بصیرت، دیدن رگه‌های غربی در خط فکری هاشمی سال 65 است

 

وبلاگ اسکالپل در آخرین مطلب خود نوشته است:

می‌گویند ناصرالدین شاه رفت فرانسه خیابان «شانزه‌ لیزه» را دید، آمد در تهران خیابان «لاله زار» را ساخت؛ با سالن‌های نمایش و مغازه‌ها و کافه و غیره که مردم تهران هم مانند مردم فرنگ جایی را داشته باشند که عصرها بروند ساعاتی را آنجا خوش بگذرانند!

***

«چند مورد از كارهای من ناتمام ماند كه هنوز هم هيچ كاری نشده و من هنوز برای عدم انجام آنها حسرت می‌خورم... يك بزرگراهی را هم در ساحل دريا طراحی كرديم كه با مصالح كف دريا ساخته می‌شد، نمونه اين كار در شمال اروپا وجود دارد كه مورد بازديد كارشناسان ما قرار گرفته بود. اتوبان‌هايشان را كنار درياها با مصالح كف دريا ساخته بودند كه از آنجا به بعد دوباره ساحل شكل می‌گيرد و آن ساحل هم در اختيار عموم مردم می‌ماند...»

چه کنیم وقتی این جملات را از زبان «هاشمی» در مصاحبه اخیرش با روزنامه «شرق» می‌خوانیم و یاد حکایت خیابان «لاله زار» می‌افتیم؟ شمال اروپا را هر سیستم سیاسی دیگری هم که بعد از رفتن شاه، در این مملکت روی کار می‌آمد، می‌توانست بیاورد و در ساحل ما بازسازی کند؛ بعد از تقدیم سیصد هزار شهید در راه اسلام و قرآن و رنجهایی که بر امت و امام این امت رفته، حسرت ِ آوردن شمال اروپا به ایران در دل حضرتعالی دیگر چه معمایی است برادر؟! اگر قاجار چند سال دیگر بر سر کار مانده بود همین حسرت شما را محقق کرده بود عین باقلوا (!) و ای بسا یک برج ایفل هم الان بجای برج میلاد در تهران کاشته بود. اما صدر اسلام را، مدینه پیامبر را، کربلا را، همه فضائل الهی و ربانی را فقط انقلاب اسلامی می‌توانست بازسازی کند، طهارت و تقوای اصحاب صفه رسول خدا (ص) را فقط امام خمینی (ره) بود که می‌توانست در وجود جوانان این کشور احیا کند، وفاداری عاشورائیان به امام خود را فقط این جوانان بودند که می‌توانستند در قرن بیستم بازسازی کنند. حسرت احیای اسلام ناب محمدی در دل امام (ره)  کجا و بازسازی سواحل شمال اروپا در دل شما کجا؟

وقتی مرحوم «دکتر سید احمد فردید» در سال ۶۵ دست به قلم برد و انتقاد شدیدی از وجود رگه‌های غربی در سخنان هاشمی در خطبه‌های نماز جمعه کرد، یادداشت او را طوری محو کردند که امروز وقتی این یادداشت در سال ۹۰ آفتابی می‌شود آدم باورش نمی‌شود که در سال ۶۵ هم می‌شده است که غرب باوری را در وجود شخصیتی مثل هاشمی خواند. آفرین بر چنین اشراقی. «بصیرت» آنست که در سال ۶۵ تشخیص بدهی که فکر هاشمی غرب‌ باور است؛ در زمانی که امام (ره) می‌فرماید: «اگر مبارزه با آمریکا جرم است ما مرتجع هستیم» هاشمی، شوروی را کشوری یافته که دارد از دگم سوسیالیسم دست می‌کشد و به «صف ترقی جهانی» می‌پیوندد و اینرا در خطبه‌های نماز جمعه اعلام می‌کند. و امثال فردید البته نادرند در هر دوره‌ای تا نامه بنویسند و بگویند که مفهوم ترقی و ارتجاع را در جهانی که امپریالیسم و سرمایه‌داری آنرا بلعیده درست نفهمیده‌اید و مرحمت فرموده ما را کمی روشن کنید! بصیرت، تشخیص خطا رفتن کروبی نیست؛ بصیرت آن است که سید احمد فردید بشوی و در زمانی که «عبدالکریم سروش» مورد اعتماد شهید مطهری است، اعلام کنی که ایها المسلمون! کار این آدم به انکار وحی خواهد انجامید و در زمانی که هنوز جام زهری سر کشیده نشده و فرماندهی کل قوا در ید هاشمی است، غرب‌زدگی او را در لابلای سطور خطبه نماز جمعه‌اش بخوانی. در مورد سید احمد فردید، از شهید مطهری نقل شده که بعد از سخنرانی او در حسینیه ارشاد گفت: «کفر شناس عجیبی است این مرد.» از این کفرشناسی، اللهم ارزقنا.

بعد از خواندن متن مصاحبه «هاشمی» با «شرق» تب کردم به واقع. در زمانیکه دنیا ما را محاصره کرده و دشمنان، تئوری «قطع کردن سر مار» را می‌دهند و آشکارا و نه با زبانی که عرف عالم سیاست است، نابودی جمهوری اسلامی را از آن مراد می‌کنند، صحبت از سیاست «تنش زدایی» در یک مصاحبه رسمی، بیشتر به یک گفتمان نوستالژیک می‌ماند. این هیچ! بقیه حرفهای این مصاحبه هم ایضا هیچ. موضوع یادداشتم اشاره به «حسرتی» بود که آیت‌الله از آن یاد کرده و گفته که هنوز آنرا به دل دارد. ریشه‌های این را می‌خواستم تشریح کنم در حد وسع. عجالتا تکلیف دیگری دارم؛ به همین مختصر اکتفا کردم. بعدا اگر این وبلاگ را سالم گذاشتند، ادامه می‌دهم! داد از این غربال دهر و خدایا پناه بر تو.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : بصیرت, رگه‌های غربی, خط فکری هاشمی, وبلاگ اسکالپل, لاله زار, روزنامه شرق, دکتر سید احمد فردید, سخنان هاشمی, تنش زدایی, ,