مرثيه‌اي بر انحلال و احياي سازمان مديريت و برنامه‌ريزي

دکتر محمد سلیمانی*

تاریخ چند دهه اخیر نشان می‌دهد که همه دولت‌ها به نحوی درگیر موضوع برنامه، بودجه و مدیریت و ساختار مناسب برای آن بوده‌اند. تشکیل سازمان برنامه و بودجه، تبدیل آن به وزارت، انحلال وزارت، احیای مجدد سازمان، تقسیم سازمان به دو بخش، ایجاد سازمانی دیگر به نام سازمان امور استخدامی کشوری به موازات سازمان برنامه و بودجه، انحلال مجدد این دو سازمان و ادغام آن‌ها و ایجاد سازمانی به نام مدیریت و برنامه ریزی، انحلال سازمان مدیرت و برنامه ریزی و ایجاد دو معاونت ریاست جمهوری، داستان غم انگیز و بی‌سرانجام این حوزه است. اکنون مجلس شواری اسلامی در صدد احیا یا ایجاد مجدد سازمان بر آمده است. در این ارتباط نکاتی به نظر می‌رسد که اجازه می‌خواهم به عرض نمایندگان محترم، دولت جدید، و مردم شریف برسانم. شاید کمکی به تصمیم گیری صحیح و قابل ادامه در درازمدت باشد و از اقدامات شتاب زده و بدون عمق جلوگیری نماید. 

۱- اینکه هر کشوری و جامعه‌ای نیازمند ساختار و مجموعه و واحدی است که نسبت به تهیه برنامه و بودجه‌های و تعیین سمت و سوی توسعه و پیشرفت آن و نظارت بر آن‌ها اقدام کند و نظام اجرایی و نظام برنامه‌ریزی را بر هم منطبق کند، شکی نیست و مورد قبول همگان از هر قشر و مسلکی است. تهیه و تأمین و تدوین برنامه و بودجه و سیاست‌ها و جهت گیری‌ها بدون ارزیابی از گذشته و بدون ترسیم چشم انداز آینده یا عملی نیست و یا کاری عبث است. این امور مهم با شناسائی و کشف منابع مالی و انسانی و ظرفیت‌های جدید و قابل حصول می‌تواند محقق پیدا کند. باید بپذیرم که برنامه خوب و جامع معجزه می‌کند و برنامه بد و ناقص راه به تاریکستان می‌برد. 

۲- باید پذیرفت که روند حرکت دستگاه متولی برنامه و بودجه و مدیریت در کشور، با توجه به تاریخچه غم انگیز آن، ناکارآمد بوده است و عملکرد آن قابل قبول هیچ فرد منصفی در دهه‌های اخیر نبوده است و ضعفهای آن روشن و واضح بوده و هست. بعد از انقلاب اسلامی همه دولت‌ها، بدون استثنا، با این دستگاه مسأله و مشکل داشته‌اند و در نتیجه دست به تغییرات ساختاری زده‌اند. حتی دولت شهید رجائی در مدت کوتاه عمر خود در صدد انحلال بر می‌آید. چرائی و چگونگی این تغییر و تحولات باید بررسی و ارزیابی گردد و از تجارت آن‌ها به خوبی استفاده گردد. بدیهی است در این صورت نمی‌توان به عمل حلقوی دست زد و روی دایره چرخید و به عقب بازگشت. بلکه باید حرکت به سمت پیش و جلو رونده داشت. 

۳- بررسی تحولات چند ده ساله در امر برنامه، بودجه، و مدیریت نشان می‌دهد که مشکل صرفاً نام و نشان نیست. بلکه مأموریت شفاف و روشن و معین و کارساز و حد و مرز دار است که می‌تواند به این امر سر و سامان ببخشد و الا تجربه شده است که حتی تغییر جایگاه و تغییر ساختار هم مشکل را حل نکرده است. کما اینکه سازمان زیر نظر رئیس جمهور رفت، وزارت شد، معاونت رئیس جمهور شد و غیره، ولی هیچکدام چنگی به دل نزد و درد اصلی دوا نشد و مشکل اصلی پا برجا ماند. همچنان دولت، مجلس و کار‌شناسان ناراضی هستند. پس مشکل بود و نبود اسمی یک سازمان نیست. 

