رمزگشايي از حملات مشترك راست، چپ و انحرافيون عليه جبهه پايداري
جبهه پايداري و برملا شدن جنگ زرگري چپ و راست/وقتی تنها با مطرح شدن نام پایداری، بازی ارتجاع به هم می ریزد/همه چيز مانند سوم تير 84

 

6 مرداد 1390 جبهه پايداري انقلاب اسلامي اعلام موجوديت كرد؛ جرياني كه با هدف تداوم گفتمان سوم تير و مرزبندي با جريان نفوذي در دولت و ساكتين فتنه كار خود را آغاز كرد.

به گزارش رجانيوز، از همان روزهاي نخست، تشكيل اين جبهه كه با پشتوانه معنوي علامه مصباح يزدي و آيت الله خوشوقت صورت گرفت به مذاق ديگر گروه هاي سياسي خوش نيامد.
 
اصلاح طلبان و ضد انقلاب از جبهه پايداري به عنوان "اصولگرايان تندرو" ياد كردند، هنوز ضربات كاري و پاسخ هاي محكم آيت الله مصباح به شبهات ديني تجديدنظر طلبان در سالهاي حاكميت آنها از اذهان فراموش نشده بود كه دور جديد حملات اين طيف به اين عالم فرزانه و به تبع آن جبهه پايداري اوج گرفت.
 
عليرضا نوري زاده ضد انقلاب سرشناس كه پاي ثابت تحليل هاي شبكه هاي مختلف ماهواره اي است اعلام كرد كه از مصباح و شاگردانش باید ترسید، مصطفي تاج زاده به طور تلويحي وحشت خود را از اعلام موجوديت اين جبهه اعلام كرد و گفت «تشکیل دهندگان جبهه پایداری در واقع همان هم فکران سعید امامی هستند و تمام تلاش شان هم این است که تفکر سعید امامی که تا حالا مخفی بوده و اینک علنی شده در تمام ارکان حکومت جاری و ساری شود!» و بي بي سي و ديگر رسانه هاي خارجي نيز با توسل به اظهارات برخي ساكتين فتنه و جريان هاي داخلي به طور وي‍ژه اي نوك پيكان حملاتشان را به سمت اين جريان گرفتند، تا آنجا كه علي مطهري كه مواضع خاص وي نياز به توضيح ندارد، اعلام كرد: "تاسیس جبهه پایداری را شبیه تاسیس مسجد ضرار در صدر اسلام می بینم."
 
حملات به جبهه پايداري ادامه داشت، در اين ميان راست سنتي، موتلفه و تعدادي از چهره هاي شاخص ساكت فتنه نيز به ميدان آمدند و با انواع اهانت ها و دروغ ها عليه اين جريان همه توان خود را بسيج كردند تا در انتخابات مجلس، هر جرياني پيروز رقابت شود جز جبهه پايداري. محمد رضا باهنر پيش بيني كرد 23 نفر از اعضاي جبهه متحد اصولگرايان در دور نخست از تهران وارد مجلس مي شوند، علي مطهري جبهه پايداري را "فاقد پايگاه اجتماعي" جدي خواند، حسن غفوري فرد اظهارات مطهري را تكميل كرد و گفت: "با توجه به اینکه این تشکل سیاسی به تازگی اعلام موجودیت کرده بعيد است از عقبه اجتماعی کافی برخوردار باشد" و حميد رضا كاتوزيان نيز اعلام كرد: "واقعیت این است که جبهه پایداری جریان آقای مشایی است"
 
اين اول ماجرا بود، علي عباسپور برادر همسر عبدالله جاسبي نيز به ميدان آمد و تلويحا درخواست رد صلاحيت اعضاي جبهه پايداري براي انتخابات مجلس را مطرح كرد: "جبهه پایداری وابستگی هایی به دولت دارد و بیم آن میرود که از قدرت و امکانات دولتی در راستای مقاصد خود در انتخابات استفاده کند. کما اینکه هماکنون نیز شاهد چنین رفتاری از سوی افراد منتسب به جریان انحرافی هستیم و این زنگ خطری است که باید به آن دقت شود. تغییر و تحولاتی در برخی نقاط و زمزمههای نگران کنندهای در این باره شنیده میشود، که مراقبت و دقت نظر بیشتر شورای نگهبان را میطلبد."
 
و در ادامه نيز محسن دعاگو يكي از ياران ديرين هاشمي رفسنجاني به ميدان آمد و در اظهاراتي بي سابقه گفت: "من چیزی به عنوان جبهه پایداری را به رسمیت نمی‌شناسم. برخی افراد شاخص این چهره افراد افراطی هستند که نه تحت عنوان اصولگرایی و نه اصلاح‌طلبی نمی‌توان آن‌ها را جمع کرد؛ بر اساس آنچه من اطلاع دارم نتیجه کار این‌ها شکست قطعی است مگر آن‌که رویکرد دیگری غیر از آنچه من اطلاع دارم داشته باشند."
 
و در اين ميان دبيركل حزب موتلفه نيز از هم قطارانش عقب نماند و ضمن دفاع تمام قد از علي لاريجاني گفت: "در مقابل اعضاي جبهه پايداري،‌ چه بسيار اصولگراياني هم هستند كه آقاي لاريجاني را يك اصولگراي تمام عيار مي‌دانند."
 
