به مناسبت سالروز شهادت شهید عارف حسین حسینی؛ سیدالشهدای پاکستان
روایتی‌ازغروب آفتاب‌پاراچنار/امام‌ (ره):شهادت این‌سید دور از انتظارنبود

 

محمدجواد شادانلو: تاریخ شیعیان پاکستان هنوز فریادهای سید عارف الحسینی در برابر حاکمان جور آن سرزمین را در یاد دارد کسی که حیات پر بارش در جامعه مسلمان پاکستان، مشعل فروزان هدایت گردید و شهادت او سبب استحکام باورهای دینی و افشای چهره دشمنان اسلام شد.

سید عارف حسین حسینی در سال 1320 هجری شمسی، در خانواده ای مذهبی و روحانی در منطقه «پاراچنار» پیشاور دیده به جهان گشود. پیشاور مرکز استان سرحد پاکستان و «پاراچنار» شهری در شمال غربی آن است که حدود 200کیلومتر از پیشاور فاصله دارد، جمعیت شیعیان «پاراچنار» قریب به 200 هزار نفر است.

زانو زدن در مکتب علوم محمدب(ص)

وی نخست تحت تعلیم و تربیت پدرش سید فضل حسین قرار گرفت و از سرچشمه تقوا و کمال وی سیراب گشت. با آماده شدن شرایط سنی وارد مدرسه ابتدائی و سپس راهنمائی گردید و با استعداد سرشاری که داشت، سریع مراتب تحصیل را پشت سر نهاد. به عنوان شاگرد ممتاز، راهی دبیرستان پاراچنار گردید و در سال 1343 ش. دوره دبیرستان را با موفقیت به پایان رسانید، پس از اخذ دیپلم بر اساس رغبت زیادی که به فراگیری علوم آل محمد(ص) داشت وارد حوزه علمیه جعفریه پاراچنار شد و نزد استاد حاجی غلام جعفر لقمان، در مدت کوتاهی ادبیات عرب را فرا گرفت و به مرحله سطوح عالی رسید.

برای فراگیری بیشترعلوم دینی در سال 1346 راهی حوزه علمیه نجف اشرف گردید، که مصادف بود با تبعید حضرت امام (قدس سره) و سلطه بعثی ها، در عراق که دشوارترین دوره در عمر حوزه علمیه نجف اشرف را رقم زد ولی با وجود موانع متعدد و فقر اقتصادی، شهید عارف حسین حسینی (ره) نخست در مدرسه علمیه «بشریه» و سپس مدتی در مدرسه علمیه دارالحکمه سکنی گزید.


شاگردی شهید مطهری

این شهید عالیقدر گام های نخستین تعلیم و تربیت را نزد پدرش مرحوم سیّد فضل حسین میان برداشت و سپس برای طی نمودن مدارج بالاتر علمی از محضر حاجی غلام جعفر لقمان ادبیات عرب را خواند و تا لمعه رساند، سپس راهی نجف اشرف شد و نزد: آیت الله سیّد اسدالله مدنی شرح لمعه، سیّد مجتبی لنکرانی رسایل و نزد آیت الله مرتضوی مکاسب را تا خیارات خواند و در حوزه علمیه قم، قبل از انقلاب اسلامی نزد آیت الله شهید مرتضی مطهری درس فلسفه، آیت الله فاضل لنکرانی جلد اول کفایه، آیت الله جعفر سبحانی جلد دوم کفایه، استاد ستوده باقی مانده خیارات مکاسب، آیت الله محسن حرم پناهی درس عقائد اسلامی، آیت الله ناصر مکارم شیرازی خارج اصول و آیت الله شیخ جواد تبریزی: خارج فقه و... را فرا گرفت.


آشنایی با امام، تحول فکری، گام در راه مبارزه

شهید سید عارف حسین حسینی(ره) درایام اقامت در نجف اشرف در کنار مردان عمل و اسوه مبارزه قرار گرفت. اولین آشنایی ایشان با شخصیت محبوب امت اسلام، امام خمینی(قدس سره) آغاز تحول فکری و سیاسی در زندگی این شهید بود.

