حوادث۱۱ سپتامبر از زبان آخرین فرد خارج شده از برجهای دوقلو +تصاویر
برچسب ها : حوادث ۱۱ سپتامبر, آخرین فرد خارج شده, برجهای دوقلو, تصاویر, معمای تاریخی در آمریکا, ,
حملات برخی چهره های سیاسی به دانشجویان انقلابی با توسل به ماجرای سفارت انگلیس ادامه دارد و در این راستا نماینده علی لاریجانی در سامانه وحدت و رییس مرکز پژوهشهای مجلس نهم نیز با حمله به دانشجویان، مخالفان خود را تندرو نامید.
مهدي آذرپندار: شايد به ياد داشته باشيد كه در بحبوحهي فتنهي 88 و بعد از انتشار بيانيهي تعدادي از سينماگران در اعتراض به نتيجهي قانوني انتخابات، شايعهاي مبني بر ممنوعالتصوير و ممنوع الفعاليت شدن امضاكنندگان اين نامه در سينما و صداوسيما منتشر گرديد كه بازتابهاي زيادي هم در رسانهها در پي داشت. اما مدت زيادي لازم نبود تا كذب بودن اين خبر مشخص شود؛ چرا كه تقريباً تمام مهرههاي اصلي و طراح اين بيانيه، خيلي زود مشغول پروژه هاي به مراتب عظيمتري نسبت به گذشته شدند؛ تا جايي كه افرادي مانند «كمال تبريزي» به مدد بودجهي شهرداري تهران، حتي امكان ساخت فيلمي در هجو عملكرد نظام در سال 88 را هم پيدا كردند؛ هر چند بعدها در يك اتفاق بيسابقه، شهرداري تهران -به عنوان تهيهكنندهي فيلم- پس از بازخوردهاي شديداً منفي مخاطبان بعد از نمايش «خيابانهاي آرام» در جشنوارهي فجر، با وجود صدور مجوز نمايش فيلم از سوي وزارت ارشاد، خود دستور توقيف آن را صادر كرد!
ابوالفضل منتظري: دوران دبیرستان را سپری می نمودم. در منزلمان گنجه ای قدیمی وجود داشت که مجله های دهه اول انقلاب را در خود جای داده بود. مثلاً از اولین شماره ی مجله ی سروش، پیام انقلاب و یا پاسداراسلام بدون مراجعه به کتابخانه های قدیمی و بزرگ، در اختیارم بود تا نشریاتی همچون راه زینب، امید ایران و... . من که در آن سنین، بیشتر با هدف تماشای تصاویر این نشریات، آن ها را ورق می زدم، در پشت جلد یکی از مجله های پیام انقلاب، تصویر بزرگ و رنگی شخصیتی را دیدم که ظاهر او با دیگر افرادی که تصویرشان اغلب در این نشریه به چاپ می رسید، فرق اساسی داشت. چهره ای قاطع و جدّی، صورتی کاملاً تراشیده، با موهایی که به عقب هدایت شده بود و عینکی که چندان گران قیمت به نظر نمی رسید. امّا آنچه که برایم باعث تعجب بیشتر شد، عبارتی سه کلمه ای بود که با رنگ قرمز و با خط نستعلیق در پایین این عکس خودنمایی می کرد:
"جنگ دموکراسی" به کارگردانی جان پیلگر -روزنامه نگار استرالیایی- انگلیسی- مستندی است که کاملاً براساس گفت و گو شکل گرفته و در مشارکت دادن مخاطب تلاش عمیقی انجام داده است.
محمد سعید ذاکری- دوم خرداد 76 ناطق نوری و محمد خاتمی در برابر یکدیگر ایستادند. فضای رقابت در میان 4 کاندیدای حاضر در صحنه انتخابات - ریشهری، زوارهای، خاتمی و ناطق نوری –شکل گرفت که در ابتدا ناطق نوری از احتمال رای آوری بیشتری نسبت به سایرین برخوردار بود. شاید از همین رو بود که وی علیرغم اینکه سمت ریاست مجلس پنجم را نیز برعهده داشت اما پس از پایان رقابت انتخاباتی مجلس پنجم به فکر کاندیداتوری ریاست جمهوری درافتاد و برای این منظور، فعالیت انتخاباتی خود را حتی از ماهها پیش از شکلگیری فضای انتخاباتی کلید زد. او اینک و پس از گذشت 16 سال، بار دیگر به فضای سیاسی کشور بازگشت داشته و قراین گوناگونی وجود دارد که این بازگشت وی را در راستای احتمال کاندیداتوری دوباره اش برای انتخابات سال آینده می داند. احتمالی که فعالیتهای سالیان گذشته او را در اذهان بار دیگر تداعی میکند. اما سوال اینجاست که ناطق نوری چه نسبتی با جریان اصیل انقلابی داشته و نقش او در مقاطع مختلف چه نسبتی با این جریان داشته است؟ رابطه او با کانونهای قدرت و ثروت و رابطهاش با بازیگر پنهان عرصه سیاسی چیست و او چه نسبتی با عدالت دارد؟ این تحلیل برای پاسخگویی موجز به این پرسشها، شخصیت وی را در دو برهه تاریخی واکاوی مینماید.
