا آن را انجام بدهم. اين كار عملاً براي كليه آحاد جامعه مقدور نيست كه ما همه افراد را به اين باور برسانيم كه بايستي قوانين اجتماعي مورد قبول اسلام را اجرا كنند، ‌مثلاً در مورد خوردن مشروب به عنوان يك بحث حرام ممكن است نتوانيم با كار فرهنگي همه آحاد جامعه را متقاعد كنيم كه اين يك كار خلاف شرع است، اما چون يك امر پذيرفته شده اعتقادي و ديني است و كل آحاد جامعه به جمهوري اسلامي رأي داده‌اند، بر اساس آن رأي مي‌گوييم ملزم هستيم دستورات اسلامي را بر طبق اعتقادات ديني اجرا كنيم، ولو اينكه بخشي از آحاد جامعه قلباً به حرام بودن مشروبخواري نرسيده باشند. من شخصاً هيچ فرقي بين مشروبخواري و بي‌حجابي قائل نيستم. من معتقدم همان‌طور كه بقيه منكرات، منكر هستند، بدحجابي و بي‌حجابي يا وضعي كه به لحاظ ظاهري و پوشش الان در سطح جامعه وجود دارد، هم يك منكر اجتماعي است و يك معضل اخلاقي‌‌ـ‌اجتماعي كه با بار سياسي هم همراه هست، چون من معتقد نيستم كه بي‌حجابي و بدحجابي فقط يك مسئله فرهنگي است، بلكه به جنگ نرم اعتقاد دارم و معتقدم كه بحث حجاب در حال حاضر به منزله يك تاكتيك سياسي دشمن است براي از بين بردن انقلاب. يعني الان انقلاب تهديد نظامي نمي‌شود و دشمنان انقلاب جرئت تهديد نظامي را ندارند. سال‌هاست و بعد از جنگ ايران و عراق متوجه شدند كه با جمهوري اسلامي نمي‌شود از طريق نظامي برخورد كرد و بيش از 20 سال است كه تاكتيك برخورد با جمهوري اسلامي، جنگ نرم است. به نظر من بحث ناتوي فرهنگي كه آقا مطرح كردند، بحث بسيار واضح و روشن و اظهر من الشمسي است، اما اگر ما برخورد با افراد ناآگاهي را كه بدپوششي مي‌كنند يا پوشش مناسبي ندارند، نفي مي‌كنيم، دليل نمي‌شود كه با عوامل اصلي فساد هم كه ريشه و اصل هستند، برخورد نكنيم. من بارها در دولت نهم خدمت خود آقاي رئيس‌جمهور هم عرض كردم كه شما يك‌ وقت مي‌خواهيد در مورد حجاب با گروهي از زنان برخورد كنيد كه اين كار غلطي است، يك وقت مي‌خواهيد با بوتيك‌ها برخورد كنيد كه باز مجبوريد با حجم وسيعي از افراد برخورد كنيد، اما يك وقت با توليدي‌ها برخورد مي‌كنيد. توليدي‌هايي كه به صورت كلان كالا توليد مي‌كنند، تعدادشان محدود است. گاه مي‌شود با 100 عامل توليد برخورد كرد كه اين كار چندان دشواري نيست، اما اگر بخواهيد با 2000 عامل فروش و يا با چند ميليون زني كه مي‌روند و اين لباس‌هاي نامناسب را مي‌خرند، برخورد مي‌كنيد؛ عقل اقتضا مي‌كند كه با سرمنشأ قضيه برخورد كنيم، نه خانمي كه در اثر عدم اطلاع، آن پوشش نامناسب را انتخاب كرده. بنابراين من فكر مي‌كنم در اين زمينه كوتاهي شده است، يعني اگر آقاي دكتر احمدي‌نژاد هم قائلند كه نبايد با تك‌تك خانم‌ها در بيرون برخورد و اصطكاك فيزيكي داشت، اين حرف درستي است، چون اين كار امكان‌پذير نيست. ما قادر نيستيم با تك‌تك اين افراد برخورد فيزيكي كنيم و اصلاً اسلام اين نوع برخورد را قبول ندارد و نيروي انتظامي هم به اين شكل قبول ندارد، اما بحث من اين است كه ما از ابتداي شروع دولت نهم مي‌توانستيم با مراكز توليدكننده عمده مانتوها و لباس‌هاي زنان برخورد كنيم. ما اين كار را مي‌توانستيم بكنيم، اما كوتاهي كرديم. ما مي‌توانستيم مشاور امور بانوان آموزش و پرورش را كسي انتخاب كنيم كه دغدغه‌هاي اعتقادي و ديني داشت و در سطح مدارس، كارهاي اعتقادي درست را شروع مي‌كرد. خيلي كارها مي‌توانستيم بكنيم. ما مي‌توانستيم به صورت نظام‌مند يك‌سري مبلّغين ديني را تربيت كنيم. بنده اعتقاد دارم كه ما اين كار را شروع كرديم و در قالب «طرح رحمت» براي يك‌سري از خانم‌هاي حوزه يا خانم‌هاي دانشگاهي‌اي كه با معارف اسلامي آشنا بودند، كلاس‌هاي منظم آموزش‌هاي حوزوي گذاشتيم و حقوق زن را با ادبيات ساده و برخورد بسيار خوشايند اين خانم‌ها در كلاس‌هاي اعتقادي، تعليم داديم و حاضر كرديم. در همان دوراني كه من مسئول شوراي زنان و خانواده بودم، براي هر كدام از اينها شناسنامه درست كرديم، با حوزه صحبت كرديم، كتاب آموزشي موظف براي آنها درست كرديم كه اگر بخواهند وظايف آقايان در خانواده را از ديدگاه اسلام تعريف كنند، منبع داشته باشند و براي خانم‌ها هم منابع جداگانه داشته باشند و در مورد حوزه‌ها اين خانم‌ها را آموزش داديم و كلاس‌هاي اعتقادي گذاشتيم.