۴- هر مدیر با انصافی که حتی یکبار گذارش به سازمان (با هر نام و جایگاهی در طول سالهای بعد از انقلاب اسلامی) افتاده باشد، کیسهٔ سازمان به تنش خورده است و آن را کاملاً غیر همسو با سیاست‌های مدون و مصوب کشور دیده است و ناکارآمدی و طولانی شدن گردش نظام برنامه‌ریزی را از طراحی تا مرحلهٔ اجرای برنامه‌ها و قوانین بودجه‌های سالانه تجربه کرده است و بر این امر شهادت می‌دهد. اظهارات مرد برنامه‌ریزی ایران، مرحوم دکتر حسین عظیمی در انتقادهای مکرر از نظام برنامه‌ریزی کشور را یادآوری کنیم. او می‌گفت سازمان مدیریت یک نهاد سنتی ناکارآمد است که جز چوب لای چرخ گردش نظام برنامه‌ریزی گذاشتن، کاری انجام نمی‌دهد. 

چه باید کرد؟ 

مطمئناً باید سازمانی ایجاد و بر پا گردد که دارای قابلیت هائی در خور شأن نظام جمهوری اسلامی باشد، ولی خود تبدیل به ضد بهره برداری از ظرفیت‌های کشور نگردد. مثلاً‌: 

۱- باید طراحی ایجاد سازمان طوری باشد که به تواند برنامه‌های اقتصادی کشور را خوب تدوین و تبین کند، ولی خود به یک کارتل اقتصادی تبدیل نگردد، کمااینکه در گذشته سازمان این رد پا وجود دارد و ملموس است. سازمان باید درک درستی از شرایط روز اقتصاد ایران داشته باشد. متأسفانه مدیران سازمان، هیچ‌گاه درک درست و جدیدی از شرایط پس از انقلاب نداشتند و با‌‌ همان عینک سنتی قبل از انقلاب به قضایا نگاه ‌کردند. 

۲- ایجاد توازن بین برنامه ریزی متمرکز کلان و برنامه ریزی غیر متمرکز خرد باید در مأموریت سازمان جدید دیده شود. به هر حال کشور در حال پیشرفت آن هم با سرعت ایران اسلامی نیازمند دادن اختیار عمل بیشتری به مدیران استانی و محلی است. نباید استانداران برای آب خوردن هم گرفتار اجازه از مرکزیت پایتخت شوند. مطمئن هستم اگر این موضوع درست و برجسته مد نظر قرار نگیرد، دیری نمی‌پاید که نمایندگان محترم شهرستان‌ها داد و بیدادشان به آسمان می‌رسد که‌ای وای وضع بد‌تر شد. باید بدانیم و قبول کنیم که هر بندی که در دستور العمل‌های سازمان متمرکز آورده می‌شود، بندی است بر دست و پای مدیران اجرائی. خصوصاً‌ در استان‌ها و هر جعبه‌ای که به ساختار سازمان مستقر در پایتخت اضافه می‌شود، یک تله و بازداشتگاه برای کار اجرائی و عملیات عمرانی است، تازه اگر سالم بیرون بیاید. فراموش نکنیم در طول تاریخ صرف رد و بدل کردن موافقت نامه با یک سازمان متمرکز حداقل ۴ تا ۶ ماه طول می‌کشد و متأسفانه این ماه‌ها برای نقاط سردسیر و برفگیر کشور ماه‌های کاری و پر بازده است که فرصت‌ها را هدر می‌دهد. 

۳- تعیین و مشخص کردن حد و مرز بین برنامه ریزی و اجرا در مأموریت سازمان باید به خوبی مشخص گردد. دخالت‌های سازمان برنامه ریزی متمرکز در امور اجرائی که به صورت غیر متمرکز انجام می‌شود، بسیار تعیین کننده است. عدم توجه به این موضوع کلیدی باعث افزایش محرومیت‌های بیشتر می‌گردد و از قضا نقاط برخوردار‌تر را فربهتر و توسعه و پیشرفت متوازن کشور را دچار اختلالات جدی می‌کند. در تعجب هستم که بعضی از دوستان نماینده، خصوصاً آنهائی که مناطق آن‌ها محرومیت شدید دارد و مصمم هم هستند که خدمت به مردم خود کنند، به این نکته ظریف ولی عمیق و کار ساز کم توجهی می‌کنند. اگر مایلند حاضرم مطالبی را خدمتشان به صورت شفاهی ارائه کنم که صلاح به انتشار آن‌ها نیست. 