یکی از هم درس های وی می گوید: «در عصر حکمیت بعثی ها، از آنجایی که آیت الله العظمی حکیم(ره) با دیدگاه های حزب بعث مخالف و آنرا بعنوان نگرش انحرافی و مخالف تفکر دینی معرفی می کرد با واکنش دولت بعثی مواجه شده، ایشان را در کوفه، در محاصره قرار دادند و فعالیت وی را محدود ساختند. مردم عراق نیز از آیت الله العظمی حکیم(ره) پشتیبانی نکردند؛ روحانیت نجف تصمیم گرفتند که به دیدار ایشان از نجف به کوفه بروند.

من و شهید عارف حسین حسینی(ره) با اتوبوس شهری عازم کوفه و در کنار مسجد کوفه از اتوبوس پیاده شدیم. منزلی که آیت الله العظمی حکیم اقامت داشت در کنار فرات بود، در مسیر ما کلانتری بود. نیروهای پلیس جلوی ما را گرفته و مانع از حرکت ما به طرف بیت معظم له، شدند. در این فرصت چند تن از طلاب «بصری» وارد درگیری با پلیس شدند، من و شهید عارف حسینی خود را به درون منزل ایشان رسانیدیم و پس از سخنرانی آیت الله العظمی حکیم از منزل خارج شدیم. همین که مقابل کلانتری رسیدیم، دیدیم پلیس با چوب هایی که در دست دارد، طلاب را می زند. شهید حسینی جلوتر از ما حرکت می کرد، و من پشت سر ایشان بودم، که ناگهان یکی از نیروهای پلیس دست دراز کرد تا عمامه مرا از سرم بردارد، شهید عارف حسین حسینی(ره) با مشت محکم به سینه او زد و نقش بر زمینش ساخت. تعدادی از مردم کوفه که در قهوه خانه نشسته بودند، با دیدن این صحنه بیرون آمده و به حمایت از نیروهای پلیس شتافتند و پنج نفر از آنها آمده، اطراف شهید حسینی(ره) را گرفته و او را با عبایش پیچیده، به داخل کلانتری بردند و زندانیش ساختند.» یکی از فرزندانش در مورد فعالیت های سیاسی شهید حسینی(ره) در عراق چنین می گوید: «به دلیل شرکت در فعالیت های انقلابی و شرکت در تظاهرات، در اعتراض به ظلمی که نسبت به آیت الله العظمی حکیم (ره) اعمال می شد، دستگیر و حدود یک ماه زندانی و سپس توسط بعثی های جابر از عراق اخراج گردید.»

وی پس از اخراج از عراق به پاکستان رفت و به فعالیت های علمی - سیاسی خود پرداخت و نفوذ گسترده در بین اقشار امت مسلمان پاکستان پیدا کرد. در سال 1353 دوباره جهت فراگیری بیشتر علوم اسلامی، راهی نجف اشرف شد و با ندادن اجازه ورود به کشور عراق، ناگزیر مقیم حوزه علمیه قم گردید و در کنار تحصیل به فعالیت های سیاسی نیز مشغول شد. ورود شهید حسینی (ره) به حوزه علمیه قم همزمان بود، با گسترش نهضت جهانی امام خمینی(قدس سره) . این شهید هم خود در تظاهرات شرکت می کرد هم دیگر طلاب پاکستانی، ساکن حوزه علمیه قم را ترغیب می نمود. و از اینرو طلاب غیر ایرانی، بخصوص طلاب پاکستانی، تحت مراقبت شدید ساوک قرار گرفتند. به همین سبب شهید حسینی را پس از شناسایی، دستگیر و از ایران اخراج نمودند.

شهید سید عارف حسین حسینی(ره) پس از ورود به پاکستان بیکار نماند و برای بیداری توده های پاکستان چهره سفاک شاه ایران را معرفی کرد و از نهضت اسلامی امام خمینی(قدس سره) که در حال پیروزی بود، حمایت نمود.