مي‌دانيد كه در حوزه‌ها رشته‌اي به عنوان علوم تربيتي در باره خانواده نداريم. بعد از اين اقدامي كه ما انجام داديم، خوشبختانه حوزه‌ها در مقطع كارشناسي ارشد، در سطح 2 بحث خانواده را براي تربيت مربي خانواده در حوزه گذاشتند و اين قدم بسيار مهمي است. ما اگر بتوانيم اين افراد را سامان‌يافته و نظام‌مند، با اعتقادات ديني و برخورد صحيح و درست حوزوي و مستدل و مستند آموزش بدهيم كه بتوانند روياروي در مورد وظيفه يك زن مسلمان، چه به عنوان يك دختر و چه به عنوان يك همسر، آموزش ببينند و بعد در دل مساجد و مدارس و كارخانه‌ها بروند و آموزش بدهند، كما اينكه ما در دل كارخانه‌ها برديم، كار بسيار مفيدي كرده‌ايم. براي اولين بار كلاس‌هاي روان‌شناسي و تربيتي با رويكرد ديني را به كارگران، تحت عنوان «طرح رحمت آموزش خانواده در كارخانجات» آموزش داديم. ما اين آموزش را براي سربازها برديم، برايش كتاب چاپ كرديم. ما اين كار را به عنوان يك كار زيربنايي انجام داديم، اما در عرض سه سالي كه توانستيم كار كنيم، فقط دو ميليون نفر را آموزش داديم. فكر كنيد اگر قرار باشد يك كار سامان‌يافته در سطح 70 ميليون نفر و در سطح 20 ميليون خانواده انجام بدهيم، به لحاظ فرهنگي چقدر زمان مي‌برد؟ ما بايد 100 سال كار كنيم تا بتوانيم افراد را با شيوه‌هاي اقناعي نسبت به معارف اسلامي آشنا كنيم و با سيستمي منظم و سامان‌يافته، باور ديني را در آنها عميق كنيم. در چنين شرايطي آيا مي‌توانيم بگوييم كه صرفاً بايد كار فرهنگي كرد؟ بنده كه معتقدم بايد در اين زمينه كار فرهنگي و انضباطي صورت بگيرد، خودم اولين كسي هستم كه در حد بضاعت آن مركز و چهارچوب‌هاي قانوني كه آن مركز داشت، اقدامات فرهنگي سامان‌يافته‌اي را شروع كرديم و به صورت منظم با حوزه‌ها ارتباط پيدا كرديم و اين را سامان داديم. براي كارمندان به صورت آموزش غيرحضوري قرار داديم، ولي بحث اين است كه كار فرهنگي كار درازمدت است، كاري است كه شما بايد 50 سال كار كنيد تا بعداً بتوانيد بخش زيادي از مردم را به سمت اعتقادات ديني بكشيد تا اجراي قوانين و احكام اسلام با باورهاي يقيني و اعتقادي آن همراه باشد، اما نمي‌توانيد احكام اسلام را تعطيل بگذاريد و بگوييد فعلاً احكام اسلام را اجرا نمي‌كنيم تا كار فرهنگي بشود كه مشروبخواري حرام است، دزدي حرام است. آيا از ابتدا جمهوري اسلامي با دزد برخورد نكرديم؟ دزدي در اسلام يك منكر است. ارشاد هم مي‌كنيم، معتقديم زندان‌هاي ما بايد مراكز فرهنگي باشند كه ريشه‌هاي دزدي را از بين ببرد، ولي آيا زندان‌هايمان را بستيم؟ سئوال من اين است.