مصطفی آجرلو
این نوشته از آن قبیل نوشته های سیاسی نیست که سفارشی برای نیش و کنایه ای جهت دار باشد و در نهایت پنجه ای برای خنج کشیدن به یک چهره.
در مصاحبه با معاون شهید لاجوردی عنوان شد:
جايگزين شهيدلاجوردي گفت به خاطر مخالفت با منتظري استعفا دهيد/ صانعی عمامه اش را به زمین کوبید
امين فرج الهي: اسمش سید اسد الله جولایی است.حالا که برای مصاحبه پیشش می رویم رئیس ستاد دیه است.درب اتاقش را عمدا باز گذاشته تا مراجعین بتوانند راحت تر پیشش بیایند. می گوید این کار را از شهید لاجوردی به یادگار دارد؛ مثل میز کار ساده اش که آن هم میز کار شهیدلاجوردی است.عضو شاخه مهندسین حزب جمهوری بوده و به همراه شهید لاجوردی و مرحوم احمد قدیریان و چند نفر دیگر می روند تا به شهید قدوسی در دادستانی کل انقلاب اسلامی کمک کنند.احترامی که برای شهید بهشتی و شهید لاجوردی قائل است هنگام مصاحبه و در تعابیرش خود را نشان داد. از شهید بهشتی با عبارت "شهیدِمظلوم" نام می برد. حرف هایش از این جهت تازگی داشت که در دادستانی و بعد از آن در سازمان زندان ها عهده دار معاونت اداری مالی شهید لاجوردی بوده است و ناگفته هایی ازسبک مدیریتی شهید لاجوردی و دقت ایشان در لزوم رعایت حقوق متهمان و زندانیان را برایمان گفت. از تامین مخارج دادستانی و اوین با پول حاصل از کارگاه های اوین گفت و البته مگر می شود از لاجوردی حرف بزنی و از ناجوانمردی هایی که در حقش شده و عزل شدن بی حکم و بی تودیع و معارفه اش و مظلومیتش حرفی نزنی. پيش از شروع مصاحبه آقاي جولايي خود رشته كلام را به دست مي گيرد و مي گويد:
پر رنگ تر شدن اتحاد ساکتین و فتنه گران این بار در هتاکی به علامه مصباح
فحاشی کم سابقه یک زندانی سیاسی که همواره در ساختارشکنی و اهانت به بزرگان انقلاب پیشتاز بوده است، نشانه دور جدیدی از هتاکی عناصر معلوم الحال علیه علامه مصباح است.
ماجرای اولین حضور سران جمهوری اسلامی
متن كامل سخنراني مهم و تاريخي حضرت آيتالله خامنهاي در اجلاس سران عدمتعهد سال 65
اين روزها كه قرار است ايران اسلامي با برگزاري اجلاس غيرمتعهدها در تهران، بزرگترين رويداد تاريخ ديپلماتيك خود را تجربه كند، بازخواني سخنراني حضرت آيت الله خامنهاي در هشتمين نشست سران جنبش غير متعهد ضمن گشودن افقهاي جديد براي افزايش غناي نشست تهران، ميتواند سرفصلهاي لازم را به منظور دستيابي به اهداف و خط مشي كلان جمهوري اسلامي در حوزه بينالملل را براي مجريان برگزاري اين اجلاس مهم تبيين نمايد. جمهور یاسلامی ایران برای اولین بار در سال 1358 در سطح وزیر امورخارجه در نشست جنبش عدم تعهد شرکت کرد. ابراهیم یزدی وزیر خارجه وقت در این نشست که در کوبا برگزار می شد، شرکت داشت. نشست بعدی در هندوستان برگزار می شد و اگر چه قرار بود، رئیس جمهور وقت در این نشست حاضر شود و تیم حفاظت ریاست جمهوری به مسئولیت سردار یوسف فروتن به این کشور اعزام شد اما در آخرین روز اعلام خبری از سوی نخست وزیری به دفتر امام ، مبنی بر ورود 50 پوند موادمنفجره به دهلی نو از سوی یک گروه ایرانی ، سبب شد تا امام خمینی به دلایل امنیتی با این سفر مخالفت کند و جمهوری اسلامی در سطح نخست وزیر در اجلاس جنبش عدم تعهد شرکت کند. اما در شهریور 1365 که اجلاس عدم تعهد در هراره پایتخت زیمباوه برگزار می شد، موانع امنیتی برای حضور رئیس جمهوری وقت، وجود نداشت و جمهوری اسلامی برای اولین با در این نشست سران جنبش عدم تعهد در سطح ریاست جمهوری شرکت کرد.