ما وارد سیاست خواهیم شد

این شهید برای شروع تحول فرهنگی - سیاسی در ساختار جامعه پاکستان اقدامات حساب شده ای را انجام داده و شیعیان پاکستان را از ماهیت حکومت نظامی ضیاء الحق آگاه ساخت. وی در ششم جولای 1986 اعلام کرد که ما وارد سیاست خواهیم شد. زمانیکه ضیاء الحق، دیکتاتور معروف پاکستان بر سر کار بود، هیچ کس جرأت نمی کرد علیه ضیاء الحق قیام کند حتی «بی نظیر بوتو» که نخست وزیر بود، نمی توانست بر علیه او ابراز عقیده کند. شهید حسینی(ره) در اوایل رهبری علناً با حکومت ظالم ضیاء الحق مخالفت کرد. از طرف دولت پیشنهادهای زیادی برای مذاکره شد، اما شهید حسینی آنها را به هیچ وجه قبول نکرد. در سال 1980 دولت قوانینی به تصویب رساند که در آن حقوق شیعیان تضییع شد و شیعیان را در اقلیت قرار دادند. آن زمان که رهبر شیعیان پاکستان مفتی جعفر حسینی(ره) بود اعلام کرد که همه شیعیان جهت اعتراض به این قانون، در «اسلام آباد» تجمع کنند. دولت اعتراض مردم را قبول نکرد و شیعیان به دبیرخانه (که نخست وزیری و مجلس سنا در آن واقع است.) حمله کردند، یکی از شیعیان در این راه شهید شد. نتیجه آن (اعتراضات) به تصویب رسیدن قرار داد بین شیعیان و دولت بود.

یکی از محرّکین اصلی این جریان، شهید عارف حسینی بود. بعد از دستگیری مفتی جعفر حسینی(ره) شهید حسینی فعالیت خود را شدت بخشید. شهید عارف حسینی پس از انتخاب به رهبری، قلمرو فعالیت های انقلابی خود را گسترش داد. او محور مفاسد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را در پاکستان در یک حرکت بنیادی در بافت کلی جامعه پاکستان می دانست و از این جهت انقلاب اسلامی را در پاکستان تنها راه حل آن به حساب می آورد و چنین عقیده داشت:

«حل تمام این مشکلات از راه یک انقلاب اسلامی خواهد بود، مانند انقلاب اسلامی که در ایران بر پا شد و دشمن هم امروز به حقانیت آن اعتراف دارد، اکنون آمریکا با اینکه میلیونها دلار صرف کرده است در دل محرومان و مظلومان جهان جای ندارد و علی رغم همه مخالفتهای قدرتهای استکباری، دل محرومان و مظلومان جهان، مالامال از محبت به انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی(قدس سره) است.»

رابطه دوستانه شهید حسینی (ره) با رهبران جمهوری اسلامی حکایت از وفاداری وی نسبت به انقلاب اسلامی ایران دارد. در واقع علامه عارف حسین حسینی (ره) زبان گویای انقلاب اسلامی در شبه قاره هند بود.

درد اجتماع

این شهید عالی مقام، جهت گسترش معارف آل محمد(ص) مرکز آموزشی و عبادی زیادی را در شهرهای مختلف پاکستان بنا نهاده است.

علامه شهید (ره) علاوه بر فعالیت های سیاسی به آباد سازی مرکز عبادی نیز می پرداخت. ایشان برای ایجاد مساجد در مناطق دور افتاده و محروم، برنامه ریزی وسیعی داشت و موفق شد در مناطق ایالت سرحد سند و بلوچستان این برنامه ها را پیاده کند، گرچه دشمنان اسلام به ایشان فرصت ندادند و او را از ملت پاکستان گرفتند ولی او در مدت کوتاهی موفق به ساخت و تأسیس مساجد و درمانگاهای متعددی شد.