بله، من از نظر تاكتيك‌ها و روش‌ها با دولت اختلاف نظر داشتم و به همين دليل حق رياست جمهور دانستم كه در كنارشان كساني باشند كه هم از نظر استراتژي و هم از نظر تاكتيك با ايشان همفكر و همراه باشند. من ديدم ايشان از مردم رأي گرفته‌اند و ما كه دوست نداريم با اين شيوه‌ها و تاكتيك‌ها كار كنيم، بهتر است همكاري را ادامه ندهيم و كساني حضور پيدا كنند كه با رويكرد‌هاي ايشان هماهنگي بيشتري داشته باشند تا دولت همدستي خود را حفظ كند، چون اعتقاد من اين است كه مجموعه‌اي كه دارد حركت مي‌كند، بايد اجزاي آن با يكديگر همخواني داشته باشند و اگر اين همخواني وجود نداشته باشد، دائماً با يكديگر اصطكاك دارند و كارها پيش نمي‌رود و هيچ‌كس از هيچ طرف نمي‌تواند كارهايش را به نتيجه برساند، بنابراين صلاح بود كه به همكاري ادامه ندهم.
اواخر دولت نهم بعد از انتصاب آقاي رحيم‌مشايي به معاون اولي هيئت دولت يك جلسه جنجالي داشته كه ظاهراً شما در آن جلسه بحث مفصلي كرديد. مي‌خواهيم روايت شما را از آن جلسه بدانيم.
آقاي رئيس‌جمهور، آقاي مشايي را به عنوان معاون اول خودشان مطرح كرده بودند. من قبلاً هم در جلسات مختلف، در باره صحبت‌هاي آقاي مشايي در باره مردم اسرائيل و غيره و در جلسات هيئت دولت به سهم خودم نسبت به اين حاشيه‌سازي‌هايي كه پيرامون دولت اتفاق مي‌افتاد، اعتراض كرده بودم و فكر مي‌كردم دولت نهم به‌قدر كفايت دشمن دارد و ديگر ضرورتي ندارد عناصري كه در خود مجموعه دولت هستند، مسئله‌اي به مسائل دولت اضافه كنند و در جلسه‌اي كه خود آقاي مشايي هم حضور داشتند، اعلام كردم كه اين كار را نكنيد. درست نيست كه نزديك انتخابات بياييم و به دست خودمان عليه دولت مسئله ايجاد كنيم. من قبل از آن مواضع ايشان را به‌طور صريح نمي‌دانستم و دقيقاً نمي‌دانستم كه ديدگاه‌ها و رويكردهاي ايشان در زمينه‌هاي مختلف چيست، اما در آن جلسه وقتي متوجه شدم كه مقام معظم رهبري نسبت به انتخاب ايشان نظراتي دارند و به دليل اظهارنظر‌هاي آقاي مشايي در گذشته، در جامعه فضايي عليه صحبت‌هاي ايشان وجود دارد، در آنجا بنده هم با اين مسئله كه ايشان معاون رئيس‌جمهور باشند، همراه با بقيه بزرگواراني كه بودند، مراتب اعتراض خودمان را اعلام كرديم و دلايلي را كه داشتيم مطرح كرديم.
دلايل شما چه بودند؟
ما عرض كرديم كه دولت مشروعيتش را از ولايت‌فقيه مي‌گيرد و با توجه به مسائلي كه آقاي مشايي مطرح كرده‌اند و در جامعه، به‌حق هم اعتراضاتي در مورد نظرات ايشان وجود دارد ـ‌به‌طور خاص در باره مردم اسرائيل‌ـ صراحتاً همه در قبال صحبت‌هاي ايشان موضع گرفتند و با توجه به شخصيت جنجال‌برانگيزي كه ايشان از خودشان بروز داده‌اند، به صلاح نيست فردي كه حاشيه‌هايي در اطرافش هست، به عنوان معاون اول رئيس‌جمهور انتخاب شود، مضافاً بر اينكه ما متوجه شده بوديم كه مقام معظم رهبري از ايشان خواسته بودند كه اين حكم را فسخ كنند، بنابراين چون ما فكر مي‌كرديم علت اينكه دور آن ميز جمع شده‌ايم، مسئله اطاعت آقاي احمدي‌نژاد از مقام معظم رهبري بود؛ حداقل انگيزه خود بنده اين بود، چون من ولايت‌فقيه را در رأس امور مي‌بينم و معتقدم همه بايد خودشان را با ولايت تنظيم كنند. ولي‌فقيه نبايد خود را با خواسته‌هاي عمر و زيد تنظيم كند. همه ارگان‌ها و نهادهاي جامعه بايد خود را با وليّ امر تنظيم كند، بنابراين وقتي ما احساس كنيم ايشان در زمينه‌‌اي كوچك‌ترين نظري را اعلام كرده‌اند، شرعاً بر ما واجب است كه اطاعت كنيم. ما عبور از چراغ قرمز را بر اساس فرمايش‌هاي امام، حرام مي‌دانيم، بحث‌هاي كلاني كه در سطح جامعه به وجود مي‌آيد كه بديهي است اگر رهبري در قبال آن موضع داشته باشند و ما بخواهيم در برابر موضع ايشان موضع داشته باشيم، من شخصاً اين مسئله را حرام مي‌دانم، بنابراين فكر كردم كه نشستن دور آن ميز براي من اشكال شرعي دارد و لذا