در كنار مصاحبه هاي روزانه چهره هاي ياد شده، حملات ثابت روزنامه هاي شهرداري تهران، راست سنتي، اصلاح طلبان و ... به جبهه پايداري ادامه داشت. در اين ميان برخي رسانه هاي جريان نفوذي در دولت نيز به ميدان آمدند تا از اين ماجرا عقب نمانند و به تدريج حمله به اين جريان در دستور كار آنها قرار گرفت. تقطيع،‌ تحريف و سانسور سخنان اعضاي جبهه پايداري در رسانه هاي مورد اشاره تبديل به يك خط ثابت خبري شد و در اين ميان آنچه بيش از همه مشهود بود، هراس جريان هاي ياد شده از پايگاه اجتماعي و ظرفيت مردمي جبهه پايداري بود.
 
روزها گذشت و سرانجام انتخابات مجلس نهم فرا رسيد. نتايج خيره كننده انتخابات تهران و بسياري از شهرهاي بزرگ خط بطلاني بر ماه ها تحليل و شايعاتي بود كه از سوي مراكز قدرت و ثروت منتشر مي شد. تبليغات كم نظير احزاب و گروه هاي سياسي نيز نتوانست مانع پيروزي معنادار جبهه پايداري در دور نخست انتخابات شود و آراي چهره هاي گمنام جبهه پايداري در برابر چهره هاي شاخص جناح راست بخوبي نشان مي داد توده هاي مردم به كدام گفتمان اقبال نشان داده اند.
 
اين روند تا دور دوم انتخابات نيز ادامه داشت اما حاصل نهايي انتخابات مجلس نهم حضور 16 نفر از ليست 30 نفره جبهه پايداري در مجلس بود. در بسياري از شهرهاي بزرگ مانند شيراز، اصفهان، بندرعباس، سمنان، مشهد و يزد نيز پيروزي نامزدهاي مورد حمايت جبهه پايداري نشان داد گفتمان سوم تير تا چه حد در ميان آحاد مردم جاي دارد و حتي اگر كمترين ميزان تبليغات و رسانه نيز در اختيار اين جريان باشد، بزرگ ترين پيروزي ها را در پي خواهد داشت.
 
اما پايان انتخابات مجلس نيز خط پايان تخريب هاي جبهه پايداري نبود. عليرغم بازماندن چهره هاي سرشناسي مانند غفوري فرد، كاتوزيان،‌عباسپور، بادامچيان،‌ ناطق نوري،‌كواكبيان و ... در انتخابات مجلس و جايگزين شدن نامزدهاي مورد حمايت جبهه پايداري و اثبات وزن اجتماعي اين گفتمان، تخريب ها روند صعودي به خود گرفت و نزديك شدن به موعد انتخابات رياست جمهوري يازدهم به افزايش تخريب ها عليه اين جريان منجر شد.
 
در حالي كه بيش از 8 ماه تا انتخابات 24 خرداد ماه 92 باقي مانده است، باز هم فصل مشترك رسانه هاي جريان هاي مختلف سياسي حمله به جبهه پايداري شده است. تقريبا روزي نيست كه نام هاي كانديداهاي احتمالي مورد حمايت جبهه پايداري براي انتخابات رياست جمهوري در رسانه هاي مختلف مطرح نشود و افرادي مانند سعيد جليلي،‌ كامران باقري لنكراني و ... مورد حمله سايت ها و رسانه هاي مورد اشاره قرار نگيرند.
 
پرداختن به شايعات مختلف مانند انشعاب جبهه پايداري و ادامه حملات جريان نفوذي در دولت و ياران هاشمي رفسنجاني به علامه مصباح يزدي، بخش ديگري از اين پازل است؛ به عبارت ديگر جبهه پايداري كه همان ادامه سوم تير 84 است و با عبور از اشخاص و فرد محوري، با تاكيد بر گفتمان اصلح، اعلام كرده قصد ورود زودهنگام به انتخابات رياست جمهوري را ندارد، فصل مشترك حملات اين روزهاي انحرافيون، اصلاح طلبان، ضد انقلاب و جناح راست شده و علت آن را نيز بايد در استقلال از كانون هاي قدرت و ثروت و بدنه اجتماعي فعال و كارآمد آن دانست.
 
در آخرين نمونه نيز يك روزنامه تازه منتشر شده نزديك به هاشمي رفسنجاني كه تامين منابع مالي آن در هاله اي از ابهام است،‌ در ويژه نامه اي تخريبي، حمله به آيت الله مصباح يزدي و جبهه پايداري را در دستور كار قرار داده است. وي‍ژه نامه اي سطحي و ژروزناليستي كه مطالب آن كه بصورت يكطرفه و مخلوط از كدهاي درست و غلط تاريخي، بار ديگر حقد و كينه جريان اصلاحات و حامي هاشمي از آيت الله را نشان داده است.
 
اوج گيري حملات جناح هاي مختلف سياسي به جبهه پايداري و رقباي ديروز كه امروز با هم در حذف علامه و يارانش از عرصه سياسي با هم متحد شده اند، آشكارا نشان مي دهد جنگ زرگري ميان چپ و راست كه سالها به عنوان دوقطبي سياسي كشور افكار عمومي را با خود درگير كرده بود، اين روزها ديگر خريداري ندارد. جبهه پايداري توانسته به خوبي نمايندگي جرياني را انجام دهد كه فراتر از چپ و راست و احزاب مخلتف عمل مي كند و تفاوت ماهوي آن با ديگر جريان ها در مردمي و انقلابي بودن آن است؛ وامدار نبودن به اشخاص و گروه ها و آرمانگرايانه فكر و عمل كردن شاخصه هاي اصلي جرياني است كه اين روزها محور مشترك حملات همه طيف هاي سياسي و انحرافيون از خط امام و رهبري شده است؛ همه چيز مانند سوم تير 84، اين بار هم "ملت" كار را تمام خواهند كرد.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : حملات مشترك راست و چپ, حملات مشترك انحرافيون, حملات مشترك عليه پايداري, ,