شهید حسینی خود را وقف خدمات اجتماعی کرده بود، با توجه به عدم امکانات لازم به بسیاری از مناطق محروم و شهرهای مرزی سفر می کرد، و به حل معضلات اقتصادی - فرهنگی توده های رنجدیده شیعه می پرداخت. او نه تنها در دوره رهبری این گونه بود، بلکه در ایام جوانی نیز خدمات اجتماعی اش را از کسی دریغ نمی کرد و در حد توان به حل آن اهتمام می ورزید. یکی از دوستان شهید حسینی در این باره چنین اظهار نظر می نماید: «در سال 1354 در حوزه علمیه قم بودم، همسرم مریض و در بیمارستان (نیکویی) بستری بود. شهید حسینی هم در قم بود. روزی در خیابان ارم (آیت الله مرعشی نجفی) مرا دید و از حال همسرم پرسید. من از اینکه رابطه آنچنانی با ایشان نداشتم مسئله مریضی همسرم را به او نگفته بودم، از سؤال او تعجب نمودم که چطور فهمیده است ؟

فردای آنروز بوسیله یکی از همدرسی هایم مقدار سیصد تومان برایم فرستاد تا خرج بیمارستان نمایم، برای بهبودی همسرم در بیمارستان نیاز به خون بود، شهید حسینی (ره) دو نفر را فرستاد خون دادند. با همکاری آن شهید بزرگوار بود که همسرم نجات یافت.
 


این راه به شهادت ختم می‌شود

پس از تولد کشور پاکستان و جدایی اش از شبه قاره هند، پاکستان کشوری فاقد سرمایه غنی و سالم فکری – سیاسی بود و اعلام استقلال آنها ناشی از تنفر از حاکمیت استبدادی هندوها بر مسلمانان بود. به علت عدم آشنایی این کشور، با بینش دینی و معیارهای سالم اعتقادی، به مرور زمان به فقر اقتصادی - سیاسی و فرهنگی دچار گردید و در نتیجه مورد هجوم فرهنگ بیگانه قرار گرفت و از همه زودتر مورد تهاجم فرهنگی غرب سرمایه داری و شرق سوسیالیستی واقع شد، این دو بلوک مبلغ روابط آزاد جنسی، بی حجابی، مواد مخدر و برنامه های ضد دین بودند و در این میدان غربی ها بیشتر نفوذ خود را گستراندند، رسانه های داخلی در راستای برنامه های استعماری و با تبلیغات زهرآگین خود اذهان را، نسبت به اسلام و شعایر ملی - مذهبی بدبین می ساختند. در چنین مقطع حساسی از حیات سیاسی - فرهنگی و اخلاقی پاکستان، وارد شدن شخصیتی همانند شهید حسینی (ره) در صحنه پیکار علیه تمام مظاهر تباهی فرهنگی - سیاسی، برای جامعه مسلمان پاکستان از موهبت های خدایی تلقی می شد و حضور امثال وی در میدان عمل سیاسی - فرهنگی برای استکبار جهانی و استبداد داخلی زنگ خطر بود و لذا استعمارگران با نوکران منطقه ای و حلقه به گوشان پاکستانی خود، او را به شهادت رسانده و قلوب محرومان را مجروح ساختند.

شهید سید عارف حسین حسینی (ره) شامگاه 13 مرداد ماه 1367 از زادگاهش پاراچنار به پیشاور آمد و شب را در مدرسه علمیه دارالمعارف ماند، قرار بود فردا صبح 14 مرداد برای شرکت در یک مصاحبه مطبوعاتی به لاهور سفر کند و پس از ختم مصاحبه در اجتماع مردم سخنرانی نماید و مسئله ای مهم درباره آینده موقعیت سیاسی کشور، اعلام کند، مردم از شهرهای دور و نزدیک گرد هم آمده بودند تا به سخنان رهبر خویش گوش فرا دهند.

شهید حسینی(ره) نماز صبح جمعه را اقامه و پس از بجا آوردن فریضه الهی جهت تجدید وضوء طرف وضوخانه که طبقه دوم مدرسه علمیه دارالمعارف بود، می رود و پس از وضوء همان طوری که از پله ها پایین می آید، توسط جنایت کاران ناشناسی هدف گلوله ای قرار می گیرد و به محض اصابت گلوله ها با فریاد لا اله الّا الله، نقش بر زمین می گردد.