استنباطم اين بود كه ما نبايد مقام معظم رهبري را به جايي برسانيم كه مجبور به بيان صريح بعضي از مسائل بشوند. نخبه سياسي به كسي مي‌گويند كه خط مقام معظم رهبري را بشناسد و در آن خط حركت كند، حتي قبل از آنكه مقام معظم رهبري صراحتاً در مورد موضوعي اظهارنظر بكنند. ما به اين فرد مي‌گوييم نخبه سياسي، يعني شرايط نخبگي، تشخيص راه است. شرط نخبگي اين نيست كه من ادعا كنم رجل سياسي هستم. رجل سياسي كسي است كه با ادبيات رهبري با مسائل برخورد كند. با گفتمان رهبري با مسائل برخورد كند. نخبه بايد از راهي كه رهبري استنباط مي‌كنند و نشان مي‌دهند، به اجتهاد سياسي برسد. نخبه كسي است كه پا جاي پاي رهبري بگذارد، وگرنه هر كسي مي‌تواند ادعا كند كه من برتر هستم و توانايي دارم، اما انسان افكاري را با مبدع و كاشف يك نظريه علمي مي‌سنجد تا ببيند آزمايشي كه دارد انجام مي‌دهد، با مواد و شيوه‌اي كه متدولوژيست گفته هماهنگي دارد يا نه؟ شما خودتان وقتي مي‌توانيد به اجتهاد برسيد كه همه مراحل متدولوژي آن را سپري كرده باشيد، بعد بگوييد در زمينه اين امر به اجتهاد رسيده‌ام و خودم صاحب فتوا هستم. من استنباط نمي‌كنم كه هيچ‌يك از رؤساي جمهور ما به اين مقام رسيده باشند كه در مقابل ولايت‌فقيه به لحاظ سياسي چنين جايگاهي را براي خود قائل باشند كه يك مجتهد سياسي هستند، بنابراين صددرصد بايد از آنچه كه مقام معظم رهبري مي‌فرمايند، اطاعت كنند و اساساً رمز نخبگي آنها درك متدولوژي مقام معظم رهبري براي رسيدن به تشخيص‌هاي سياسي است. غير از اين باشد، من آن فرد را نخبه نمي‌دانم.
در دولت دهم شاهد بانوان در رده‌هاي عالي مثل وزارت بوديم كه مخالفت‌ها و موافقت‌هايي را در پي داشت. نظر شما به عنوان کسی که در مناصب کلان حضور داشتید چیست؟
من صراحتاً اين را عرض مي‌كنم و قبلاً هم هر جا صحبت كرده‌ام و در سخنراني‌هاي مختلفي كه داشته‌ام، همواره صراحتاً عرض كرده‌ام كه معتقدم برخي از مشاغل اجتماعي، مشاغلي است كه نيازمند حضور فيزيكي كارگزار نظام به ميزان بسيار زياد در خارج از منزل است و اين مشاغل پرمسئوليت مي‌طلبد كه آن فرد بيش از حد در خارج از منزل حضور داشته باشد و اين نه با طبيعت زن سازگار است و نه براي بانوان به لحاظ جسمي و روحي اين امكان وجود دارد و نه با پيشينه‌اي كه در فضاي اجتماعي داشته‌اند، توانسته‌اند اين مهارت‌ها را در سطح كلان كسب كنند.
به عرض من توجه داشته باشيد. عرض من اين است كه حضور زنان در مشاغل سخت و زيان‌آور ‌ـ‌كه من وزارت را واقعاً يك مشغله سخت و زيان‌آور مي‌دانم‌ـ‌ وزيري كه وزير دولت آقاي احمدي‌نژاد باشد، نه وزيري كه اصلاً مسئوليتي در خودش احساس نكند، چنين وزيري شبانه‌روز نمي‌شناسد. تا ساعت 11 شب كار مي‌كند، از آن طرف هم 6 صبح بلند مي‌شود كه به جلسه برسد. طبعاً در چنين دولتي كار كردن، آن هم در جامعه ما كه اصلاً ساختارمند و نظام‌مند نيست و سيستم اداري مشكلات بسيار متعددي دارد، وزير چيزي را ابلاغ مي‌كند، ولي اجرا نمي‌شود و تا خودش دنبال حكم و دستورالعملش نباشد، اجرا نمي‌شود كارگزار دولتي همين‌طور و در اشل دولتي بياييد به سمت رده‌هاي پايين‌تر، بنابراين نيازمند پيگيري است. اين پيگيري نيازمند گذاشتن وقت و انرژي فوق‌العاده زياد است. به لحاظ طبيعت بانوان، بانوان توانايي جسمي و روحي اين همه فشارهاي سخت را ندارند. اين به لحاظ كلي.
بُعد ديگر قضيه اين است به جهت اينكه دوران كوتاهي است كه در جمهوري اسلامي، زنان ما در عرصه‌هاي مختلف سياسي و اجتماعي حضور فعال دارند، يك وزير در جمهوري اسلامي، بايد با ساختار اجرايي كشور بسيار زياد آشنا باشد و سابقه كار اجرايي زيادي داشته باشد، بايستي با قوانين آشنايي بسيار زيادي داشته باشد. من در خانم‌ها افرادي را سراغ ندارم كه در رشته‌هاي مختلف تخصصي‌شان، اين توانايي‌ها را داشته باشند. من شخصاً سراغ ندارم.