هشدار شهيدلاجوردي به نفوذ تفکر انحرافی در ميان حزبالله
يادداشت پيش رو، نوشتهاي از خانم "زهره سادات لاجوردی" فرزند شهيد بزرگوار اسدالله لاجوردي است كه با عنوان "شهید لاجوردی و دشمنشناسی" در كنگره "ديدهبان انقلاب" در سال 1378 به عنوان مقاله برتر برگزيده شد.
محمد مهدي اسلامي
عكس امام و رهبری را بالأخره بالای تختهسیاه كلاس نصب كردیم. همه دلهره داشتیم كه با توجه به حال و هوای ناهمراه بچههای كلاس بغلی و همراهی برخی مسئولان مدرسه با آنها، این كار ما چه واكنشی خواهد داشت. حاجآقا لاجوردی كه از تصمیم ما خبر شده بود، از كار ما استقبال كرده بود و گفته بود كه هزینهی قابها را خواهد داد. تازه قابها را به دیوار زده بودیم كه مدیر مدرسه وارد كلاس شد و خبر آورد كه «سید اسدالله لاجوردی را چند دقیقه پیش شهید كردند.» نگاهمان روی آن دو قاب عكس ماند كه حالا یادگاری بودند از آن شهید بر دیوار كلاس. [بخشی از وصیتنامهی شهید لاجوردی]
گفتگو با رضا برجي
خواندن سرگذشت بعضيها بيشتر از آنكه موجب شناخت ما از آن بنده خدا شود، به خودشناسي ما كمك ميكند؛ باعث ميشود كوچكي و حقارت خود را بدون رودربايستي درك كنيم. رضا برجي يكی از آنهاست. در 19 سالگي عكاسي از دفاع مقدس را آغاز كرد و بعد به روايت فتح پيوست. در همين روزها شيميايي شد و با اين حال روز به كشورهايي مانند افغانستان رفت و جنگ هاي آذربايجان و ارمنستان و به کشمير، چچن، بوسني، کوزوو، عراق، سومالي و لبنان و... را به تصوير كشيد. همه اينها موجب شد تا هم اكنون او بعنوان يك خبرنگار فعال جنگ در جهان مطرح باشد. چند وقت پيش دوباره بيماري شيميايي او عود كرد. وقتي براي گفتگو كنارش نشستيم، هنوز ميشد رد پاي اين بيماري قديمي را بر روي نفسهايش ديد. اين «باشگاه چانه زني» ذره اي از حرفهايي كه برجي براي زدن دارد را در خود جاي نداده است اما همين گوشه گوچك از خاطرات او به شدت خواندني و در مواردي شگفت آور است. اي كاش كسي پيدا شود و همه خاطرات و ناگفتههاي او را براي تاريخ ثبت كند
وقتی که سعید حجاریان از «افراط» و «آشوبطلبی» انتقاد کند و اصلاحطلبان را به حضور منطقی و فعالانه در عرصه سیاسی کشور دعوت کند، یعنی تحول جدیدی در این طیف شکل گرفته یا در حال شکلگیری است؛ ماجرایی که قطعا بیارتباط با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نیست.
سابقه اعلام موجودیت جبهه پایداری هر چند به یکسال پیش می رسد، اما در همین مدت کوتاه نیز بخش زیادی از اخبار و تحلیل های داخلی را به خود اختصاص داده است؛ تا جایی که برخی رسانهها و جراینات سیاسی را بر آن داشت تا برای جبران محبوبیت این جبهه در میان افکار عمومی، دست به انتشار گسترده جزوات تخریبی، اخبار و نامه های موهن فراوانی بزنند.
محمدجواد شادانلو: پرونده سازمان منافقين بقدري ننگين است كه حتي بازخواني يكي از جنايتهاي اين سازمان، ننگ و نفرت ابدي را متوجه آن مي كند. يكي از اين جنايتها شكنجه سه تن از پاسداران انقلاب اسلامي به نام طالب طاهری،محسن میرجلیلی،شاهرخ طهماسبی است كه در 21 مرداد سال 61 به وقوع پيوست. متن زير شرح دلخراش اين جنايت است كه توسط يكي از شكنجه گران اعتراف شده است. خواندن اين اعتراف همانقدر كه انسان را از منافقين و حمايت كنندگان خبيث آنها متنفر مي كند، قدر و ارزش انقلاب اسلامي را در پيش چشم او بالا مي برد.