۴- از تناقص بین سیاست‌های کلان کشور و اجرای برنامه‌ها باید جلوگیری شود. حد و مرز دخالت سازمان متمرکز در امور کلان و خرد اقتصاد و بازار و توزیع و تولید و تعدیل باید مشخص شود. آیا نظام اسلامی ایران به سمت نظام متمرکز پیش می‌رود یا به سمت نظام آزاد؟ پاسخ این سؤال در تعیین مأموریت سازمان باید آورده شود. نقش سازمان در برآورده کردن و نزدیک شدن به آرمانهای انقلاب اسلامی باید برجسته و روشن بیان گردد. آیا سازمان به سمت دولت گرائی باید پیش برود یا به سمت توسعه گرائی آرمانی یا....؟ مأموریت و وظیفه سازمان باید به این گونه سؤالات اساسی پاسخ دهد. 

۵- سازمان نباید دارای نواقص گذشته باشد. سؤال این است چه نواقصی در ساختار‌ها و جایگاه‌ها و مأموریت‌ها و وظایف امر برنامه و بودجه و مدیریت در طول چند ده ساله اخیر بوده است که همواره دولت‌های وقت مبتلا به آن بوده‌اند و همواره از آن گلایه داشته‌اند. حتماً شنیده‌اید که معاون اول رئیس جمهور دولت سازندگی صحبت از ضرورت به توپ بستن سازمان وقت کرده بود. چرا؟ 

۶- آیا این سازمان نقش نظیر مغز در بدن دارد یا نقش قلب یا هر دو؟ چقدر نقش هدایت‌گری، نظارت، سیاست-گذاری، دخالت در اجرا و یا.... دارد؟ چه تضمینی برای عدم باج خواهی عوامل درون سازمان متمرکز وجود دارد؟ مگر مدیران ارشد کشور قبلاً بار‌ها و بار‌ها شاهد آن نبوده‌اند؟ اگر این سازمان قرار است نقش مغز را بازی کند، آیا به اندازه مورد نیاز، متفکر و کار‌شناس دارد؟ اگر ندارد چگونه تأمین می‌شود؟ باید پذیرفت مغز کوچک کله گنجشکی نمی‌تواند امور کشور پهناور و مدعی ابر قدرت شدن و در حال پیشرفت سریع و شتابان را سامان بخشد. مغز باید بزرگ، کارآمد، به روز، با نشاط، کار راه انداز، گیر حل کن، راه کار دهنده، حلال مشکلات، به موقع عمل کننده، باز کننده بن بست‌ها، حذف کننده یا دور زننده موانع باشد، و الا مغز معیوب یا کوچک معلولیت آور است. 

۷- کشور نیازمند سازمانی پاسخگو در حوزه برنامه و بودجه و مدیریت است. امری که در طول حیات سازمان وجود نداشته است. مجلس باید سازمان را موظف و مکلف به پاسخگوئی در این زمینه‌ها کند. اگر برنامه‌ای اجرا شد و تورم زا گردید آیا سازمان پاسخگو است؟ نقش سازمان در افزایش بهره‌وری به صورت روشن و تعهد آور ذکر گردد؟ نیاز است که نقش سازمان در پاسخگوئی به میزان رشد اقتصادی، اجرای عدالت، تولید ثروت، توزیع ثروت، کاهش وابستگی به نفت، رشد فرهنگی کشور، کارآئی و کارآمدی منابع انسانی، پیاده سازی و اجرای برنامه‌های پنج ساله و بودجه سالانه و غیره توسط مجلس محترم ذکر و در متن قانون آورده شود. آیا مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران از گذشته تاکنون ناشی از بی‌برنامگی بوده است، یا ناشی از عدم اجرای برنامه‌ها، یا برنامه‌ها به درد نخور برای فرهنگ و اقتصاد ایران؟ سؤال این است در زمانهای وجود سازمان، دولت‌ها چند درصد از برنامه و قوانین برنامه را اجرایی می‌کردند؟ 