يعني شما از لحاظ شكلي و شخصي مي‌گوييد، ولي از لحاظ كلي، اين را مشكل نمي‌بينيد. يكي از مراجع محترم تقليد گفته‌اند كه اين اشكال شرعي دارد يا عده‌اي مخالف بودند.
من فقيه نيستم كه بخواهم فتواي شرعي بدهم. فتواي شرعي آن را قبلاً عرض كردم كه ما به مرحله اجتهاد نرسيده‌ايم، حالا چه رسد به اجتهاد در مسائل فقهي به‌طور خاص. ما گاهي در زمينه‌هاي سياسي اجتهاد مي‌كنيم كه شايد در بسياري از زمينه‌ها درست نباشد. چه رسد به مسائل فقهي. در اين زمينه‌ كه اصلاً صاحب‌نظر نيستم كه بخواهم اظهارنظر كنم. من به لحاظ عقلي عرض مي‌كنم كه طبيعت زن را براي اين كار مناسب نمي‌دانم، به دليل مسئوليت‌هايي كه در خانواده دارد. يعني خانمي كه وزير مي‌شود، عملاً تكاليف همسري و مادري‌اش به ميزان زيادي مختل مي‌شود، چون نياز هست كه وزير حضور فعال و افراطي در محل كار و محيط بيروني داشته باشد و طبعاً نمي‌تواند به خانه و زندگي‌اش برسد، اما از طرف ديگر وزارت قابليت‌هايي مي‌خواهد، آشنايي عميق و دقيق با قوانين، آشنايي زياد با مسائل اجرايي، درگير شدن با مسئوليت‌هاي اجرايي، سابقه در مسئوليت‌هاي اجرايي كلان. وزارت جاي آزمون و خطا نيست كه ما بياييم تمرين كنيم و ياد بگيريم كه بايد در وزارت چه كار كنيم. جامعه بايد به‌خوبي اداره بشود و الگويي براي ساير جوامع باشد كه بگويند وزيري كه آمده قابليت‌هاي لازم براي وزير بودن را دارد، بنابراين بايد يك مقدار اين قابليت‌ها را از قبل كسب كرده باشد. بخشي را در حين كار به دست مي‌آورد، ولي بخشي را بايد كسب كرده باشد. نه‌تنها زنان ما كه مردان متدين ما هم اين مشكل را دارند، چون در زمان شاه، مردان متدين ما فرصت وزارت و كار در عرصه كلان كشور را نداشتند. مردان ما در اين امر مبتدي هستند، واي به حال زنان ما. من به لحاظ شرعي صاحب‌نظر نيستم كه در اين زمينه قضاوت كنم، اما به لحاظ عقلي اين‌طور استنباط مي‌كنم كه زنان ما بايد مسئوليت‌هاي اوليه‌اي را در نظام داشته باشند، فرد بايد مديركل باشد، معاون وزير باشد، چند بار استاندار بوده باشد، سه چهار تا مسئوليت اجرايي قبلي داشته باشد تا بعد مسئوليت‌ كلان‌تري را تحت عنوان وزارت به عهده بگيرد. لذا من در آقايان نقص‌هاي بسيار زيادي مي‌بينم، واي به حال خانم‌ها كه اين تجربه برايشان كمتر محقق شده. اين دال بر اين نيست كه خانم‌ها مشكل عقلي دارند، ضعف عقلي و عدم توانايي مغزي دارند، ابداً چنين نيست. خانم‌ها با توجه به خصوصيات ژنتيكي و خلقتي‌شان تفاوت‌ها و تمايزاتي با مردان دارند، هم در تصميم‌گيري‌هايشان، هم در ديدشان. خانم‌ها جزئي‌نگرند، مردان كلان‌نگر. اينها واقعيت‌هاي خلقتي زن و مرد است و نمي‌توانيم منكر اينها بشويم، اما بحث بنده اين است كه لزومي ندارد. من معتقد نيستم كه اين ارزش گذاشتن به زن است كه در يك منصب كلان اجرايي قرار بگيرد. اگر اين اتفاق بيفتد، يعني كه ما به زنان ارزش داده‌ايم؟ اصلاً اين‌‌طور نيست. زن مي‌تواند سياستگزار باشد و مرد مجري، زن تصميم‌سازي كند، مرد تصميم بگيرد. در بسياري از موارد مي‌بينيد كه خانم‌ها در خانواده تصميم‌سازي مي‌كنند، آقايان اجرا مي‌كنند. بنابراين كسي تصميم‌سازي و زمينه اجرا را فراهم كرده، چه بسا كارش خيلي مهم‌تر از كسي باشد كه تصميم گرفته يا اجرا كرده، بنابراين اگر اسلام به زن گفته شما در بعضي از زمينه‌ها شهادت نده يا ارزش شهادت زن را كمتر گرفته، اين دليل بر اهميت ندادن اسلام به زن نيست. نخواسته مسئوليتي را به دوش زن بگذارد، نخواسته تكليف بيشتري را به گردن زن بگذارد، بنابراين من اصلاً فكر نمي‌كنم انتخاب زنان به عنوان وزير، ارزش گذاشتن به آنهاست. اين دليل برتري يك زن نيست كه به عنوان وزير انتخاب بشود يا انتخاب نشود. در مسندهاي اجرايي، مردان خيلي راحت‌ترند، ارتباطشان با نامحرم و با جامعه خيلي راحت‌تر است، چون مردها بيشتر بيرون از خانه و در جامعه و درگيرتر با مسائل كاري و مشاغل مختلف هستند، بنابراين براي يك خانم ارتباطات اجتماعي خيلي مشكل‌تر است تا يك مرد.