صبح جمعه همان روز «14 مرداد ماه 1367» خبر شهادت سیّد عارف حسین حسینی (ره) از تلویزیون پاکستان پخش و به گوش مسلمانان بخصوص شیعیان تحت ستم می رسد، دلهای آنان از این مصیبت شکسته شده و با چشم های اشک آلود به همدیگر تسلیت می گویند.


غروب آفتاب پاراچنار

پیکر شهید حسینی (ره) را به مدرسه دارالمعارف انتقال دادند، دسته های عزادار و بخصوص دو فرزند یتیم آن شهید، در میان دریای جمعیت حرکت می کردند، هیجان و اندوه جمعیت قابل توصیف نیست. هیئت عالی رتبه ای از ایران اسلامی وارد پیشاور شد، تا در تشییع جنازه شهید حسینی (ره) شرکت جوید، پس از ورود هیئت مذکور پیکرش بر روی دوش عاشقان اهلبیت(ع) و با شرکت شخصیت های علمی، سیاسی و نظامی به پارک جناح انتقال یافت پس از اقامه نماز بر پیکر پاک آن شهید به امامت آیت الله جنتی، جنازه اش را با هلی کوپتر طرف زادگاهش (پاراچنار) حرکت دادند.

این یار وفادار اسلام و انقلاب

خدمت حضرات علمای اعلام و حجج اسلام و ملت بزرگوار پاکستان - ایّدهم الله تعالی - پیام ها و تلگرافهای تبریک و تسلیت شما در رابطه با شهادت جناب حجة الاسلام آقای سید عارف حسین الحسینی، این یار وفادار اسلام و انقلاب و مدافع محرومان و مستضعفان و این فرزند راستین سیّد و سالار شهیدان حضرت ابی عبدالله الحسین (ع) واصل گردید.

گرچه این حادثه بزرگ، قلوب مسلمانان و خصوصاً روحانیت متعهد اسلام را جریحه دار نمود، ولی مسئله ای دور از انتظار ما و ملتهای مظلوم جهان و خصوصاً ملت بزرگوار پاکستان، که خود طعم تلخ استعمار را چشیده است و با مبارزه و جهاد و شهادت، استقلال خویش را بدست آورده است، نبود.

درد آشنایان جوامع اسلامی، هم آنان که با محرومان و پا برهنگان میثاق خون بسته اند، باید توجه کنند که در آغاز راه مبارزه اند و برای شکستن سدهای استعمار و استثمار و رسیدن به اسلام ناب محمدی(ص) راه طولانی در پیش دارند و برای امثال علامه عارف حسین حسینی (ره) بشارتی بالاتر از این نبوده است که از محراب عبادت حق عروج خونین «ارجعی الی ربّک» خویش را نظاره کند و جرعه وصل یار را از شهد شهادت بیاشامد و شاهد وصول هزاران تشنه عدالت به سر چشمه نور گردد.

منابع :

زندگینامه شهید حسینی

مصاحبه با سید علی حسینی، توسط علی باباجانی

مصاحبه با همسر شهید حسینی: نقل از زندگینامه شهید، ص 186

از سخنرانی های شهید: تحت عنوان قرآن و هدایت از زندگینامه شهید، ص 107

مصاحبه با سید علی حسینی (فرزند شهید) توسط علی باباجانی

مصاحبه با شیخ حسین شریفی پاکستانی، سیّد غلام حسین صادقی

از زندگینامه شهید حسینی، ص 192

سید جواد هادی (از نزدیکان شهید حسینی) نقل از زندگینامه شهید، ص 85

همان، ص 89 .

صحیفه نور، ج 19، ص 7 - 9 در تاریخ 14/5/1367.

زندگینامه شهید حسینی، ص 229 - 238 .

ستارگان حرم شماره 6، سیّد غلام حسین صادقی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : شهید عارف حسین حسینی, سیدالشهدای پاکستان, محمدجواد شادانلو, ,