۸- باید کاری کرد که سازمان در مقابل مجلس پاسخگو باشد و الا مجدد عقب‌گرد می‌شود. نباید گذاشت مسئولیت‌ها لوس گردد و سازمان توپ را به زمین دیگران بیندازد و دیگران توپ را به زمین سازمان. نباید گذاشت که سازمان عملاً و فعالانه در همه امور دخالت کند ولی در مقام پاسخگوئی قایم موشک بازی در آورد. بسیاری معتقدند که سازمان هیچ‌گاه گزارش خاصی از نحوهٔ فعالیت خود ارائه نداده است در صورتیکه قدرت سازمان به قدری بوده است که مدیرکل سازمان، از یک وزیر هم با نفوذ‌تر بوده است. نباید کاری کرد که صف نمایندگان محترم مجلس و وزرا و معاونین وزرا پشت درب کار‌شناسان سازمان طویل و هر روز طویل‌تر گردد. این زیبنده مجلس و دولت و مردم نیست. 

۹- باید مأموریت سازمان همراهی و همگانی با سیاست‌های کلان کشور تعیین گردد. سازمان موظف شود بر اساس اجرا و تأمین تمهیدات ارزش‌های انقلاب اسلامی و الگوی توسعه پیشرفت ایرانی- اسلامی، برنامه‌ها را تدوین کند. نباید گذاشت که کسانیکه به شدت تفکرات لیبرالی را دنبال می‌کنند و از افکار پوسیدهٔ غربی پیروی می‌کنند، نسخه احیای سازمان را بپیچند. 

۱۰- بعضی‌ها معتقدند سازمان باید نقش دبیر خانه‌ای برای نظام برنامه ریزی داشته باشد. نکته قابل تأملی است و جای بررسی دارد که مجلس باید در طرح خود این موضوع را با نگاه کار‌شناسانه بررسی و ارزیابی و منظور کند. 

۱۱- هر چه قدرت چانه زنی مدیران در سازمان متمرکز در پایتخت بیشتر شود، آسیب‌های جدی‌تری در اجرای برنامه‌ها پیش می‌آید و این آسیب گاهاً بنیاد برنامه‌ها را بر هم می‌زند. باید فکری کرد که زمینه و بستر چانه زنی از این سازمان گرفته شود. دیوانسالاری در ساختار اجرای برنامه و مدیریت برنامه معضلی است مزمن و کهنه. اگر برای آن فکری نشود احتمالاً دولت بعدی آن را به توپ خواهد بست. تخصیص منابع، تأمین منابع، مدیریت منابع، تولید منابع، شناسائی منابع جدید و غیره با دیوانسالاری حجیم و کند و لخت، عملی نمی‌شود و در نتیجه حاکمیت چانه زنی را فراهم می‌کند و در این صورت آن می‌شود که نمی‌باید بشود. 

در ‌‌نهایت معتقدم سازمان مدیریت و برنامه ریزی باید به اساس تجارب گذشته و رفع نواقص و معایب و بدور از احساسات و گرایشات تعصبی، و دور از هیجانات سیاسی و سلایق فردی و گروهی به صورتی کاملاً جدید ایجاد گردد. هم پاسخگو در مقابل مجلس باشد و هم کار آمد، به روز، با حداقل دیوانسالاری، متوازن بین تمرکز و عدم تمرکز، و بر اساس الگوی پیشرفت ایرانی- اسلامی باشد. امیدوارم نمایندگان مجلس به این امر مهم با دقت و صلابت کافی و وافی به پردازند و نتیجه مورد رضایت عموم قرار گیرد و این طور نباشد که در کوتاه مدت مجدد نیاز به اصلاح پیدا کند. برای اقدام در خصوص چنین تصمیمی، باید همهٔ جهات را بررسی کرد.

 

*نماینده مردم شریف تهران، ری، اسلام شهر و شمیرانات در مجلس شورای اسلامی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : انحلال سازمان مديريت, احياي سازمان مديريت, مديريت و برنامه‌ريزي, دکتر محمد سلیمانی, ,