روند حجاب و پوشش و مسائل مربوط به استحكام خانواده را كاهشي مي‌بينيد يا افزايشي؟
مسئله استحكام خانواده را از روي آمارها بهتر مي‌شود فهميد و من نمي‌خواهم برداشت فردي خودم را منتقل كنم. به آمارها مراجعه كنيد و ببينيد ميزان افزايش طلاق در جامعه به چه صورت درآمده و تشكيل خانواده جديد به چه ميزاني بوده؟ با يك نگاه به آمار، دقيقاً مي‌شود روند را مشاهده كرد. بحث‌هاي جنبي كه تحت عنوان اينترنت و ماهواره وجود دارند، خطر واقعاً بزرگ، مشخص و غيرقابل انكاري هستند و اقبال برخي از آحاد جامعه به اين رسانه‌ها مثل ماهواره و اينترنت و بحث‌هاي غيراخلاقي يك واقعيت انكارناپذير است، بنابراين اينها آثار سوء خود را روي خانواده به‌ جا مي‌گذارند. بخشي از اين قضيه ربطي به اين دولت يا دولت ديگر ندارد. بعضي به رويكردي كه استكبار تحت عنوان دهكده جهاني در سطح كلان قائل است و اين كار را نه در كشورهاي اسلامي كه در كشورهاي كمونيستي هم كرده، ربط دارد. الان شما ببينيد چين از لحاظ فرهنگي در زمان مائوتسه تونگ چه‌جوري بود، لباس متحدالشكل و يكسان، الان وضعيت چين به لحاظ فرهنگي چيست؟ روسيه زمان لنين را ببينيد و با روسيه الان مقايسه كنيد. بسياري از كشورهاي اسلامي را در گذشته ببينيد و الان.
بحث دهكده جهاني، سياست‌هاي كلاني است كه استعمار دارد به شكل سامان‌يافته و تشكيلاتي به آن عمل مي‌كند و كشور ما هم تافته جدا بافته از دنيا نيست و ما يك جزيره جداگانه نيستيم كه دور خودمان را حصار كشيده باشيم و اجازه ورود اين افكار و رويكردها و ديدگاه‌ها را ندهيم. طبعاً مردم ما هم تحت تأثير تبليغات مسموم رسانه‌هاي غربي قرار مي‌گيرند و طبعاً ما از آن متأثريم و روي خانواده‌ها اثر مي‌گذارند و مؤيد آن هم آمارهايي است كه در سطح جامعه وجود دارد.
اما در باره بحث حجاب متأسفانه وضعيت خوبي نمي‌بينم. انتظاري كه از دولت هفتم و هشتم داشتم، بر اساس عرايضي كه قبلاً خدمتتان عرض كردم، فكر مي‌كنم آن دولت داشت در خدمت آن تفكر عمل و كار مي‌كرد، اما ما از دولت اصول‌گرايان انتظار داشتيم با رويكرد ديگري با پديده حجاب و به‌طور كلي بحث خانواده و عفاف برخورد كند، درحالي كه من تمام ارگان‌ها و سازمان‌هاي مرتبط با اين قضيه را همسو و با تشكيلات و ساماندهي منظم نمي‌بينم. مؤيد عرض من لايحه حجاب و عفاف است كه در مجلس در سال 84 تصويب شده، شوراي فرهنگي‌ـ‌اجتماعي زنان تهيه كرد، شوراي‌عالي انقلاب فرهنگي تصويب كرد و در سال 84 در مجلس تصويب و ابلاغ شد، اما الان ببينيد كدام دستگاه است كه پيگيري كند كه شرح وظايف دستگاه‌هاي مختلف در قبال اين موضوع چه بوده و در قبال مسئوليت‌هايشان چه كرده‌اند؟ انتظارمان از دولت اصول‌گراي نهم و دهم اين بود كه در اين باره از دستگاه‌هاي مختلف بازخواست كند كه مسئول آن طبعاً بايد وزير ارشاد باشد. بايد بازخواست مي‌كرد كه در اين زمينه چه كردند. ما نه از مجلس برخورد مطالبه‌آميزي مي‌بينيم، نه از وزراي مسئول در دولت. از طرف مسئولين در اين زمينه اصلاً مطالبه جدي وجود ندارد، بنابراين اگر ما حركت نيروي انتظامي را نفي مي‌كنيم، اينجا كه هم بحث فرهنگي در آن بود، هم بحث قوانين، هم بحث انتظامي و تمامي وجوه را بر اساس وظايف دستگاه‌هاي مختلف ديده بودند. چرا مقام مسئولي اين را پيگيري نمي‌كند؟
بنابراين من فكر مي‌كنم استراتژي مشخصي در مسئولين نظام براي پيگيري اين مسئله وجود ندارد و با رودربايستي و فرافكني از كنار مسئله مي‌گذرند و صورت مسئله را پاك كرده‌اند. مجلس مي‌گويد وظيفه دولت است، دولت مي‌گويد وظيفه حوزه‌هاست و همه همديگر را متهم مي‌كنند به اينكه وظايفشان را انجام نداده‌اند، ولي قانون مشخص كرده، چه كسي مسئول است و چه كسي بايد از نهادهاي ديگر سئوال كند كه چه كرده‌اند.
پرسشي كه مطرح است، اين است كه ما هر روز شاهديم كه آرمان‌گرايي در مجلس كمتر مي‌شود. به نظر شما براي ايجاد يك مجلس آرمان‌گرا چه بايد كرد و ويژگي‌هاي يك نماينده آرمان‌گرا چيست؟
من اعتقادم بر اين است كه انسان دائماً دارد به سمت هواي نفس هدايت مي‌شود و به آن سمت متمايل است، بنابراين اگر در دوران جنگ مي‌بينيد كه معنويت بسيار قوي‌اي در جامعه حاكم است و يا در ابتداي انقلاب، مردمي بودن و ساده‌زيستي يك ارزش است، متأسفانه با حركتي كه در دوران سازندگي و اصلاحات صورت گرفت، آرمان‌هاي اصلي انقلاب، يعني ساده‌زيستي و مردمي بودن و زاهدانه زندگي كردن جايش را به حقوق‌هاي چند ميليوني، ويلاهاي آن‌چناني، گرفتن زمين و امكانات بيشتر و مسافرت‌هاي سالانه به كيش و... داد. وقتي در يك نظام، مسئولين از زيِ طلبگي خارج شوند و از ساده‌زيستي اجتناب كنند، طبعاً مردم هم به مسئولينشان نگاه مي‌كنند تا ببينند آنها چگونه زندگي مي‌كنند و از آنها الگو مي‌گيرند و آنها هم به همان سمت مي‌روند. مي‌گويند اگر ساده‌زيستي خوب است، چرا خودتان ساده زندگي نمي‌كنيد؟ اگر مي‌شود با حقوق خيلي كم زندگي كرد، چرا خودتان با حقوق كم زندگي نمي‌كنيد؟ بنابراين وقتي مجلس و نماينده‌اي مي‌آيد كه براي خودش خانه‌هاي ويژه‌اي قرار مي‌دهد، وقتي براي خودش حقوق ويژه‌اي قرار مي‌دهد، وقتي براي خودش وام‌هاي بلاعوض كلان براي گرفتن خانه قرار مي‌دهد و مردم ناچار باشند با مسكن مهر و وام 14 ميليوني صاحب خانه‌اي با متراژ كم شوند، چه انتظاري است از مردم كه در قبال اين زياده‌طلبي‌ها صبر و سكوت كنند؟ بنابراين من فكر مي‌كنم بايد خودمان را تربيت و ضوابط و صلاحيت‌ها را جانشين روابط و خويشاوندي‌ها بكنيم. فلان شخص چون با فلان شخصيت سياسي اين نسبت را دارد، ولو اينكه ضوابط لازم را هم ندارد، بايد به عنوان كانديدا انتخابش كنيم و انتخاب مي‌كنيم. يا فلان فرد بضاعت علمي لازم را براي فلان مسئوليت ندارد، اما چون آدم بله‌قربان‌گويي است و ما را تأييد مي‌كند، انتخابش مي‌كنيم، يعني صلاحيت‌ها جايشان را به رابطه‌ها مي‌دهند. وقتي در گزينش‌هايمان چنين اتفاقي بيفتد، طبيعي است كه افراد عادي و آحاد جامعه، افراد و شخصيت‌ها را نمي‌شناسند. ممكن است خودشان به ظاهر شعارهاي زيبايي هم بدهند، ولي «چون به خلوت مي‌روند آن كار ديگر مي‌كنند»، وقتي به مجلس مي‌رسند، براي خودشان امكانات خاصي را تعبيه مي‌كنند. مردم واقعاً زندگي شخصي و واقعي اين افراد را نمي‌شناسند، پس وظيفه سازمان‌ها و نهادهاست كه به عنوان امين و نهادهاي مورد اعتماد مردم كه اين افراد را مي‌شناسند و با زندگي شخصي آنها آشنا هستند، اينها را تحت عنوان كانديدا به جامعه معرفي كنند، اگر اين افراد، خارج از حب و بغض‌ها واقعاً بيايند و شرايط زندگي نماينده‌ها را ببينند، به نظر من ساده‌زيستي و دانستن درد مردم، معيار بسيار حائز اهميتي است. عدم توجه به دنيا و دنياطلب نبودن، دنبال رياست و پست و مقام نبودن، اينها ملاك‌هايي هستند كه بايد در نظر گرفته شوند. تعهد و تخصص فرد در قبال مسئوليتي كه به عهده مي‌گيرد، آيا صلاحيت‌هاي لازم را دارد؟ از تخصص لازم در آن زمينه برخوردار است؟ گروه‌هاي سياسي بايد شاخص داشته باشند. اگر بر اساس شاخص و بدون حب و بغض، بدون اصالت دادن به هم‌گروه‌هاي سياسي‌شان و هم‌مسلك‌هاي سياسي‌شان، كسي كه در حزب خودشان است، واقعاً مسائل جامعه را نگاه كنند، آدمي را كه خارج از اين تشكل‌ها، اما آدم توانايي است و زندگي عملي او هم اين توانايي را نشان داده، عملكرد گذشته‌اش توانايي‌هاي او را نشان داده، فارغ از اين گرايش‌هاي سياسي و حزبي و جناحي، واقعاً يك انتخاب آگاهانه كنند و اين افراد را به مردم بشناسانند و رقابت سالم انتخاباتي هم صورت بگيرد، به نظر من چرا مجلس آرمان‌گرا نداشته باشيم؟ پديده چندان مشكلي نيست. اگر انتخاب اصلح بكنيم، به نظر من چنين مجلسي به‌خوبي دست‌يافتني است، البته بر اساس مقدورات. هيچ‌وقت افراد، كامل نيستند، انسان‌ها در همه وجوه كامل نيستند، اما ما هم داريم با مقدوراتمان زندگي مي‌كنيم. ما هم كه نمي‌توانيم انسان‌هاي خارق‌العاده غيرمعمول و غيرمتعارف و انسان كامل داشته باشيم. طبيعي است كه با توجه به شرايط موجود، بايد بهترين را انتخاب كنيم و انتخاب اصلح، دقيقاً به اين مفهوم است كه نگاه نكنيم كه فرد به چه جناحي مرتبط است، بلكه از خود بپرسيم آيا واقعاً به درد مجلس مي‌خورد؟ و آيا در زندگي‌اش دنبال پست و مقام بوده است؟ آيا درد مردم را مي‌داند؟ من فكر مي‌كنم اينها ملاك‌هاي بسيار مهمي براي انتخاب يك نماينده هستند كه واقعاً حرف و عملش يكسان باشد و وقتي به نمايندگي مي‌رسد، دغدغه‌هاي مردم را فراموش نكند و دنبال گرفتن وام و رانت و سرمايه‌گذاري در اين سو و آن سو و زمين و امكانات و به‌كارگيري اطرافيان خودش نباشد و مرتب نامه ننويسد كه اين افراد در قسمت‌هاي مختلف قرار بگيرند، بلكه مصالح نظام را ببينند و اينكه چه چيزي الان به نفع جامعه اسلامي است، ولو اينكه به ضرر من باشد. فرض كنيد فرد نماينده تهران است، ولي مصلحت نظام اين است كه الان به شهرهاي كوچك توجه بشود. ضرورتي ندارد من براي اينكه رأي بيشتري بياورم، امكانات بيشتر را در تهران متمركز كنم. من موظفم در مجلس، مصالح كشور را ببينم، نه حوزه نمايندگي خودم را. در يك شهر كوچك، دانشگاه لازم نيست. اصرار مي‌كنم كه حتماً بايد در آنجا شعبه دانشگاه داشته باشيم. حالا استادش كو؟ مهم نيست. مردم بايد تصور كنند كه من دارم برايشان يك كاري مي‌كنم و زدن دانشگاه در آنجا از ديد من يك كار است. اگر بتوانيم شرايط را درست تشخيص بدهيم و انتخاب اصلح بكنيم، به نظر من مجلسي با مشخصات خوبي كه براي نظام، كارآمد و جدا از درگيري‌هاي سياسي باشد و فقط مصالح انقلاب و نظام را ببيند، نه مصالح شخصي و گروهي خودش را، خواهيم داشت.
تشكر مي‌كنيم كه به سئوالات ما پاسخ داديد.
من سایت شما را سايت واقع‌گرا، حقيقت‌طلب و عدالت‌مدار می دانم. سايت مورد علاقه من است كه اعتياد مفرط به آن دارم و اگر يك روز به آن رجوع نكنم، فكر مي‌كنم گم‌كرده‌‌اي دارم. به هر حال تشكر مي‌كنم از اظهار لطفي كه شما و همكاران محترمتان كرديد.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : اعتراض به مشايي, حاشيه سازي‌هاي مشايي, مشروب ‌خواري, بي‌ حجابي, دکتر زهره طبیب زاده, ,